eitaa logo
خوشه چین
151 دنبال‌کننده
354 عکس
49 ویدیو
1 فایل
■امام علی علیه السلام: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» بنگر که چه گفته می‌شود نه این که چه کسی می‌گوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مبنای کار جامعه اسلامی🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی از جمله چیزهایی که بخصوص در رابطه با جوانان، لازم است به آنها گفته شود و آنها به آن هدایت شوند، سوق دادن آنان به اندیشیدن، تعقّل، اخلاق اسلامی، حلم، اجتناب از شتابزدگی و عجله در امور، اجتناب از تندخویی و اِعمال خشونت است. در محیط اسلامی آن وقتی می شود حقایق را به اعماق دل ها نفوذ داد که زبان لیّن، رفتار اندیشمندانه و عاقلانه در میان باشد و حلم وجود داشته باشد. حلم، عبارت است از همان ظرفیّت داشتن - به اصطلاح عمومی مردم - جنبه داشتن و در قضایای گوناگون، آتشی نشدن؛ در وقت اِعمال غضب، غضب را اعمال کردن، که هر انسان عاقلی هم در جنگ ها و در برخورد با دشمنان، اعمال می کند. اما در زندگی روزمرّه، مبنای کار جامعه اسلامی بر تأمّل، تدبّر، اندیشیدن، جوانب را دیدن، عاقلانه و منصفانه با قضایا مواجه شدن و شتابزده نبودن در داوری است. 📚 بیانات در دیدار جمعی از روحانیون، ۱۳۷۷/۲/۲ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹پذیرش اختلافات🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری مردم در عین اینکه باید در یک صراط مستقیم و یک شاهراه حرکت کنند، هر کدام راهی از وجود خودشان مخصوص به خودشان دارند و به قول آقای طباطبایی در تفسیر سوره حمد: صراط یکی است اما سبیل، مختلف و متفاوت است. شرط هادی و راهبر، سعه صدر و قدرت تحمل است که در عین اینکه همه مردم را می‌خواهد به یک شاهراه هدایت کند توجه داشته باشد که «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق‏»، توجه داشته باشد که سبیل متفاوت است. همچو شخصی بهتر می‌تواند مردم را هدایت کند، برخلاف اشخاص تنگ نظر و ضیق المشرب که حتی در جزئیات زندگی مردم نیز می‌خواهند دخالت کنند و تضییق به عمل آورند. از همین جا می‌توان فهمید که خوبی یک آئین به این نیست که حتی در جزئیات بخواهد بر مردم تضییق کند و همه را در راه فرعی واحد ببرد. خوبی به این است که راههای فرعی و تعدد آنها را به رسمیت بشناسد، یعنی در حقیقت اختلافات لایتناهی فردی و اختلافات و تفاوت های اقلیمی و منطقه‏ ای قومی و حتی اختلافات زمانی و عهدی را به رسمیت بشناسد، در عین اینکه همه بشر را به یک شاهراه هدایت می‌کند. 📚 یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۲، ص ۸۳ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹خصلت متقیان🔹 📣 آیت الله شهید دکتر بهشتی خو بگیرید به اینکه آرام، منطقی و روشن سخن بگویید. منظورم از آرام سخن گفتن این است که انسان همیشه مواظب حق باشد و حرف بزند، یعنی با تقوا سخن بگوید. منظورم از آرام سخن گفتن، سخن گفتن در شمایل و خصلت متقیان، خدا پرستان، حق پرستان و کسانی است که همواره در هر کلمه و در هر رفتار، و حتی در هر ژست، مراقب این هستند حق آسیب نبیند. 📚 شریعتی جستجوگری در مسیر شدن، ص ۳۷ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اصلاح روحانيت🔹 📣 آيت‌الله شهید دکتر بهشتی برادر مـن، خواهر من! ممكن است از من در لباس و زى روحانيت حركتى ببينـى كه خوشايند تو نباشد و رفتارى ببينى كه مطابق ايده آلى كه از عالمِ اسلامى دارى نباشد، سخنى بشـنوى كـه داراى آن پختگـى و عمـق متناسب با عالمِ در نقش معلم و راهبـر نباشـد؛ خـوب ايـن كـارى ندارد، بگو من خيال مى كردم فلانى ارج و منزلتش اينقدر است حالا مى فهمم كه ارج فكرى و منزلت فكـرى و علمـى و ارج و منزلـت عملى اش كمتر از اين حرف هاست. اين عيبى ندارد بگو و عمل كن و موضع بگير؛ اما اين كجا، يك پله آن طرفتر هم بـرويم تـا روشـن بشود چه مى خواهيم بگوييم. برادر من، خواهر من! ممكن است بـه يك فردى يا افرادى در اين لباس برخورد كنى كه صلاحيت علمـى و عملى و تقوايى و يا آگاهى اجتماعى آنها را اصـولاً آنقـدر كـم و نارسا بيابى كه بگويى: شايسته نيست اين فرد يا اين افراد در لبـاس روحانيت و در لباس علماى اسلام باشند و ممكن اسـت؛ ولـى مـن نمى گويم ممكن است، اصلاً مى گويم هست، واقعيـت اسـت؛ ولـى خوب از اين چه نتيجه مى گيريم؟ از اين نتيجه مى گيريد كه اسـلام و جامعه اسلامى منهاى علماى اسلام؛ منهاى روحانيـت؟ يـا نتيجـه مى گيريد جامعه اسلامى با روحانيت، ولـى بـا اصـلاح روحانيـت؟ كدام يك؟ چرا در نتيجه گيرى كج برويم؟ 