امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
کاهش جان تو من دارم و من می دانم
که تو از دوری خورشید چها می بینی
تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی
من مگر طالع خود در تو توانم دیدن
که توام آینه بخت غبار آگینی
باغبان خار ندامت به جگر می شکند
برو ای گل که سزاوار همان گلچینی
نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید
که کند شکوه ز هجران لب شیرینی
تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان
گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی
کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد
ای پرستو که پیام آور فروردینی
شهریارا گر آئین محبت باشد
جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی
#شهریار
@laal_del
والا با این مسلمونایی که تو سریال آمریکاییا نشون میدن
آمریکاییا بگن مسلمونا تروریست نیستن من قبول نمیکنم.
پ.ن:عوضی بودن حد داره ولی واسه آمریکا نه چون سرزمین آزادیه
رسانه ی آمریکا عوضی بی حده که یه طرفه محکوم میکنه به جات دفاع میکنه بعد دفاع رو رد میکنه بعد محکومت میکنه و مجازاتت میکنه
@laal_del
سلااااام
عیدتون مبارک😍
ان شاالله همون طور که آقا گفتند
امسال سال شادی برای همه باشه
التماس دعا❤️
هدایت شده از KHAMENEI.IR
✨ شعار سال ۱۴۰۲
👈🏻 «مهار تورم، رشد تولید»
🔻 رهبر انقلاب در پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲: من با توجه به همهی جهات، هم تورّم، هم تولید داخلی، این چیزهایی که مهم است، تورّم که مشکل اصلی است، تولید داخلی که حتماً یکی از کلیدهای نجات کشور از مشکلات اقتصادی است، با توجه به اینها شعار سال را اینجور اعلام میکنم: «مهار تورم، رشد تولید»، این شعار سال است. یعنی باید همهی همّت مسئولین متوجّه این دو موضوع باشد. در درجهی اوّل مسئولین، در درجهی بعد همینطور که گفتم فعالان اقتصادی و فعّالان مردمی و کسانی که دستشان میرسد کاری انجام بدهند و فعّالان فرهنگی، صدا و سیما که باید فرهنگسازی بکند در این زمینهها، همهی اینها باید متوجه این دو نکتهی اصلی باشند، در درجهی اول مهار تورّم، یعنی واقعاً تورّم را مهار کنند و کاهش بدهند تا آنجایی که ممکن است کاهش بدهند و مسئلهی تولید را افزایش بدهند. ۱۴۰۲/۱/۱
💫 #مهارتورم_رشدتولید
🔍 متن کامل پیام👇🏻
https://khl.ink/f/52249
#لعل
گوهرِجانم فدای صحن گوهرشاد تو :)
هیچگاه اشک پدرم را ندیدم،ندیدم،ندیدم تا وقتی که به گوهرشاد رسیدیم.
آمد در تیر رس گنبدت ایستاد و بغضش ترکید.
من در عالم بچگی گوشه ای از صحن منتظر بودم تا پایان این تراژدی را تماشا کنم.
انگار کوهی که تا به امروز میشناختم سنگ ریزه ای شده بود اما به کوهی تکیه زده بود.
یا شبیه جنگ زده ها که به وقت صدا در آمدن آژیر قرمز با تمام نفس خودشان را به پناهگاه میرسانند و نفس راحتی میکشند.
نفس راحتی کشید.
من هم نفسی کشیدم و بلند شدم
بلند شدم و دستش را گرفتم،
لبخندی زد و همانطور که انگشت کوچکش را با آن فیروزه ی نیشابورش در مشتم گرفته بودم رفتیم تا کبوترهای حرم را ببینیم.
آقا جان!
دمت گرم است،
حقیقتش نمیدانم چه بگویم که نمی توانم وسعت بزرگواریت را در واژه ها حقیر کنم.
ولی شما پناه پدرم هستید و
پناه اول و آخر من :)
در پناهگاه را نبندید روی جنگ زده ها
دلم تنگ شده
بطلب ...
@laal_del
لعل
#لعل گوهرِجانم فدای صحن گوهرشاد تو :) هیچگاه اشک پدرم را ندیدم،ندیدم،ندیدم تا وقتی که به گوهرشاد رس
نوشتن باعث میشه احساسهایی که آدم بهش توجه نکرده رو از وجودش کشف کنه
خسته بودید بنویسید
نوشتید بفرستید
https://harfeto.timefriend.net/16789178540767