eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.6هزار دنبال‌کننده
276 عکس
45 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
«هزار نامه نوشتیم برایت و هزار راه گشتیم سراغت. ما راه نمی‌دانیم؛ تو نامه نمی‌خوانی؟ بلند شو مرد! بلند شو ای شور شیرین این دنیای تلخ! برای ما مسلمان‌شده‌های آن لبخند آسمانی‌ات، دیری است که پیامی نفرستاده‌‌ای. بلند شو و یک‌بار دیگر، برای ما که در کیش مهر تو هستیم و مات محبتت، بنویس: انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم...» 🔴شماره دوم نشریه «رایات و روایات» منتشر شد. به بهانه دومین سالگرد شهادت سیدالشهدای مقاومت شهید سلیمانی با نگاهی تبیینی به گفتمان جبهه مقاومت صاحب امتیاز: مرکز فرهنگی رسانه بیداری مدیرمسئول: شهرام رستمی‌فر سردبیر: زهرا محسنی‌فر دبیر تخصصی: رها عبداللهی علاقه‌مندان جهت تهیه نسخه چاپی نشریه می‌توانند از مسیرهای ارتباطی زیر اقدام نمایند: 🔻تماس با شماره‌های: ۰۶۱۳۵۵۳۰۷۹۸ ۰۹۳۰۵۶۱۹۵۶۵ 🔻پیام به دایرکت صفحات اینستاگرام: @majalebidari @resanebidari_ir https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
بلند شو مرد! بلندشو و ببین که شاه‌نشین چشم‌هامان از آتش اشتیاقت همه بخاراست و برای تو که امیر سفرکرده‌ی این سامانی، «بوی جوی مولیان آید همی» می‌خوانیم و برای بی‌سروسامانی خودمان «فاتحه مع الصلوات»! از اشک ما یتیمانت، عرش خدا می‌لرزد و مگر عرش خدا همین دل‌های نازک یتیمان شهدای مدافع حرم نیست که شب‌های جمعه‌ی همه‌ی تاریخ، چشم به ساعت انتقام دوخته‌اند؟ اما فدای سرت این اشک‌ها؛ قدم بر خیال ما بگذار و خیال کن که رود آموی، پرنیان شده است. بلند شو خانه‌ات آباد؛ بلند شو ای انار سرخ رسیده‌ای که در آن شب یلدای بی‌صبح، صد دانه‌یاقوت را روی سنگفرش خیابان‌های دل‌مان پاشیدی تا بعد از تو هیچ کس رو به دوربین خوشی‌های زندگی نگوید سییییب! https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
پیرمرد یزدی عاشق انقلاب بود. جنگ که شد، در خرمشهر ساکن بود و برای رزمنده‌ها نان می‌پخت. یک پسرش هم‌رزم جهان‌آرا بود و در همان خرمشهر شهید شد. پسر دیگرش نوجوان بود و در حاج عمران عراق شهید شد. خوشحال بود که برای انقلاب چیزی تقدیم کرده. تا آخرین لحظه دغدغه‌اش نظام و رهبری بود. حاجی بابا صدایش می‌کردیم. مرتب خواب فرزندان شهیدش را می‌دید. با آن‌ها زندگی می‌کرد... حالا امشب حاجی بابای ما مهمان عمو محمد تقی و عمو رضاست... و شاید هم مهمان فاتحه‌ای نثار عزیز سفرکرده‌ی ما بفرمایید.🙏 «شهيد چهارمی كه برانكاردش را روي زمين گذاشتند، نيم تنه‌ای بود كه سر نداشت. تركش شانه‌هايش را پاره پاره كرده بود و پايين تنه‌اش هم به كلی وجود نداشت. روی هم رفته مشتی گوشت له شده با دل و روده‌ی اويزان روی برانكارد قرار داشت. از باقيمانده‌ی موهای فرفری و تنه‌ی نسبتا پر جسد تشخيص دادم اين جنازه‌ی تقی محسنی‌فر است. آخر موهای تقي فرفری و هيكلش چاق بود. او را كه در آن وضعيت ديدم، حالم بد شد. خيلي ناراحت شدم. يادم افتاد تقی با چه حجب و حيایی در خانه‌مان می‌آمد. در می‌زد و می‌پرسيد: سيدعلی خونه‌اس؟ توی دلم گفتم: خدا به داد مادرت برسه تقی...» بریده‌ای از روایت سیده زهرا حسینی از شهادت محمدتقی محسنی‌فر ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴از ابلاغ نامه‌ی امام به گورباچف تا اقامه‌ی نماز رئیسی در کرملین درست ٣٣ سال پیش در چنین روزهایی یک فقیه برجسته، یک حقوق‌دان کارکشته و یک زن مبارز اجازه یافتند که حامل پیامی مکتوب از رهبر یک انقلاب نوپا و یک ملت جنگ‌زده برای رهبر امپراطوری بلوک شرق باشند و برای چند ساعت میهمان کرملین شوند. هر اتفاق شومی نظیر حادثه پرواز IR655 یا سرنوشت نامعلوم امام موسی صدر ممکن بود در انتظار آنها باشد. وقتی قرائت محتوای نامه به شنیده شدن صدای خرد شدن استخوان‌های کمونیسم رسید، سنگینی کوه‌مانند فضا را می‌شد بر دوش حاملان نامه احساس کرد. سفرای امام بلافاصله بعد از آن دیدار نماز را بدون فوت وقت در فرودگاه مسکو اقامه کردند و به ایران بازگشتند. درست ٣ سال بعد، اتحاد جماهیر شوری از هم فرو پاشید و کمونیسم در موزه‌ی تاریخ جا خوش کرد. آن سفر بی‌بدیل و آن نامه‌ی بی‌نظیر اما بر صفحه‌های کتاب تاریخ جاودانه شد. امروز ایران در آشوب هزار فتنه‌ی خاورمیانه، لنگرگاه ثبات و گرانی‌گاه امنیت شده است. معادلات چندوجهی منطقه بدون محاسبات و بازیگری ایران حل نمی‌شود. آرمان‌های دوربرد انقلاب اسلامی که روزی در مشکل تامین سیم‌خاردار برای جنگ تحمیلی گیر