📚 ولایت، رهبری، روحانیت، ص ۳۴۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹سوءتفاهم🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری حسن تفاهم یعنی یکدیگر را خوب فهمیدن، و سوءتفاهم یعنی یکدیگر را بد فهمیدن. بدیهی است که خوب فهمیدن به این است که افراد یکدیگر را آن طور که هستند بفهمند و بد فهمیدن به این است که یکدیگر را آن طور که هستند نفهمند بلکه درباره یکدیگر دچار یک نوع توهماتی بوده باشند، و البته این کلمه در جایی گفته می‏ شود که توهماتی که افراد درباره یکدیگر دارند از نوع سوءظن باشد یعنی در زمینه «بدی» بوده باشد. اما اگر در زمینه خوبی ها و از نوع حسن‏ ظن‏ های غلط بوده باشد سوءتفاهم نامیده نمی‏ شود؛ یعنی اگر دو نفر به غلط درباره یکدیگر حسن عقیده پیدا کنند گفته نمی‏ شود که این دو نفر نسبت به یکدیگر سوءتفاهم پیدا کرده‏ اند. سوءتفاهم در هر موردی و نسبت به هر شخصی بد است، زیرا موجب گمراهی و ضلالت است. اگر فرض کنیم دو نفر از هر لحاظ ضد یکدیگرند مثلًا یکی خداپرست است و دیگری مادی، باز خوب است که میان آنها حسن تفاهم برقرار باشد و یکدیگر را آن طور که هستند درک کنند نه اینکه هرکدام نسبت به دیگری سوءظن‏ها و تصورات غلطی داشته باشد. 📚 حج، ص ۹ - ۱۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اشکال سازنده🔹 📣 امام خمینی اگر اختلافات در سران قوم پیش بیاید، سرایت خواهد کرد و یک وقت می‌بینیم که دسته دسته شدند و هر کسی یک طبلی می‌زند. اگر شما بخواهید به اسلام خدمت کرده باشید، بخواهید به قرآن مجید خدمت کرده باشید، بخواهید که در پیشگاه خدا روسفید باشید، بخواهید که فردا که از اینجا به آن در می‌روید روسفید بروید، باید اینطور باشد که کارهایی را که انجام می‌دهید، بی غرض و بی‌مرض و با تقوا و با حسن نیت باشد. اشکال خیلی خوب است، در مجلس - مثلاً - خوب، باید یک مطلب رد و بدل بشود، اشکال بشود، لکن اشکال طلبگی. دو تا طلبه وقتی که با هم می‌نشینند و - عرض می‌کنم که - صحبت می‌کنند، گاهی می‌رسد به فریاد؛ این فریاد می‌زند سر او، او فریاد می‌زند سر او برای مطلب، اما همه دنبال اینند که حق را پیدا کنند. بعد هم که مباحثه تمام شد، دو تا رفیق هستند؛ می‌روند با هم می‌نشینند و چای می‌خورند. اینجور اشکال، اشکال سازنده است. اشکال مدرسه‌ای، اشکال طلبگی، اشکال سازنده است. طلبه‌ها آزاد در پای درس مراجع خودشان می‌نشینند، آزاد صحبت می‌کنند؛ اینطور نیست که حق صحبت دادن به این ندهند، به آن ندهند. به همه هم مساوی حق می‌دهند. یک بچه‌ای هم برود، بچه طلبه‌ای هم برود، وقتی اشکال بکند گوش به او می‌دهند، جوابش را می‌دهند. این اشکال سازنده است. هر دو می‌خواهند حق را پیدا بکنند. شما هم همین‌طور است، ملت ما هم باید همه همین جور باشند. 📚 صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۱۲۴ {۱۳۶۱/۹/۱۱} ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹ذوق ها و سلیقه ها🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری مسائلی که مربوط به وجدان شخصی هر فرد است اصلا خوب و بد ندارد، راست و دروغ ندارد، حق و باطل ندارد؛ حق و باطل و راست و دروغش بستگی به پسند شما دارد، هرچه را که شما بپسندید آن خوب است. مثالی عرض می‏ کنم: اگر کسی از شما بپرسد: در میان رنگ های لباس ها کدام رنگ بهتر است، جواب چیست؟ هرکس جواب مطلق بدهد، بگوید: بهترین رنگ ها که همه مردم باید آن رنگ را برای لباس خود انتخاب کنند فلان رنگ است، آدم جاهلی است. جواب این است که در مسئله رنگ، ذوق ها و سلیقه‏ ها مختلف است، هر کسی رنگ مخصوصی را برای لباس خود می‏ پسندد. از من نپرس که بهترین رنگ ها برای همه مردم چیست؟ از من بپرس تو کدام رنگ را برای لباس هایت معمولا انتخاب می‏ کنی؟ تا من بگویم فلان رنگ. یا در میان خورش ها کدام‏ یک از همه بهتر است؟ کسی نمی‏ تواند جواب مطلق بدهد که فلان خورش بهترین خورش است، این خورش را باید انتخاب کرد و سایر خورش ها را باید دور ریخت. نه، تو حق داری از ذوق و سلیقه خودت حرف بزنی. انسان احتیاج دارد یک خورشی را با برنج مصرف کند، هر کسی هر خورشی را می‏ پسندد همان خوب است. اینها را ما می‏ گوییم مسائل سلیقه‏ ای و شخصی که خوب و بد مطلق ندارد، خوب و بدش بستگی به پسند انسان دارد، هر کسی هرچه را می‏ پسندد همان خوب است. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، ۳۰۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹روح زنده🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری اگر روح مردمی به اساس یک رژیم یا یک آیین خوشبین باشد، نارضایی موقت سبب نمی‏ شود که هنگامی که دشمن مشترک رو می‏ آورد آن مردم نجنگند. برعکس، اگر روح ملی زنده باشد هرچند اوضاع ظاهر خراب باشد، در این گونه مواقع ملت خود را جمع و جور می‏ کند، اختلافات داخلی را کنار می‏ گذارد و یک دست به دفع دشمن مشترک می‏ پردازد، هم چنانکه نظیر آن را در تاریخ زیاد دیده‏ ایم. معمولًا هجوم دشمن سبب اتحاد بیشتر و از میان رفتن اختلافات داخلی می‏ شود، اما این به شرطی است که یک روح زنده در آن مملکت - که از مذهب یا حکومت آنان سرچشمه بگیرد - وجود داشته باشد. در عصر خودمان می‏ بینیم که اعراب با آن همه اختلافات و تفرقه‏ ها که در میانشان هست و استعمار هم آن را دامن می‏ زند، وجود دشمن مشترک یعنی اسرائیل عامل وحدت آنها شده است؛ قوای آنان را تدریجاً جمع و جور می‏ کند، شعور آنها را یک دست می‏ کند. این خود دلیل است که یک روح زنده در این ملت وجود دارد. 📚 خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۸۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹در دین اجباری نیست🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری آیه دیگر قرآن می‏ گوید: 《لا اکراهَ فِی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی‏》 دین و ایمان اجباری نیست، راهْ واضح است، من از شما فقط تفکر و دقت می‏ خواهم. اساسا ایمانی که اسلام می‏ خواهد قابل اجبار کردن نیست، امکان اجبار ندارد. مگر می‏ شود کسی را آن طوری که اسلام از او ایمان می‏ خواهد مجبور کرد؟ اگر ممکن باشد که بچه‏ ای را به فلک ببندند، اینقدر چوب به او بزنند تا یک مسئله را حل کند، چنین چیزی نیز ممکن است. زیر چوب کسی نمی‏ تواند مسئله حل کند. او را باید آزاد گذاشت، فکرش را باید آزاد گذاشت تا مسئله را حل کند. عقیده اسلامی یک چنین چیزی است. شأن نزول آیه «لا اکراه فی‏ الدین» در شأن نزول آیه «لا اکراهَ فِی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی‏» نوشته‏ اند عده‏ ای از انصار (یعنی مردم مدینه از اوس و خزرج) قبل از این که پیغمبر اسلام به مدینه تشریف بیاورند، بچه‏ هایشان را نزد یهودی ها می‏ فرستادند چون آنها نسبت به بت‏ پرست‏ های مدینه متمدن‏ تر بودند و بعضی از ایشان (ده بیست نفر) سواد خواندن و نوشتن هم داشتند، برعکس اعراب بت‏ پرست که سواد خواندن و نوشتن نداشتند. اغلب، بچه‏ هایشان را پیش آنها می‏ فرستادند که تربیت شوند و چیزهایی یاد بگیرند. این بچه‏ ها وقتی که می‏ رفتند پیش یهودی ها می‏ دیدند که ثقافت و فرهنگ آنها نسبت به‏ پدر و مادر و قبیله خودشان خیلی بالاتر است، به آنها علاقه‏ مند می‏ شدند و احیانا به دین ایشان در می‏ آمدند. وقتی که اسلام به مدینه آمد، بت‏ پرست‏ ها مسلمان شدند ولی اکثر یهودی ها به دین خودشان باقی ماندند الّا عده کمی که آنها هم مسلمان شدند. در میان بچه‏ هایی که تحت تربیت یهودی ها بودند، عده‏ای به همان دین یهود باقی ماندند، تا قضیه بنی‏ النضیر پیش آمد. قرار شد که بنی‏ النضیر در اثر خیانت و نقض عهد و پیمانی که کرده بودند، مهاجرت و جلای وطن کنند و از آنجا بروند. بچه‏ های انصار که به اینها علاقه‏ مند و با اینها محشور بودند و حتی دینشان را هم انتخاب کرده بودند، گفتند: اگر بناست اینها بروند ما هم با اینها می‏ رویم. پدرها خواستند مانع آنها شوند، گفتند: شما حق ندارید بروید، شما باید بمانید و باید هم مسلمان شوید. آمدند پیش پیغمبر اکرم، فرمود: نه، «باید» ندارد، شما اسلام را بر آنها عرضه کنید؛ اگر پذیرفتند، پذیرفتند و اگر نپذیرفتند ما اسلام اجباری هرگز نمی‏ خواهیم: 《لا اکراهَ فِی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی‏》 دیگر اکنون حقیقت آشکار شده است، راه هدایت از راه ضلالت آشکار است، اگر کسی راه هدایت را نگیرد جز بیماری چیز دیگری نیست. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، ص ۳۰۸ - ۳۰۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹در رثای یک قهرمان🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری من نمی‏ دانم کدام جانی یا جانی هایی جنایت را به شکل دیگری بر حسین بن علی وارد کردند و آن اینکه هدف حسین بن علی را مورد تحریف قرار دادند و همان چرندی را که مسیحی ها در مورد مسیح گفتند درباره حسین گفتند که حسین کشته شد برای آنکه بار گناه امّت را به دوش بگیرد، برای اینکه ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد، حسین کشته شد برای اینکه گنه کار تا آن زمان کم بود، بیشتر بشود. لذا بعد از این انحراف، چاره‏ ای نبود جز اینکه ما فقط صفحه سیاه و تاریک این حادثه را بخوانیم، فقط رثاء و مرثیه ببینیم. من نمی‏ گویم آن صفحه تاریک را نباید دید بلکه باید آن را دید و خواند، اما این مرثیه همیشه باید مخلوط با حماسه باشد. اینکه گفته‏ اند رثای حسین بن علی باید همیشه زنده بماند، حقیقتی است و از خود پیغمبر گرفته‏ اند و ائمه اطهار نیز به آن توصیه کرده‏ اند. این رثاء و مصیبت نباید فراموش بشود، این ذکری‏، این یادآوری نباید فراموش بشود و باید اشک مردم را همیشه بگیرید، اما در رثای یک قهرمان. پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید، وگرنه رثای یک آدم نفله شده بیچاره بی‏ دست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد، و گریه ملتی برای او معنی ندارد. در رثای قهرمان بگریید برای اینکه احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای اینکه پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازه‏ ای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، شما هم عدالت خواه بشوید، شما هم با ظلم و ظالم نبرد کنید، شما هم آزادی خواه باشید، برای‏ آزادی احترام قائل باشید، شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه. اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم، آن وقت از جنبه رثائی‏ اش می‏ توانیم استفاده کنیم وگرنه بیهوده است. خیال می‏ کنیم حسین بن علی در آن دنیا منتظر است که مردم برایش دلسوزی کنند یا - العیاذباللَّه - حضرت زهرا علیه السلام بعد از هزار و سیصد سال، آن هم در جوار رحمت الهی منتظر است که چهار تا آدم فکسنی برای او گریه کنند تا تسلّی خاطر پیدا کند!. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۲۰ - ۲۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹محاسن و معایب مردم ایران‏🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری ما مردم ایران یک حسن داریم و یک عیب. حسن ما مردم این است که در مقابل حقیقت، تعصب کمی داریم و شاید می‏ توانیم بگوییم بی‏ تعصب هستیم؛ یعنی اگر با حقایقی برخورد کنیم و آنها را درک کنیم، شاید از هر ملت دیگر زودتر تسلیم آن حقایق می‏ شویم. ولی یک عیب بزرگی در ما ملت ایران هست که به موازات اینکه در مقابل حقایق تسلیم می‏ شویم، به حماسه‏ ها و ارکان شخصیت خودمان زیاد پایبند نیستیم و با یک حرف پوچ، زود آن را از دست می‏ دهیم و رها می‏ کنیم. هیچ ملتی به اندازه ما نسبت به شعائر خودش بی‏ اعتنا نیست. شما هندی ها و ژاپنی ها و اعراب را دیده‏ اید؛ آنها هم مثل ما مشرق زمینی هستند، لکن از این نظر مثل ما نیستند. به اندازه‏ ای که ما در مقابل لغات و عادات اجنبی تسلیم هستیم، هیچ ملتی تسلیم نیست. به عکس هایی که در کتاب های تاریخ علوم هست نگاه کنید، می‏ بینید دانشمندان درجه اول هند با همان عمامه و لباس خودشان هستند. نهرو که یک سیاستمدار بزرگ و یک وزنه جهانی بود، با همان لباس هندی در همه جا حرکت می‏ کرد. بلندی و کوتاهی لباس و یا سفید و سیاه بودنش اهمیت ندارد، اما اینکه آن دانشمند عمامه خودش را سرش می‏ گذارد و یا نهرو با آن شلوار سفید و گشاد و پالتوی مخصوص همه جا می‏ رود، می‏ خواهد به همه مردم دنیا بگوید که من هندی هستم و باید هندی باقی بمانم و در مقابل علم و صنعت تعصب ندارم، که علم و صنعت مربوط به کشور خاصی نیست؛ در مقابل عقاید بزرگ فلسفی و دینی تعصب ندارم اما در مورد شعارهای ملی، هر کسی به شعارهای خودش پایبند است، من چرا باید شعار یک ملت دیگر را بپذیرم؟ ولی ما، اگر فرنگی یک زُنّار ببندد، ما دو تا زنّار می‏ بندیم، با اینکه او روی حساب شعار خودش این کار را می‏ کند. در جامعه ما این حساب ها نیست. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۴۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹خیانت به امام حسین🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری قضایای کربلا قضایای روشنی است و سراسر این قضایا هم افتخار آمیز است، ولی ما آمده‏ ایم چهره این حادثه تابناک تاریخی را تا این مقدار مُشوَّه کرده‏ ایم! بزرگترین خیانت ها را ما به امام حسین علیه السلام کرده‏ ایم. اگر امام حسین علیه السلام در عالم ظاهر هم بیاید ببیند، به ما چه می‏ گوید؟ می‏ گوید: آن که در آنجا بود که این نیست؟ شما که به کلی قیافه را تغییر داده و عوض کرده‏ اید، آن امام حسینی که شما در خیال خودتان رسم کرده‏ اید که من نیستم! آن قاسم بن الحسنی که شما در خیال خودتان رسم کرده‏ اید که آن برادرزاده من نیست! آن علی اکبری که شما در مخیله خودتان درست کرده‏ اید که جوان با معرفت من نیست! آن یارانی که شما درست کرده‏ اید که آنها نیستند، پس شما چه می‏ گویید؟! ما آمده‏ ایم قاسمی درست کرده‏ ایم که آرزویش فقط دامادی بوده، آرزوی عمویش هم دامادی او بوده است. این را شما مقایسه کنید با قاسمی که در تاریخ بوده است. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۶۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹بگوییم امام و اقتدا نکنیم؟