کرده بود، امروز به مدد امنیت زیر غرش موشک‌های نقطه‌زن، صادر می‌شود. پای روسیه را که تازه از خاکستر شوروی بلند شده و جان گرفته، ایران به منازعات سوریه و جنگ با غول داعش باز کرد. یک مجاهد انقلابی [و نه یک دیپلمات قر و فری]، در جلسه‌ای دو جانبه پوتین را متقاعد کرد که صلاح روسیه در پیوستن به ایران در سوریه است. آنچه گورباچف نفهمید، پوتین شیرفهم شد. آمریکا که گور خود را با نقشه‌ی خاورمیانه‌ی جدید کنده و پایگاه‌هایش در منطقه یکی پس از دیگری در حال تخلیه است، ایران را کارت بازی روسیه در تعامل با خود جا می‌زند تا با پروپاگاندای رسانه‌ای هرگونه ارتباط خارج از پهنه‌ی استیلای خود را یک بازی دو سر باخت برای طرفین رابطه معرفی کند. چون دست آمریکا از منابع و منافع جمهوری اسلامی کوتاه شده، شعار «نه‌شرقی، نه‌غربی» را از مفهوم تهی شده معرفی می‌کند و تحقق آن را در نفی تعامل ایران با جهان می‌نمایاند. بلندگوهای داخلی آمریکا و آنها که برای او غش و ضعف می‌روند، امروز نگران شده‌اند که مبادا ایرانِ گرفتار در چنبره‌ی تحریم‌های ظالمانه آمریکا، به روسیه و چین باج سبیل بدهد! پیمان‌های اقتصادی منطقه‌ای و دوجانبه سم مهلکی برای آقایی دلار و نقطه‌ی گریز اقتصاد ایران از آسیب‌پذیری تحریم است و طبیعی است که بجای کف و سوت، صدای جیغ‌ بنفش از حنجره‌هایی که نذر غرب شده‌اند، متصاعد شود. دو روز پیش ابراهیم رئیسی در سالروز ابلاغ نامه‌ی تاریخی حضرت امام به گورباچف، در اثنای ملاقات ٣ ساعته با پوتین سجاده را بر گوشه‌ای از کاخ کرملین پهن کرد و نماز خواند. با صرفنظر از اینکه آنروزها چه بودیم و امروز به کجا رسیده‌ایم، این اتفاق شاید ارزش رسانه‌ای خاصی نداشته باشد. اما مرحومه مرضیه دباغ می‌تواند شهادت دهد که چگونه آن زمان در موضع خوف بودیم و امروز در جایگاه رجا. طبیعی است وقتی که قوی می‌شویم، خاطرات دوران ضعف از یادمان برود. آنچه که روزی برای ما آرزو بود، امروز تبدیل به خاطره شده است. اگر از حافظه‌ی تاریخی ملت حراست نکنیم، درک عظمت سیر تاریخی تحول ایران در روزمرگی تحلیل‌های آبکی از رخدادهای سیاسی گم می‌شود. ٣٣ سال پیش در چنین روزهایی دست امام روح الله صفحه‌ای دیگر از تاریخ را به نفع ملت ایران ورق زد. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴جهاد تبیین و بودجه‌های بی‌نام و نشان رهبر معظم انقلاب اغلب در گفتمان‌سازی، کلیدواژه‌‌های جدیدی خلق کرده و آن را در بیانات خود پربسامد می‌کنند تا توجه جامعه را به اهمیت مسأله‌ای جلب نموده و بستری برای پرداختن نخبگان، مردم و مسئولین به آن امر خطیر ذیل کلیدواژه‌ی ابداعی فراهم کنند. این یک تکنیک تبلیغی شناخته شده است که رهبری عزیز به خوبی از آن بهره می‌برند. کلیدواژه‌‌های ابداعی لزوما حاوی مفاهیم جدید نیستند، بلکه واژه‌های خلق شده گاهی یک لباس نو برای مسائل مهم اما مورد غفلت‌اند. «کرسی‌های آزاد اندیشی»، «جنبش نرم‌افزاری» و «رزمایش مواسات» نمونه‌هایی از عناوینی‌ست که رهبری معظم با هدف گفتمان‌سازی ابداع نموده‌اند. تنگ‌چشمی و سطحی‌نگری مخاطبان، بدترین نوع برخورد با عناصر ظاهری و تبلیغی گفتمان‌هاست. از آن بدتر، کج‌فهمی و برداشت کلیدواژه‌‌ای از بیانات عمیق رهبری توسط مسئولین است. اخیرا ایشان در سخنرانی‌های خود به مسأله‌ی «جهاد تبیین» اشاره نموده‌اند. مفهومی که به اهمیت بازتعریف مفاهیم اصلی و آرمان‌های اساسی اسلام و انقلاب برای نسل جدید و دنیای امروز در مواجهه با جنگ ترکیبی ادراکی و شناختی دستگاه تبلیغی دشمن معطوف است. فهم غلط از عنوان گفتمانی و فرو رفتن نهاد نخبگانی مجلس شورای اسلامی در واژگان، به تصویب «بودجه‌های بی‌نام و نشان» می‌انجامد که چون ناشی از جوگیری و لبیک‌های بدون فکر است، حتما حیف و میل خواهد شد. این یعنی هنوز مختصات جهاد تبیین برای متولیان امر فرهنگ کشور ناشناخته است و خود نیاز به تبیین دارد. پولکی کردن ارزش‌ها گاهی به الکی شدن آن‌ها می‌انجامد. روشن است که همه نهادهای فرهنگی کشور و تمام تریبون‌داران و منبری‌ها و رسانه‌چی‌ها و کانال‌داران و همه علاقه‌مندان به نظام اسلامی و سربلندی آن مخاطب جهاد تبیین هستند. اما گویا باید برخی‌ها را مستثنی کرده و عاجزانه از آنها درخواست نمود که در این یک فقره مطالبه‌ی رهبری، احساس تکلیف نکنند و به تکالیف قبلی خود مشغول باشند. جهاد تبیین نیاز به قرارگاه و تشکیلات و نهادسازی و پول‌پاشی ندارد. برای جهاد تبیین باید فسفر سوزاند، نه بیت‌المال. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