🔹 📣 امام خمینی حضرت امیر می‌فرماید ـ به حَسَب نقل ـ که شاید در سرحدات یک کسی گرسنه باشد؛ به خودش رنج می‌دهد که مبادا یکی کسی از او گرسنه‌تر باشد. آن امیر ماست، او آقای ماست، امام ماست. ما هی بگوییم امام و اقتدا نکنیم به او؟ در کارها هیچ اقتدا نباشد؟ «امام» معنایش این است؟ «شیعه» معنایش این است که مشایعت کند؛ همان طوری که تابوت را که می‌برند، اگر همه از این طرف دنبال تابوت رفتند، تشییع کردند او را، اگر تابوت را از این طرف می‌برند یکی از این طرف برود، این را تشییع نکردند؛ شیعه باید این طوری باشد؛ مشایعت کند علی را. البته قدرت نداریم ما مثل او. هیچ کس قدرت ندارد؛ اما به زهد، به تقوا، به رسیدگی به مظلوم ها، به رسیدگی به فقرا، مشایعت کنیم از او. نمی‌توانیم مثل او زندگی بکنیم، نمی‌توانیم که مشی او را داشته باشیم، قادر بر این نیستیم؛ او یک موجودی بوده معجزه‌ای؛ جمع مابین تضاد، جمع بین همۀ ضدها را کرده بود. یک آدم در قدرت آن طور که ـ به حَسَب نقل ـ از این طرف می‌زد دو تا می‌کرد، از این طرف در جنگ می‌زد می‌کشت تمام کسانی که بر ضد اسلام بودند؛ از آن طرفْ یک آدم زاهد، یک آدم عابد؛ تا صبح بنشیند نماز بخواند آدم زاهد و عابد اهل جنگ نیست. آدم جنگجو هم بیشترش اهل زهد و تقوا و امثال ذلک نیست. جمع می‌کرده او بین همه. ماها نمی‌توانیم اما می‌توانیم که اقتدا کنیم به او تا حدودی؛ می‌توانیم رسیدگی کنیم به فقرای مملکتمان، به ضعفایمان. 📚 بیانات در دیدار با هیأت قائمیۀ تهران، 1358/3/8 ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹نحس سیاسی🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در خراسان یک چیزی معروف است که من در بعضی از شهرستانهای ایران دیده‌ام هست و در بعضی دیگر نیست، و استاد بزرگوار ما مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی ریشه آن را به دست داد که این چه بوده و از کجا پیدا شده است. در ولایت ما- به اصطلاح- فریمان خیلی شایع بود و شاید هنوز هم هست که می‌گفتند: اگر شخصی بخواهد به مسافرت برود، چنانچه اول کسی که به او بر می‌خورد سید باشد، این امر نحس است و او قطعاً از آن سفر برنمی گردد، ولی اگر غربتی به او بر بخورد، این سفر سفر میمونی است. واقعاً این‌جور معتقد بودند. مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی گفت این یک ریشه‌ای دارد: در دوره بنی العباس، سادات را- که بیچاره‌ها، اولاد پیغمبر، مخفی بودند- در خانه هرکس گیر می‌آوردند، نه تنها خود آنها بلکه تمام آن خاندان از بین می‌رفتند. کم کم این فکر برای مردم پیدا شد که سید نحسِ به این معناست، نحس سیاسی است نه نحس فلکی؛ یعنی یک سید در خانه هر کسی آمد او دیگر خانه خراب است. این نحس سیاسی کم کم در فکر مردم تبدیل به نحس تکوینی و فلکی شد. بعد بنی العباس هم که از بین رفتند، کم کم زنها و بچه‌ها و مردم ساده لوح گفتند اصلًا سید نحس است خصوصاً در مسافرت. 📚 سیری در سیره نبوی، ص ۷۵ - ۷۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹دو راهی روحانیت🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در بیماری جسمی خود بیمار غالباً بیماری خودش را احساس می‏ کند و خودش دنبال معالجه است، ولی در بیماری های روحی آنچه که کار را مشکل می‏ کند این است که شخص بیمار است ولی خودش نمی‏ فهمد که بیمار است، بلکه بر عکس آن بیماری را به عنوان سلامت می‏ پذیرد و به بیماری خودش علاقه دارد. نقاط ضعف روحی که در افراد هست، چنین نیست که افراد نقاط ضعف خودشان را به عنوان نقطه ضعف بشناسند و قبول کنند، بلکه نقاط ضعف را نقطه قوّت در خودشان می‏ دانند. ولی این عالم است که می‏ فهمد نقاط ضعف اجتماعش چیست. حال، عالم که در مقابل نقاط ضعف اجتماع قرار می‏ گیرد دو حالت دارد {سر دو راهی اینجاست} گاهی با نقاط ضعف مردم مبارزه می‏ کند، این را می‏ گویند «مصلح». مصلح یعنی کسی که با نقاط ضعف مردم مبارزه می‏ کند، قهراً مردم هم غالباً از او خوششان نمی‏ آید. ولی گاهی عالم می‏ بیند مبارزه کردن با نقاط ضعف مردم کار سخت و مشکلی است، ضرر دارد، منفعت نمی‏ کند، از نقاط ضعف مردم استفاده می‏ کند، نه اینکه با نقاط ضعف مبارزه کند. اینجاست که مصداقِ‏ «فقیهٌ فاجرٌ» می‏ شود که پیغمبر اکرم فرمود: آفت دین سه چیز است: یکی از آنها فقیه فاجر است. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۱۱۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مکتب مصلح سازی🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری مکتب حسینی الهام دهنده مصلحین است، مکتب گناه کار سازی نیست‏. امام حسین سه مرحله شهادت دارد: شهادت تن به دست یزیدیان، شهادت شهرت و سُمعه و نام نیک به دست بعدی ها بالأخص متوکل عباسی، و شهادت هدف به دست اهل منبر. سومی بزرگترین مرحله شهادت است، و جمله‏ ای که زینب به یزید فرمود {کدْ کیدَک وَ اسْعَ سَعْیک} شامل هر سه دسته می‏ شود. مکتب امام حسین مکتب گناه کار سازی نیست بلکه ادامه مکتب انبیاء است که در سورة الشعراء ذکر شده و با تجدید ذکرش در هر سال و هر وقت باید به صورت زنده‏ ای باقی بماند، زیرا نبوت ختم شده و این مکتب به منزله منبع وحی و الهام انبیاء است؛ یعنی به پیغمبران وحی می‏ شده از طرف خدا که در مواقع لازم قیام کنند، حالا مکتب حسینی باید وحی کننده و الهام دهنده مردان بزرگ باشد که بعدها به صورت مصلحین قیام می‏ کنند نه به صورت انبیاء زیرا نبوت ختم شده. هربرت اسپنسر به نقل فروغی می‏ گوید: بزرگترین آرمان نیکان این است که در آدم سازی شرکت کنند، یعنی مکتب صالح سازی بیاورند. مکتب حسین علیه السلام نه تنها مکتب گناهکارسازی نبود، از صالح سازی هم بالاتر بود؛ مکتب مصلح سازی است. 📚 حماسه حسینی، ج ۲، ص ۴۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹تحریف، ضربت غیرمستقیم🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری انواع تحریف ها ما در واقعه تاریخی عاشورا به دست آوردیم. عوامل تحریف را هم شناختیم. حالا کسی بگوید تحریف بشود، مگر چه عیبی دارد، چه ضرری دارد، چه خطری دارد؟ خطر تحریف فوق العاده زیاد است. تحریف ضربت غیرمستقیم است که از ضربت مستقیم کاری‏ تر است. اگر کتابی تحریف بشود، چه تحریف لفظی و چه تحریف معنوی، اگر کتاب هدایت باشد تبدیل به کتاب ضلالت می‏ شود، اگر کتاب سعادت باشد تبدیل به کتاب شقاوت می‏ شود. اگر کتابی باشد که انسان را رو به بالا می‏ برد، در اثر تحریف رو به پایین می‏ آورد. اساساً به کلی آن حقیقت را عوض می‏ کند؛ نه تنها بدون خاصیت می‏ کند، بلکه اثر معکوس می‏ بخشد. هر چیزی آفتی متناسب با خودش دارد. این که هر چیزی آفتی دارد، تعبیر من نیست، تعبیر پیغمبر اکرم است. می‏ فرماید: 《آفَةُ الدّینِ ثَلاثَةٌ: فَقیهٌ فاجِرٌ، امامٌ جائِرٌ، مُجْتَهِدٌ جاهِلٌ》 سه چیز آفت دین است: اول دانشمند بد عمل، فاسق و فاجر. دوم زعیم و پیشوای ستمکار. سوم مقدس نادان. اینها را پیغمبر اکرم به عنوان آفت های دین می‏ شمارد. همین طوری که شما می‏ گویید جمادات مثلًا آهن آفتی دارد، نباتات، آفات دارند، کرم خاردار آفت فلان گیاه است، سن و ملخ آفت است برای نباتات، حیوانات آفت های مخصوص به خود دارند، بدن انسان ها آفت های مخصوص به خود دارد؛ دین، آیین، مسلک، آفت مخصوص به خود دارد: «تحریف» که به وسیله دو صنف از آن سه صنفی که پیغمبر اکرم فرمود ایجاد می‏ شود، یکی فقیه فاجر، عالم بدعمل فاسق، و دیگری مقدس نادان. تحریف آفت دین است، دین را می‏ خورد. دین را که کرم خاردار نمی‏ تواند از میان ببرد، دین را که سن و ملخ از میان نمی‏ برد. دین را تحریف از میان می‏ برد، چون موضوع را عوض می‏ کند، مردم به نام حقیقت آن را می‏ پذیرند اما نتیجه معکوس می‏ گیرند. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۱۱۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹شعارهای حسینی🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری ما در عاشورا دو نوع شعار می‏ بینیم. یک نوع شعارهایی است که فقط معرّف شخص است و بیش از این چیز دیگری نیست. ولی شعارهای دیگری است که علاوه بر معرفی شخص، معرّف فکر هم هست، معرّف احساس است، معرّف نظر و ایده است، و اینها را ما در روز عاشورا زیاد می‏ بینیم. هر دو نوع شعار را می‏ بینیم. اما شعارهای خود اباعبداللَّه، خود داستان مفصلی است که همه آن را نمی‏ توانم در این یک جلسه برای شما عرض بکنم. اباعبداللَّه در مقام افتخار، خیلی تکیه می‏ کرد روی پدرش علی مرتضی. البته به اعتبار جدّش هم افتخار می‏ کرد {آن که جای خود دارد} ولی مخصوصاً به پدرش علی مرتضی افتخار می‏ کرد، با اینکه آنها که در آنجا بودند دشمنان علی بودند ولی مدّعی بودند که ما امت پیغمبر هستیم. امام حسین کوشش داشت که افتخارش را به علی مرتضی رسماً بیان کرده باشد. اشعاری که اباعبداللَّه در روز عاشورا خوانده‏ اند، خیلی مختلف است؛ با آهنگ های مختلف سروده شده است که بعضی از آنها از خود اباعبداللَّه و بقیه از دیگران است و ایشان استشهاد کرده‏ اند، مثل اشعار معروف فَرْوَة بن مُسَیک که سراپا حماسه است. یکی از اشعاری که اباعبداللَّه در روز عاشورا می‏ خواند و آن را شعار خودش قرار داده بود، این شعر بود مخصوصاً یک مصراع آن: الْمَوْتُ اوْلی‏ مِنْ رُکوبِ الْعارِ وَالْعَارُ اوْلی‏ مِنْ دُخولِ النّارِ نزد من، مرگ از ننگ ذلت و پستی بهتر و عزیزتر و محبوبتر است. اسم این شعار را باید گذاشت شعار آزادی، شعار عزت، شعار شرافت؛ یعنی برای یک مسلمان واقعی، مرگ‏ همیشه سزاوارتر است از زیر بار ننگ ذلت رفتن. مردم دنیا! بدانید اگر حسین حاضر است که تا آخرین قطره خون خود و جوانانش ریخته شود، برای چیست. حسین در دامن پیغمبر و علی بزرگ شده است {تعبیر از خودش است}، از پستان زهرا شیر خورده است. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۱۷۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