در نظام خلقت که افتادن برگ از درخت حساب و کتاب دارد، بدیهی‌ست که آفرینش تک‌تک انسان‌ها بهر کاری بوده است. قریب به اتفاق مردم اما چیزی فراتر از سیاهی‌لشکر نیستند و بود و نبودشان لطمه‌ای به آفرینش و سیر تحول دنیا و حرکت جامعه به سمت رشد و کمال نمی‌زند. این وسط اما قلیلی از مردان خدا گویی برای انجام ماموریتی آمده‌اند. اگر نباشند انگار چیزی کم است، جایی خالی‌ست، نقصی به چشم می‌آید، لطمه‌ای احساس می‌شود. حجة الاسلام از آن دست انسان‌های شریفی بود که فقدانش ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است. عالم زاهدی که خودسازی را نه در خلوت حجره‌ها بلکه در جلوت ارتباط با مردم و رسیدگی به مشکلاتشان یافته بود. سر و کله زدن با جوانان و دانشجویان را خلاف تقوا و شأن خود نمی‌دید بلکه عین رشد و مطابق مسئولیت و زی طلبگی می‌دانست. شیفتگی، آتشی بود که اخلاق کریمانه‌اش در دل دوستدارانش انداخته بود. در امر به معروف مسئولان فروگذار نمی‌کرد و حامی مطالبه‌گران اجتماعی بود. فضای مجازی را دائما رصد می‌کرد و فعالان مؤثر آن را تشویق می‌نمود. از شیرینی منش و جاذبه اخلاق و مرجعیت رجوع مردم همچون کندوی عسل بود. هرگز به بهانه‌ی سلوک عارفانه، خود را به ورطه‌ی محافظه‌کاری و عافیت‌طلبی و رهبانیت نینداخت. خدایش بیامرزد و با اجداد طاهرینش محشور نماید... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
٨٠ درصد از ٢۵٠ جنگ و نزاعی که دنیا در ٨٠ سال اخیر به خود دیده، توسط آمریکا آغاز شده است. این مرحله از سفاکی و خونریزی و جنگ‌طلبی برای چنگیز و اسکندر و تیمور هم قفل است. هیتلر با آن چهره دیکتاتور نظامی و سبیل بندانگشتی به گور پدرش خندید اگر به اندازه پرزیدنت‌های جنتلمن کاخ سفید، جنایت جنگی انجام داده باشد. مؤسسه رکوردهای گینس اگر تعداد انسان‌هایی را که دولت‌های مختلف آمریکا در قرن اخیر کشته‌اند، جمع بزند حتما تسمه تایم پاره می‌کند. در طلیعه قرن جدید اما آمریکای ابرقدقد در سراشیبی ضعف و افول قرار گرفته. نشان به آن نشان که برای بزک کردن چهره‌ اهریمنی خود نزد ایرانیان جو بایدن، خلف صالح عمر و عاص (که قرآن به نیزه می‌کرد)، به همراه همسر سبزه مزبله‌اش، جیل جگرخوار موسوم به فرست لیدی مجبورند با سفره‌ هفت‌سین عکس یادگاری بیندازند و در رسانه‌های فارسی پروپاگاندا کنند، شاید جریان غربگرا در ایران نفسی تازه کند. گویی آمریکا کارزار فشار حداکثری و تنگنای تحریم‌های فلج‌کننده را برای فشار به عمه‌ی ترامپ راه انداخته است. اگر حافظه‌ی تاریخی ملت ما اندازه‌ی حافظه‌ی ماهی قرمز هم باشد، جنایات مکرر آمریکای جهانخوار را در حق خود فراموش نمی‌کند. چهره‌ی غرب وحشی با روکش شکلاتی ترمیم نمی‌شود. این تیاترها و شامورته‌بازی‌ها فقط گوش‌مخملی‌ها را فریب می‌دهد. به استناد تاریخ مستطاب آمریکا که فقط بربریت را مدرنیزه کرده، الان باید دو فقره قلاده چرمی از پوست بز افریقایی دور گردن این زوج عاشق باشد، تا نیششان جلوی دوربین تا بناگوش باز نشود. به عصر جدید، عصر زوال آمریکا سلام می‌کنیم. @lafzeghalam
خاورمیانه، از جده تا اربیل و از الانبار تا بیروت انبار باروت است. داعش، نسخه‌ی جانوری ناتو بود و گاوهای شیرده سعودی، جهش ژنتیکی فیل‌های ابرهه محسوب می‌شوند. نفت، زیر پای نوادگان حمّالةُ الحطب را خیس کرده و تا فتیله‌ی جنگ در پایین کشیده نشود، هر شب اویس‌مردی فندکی در عربستان می‌کشد. تکنولوژی استفاده از پهپادهای انتحاری را نه ایرانی‌ها بلکه پرندگان ابابیل به انصارالله انتقال داده‌اند تا مرتب بر شعله‌های آتش آرامکو، اسپند بریزند. به واقع وحوش شبه‌جزیره‌ی عربستان را چه به آرام‌کو؟! کل اقتصاد یمن یک‌چهارم ٣٠٠ میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی است که خائن الحرمین با کدخدا بسته بود، اما این انصارالله است که با خدا بسته. تا بن‌سلمان برای اصلاحات فرهنگی مشغول سربرهنه کردن زنان مکه است، پابرهنه‌های یمنی در عربستان اصلاحات ارضی انجام می‌دهند. مثل تمام دیکتاتورهای سرنگون شده‌ی بهار عربی که جنگ‌ها را آغاز می‌کنند اما برای پایان دادنش به این و آن دخیل می‌بندند، زود است که جوجه‌شاهزاده‌‌ی سعودی به پای ایران بیفتد. روزگاری غرب با چماق و هویج وارد مذاکره با ایران می‌شد، اما امروز به لطف به آتش‌ کشیده شدن پترودلارهای سعودی، دست برتر فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا با ایران است. خاورمیانه مثل همیشه‌ی تاریخ آبستن حوادث بزرگ است و این‌بار برخلاف همیشه‌ی تاریخ، لُنگ و خنجر و عقیق بر نفت و دلار و اسلحه پیروز خواهد شد، ان‌شاءالله... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
برای حاشیه‌نشینان کار می‌کرد، اما خدا او را به متن جامعه آورد. این سنت خداست. راه در رو ندارد. کجا فرار می‌کنی ای شیخ؟! بایست! خدا را با تو کاری‌ست که خلق باید بدانند. چیزی بین تو و اوست که بین تو و او نمی‌ماند. اخلاص، شاید قایم‌باشک‌بازی نیت‌ها با مردم باشد، اما کار خدای مردم افشاگری‌ مخلصان است. اگر خدا برای عاصیان ستارالعیوب است، برای خالصان رازدار نیست. و برای انتخاب شهید، خدا گل یا پوچ بازی نمی‌کند. مرگ تصادفی در کار و بار او نیست و شهادت، پادشاه مرگ‌هاست که از سلسله‌ی اولیای الهی به عزیز دردانه‌های خدا به ارث می‌رسد. و ماه صیام، اتوبان چهاربانده‌ی بندگان زرنگ خداست که در آن می‌تازند و از روزه به روزی می‌رسند. و حرم امام معصوم، نسخه‌ی اورجینالی‌ست که بهشت را از روی آن کپی کرده‌اند. و زیارت، فرصت سر از آب برآوردن و نفس‌چاق‌کردن شناگری‌ست که باید عرض دنیا را شنا کند و دامن به آب نیالاید. بایست ای شیخ مخلصِ روزه‌دارِ زائرِ شهید! خدا را با تو کاری هست... ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
آنگاه که دعوت به پرستش خدای یگانه، شورش علیه امپراتوری بت‌ها بود و هیچ مردی جز علی (ع) جگر پذیرش اسلام را نداشت، یک زن تمام قامت ایستاد تا پیامبر آخرالزمان به او تکیه زند. (س) کدام ماه و خورشید را به معجزه در دستان محمد (ص) دیده بود که برای دومین بار به او بله گفت؟ در گوشه سجاده محقر محمد (ص) برق کدام سود سرشار چشم بازرگان سرشناس قریش را گرفته بود که کل مال‌التجاره‌اش را به خرید سهام اسلام اختصاص داد و بسی سود کرد از آنچه بخشیده بود. پیش از او هیچ تاجری چنین متاعی نخریده بود. هیچ بازرگانی با خدا داد و ستد نکرده بود. و چه نیکو بانوی نازپرورده قریش با نان خشک محمد (ص) در تحریم شعب ابیطالب ساخت و آخ هم نگفت. او با خدا ساخت و پاخت کرده بود. آنچه داشت باخت و خدا برای او آنچه خواست، ساخت. داغش بر دل محمد (س) نه آنچنان بود که در کلام آید. تو گویی یتیم قریش یکبار دیگر یتیم شد. او رفت تا فاطمه (س) ام ابیها شود. در عام الحزن، انتهای جنة المعلی، کمی آن‌طرف‌تر از شعب ابیطالب... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
هدایت شده از Majalebidari
✍ «رایات و روایات» را که برای سالگرد حاج قاسم تدارک دیدیم، «وَ ما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ» خوانده و آن را منتشر کردیم. این دومین باری بود که زیر عَلَم «رایات»، قصه مردان مفقود القصه وطن را، که قلبهامان در فقدان آنها پرغصه است، روایت می‌کردیم. اینکه مخاطب کیست و نشریه به کجا می‌رود را سپردیم به مسبب الاسباب. عزیزی مجلدی از آن را به محضر سیدمحسن شفیعی، که رضوان خدا بر او باد، برد تا تقدیم کند. سید، با محبت تمام مجله را گرفت و تشکر کرد و گفت: «خیلی وقت است که منتظر این شماره هستم. شماره قبلی را شخصا خریداری و مطالعه کرده‌ام. بنا بود سیدمحمد هادی شماره جدید را برای من تهیه کند که شما زحمتش را کشیدید.» بلی او «مخاطب خاص» ما بود، اما چه می‌دانستیم که قرار است «سوژه خاص» ما شود! دوباره زیر لب زمزمه میکنیم: «وَ ما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ وَلكِنَّ اللَّهَ رَمى»، تا یقین کنیم که این بار هم خدا تیر ما را به هدف مینشاند و لطف سید بر سر ما مستدام میشود... 🔴شماره سوم مجله رایات و روایات منتشر شد... به بهانه‌ی اربعین ارتحال عالم وارسته و مجاهد پیراسته حجة الاسلام والمسلمین ✅شماره تماس جهت تهیه نسخه چاپی: ۰۶۱۳۵۵۳۰۷۹۸ ۰۹۳۰۵۶۱۹۵۶۵ 📖مجله https://eitaa.com/joinchat/586285194C6b2170161b
هدایت شده از Majalebidari
00.pdf
15.09M
🔴شماره سوم مجله رایات و روایات منتشر شد. انتشار نسخه پی‌دی‌اف شماره سوم مجله به بهانه‌ی اربعین ارتحال عالم وارسته و مجاهد پیراسته حجة الاسلام والمسلمین صاحب امتیاز: مرکز فرهنگی رسانه بیداری مدیر مسئول: شهرام رستمی‌فر سردبیر: زهرا محسنی‌فر دبیر تخصصی: رها عبداللهی ✅تلفن تماس جهت تهیه نسخه چاپی: ۰۶۱۳۵۵۳۰۷۹۸ ۰۹۳۰۵۶۱۹۵۶۵ 📖مجله https://eitaa.com/joinchat/586285194C6b2170161b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به زادگاه مسیح سوگند که «بیت لحم» قصابی نیست و «جنین» آبستن فتنه‌ها نمی‌شود. تا «دیوار ندبه» هست، سرشان به سنگ نمی‌خورد؛ پسران اسرائیل را مگر عزرائیل سربه‌راه کند. «انتفاضه سنگ» را طالوت پیش از ابابیل به ما آموخت. جالوت بلی اما این تابوت هرگز سرنگون نمی‌گردد. قومی که از جنازه‌ی سلیمان ترسیدند، از تابوت غیرمسلمان هم می‌ترسند. در دنیایی که کلاغ‌ها خبرنگارند، هدهد را باید روی دست گرفت. قبه‌الصخره باشد یا بیستون فرقی نمی‌کند؛ هرجا از جان شیرین گذشتیم و از جان «شیرین» نگذشتیم، پرچم ما بالاست. زنده باشیم یا نه، تندی بوی باروت را روزی طراوت رایحه‌‌ی زیتون با خود خواهد برد. 🔴صحنه‌هایی از تشییع مظلومانه ... تصاویری مملو از غم و غرور ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴نسل از دست رفته یا نسل دست‌نیافتنی؟ جنگ تحمیلی که تمام شد، پسران دهه شصتی‌ هنوز پشت لبشان سبز نشده بود. تکلیف دخترها هم که معلوم بود؛ هنوز به تکلیف نرسیده بودند. دهه شصتی‌ها دستی بر آتش دفاع مقدس نداشتند، اگرچه دود جنگ بدجوری به چشم این نسل فرو رفت. نسل سوخته نبودند اما مجال این را هم نداشتند تا در کوره‌ی معارف جنگ، پخته شوند. قد درک آنها به انقلاب ۵۷ نمی‌کشید و در دفاع مقدس نیز تازه داشتند قد می‌کشیدند. هنوز چشمشان به درس و کارنامه نخورده بود که قطعنامه امضا شد. وقتی امام جام زهر را نوشید، هنوز دهان این نسل بوی شیر می‌داد. هیچ دهه شصتی نفهمید که «فتح خرمشهر یک مسأله عادی نیست، بلکه مافوق طبیعت است.» آنها کجا می‌دانستند که «دفاع مقدس از الطاف خفیه‌ی الهی است.» نمی‌دانستند که «پاوه باید آزاد شود»، جمله‌ای تکوینی است، نه تکلیفی. اینکه نگاه خلّاق امام روح الله جنگ را برعکس خلایق گنج می‌دید، کجا در قاموس فهم این نسل جای داشت؟ اگر غرامت جنگ به قربانیان آن می‌رسد، میراث دفاع مقدس اما نسل به نسل باید دست به دست شود. دهه شصتی‌ها امروز دهه‌ نودی‌ها را در دامن دارند. همان بچه دبستانی‌هایی که امید امام بودند، امروز بچه دبستانی‌ دارند. آفتاب معارف جنگ تحمیلی به خودشان نتابیده هیچ، فرزندانشان سایه‌‌ی جنگ را هم ندیده‌اند. نسلی که آفتاب و مهتاب ندیده، لابد درکی از منوّر و خمپاره ندارد. واقعیت اما این است که ما زیادی مقهور عصر ماهواره شده‌ایم. وقتی آمار داشته‌هایمان را از بلندگوهای دشمن بشنویم، دستگاه محاسباتی‌مان مختل می‌شود. نسل دست‌نیافتنی را نسل از دست رفته می‌پنداریم. نفوذ فرهنگی جدی است، اما القای استحاله‌‌ی فرهنگی جدی‌تر است. بن‌مایه‌ی رشادت و ستم‌ناپذیری هنوز در خمیره‌ی نسل نو هست. ظواهر شاید عوض شده اما هنوز قلب‌های پاک برای اعتلای این خاک می‌تپد. چون عرصه‌ی اثبات وفاداری نسل غیورِ از جنگ جامانده فراهم نشده، آنها را دست‌کم گرفته‌ایم. وقتی ما زیر بمباران هژمونی رسانه‌ای غرب سنگر گرفته بودیم، دهه شصتی‌ها بیرق دفاع از حرم را برداشتند و دهه هفتادی‌ها جاپای حسین فهمیده گذاشتند. در منظومه‌ی معیوب ادراک ما از چیستی و چگونگی نسل جدید، صدرزاده‌ها و حججی‌ها نه یک جریان زنده‌ی فراگیر، بلکه یک مثال نقض محسوب می‌شوند. اخبار را اگر درست دنبال کنیم، شهید دهه هشتادی هم داریم. وقتی انقلاب و دفاع مقدس هنوز برای مجاهدان لبنانی و یمنی و سوری الهام‌بخش است، چرا برای دهه‌ نودی‌های میهن خودمان نباشد؟ اینکه در فهم چراییِ تکثیر و توزیع و صدور گفتمان «سلام فرمانده» در باب مهدویت درمانده‌ایم، یعنی نسل غیور جامانده را دست‌کم گرفته‌ایم. با همه‌ی کاستی‌ها و سستی‌ها و نادرستی‌ها، به آینده انقلاب باید خوش‌بین بود حتی اگر لازم باشد برچسب ساده‌لوحی را به جان خرید. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
از هشدارهای قبلی کارشناسان فاکتور می‌گیریم، به هردمبیلی در مجوزهای ساخت و ساز و پایان کار ضریب نمی‌دهیم، غم و رنج مردم را بین خود تقسیم می‌کنیم، به جمع شدن عابران در اطراف محل حادثه گیر نمی‌دهیم، با خبر این بحران برخورد سطحی می‌کنیم تا از عمق فاجعه کاسته شود، از شدت اندوه و عصبانیت رفتار رادیکالی بروز نمی‌دهیم، سعی می‌کنیم با رسانه‌های دشمن مخرج مشترک پیدا نکنیم و از همه‌ی ابعاد این بحران می‌گذریم اما ... اما نمی‌توانیم از پیوند اصحاب قدرت و ثروت در ابرپروژه‌ی متروپل چشم بپوشیم. عامل اصلی ریزش آسمان‌خراش آبادان، موریانه بوده است. موریانه‌ای که نمی‌تواند عهدنامه‌ی اخوت صندلی و پول را بجود، حتما ستون‌های متروپل‌ را می‌بلعد. وقتی تصاویر تندیس و لوحِ افتخار باند ثروت در کنار تصویر باند و قیچی اصحاب قدرت وایرال می‌شود، آنچه زیر آوار برجِ ویران بجا می‌ماند، اعتماد مردم است. به شکوه پلاسکو قسم اگر سقوط کرد، دوباره می‌سازیمش؛ مواظب باشیم ایمان مردم به نظام سقوط نکند. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴دوگانه‌‌ی سلام فرمانده و متروپل چند ده‌هزار نفر در ورزشگاه آزادی و حکما چند میلیون نفر در داخل و خارج از کشور از طریق رسانه‌ها را هم‌خوانی کردند. محتوا عمیقأ ایدئولوژیک، درونمایه به شدت حماسی و ابزار انتقال مفهوم در قالب هنر موسیقی و سرود جمعی بوده است. اجرای برنامه‌های اقتصادی دولت یا فشار گرانی چه دخلی به این داستان دارد؟ کجای سلام فرمانده طرب‌انگیز و شادی‌آفرین است که تقارن داستان ورزشگاه آزادی با شب شهادت امام صادق (ع) و ماجرای ثلمه‌ به اسلام یا دهن‌کجی به مردم آبادان باشد؟ سلام فرمانده تقویت باور به اصل مهدویت به عنوان غایت آمال رییس مذهب تشیع است. در کنار زشتی‌هایی که در پس و پیش ماجرای متروپل آبادان بوده و هست، عالی‌ترین رکن اجتماعی این بحران، همدلی همه مردم ایران (در قالب حضور نیروهای داوطلب برای آواربرداری، اهدای خون، طبخ غذای نذری، عزاداری برای درگذشتگان، مطالبه‌ی عمومی برای مجازات متخلفین و ...) است. بی‌شک همدردی حاضرین در ورزشگاه آزادی با مردم داغدیده آبادان مقوّم این همدلی بوده، نه مخرب آن. اگر از جنبه مذهبی به ماجرا نگاه کنیم، حضور خانوادگی مردم در ورزشگاه آزادی از جنس حضور خانواده‌ها در مراسم اربعین، مراسم عزاداری خیابانی محرم، مراسم احیا در صحن‌های رضوی یا حضور زن و مرد در مراسم حج است. هر ازدحامی اختلاط نیست. موضوع تجمع، فضای حاکم بر آن و نوع ارتباط زن و مرد در آن تعیین می‌کند که با اختلاط شهوانی روبرو هستیم یا اجتماع سالم انسانی. کلاهمان را قاضی کنیم؛ همخوانی سلام فرمانده در آزادی از کدام جنس بود؟! مسأله حضور بانوان در ورزشگاه‌ها برای تماشای مسابقات ورزشی را نیز باید به این مبانی عرضه کرد. معتقدیم مسأله‌ای که نه سیاه است و نه سفید را می‌توان با مدیریت درست با کمترین هزینه راهبری کرد. 🔻و اما رسانه ... رسانه می‌تواند پیوست را به گسست تبدیل کرده و از دل فرصت همنوایی، نفرت اجتماعی بیافریند. داغ‌شده‌های مجازی می‌تواند فرسنگ‌ها با واقعیت‌های میدانی فاصله داشته باشد. در این ماجرا متاسفانه فضای مجازیِ ول، ماهیت یاغی خود را نشان داده و بخشی از جامعه‌‌ را دچار دودستگی و تردید و شبهه کرده است. اگر بازی‌گردان فضای مجازی نباشیم، از رسانه بازی می‌خوریم. مدیریت افکار عمومی را گاهی یک فِنگ رسانه‌ای به دست می‌گیرد که هزار قرارگاه مجازی به انضمام رسانه‌ی ملی نمی‌تواند آن را جمع کند. گاهی بازی سه هیچ برده میدان به جریان رسانه‌‌ واگذار می‌شود. توسعه‌ی روابط حقیقی و دیدن واقعیات میدانی به ما کمک می‌کند تا از غار فضای مجازی و مدیریت شبکه‌های اجتماعی بیرون بیاییم. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
جانداری‌ست که در لحظه‌ی صفر تقویم هجری قمری بر دهانه‌ی غار ثور تار تنید تا جان‌پناه پیامبر آخرالزمان شود. وقتی دوام اسلام به تاری بند بود، حشره‌ای سُست‌منزل محاسبات دنیای کفر را بهم ریخت. حالا که شیعه زیر سایه‌ی امامی قُدس‌منزل قوام گرفته، کجا شب‌پره‌ای با نیشتر هنر هفتم می‌تواند بر چهره‌ی آفتاب هشتم پنجه بکشد؟ پرده‌ی نقره‌ای را کجا آن یارا باشد که گنبد طلایی را بپوشاند؟ رسانه‌های زنجیره‌ای اهل باطل کی می‌توانند سلسله‌الذهب و عروة الوثقای حق را از هم بگسلانند؟ گنبد طلای مشهد همان درخت طوباست که خدا با دست خود در جان دنیا کاشته و نخل طلای کن همان شجره‌ی زقوم است که سران ابلیس لای زرورق پیچیده‌اند تا رئوس الشیاطین از آن بیرون نزند. شهر عنکبوتی واقعی همانی است که چند سال آینده را نخواهد دید، آنگاه که مرد عنکبوتی هم دیگر نمی‌تواند به دادش برسد. قاتل زنجیره‌ای، غرب وحشی است که زنجیر پاره کرده و شیک و مجلسی نسل‌کشی می‌کند و از خون کودکان یمنی و سوری و عراقی در ونیز و برلین و کن فرش قرمز پهن می‌کند تا تعدادی ناهنرمند از وطن گریخته روی آن اسکی بروند. در قاموس هنر سکولار، حکما سامری چهره ماندگار و هنرمندی مردمی است که گوساله‌ای را از طلا تراشید و به شعبده جای خدا جا زد و مُشتی گوسفند برای او کف زدند و با او عکس یادگاری گرفتند. تندیس طلایی گوساله‌ی سامری هم باشد برای آنها که برای فستیوال‌های موهن غربی غش و ضعف می‌روند. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
🔴آواز دلفین‌ها و دعای گربه‌سیاه بهار سال ۱۳۸۷ و در دوران فترت اصلاح‌طلبان و دوری آنها از قدرت، معصومه علی‌نژاد خبرنگار روزنامه‌ی اعتماد ملی مقاله‌ای می‌نویسد و در آن سفرهای استانی رییس‌جمهور وقت را مورد انتقاد قرار می‌دهد. او حلقه‌ی مردمی را که به استقبال رئیس‌جمهور می‌آمدند و در حمایت از او شعار سرمی‌دادند و نامه‌ها و عریضه‌هایی همراه می‌آوردند، به دلفین‌های گرسنه‌ی پارک آبی تشبیه می‌کند که حاضرند آوازی هماهنگ اما ناهمگون سر دهند تا مربی آنها لقمه‌ای غذا برای آنها بیندازد. تشویق دولت به استمرار سفرهای استانی از جانب طرفدارانش را شبیه تشویق تماشاگران پارک آبی می‌داند که از مشاهده‌ی سمفونی باشکوه گرسنگی دلفین‌ها به وجد می‌آیند و کف و سوت می‌زنند. بعدا مهدی کروبی، صاحب امتیاز روزنامه‌ی اعتماد ملی به دلیل انتشار این مقاله‌ی موهن مجبور می‌شود از مردم ایران عذرخواهی کند. دنیا می‌چرخد و می‌چرخد و معصومه با دلی مملو از حقد و کینه و عقده نسبت به مردم ایران و جمهوری اسلامی ترک وطن کرده و رسماً اپوزیسیون می‌شود. در رقابت شدید میان سلطنت‌طلب‌ها و مجاهدین و براندازان ضد انقلاب و روح الله زم و جمیع اپوزیسیون مفلس برای کسب رضایت آمریکا و سعودی و اسرائیل جهت شل کردن سرکیسه و تخصیص بودجه (بخوانید یک لقمه نان) به فعالیت‌های این گروه‌ها، مسیح علی‌نژاد با تمرکز بر اباحه‌گری و مبارزه با حجاب، کم‌کم شناخته شده و مورد توجه قرار می‌گیرد. در میان گله‌ی گوسفندان، یک بُز اَخفَش سربرمی‌آورد. با توسعه‌ی شبکه‌های اجتماعی در دهه ۹۰، مسیح موج‌سواری خود را ذیل کمپین مجازی «آزادی‌های یواشکی» و «چهارشنبه‌های سفید» ادامه می‌دهد. او موفق می‌شود با تعدادی از سیاستمداران غربی مثل پمپئو، بلینکن، زلنسکی و همچنین تَرَکه‌ی پهلوی ارتباط بگیرد و از این طریق پول‌های خوبی به جیب بزند. مسیح که به تازگی از جامعه یهودیان آمریکا کاپ اخلاق گرفته، از وزیر امور خارجه این کشور خواسته که به جمهوری اسلامی (بخوانید مردم ایران) رحم نکند! این خوش‌رقصی و دم تکان دادن و التماس کردن، ناخودآگاه رفتار آن دلفین‌های گرسنه را در ذهن تداعی می‌کند. که از بیماری‌های روحی رنج می‌برد، برای ارتزاق و بقای خود ناچار است هر روز شعبده‌ای جدید رو کند و آوازی تازه سر دهد تا مربی تکه‌ای نان جلویش بیندازد. رسم شاه و تلخک همیشه با زمین خوردن دلقک و درآوردن شکلک همراه بوده تا بینوایی به نان و نوایی برسد. مسیح و کمپین‌ها و میتینگ‌هایش را نباید جدی گرفت. به دعای گربه‌سیاه باران نمی‌بارد. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴نه ضعیفه و نه سلیطه، بلکه ریحانه بازخوانی الگوی سوم زن جریان تحجر و تفکر سَلَفی هویت زن را در اندرونی منزل خلاصه می‌کند تا در جامعه آسیب نبیند یا نزند. ضعیفه یا سلیطه برچسب‌هایی است که این دو تفکر بر پیشانی زن زده‌اند. نگاه غربی و جنبش فمنیستی زن را در کف جامعه می‌خواهد تا نظام سرمایه‌داری منتفع گردد یا مردسالاری برانداخته شود. جنسیت‌ زدگی یا زدایی دستاورد ویرانگر این رویکردهاست. تحجر، عاطفه‌ی زن را نقطه‌ضعف می‌بیند؛ سَلَفیت آن را فتنه‌انگیز می‌شمارد؛ غرب عاطفه زن را می‌کُشد و فمنیسم به انکار آن می‌پردازد. الگوی سوم زن اما در تعریف نقش اجتماعی و خانگی جنس لطیف از ورطه‌ی افراط و وادی تفریط دامن پیراسته می‌کند. در این الگو، توجه به توسعه‌ی فردی، مسئولیت خانوادگی و ماموریت اجتماعی، برای زن هویتی سه بعدی می‌آفریند. موازنه‌‌ی در این ساحات، هنر زن انقلابی است و مدیریت تزاحم نقش‌های سه‌گانه، کارویژه‌ی حیات اوست. رها کردن هر یک از این ساحات، بی‌هویتی می‌آفریند و زن بی‌هویت لاجرم به فساد کشیده می‌شود. الگوی سوم عاطفه را برای جنس لطیف نه پاشنه‌ی آشیل، نه مُهره‌‌ی مار، نه بسمل شده و نه بر باد رفته می‌داند بلکه آن را «امام» می‌خواند. امامت عاطفه‌ی زن، نخ نامرئی جامه‌ی جامعه و خانواده است که اگر نباشد، بنای بیت بی‌ستون خواهد بود و ردای مدنیت و قبای مدرنیته بر قامت بشر مضحک بلکه منکَر جلوه خواهد کرد. امامت عاطفه اگر به آزرم و حیا مقید شود، حیات‌بخش خواهد بود. در زن الگوی سوم، عاطفه مترادف احساسات نیست. حمایتگری، امدادرسانی، فداکاری، امنیت‌آفرینی و تسلی‌بخشی همه از انشعابات عاطفه است که در فقدان اینها جامعه تعالی نمی‌یابد و به تباهی می‌انجامد و این صفات در زنانگی زن در حد اعلا و به صورت فطری مستتر است. غرب و فمنیست پای زن را برای مسابقه و مبارزه با مرد به اجتماع می‌کشاند و انقلاب زن را برای پوشش ضعف و پر کردن خلأ صفاتی و رفتاری مرد به میدان جامعه فرامی‌خواند. در سیطره‌ و شیوع تفکرات فمنیستی، الگوی سوم زن چقدر مصداق‌یابی، روایتگری و بازتولید شده است؟! 🔻در نشست روایت زنان به میزبانی غرفه حسینیه هنر در نمایشگاه کتاب و قرآن از این منظر به مؤلفه‌های هویت زنانه پرداختم. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴این اخبار زرد پیرامون زندگی سلبریتی‌های غربی در رسانه‌های مجازی فارسی‌زبان با بسامد بالا منتشر می‌شود...
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
🔴این اخبار زرد پیرامون زندگی سلبریتی‌های غربی در رسانه‌های مجازی فارسی‌زبان با بسامد بالا منتشر می‌ش
🔻ماراتن دادگاه امبر هرد و جانی دپ بالاخره با پیروزی جانی به خط پایان رسید و جنبش «می تو» هم نتوانست امبر را از دست دزد دریای کارائیب نجات دهد. بریتنی اسپیرز برای بار دوازدهم ازدواج کرده و در آغوش سام اصغری آرام گرفت و این زوج عاشق تا ابد در ویلای لاکچری خود سکنی گزیدند. گروه موسیقی بی‌تی‌اس موقتا منحل شد تا پسران کره‌ای کمی استراحت کنند و دختران ایرانی به درس و مشقشان برسند. پیکه به شکیرا خیانت کرد و کانون گرم خانواده‌ی آنها از هم پاشید و این زوج‌ستاره‌ی دنیای فوتبال و موسیقی، طلاق را بر قرار ترجیح دادند تا پیکه بدون مزاحم با کیس جدیدش مشغول باشد. یکی از قُل‌های توراهی کریس رونالدو و جورجینا رودریگز درگذشت تا فوق ستاره‌‌ی فوتبال و دوست دخترش مجبور باشند فقط با پنج فرزند زندگی را سوگمندانه ادامه دهند. این اخبار زرد پیرامون زندگی سلبریتی‌های غربی در رسانه‌های مجازی فارسی‌زبان با بسامد بالا منتشر می‌شود. به مدد فضای مجازی ول، فرآیند الگوسازی از ستاره‌های غربی و طبخ محصولات ضدفرهنگی برای نوجوانان ایرانی با سرعت مایکروفری انجام می‌شود و بازتولید الگوهای وطنی و روایتگری شخصیت‌های پخته‌ی ایرانی و اسلامی با سرعت فتوسنتزی روی می‌دهد. در عصر انفجار اطلاعات، وقتی زره نداشته باشیم، ترکش‌های بِزِه در تنمان و پاره‌های تنمان فرو می‌رود. 🔻در شبکه‌های اجتماعیِ یله، بجای تسخیر دانش گرفتار مسخرگی در بینش می‌شویم. وقتی در فضای مجازی ذهن جوان ایرانی مستعمره‌ی غرب شود، چه نیازی به فتح سرزمین است؟! وقتی از ارتباطات رسانه‌ای دنبال کسب فضائل انسانی نباشیم، حتما فضولات اخلاقی نصیبمان خواهد شد. وقتی دسته‌ی بهتر کنسول بازی مجازی دست غرب است، دست برتر فرهنگ مهاجم هم با آنها خواهد بود. هرزه‌گردی دختران اسکیت‌باز در شیراز نتیجه‌ی هرزگردی سیاست‌های ما در قبال فضای مجازی است. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴مهاجر سرزمین آفتاب درست مقارن با زمانی که هیروشیما و ناکازاکی با سوغات هسته‌ای آمریکا به تلی از خاک تبدیل شده و مردم سرزمین آفتاب تابان، دو بار طلوع خورشید را به نظاره نشستند، خانواده‌‌ی یامامورا کمی آنطرف‌تر در شهر آشیا چشمشان به دیدار کونیکو روشن شد. دختری که نافش را در بحبوحه جنگ جهانی بریدند، کودکیِ خود را در تراژدی جنگ و صلح گذراند. بزرگتر که شد، خدای رب المشارق و المغارب پسری ایرانی را در مسیر زندگی این دختر شرقی قرار داد تا از ناخدایی بودیسم گسسته و به باخدایی اسدالله دلبسته شود. غارتگری عشق کار خود را کرده بود و دختر چشم‌بادامیِ بودایی، قاپ اسدالله بابایی تاجر ایرانیِ مسلمانِ معتقد را دزدیده بود. جوان ایرانیِ آموزگار که معلم دختر ژاپنی بود، یک سال آزگار دوید و پاشنه‌ی درب خانه‌ی یامامورا را درآورد تا از پدرِ پدرسالار کونیکو بله را گرفت. تاجر ایرانی، این بار با خدا به داد و ستد برخاسته بود تا دختری غیرهم‌کیش را در زمره‌ی هدایت‌شدگان الهی قرار دهد و مزد آن را بعدا از خدای خود دریافت کند. دخترک از چرخه‌ی باطل نیروانا به شهادتین پناه آورد، لباس کیمونو را با حجاب اسلامی تاخت زد، کونیکو را در ژاپن جا گذاشت و با نام «سبا بابایی» به ایران آمد. خدا سیر نفس را برای او با سیر آفاق همراه کرده بود. نام آقا روح الله که بر سر زبان‌ها افتاد، محبتش پیش و بیش از آن در میان دل‌ها افتاده بود. مهاجر سرزمین آفتاب، پناهنده‌ی سایه‌سار مهر خمینی کبیر شده بود. سبا که مقلد امام بود، سه فرزند را در گهواره بزرگ می‌کرد به این امید که روزی سرباز آقا روح الله شوند. بچه‌ها را که به مدرسه فرستاد، مشق فارسی را همراه آنها آموخت و همکلاسی فرزندانش شد. انقلاب که شد، سلمان، بلقیس و محمد استخوان ترکانده بودند و به همراه مادرشان اعلامیه‌های امام را پخش و در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردند. هنوز دو بهار از انقلاب ۵۷ نگذشته بود که سایه‌ی شوم جنگ تحمیلی بر سر کشور گسترده شد. پسران حاجیه خانم سبا بابایی که بچه‌مسجدی بودند، هوای جبهه به سرشان زد. سلمان رفت و مجروح برگشت و نوبت محمد شد. برادر کوچکتر کنکور را داد و با بدرقه‌ی مادر راهی فکه شد. خبر شهادتش در والفجر یک پیش از خبر قبولی او در دانشگاه علم و صنعت شهر را گرفت. محمد بابایی قبل از اینکه مهندس متالورژی شود، شهید ایدئولوژی شد تا درس عشق را در کربلای فکه پیش از قیل و قال مدرسه پاس کند. بدین ترتیب کونیکو یامامورا تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس شد و حاج اسدالله بابایی مزد معامله‌ای که در آشیا با خدا کرده بود، در فکه گرفت تا ردای آبرومند و فاخر پدر شهید بر قامت تاجر پارچه بنشیند. سبا پیشه‌ی آموزگاری را در پیش گرفت و معلم هنر و زبان انگلیسی دبیرستان دخترانه شد تا راه همسرش را رفته باشد. وقتی همای سعادت روی شانه‌ی او نشست که به دیدار امام خمینی دعوت شد. در دیدار دو نفره، مقابل کوه ابهت و اقیانوس آرامش، مهر سکوت بر لب زده و تنها به پهنای صورت گریسته بود و امام با گفتن «ایدکم الله» او را بدرقه کرده بود. حاجیه خانم دلش به کیفیت این دیدار راضی نشد و با هر لطایف الحیلی که بود، بار دیگر در محضر آقا روح الله حاضر شد و این بار ماجرای زندگی خود و فرزند شهیدش را سیر تا پیاز تعریف کرد و دعای خیر امام را برای خود خرید. بعدها آیت الله خامنه‌ای در کسوت ریاست‌جمهوری به منزل آنها رفته و هم‌سفره‌ی مادر شهید شده بود. قبل‌ترها سباخانم مهریه‌‌ی پنج هزار تومانی خود را به مرحوم اسدالله بابایی بخشیده بود تا خرج فرش مسجد کند. این اواخر او لقب «مادر موزه‌ی صلح ایران» را به خود دید و زنی که از جنگ هیروشیما تا دفاع مقدس را زیسته بود، پیام‌بر صلح شد. او با قرآن انس داشت و عاشق سوره‌ی حجرات بود. حاجیه خانم سبا بابایی پس از عمری مجاهدت و مهاجرت الی الله دیروز دامن از خاک برچید و در آسمان‌ها میهمان فرزند شهیدش شد. رضوان خدا بر او باد... منتشر شده در روزنامه فرهیختگان/ ۱۲ تیر ۱۴۰۱ https://farhikhtegandaily.com/universitynewspaper/3631/3/ ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648