موذن زاده.mp3
2.62M
🔹عم اوغلی🔹 📣 استاد فقید سلیم موذن زاده ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹فلسفه عاشورا🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری باید بگوییم عاشورا روز تجدید حیات ماست. در این روز می‏ خواهیم در کوثر حسینی شستشو کنیم، تجدید حیات کنیم، روح خودمان را شستشو بدهیم، خودمان را زنده کنیم، از نو مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم، روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم. ما نمی‏ خواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر، احساس شهادت، احساس جهاد، احساس فداکاری در راه حق، در ما فراموش بشود؛ نمی‏ خواهیم روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد. این فلسفه عاشوراست، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن علی بخشیده شدن! گناه کنیم، بعد در مجلسی شرکت کنیم و بگوییم خوب دیگر گناهانمان بخشیده شد. گناه آن وقت بخشیده می‏ شود که روح ما پیوندی با روح حسین بن علی بخورد؛ اگر پیوند بخورد، گناهان ما قطعاً بخشیده می‏ شود ولی علامت بخشیده شدنش این است که دو مرتبه دیگر دنبال آن گناه نمی‏ رویم. اما اینکه از مجلس حسین بن علی بیرون برویم و دو مرتبه دنبال آن گناهان برویم، نشانه این است که روح ما با روح حسین بن‏ علی پیوند نخورده است. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۱۷۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹آموزگار بزرگ شهادت 🔻دکتر علی شریعتی ◽️و اما تو ای حسین! ◽️با تو چه بگویم؟ ◽️شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل ◽️و تو ای چراغ راه ◽️ای کشتی رهایی ◽️ای خونی که از آن نقطه صحرا، جاودان می‌طپی و می‌جوشی ◽️و در بستر زمان جاری هستی ◽️و بر همه نسل‌ها می‌گذری ◽️و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون می‌کنی ◽️و هر بذر شایسته را در زیر خاک می‌شکافی و می‌شکوفایی ◽️و هر نهال تشنه‌ای را به برگ و بار حیات و خرمی می‌نشانی ◽️ای آموزگار بزرگ شهادت! ◽️برقی از آن نور را بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن ◽️قطره‌ای از آن خون را در بستر خشکیده و نیم مرده ما جاری ساز ◽️و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را به این زمستان سرد و فسرده ما ببخش ◽️ای که مرگ سرخ را برگزیدی تا عاشقانت را از مرگ سیاه برهانی ◽️تا با قطره خونت، ملتی را حیات بخشی ◽️و تاریخی را به طپش آری ◽️و کالبد مرده و فسرده عصری را گرم کنی ◽️و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی! ◽️ایمان ما، ملت ما، تاریخ فردای ما، کالبد زمان ما ◾️به خون تو محتاج است. 📚 نیایش ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹ما و حسین🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری شعارهای ما در مجالس، در تکیه‏ ها و در دسته‏ ها باید مُحیی باشد نه مخدّر، باید زنده کننده باشد نه بی حس کننده. اگر بی‏ حس کننده باشد، نه تنها اجر و پاداشی نخواهیم داشت بلکه ما را از حسین علیه السلام دور می‏ کند. این اشک برای حسین ریختن خیلی اجر دارد اما به شرط اینکه حسین آن چنان که هست در دل ما وارد بشود. 《انَّ لِلْحُسَینِ مَحَبَّةً مَکنونَةً فی قُلوبِ الْمُؤْمِنینَ》 اگر در دلی ایمان باشد نمی‏ تواند حسین را دوست نداشته باشد، چون حسین مجسمه‏ ای است از ایمان. شعارهایی که اصحاب اباعبداللَّه می‏ دادند، شعارهای عجیبی است. حادثه کربلا طوری وقوع پیدا کرده که انسان فکر می‏ کند اصلًا این صحنه را عمداً آنچنان ساخته‏ اند که همیشه فراموش نشدنی باشد. 📚 حماسه حسینی، ج ۱، ص ۱۷۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹منطق یا احساسات🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری انسان باید از منطق پیروی کند نه از احساسات. انسان در کاری که از روی منطق صورت می‌گیرد حساب و پیش‌بینی‌های لازم را کرده، نورافکن عقل و اندیشه خود را به اطراف انداخته و جوانب و اطراف کار را تحت‌نظر گرفته است. ولی در کاری که از روی احساسات صورت می‌گیرد نقشه و حساب و دوراندیشی در کار نیست، صرفآ روح بشر از راهی داغ شده و هیجانی پدیده آمده و انسان برای آنکه هیجان روحی خود را تسکین دهد به عملی مبادرت می‌کند و به واسطه غبار و تیرگی که از تهیج احساسات پیدا می‌شود مجال دوراندیشی و توجه به عواقب و نتایج کار از انسان سلب می‌شود. بر همه افراد بشر کم و بیش، هم منطق حکومت می‌کند و هم احساسات. یک جمله که انسان در حضور جمعی ادا می‌کند یا یک عملی که در اجتماع انجام می‌دهد، از یک طرف وابسته به یک سلسله احساسات و عواطف و هیجانات درونی است و از طرف دیگر چون کم و بیش در اطرافش دقت و فکر شده وابسته به منطق و تعقل است. ولی برخی مردم بیشتر اهل منطق‌اند و بعضی مردم بیشتر اهل احساسات. جامعه‌شناسان می‌گویند این اختلاف در میان ملل نیز دیده می‌شود؛ بعضی از ملل به منطق نزدیکترند و بعضی به احساسات. این دستور جامع رسول اکرم می‌گوید: همیشه در کارها منطق را دخالت بده و جلو طغیان و حکومت احساسات را بگیر؛ مرد منطق باش نه احساسات. هر اندازه که یک فرد یا یک ملت در راه کمال و ترقی پیش می‌رود، به تدریج از احساسات به منطق می‌گراید. نزدیک شدن به حکومت منطق و خارج شدن از تحت سیطره و حکومت احساسات، دلیل بر پختگی و تکامل روح است. انسان در طفولیت و کودکی یک پارچه احساسات بی‌منطق است و به همین جهت از اداره کردن خود و از حفظ مصالح خود عاجز است، و به همین جهت است که طفلی را زود می‌شود در جریانی وارد کرد و احساساتش را استخدام کرد و به نفع خود در مجرایی به کار انداخت. اما هر اندازه که از سنین عمر می‌گذرد و تجربه زیادتر می‌شود، منطق در وجود انسان قوّت می‌گیرد. البته تنها مرور زمان و گذشتن عمر کافی نیست که انسان را مرد منطق و تعقل کند؛ این فضیلت اخلاقی نیز مانند همه فضایل دیگر اخلاقی تمرین و ممارست و مجاهدت لازم دارد؛ اولا اندوخته علمی و سرمایه فکری لازم است، ثانیآ انسان باید مدتی با زحمت خود را وادار کند که در پیشامدها و تصمیم ها زیاد فکر کند و تا عواقب و نتایج کاری را کاملا نسنجد به هیجانات درونی خود ترتیب اثر ندهد. 📚 بیست گفتار، ص ۲۰۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹بهانه‌های اختلاف🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی عزیزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر کشور، امروز ما احتیاج داریم به اتحاد و یکپارچگی. بهانه‌های اختلاف زیاد است. گاهی در یک قضیه‌ای سلیقه‌ی یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانه‌ی اختلاف بشود. گاهی در کسی یک گرایشی هست، در دیگری نیست؛ این نباید مایه‌ی اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه‌ی در درون، موجب فشل می شود. قرآن به ما تعلیم می دهد: 《و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم》 اگر منازعه کنیم، سر مسائل گوناگون - مسائل سیاسی، مسائل اقتصادی، مسائل شخصیتی - دست ‌به ‌یقه شویم، دشمن ما جری می شود. یک مقدار از جرأتی که دشمن در سال های گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) به ما درس می دهد؛ می فرماید: «لیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه». مخالفین دو جورند. یک مخالفی است که دنبال حق است، او هم دنبال جمهوری اسلامی است، او هم دنبال انقلاب است، او هم دنبال دین و خداست، منتها راه را اشتباه کرده؛ با این نباید دشمنی کرد؛ این فرق دارد با کسی که در جهت غیر نظام اسلامی، با هدف معاندانه‌ی علیه نظام اسلامی حرکت می کند. دل ها را به هم نرم کنید، برخوردها را نسبت به یکدیگر مهربانانه‌تر کنید. 📚 بیانات در حرم مطهر رضوی، ۱۳۹۱/۱/۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹آزادی و اختیار انسان🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری انسان در میان موجودات، رسیده به مرحله آزادی و اختیار و خلیفة اللَّهی و انتخاب و به مرحله‏ ای که خود باید برای خود نیکی را انتخاب کند و آن نیکی که خود برای خود انتخاب نکرده و از خارج به او تحمیل شده است اصلًا برایش نیکی نیست. مثلًا صداقت، امانت، راستی، آزادی خواهی، آزادمنشی، تقوا همه اینها آن وقت برای انسان فضیلت است که این انسانی که در سر دوراهی انتخاب قرار می‏ گیرد طرف خوب را برای خود انتخاب کند. همین‏ قدر که از خارج به او تحمیل شد یعنی طبیعی و ذاتی شد، آن کمالْ دیگر کمال انسانی و آن فضیلتْ دیگر فضیلت انسانی نیست. شرط فضیلت انسانی این است که خود انسان قیام به آن فضیلت بکند. بعد ما می‏ آییم سراغ بهشت و مقابل آن، جهنّم. طبیعت بهشت یعنی تجسم اعمال اختیاری انسان. اگر عملی اختیاری نباشد اصلًا بهشتی وجود ندارد. بهشت یعنی مخلوق خود انسان، یعنی تجسم اعمال اختیاری خود انسان. اگر انسانی نباشد و اگر اختیاری و عمل اختیاری وجود نداشته باشد اصلًا بهشتی نمی‏ تواند وجود داشته باشد. 📚 آشنایی با قرآن، ج ۶، ص ۱۲۶ - ۱۲۷ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin