eitaa logo
لفظ قلم | زهرا محسنی‌فر
2.5هزار دنبال‌کننده
246 عکس
32 ویدیو
2 فایل
✍️ [ آدمی] سخنی به لفظ در نمی‌آورد، جز آنکه فرشته نگاهبانی نزد او حاضر است [و آن را می‌نویسد] (ق - 18) 📝یادداشت‌های زهرا محسنی‌فر راه ارتباطی: @z_mohsenifar https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مشاهده در ایتا
دانلود
دو روز پیش رهبر معظم انقلاب در مورد مدیریت تعرفه، گرا دادند اما گیرایی ما کم بود. مصائب مدیریتی این دولت مثنوی هفتاد من کاغذ است و عجیب نیست که چهارتکه کاغذ را نتوانند درست توزیع کنند. اراده‌‌ی مردم نصاب نظرسنجی‌ها را شکسته اما اراده‌‌ی دیگری در کار است تا محقق نشود. 🔻حضور مردم در ، انتقام از عاملین وضع موجود است. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🇮🇷ایران، جمهوری معترضان امیدوار🇮🇷 دوگانه‌ی اصلی در ١۴٠٠، مشارکت در برابر تحریم بود. جماهیر مردمی، تحریم انتخابات را شکستند و نقشه‌ی رأی بی رأی را نقش بر آب کردند و نصاب بی‌بدیلی از زمان‌شناسی را به نمایش گذاشتند. اگرچه دولت مستقر سرمایه‌ی اجتماعی را به محاق برده و انبوهی از انتظارات و اعتراضات را برای دولت مستقبل به ارث گذاشته، اما مردم به‌خوبی مفهوم «معترض امیدوار» را به نمایش گذاشتند تا نشان دهند اگرچه در تنگنا هستند اما می‌دانند که کشور بن‌بست ندارد. تحریم‌کنندگان ضمنی داخلی و معجزات صریح هزاره‌ی سوم درس خوبی از مردم گرفتند و رفوزه از آب درآمدند. منتخب مردم اما «رئیس جمهور» است و جمهور یعنی ٨٠ میلیون ایرانی. فاتح پاستور، اگرچه ظاهرا طبق آمار حمایت کسری از مردم را در پشتوانه دارد ولی باطنا مطابق قانون در مقابل آحاد آنها مسئولیت داشته و پاسخگوست. شاخ‌و‌شانه کشیدن‌ها، کُری خواندن‌ها، متلک‌ انداختن‌ها، تیکه‌باران کردن‌ها، دست‌ انداختن‌ها و سوتی گرفتن‌ها باید جای خود را به معرفت به‌خرج دادن‌ها، به‌روی‌هم نیاوردن‌ها، کدورت‌زدایی‌ها و دست‌دردست هم دادن‌ها بدهد. ایران، زخمی سربلند بحران‌ها، راست‌قامت مقتدر مظلوم و پیشانی‌بلند خوش‌آتیه‌ی امیدوار، شایسته‌ی جهش است. وقتی مردم برای دورخیز همت بپا خیزند، مشکلات کنار می‌رود، ان‌شاءالله... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴اکثر کلان‌شهرهای کشور نتایج انتخابات شورای شهر را اعلام کرده‌اند، بجز اهواز! اینکه دلیلش چیست، بماند. اصل داستان این است که دست‌اندرکاران امر انتخابات در استان خوزستان دقیقا مطابق انتظار افکار عمومی رفتار می‌کنند؛ ناکارآمد و فشل! خروجی انتخابات نیز همین تصویر ذهنی را تقویت خواهد کرد. وقتی مردم از مسئولین انتظاری نداشته و نسبت به عملکردشان بی‌تفاوت باشند، باید زنگ هشدار را به صدا درآورد. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
با سلطان علم در برابر اژدهای کرونا قد عَلم کردیم. در مقابل مصیبت کووید، امید سلاح سازمانی ما بود. تحریم، رگ غیرت ایرانی را جنباند تا تدبیر، دانشمندان ما را به جنب و جوش اندازد. تا در مقابل خودباختگی خود را واکسینه نکردیم، به خودساختگی در واکسن نرسیدیم. تا از ویروس «نمی‌توانیم» ایمن نشدیم، به ایمنی‌زایی ویروسی دست نیافتیم. آنچه ایمنی گله‌ای را از سرمان بیرون کرد، ایمان قلبی به امداد الهی بود. وقتی حرکت کردیم، خدا به ما «برکت» داد. آنها که در باشگاه جهانی تولیدکنندگان کرونا به دنبال نام ایران می‌گشتند، امروز باید «کووایران» را به زبان آورند. اعتماد به دسترنج مغزافزاری جوانان ایرانی، برای ما آسایش به همراه خواهد آورد. کووایران برکت، سمبل خنثی‌سازی تحریم و عواید ارزی فروش آن در آینده، نماد اقتصاد مقاومتی خواهد بود. رهبر فرزانه پیشقراول حمایت از دستاوردهای فناورانه و راهبردی کشور و ستون محکم پشتیبانی از واکسن ایرانی هستند. جیغ بنفش دشمنانی که اشک تمساح به چشم دارند نشان می‌دهد که رهبر معظم انقلاب در نقطه‌‌زنی کیمیاگری کرده‌اند و پالس هراسی که بدخواهان از توطئه‌ی بیولوژیکی مخابره می‌کنند، با هوشمندی ایشان نقش بر آب می‌شود. دلسوزی بی‌مورد و نگرانی بی‌جهت دوستان اگر اعتبار دستاورد ملی دانشمندان ما را هدف قرار دهد، با روح حاکم بر حرکت امام جامعه در تزاحم است. خودکارآگاه‌پنداری در قامت کارشناس رخنه‌شناسی و کشف نفوذ، شلیک به شقیقه‌ی خودباوری و اعتماد عمومی است. برکتی که به رگ‌های آن پیر فرزانه روانه می‌شود، مبارک است؛ ان‌شاءالله... @lafzeghalam
🔴از «ستیغ اره‌ای» اوکیناوا تا نیزارهای مجنون، روایت هالیوودی و بی‌روایتی سینمای ملی قهرمان هور مهجور است...! روزنامه وطن امروز/ یکشنبه ۶ تیرماه ۱۴۰۰ ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴قهرمان هور مهجور است! 🔸در بحبوحه‌ جنگ دوم جهانی، دزموند داس جوانی آمریکایی برای حضور در جنگ اوکیناوا داوطلب می‌شود. او که اعتقادات مذهبی مسیحی دارد، پیش از اعزام به ژاپن در جریان کمک به یک عابر تصادفی، عاشق پرستار بیمارستان شهرشان می‌شود و با او ازدواج می‌کند. همین مسأله علاقه‌ او را به پزشکی برمی‌انگیزاند تا آنجا که نقش امدادگر جنگی را برای خود انتخاب می‌کند.  🔸در جریان آموزش‌های نظامی در کمپ سربازان، دزموند خوش می‌درخشد اما ۲ نقطه ضعف بزرگ، خیلی زود او را در آن اردوگاه نظامی گاو پیشانی سفید می‌کند؛ دزموند به اسلحه دست نمی‌زند و روزهای یکشنبه فقط عبادت می‌کند! جوان معتقد برای فرماندهانش از انجیل می‌گوید و هدفش را از حضور در جنگ، نه آدم‌کشی بلکه نجات جان انسان‌ها بیان می‌کند.  🔸او با مشت آهنین فرماندهان روبه‌رو شده و به دلیل سرپیچی از دستورات مافوق و تزلزل روحیه‌ جنگاوری سربازان، به دادگاه نظامی سپرده می‌شود. در جریان دادگاه، پدر دزموند که یک افسر بازنشسته جنگ اول جهانی است، نامه‌ای از یک ژنرال پیشین جنگ و سناتور فعلی می‌آورد و دزموند را از آن مهلکه نجات می‌دهد تا بتواند بدون اسلحه در جبهه خدمت کند.  🔸وقتی لشکر آمریکایی به صخره‌ای جهنمی در اوکیناوا حمله می‌کند، عملیات «طوفان فولاد» درمی‌گیرد و در ۲ طرف درگیری برگ‌ریزان می‌شود. عملیات به ضرر آمریکایی‌ها مغلوبه شده و دستور عقب‌نشینی صادر می‌شود. صدای گریه و ناله‌ زخمی‌ها، سوهان روح دزموند می‌شود تا او را از عقب‌نشینی منصرف کند و یکه و تنها بر فراز آن صخره‌ آتش و خون به تکاپو بیندازد.  🔸در حالی که آمریکایی‌ها تمام بازماندگان بالای صخره را در شمار کشته‌شدگان می‌آورند، دزموند زخمی‌ها را یکی‌یکی با طناب به پایین می‌فرستد. جوان بی‌اسلحه یک ‌شبانه‌روز آنجا می‌ماند و پس از نجات هر زخمی از خدا می‌خواهد که توان نجات «یکی دیگر» را به او بدهد. ٧۵ سرباز نیمه‌جان به مدد همت جوان انجیل به دست از مرگ می‌گریزند و دزموند نیز نجات می‌یابد تا مورد تحسین تمام منتقدان قبلی خود از سربازان تا ژنرال‌ها قرار گیرد.  🔸بلافاصله عملیات جدید شروع می‌شود و لشکر آمریکایی پشت سر دزموند منتظر می‌مانند تا او دعای روز یکشنبه‌اش را بخواند و آنها را در عملیات همراهی کند. آمریکا آن جنگ را می‌برد و دزموند نشان شجاعت دریافت کرده و به یک اسطوره تبدیل می‌شود. او که تا سال ٢٠٠٨ زنده بود، بارها پیشنهاداتی برای نوشتن کتاب خاطرات یا تهیه فیلم مستند از شجاعت‌هایش دریافت می‌کند. در نهایت فیلم Hacksaw Ridge به کارگردانی مل گیبسون زندگی دزموند داس و عملیات طوفان فولاد را در ژانر جنگی عاشقانه روایت می‌کند. آمریکا در جنگ جهانی به خاک ژاپن تجاوز کرده و نیمی از جمعیت ٣٠٠ هزار نفری جزیره‌ اوکیناوا را قتل‌عام می‌کند. ٨٠ سال بعد، روایتی حماسی و اسطوره‌ای از یک سرباز آمریکایی جنگ دوم جهانی، گیشه‌های سینمای دنیا را فتح کرده و آمریکای جنایتکار را در جایگاه ابرقهرمان و منجی می‌نشاند. هنوز هم اوکیناوا پایگاه نظامیان آمریکایی‌ است. این جادوی سینماست...  🔸۴تیرماه سالگرد شهادت سردار هور شهید علی هاشمی بود. مغز متفکر عملیات‌های خیبر و بدر که تحصیل پزشکی را برای حضور در جبهه ترک کرده بود. تا وقتی جزیره‌ مجنون را زیر آتش عراقی‌ها از نیروهای خودی خالی نکرد، خود آهنگ بازگشت به عقب سر نداد. یوسف هور و فرمانده‌ غیور هدف موشک هلی‌کوپترهای عراقی قرار گرفت و در آغوش نیزارها سرنوشت حیاتش به دست تاریخ سپرده شد تا پس از ٢٢ سال ابهام و دلتنگی راز سربه‌مهرش، با معجزه‌ تفحص فاش شود.  🔻قهرمان هور مهجور است، مثل تمام قهرمانان ٨ سال جنگ تحمیلی؛ یک دنیا روایت بکر و داستان بدیع در جزیره‌ مجنون مخفی مانده و دست رسانه‌ متعهد هنوز نیزارها را کنار نزده است. پرده‌ نقره‌ای تیغ دولبه‌ای است که اگر دست زنگی مست باشد، جای شهید و جلاد را عوض می‌کند. با گنجینه‌ غنی جنگ تحمیلی، کماکان هزار خرمشهر در کشور هنر محصور است. هر که سودای فتح دارد، بسم‌الله... . منتشر شده در روزنامه وطن امروز/ ۶ تیرماه ۱۴۰۰ ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
تصویر پایین یادمان فرمانده سری‌ترین قرارگاه جنگ، ، شهید علی هاشمی است. 🔻در ادامه‌ی یادداشت قبل این‌ متن را هم بخوانید.
اگرچه نزد خدا مأجور اما پیش ما مهجور است. «نسأل الله منازل‌الشهداء» به لب داریم اما عرضه‌ي رسیدگی به مقبرة‌الشهداء را نداریم. یا بولدوزری قطعه‌ی شهدا را صاف و یکدست کرده و دست به نمادزدایی می‌زنیم و یا مزار شهید را رها می‌کنیم تا دست طبیعت به فرسایش آن بپردازد. اگر جایگاه شهدا نزد ما «نسیا منسیا» باشد، در دالان مردگان تاریخ به فراموشی سپرده می‌شویم. هزار خاطره‌ی نیمه‌جان زیر خاک رفته و هزار مسیح جان‌پرور برای فرهنگ ما در اینجا خفته. در دنیای عجایب هفت‌گانه، تنها اعجوبه‌های دفاع مقدس می‌توانند روح تعهد را در کالبد هنر هشتم بدمند و ما را از فاز دفاع در برابر تهاجم فرهنگی به مرحله‌ی صدور انقلاب فرهنگی برسانند. از این مزیت مطلق چقدر استفاده می‌کنیم؟! ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴کلان‌تالاب، در باتلاق سوء مدیریت! بی‌بخارها با خورشید دست‌به‌یکی کرده‌اند تا از کلان‌تالاب، خرده‌مرداب بسازند. ، سراب پهناوری در افق جغرافیای خوزستان است. ماهی‌ها در زیست‌بوم تالاب، حق آب و گل دارند اما حقابه نه! سهم گاومیش‌های کنارزی از اکوسیستم هور، آب‌تنی در باتلاق‌های محلی است. در نتیجه‌ی تغییر کاربری تالاب به کویر، سامانه‌ی ناوبری پرندگان مهاجر مختل شده و زبان‌بسته‌هایی که سرد و گرم روزگار را چشیده‌اند، اینک ییلاق و قشلاق را قاطی می‌کنند. احشام شیرده، شیرابه‌ی فاضلاب را می‌نوشند و دام‌های گشنه، زباله‌ی بیابان را می‌خورند. در قاعده‌ی هرم نیازهای انسانی مازلو، وجود آب حیاتی است. چرخه‌ی آب میلیاردها سال است که در طبیعت جاری‌ست اما جای چرخه‌ی مدیریت آب در کشور ما خالی‌ست. دیروز کویر را به قنات آباد می‌کردیم و امروز هور را به سد، نابود. کرخه، زاینده‌رود هورالعظیم است که ابرسازه‌ی بتنی غول‌پیکری در بالادست، اجاق آن را کور کرده تا شاهرگ حیات فرودستش خشکیده شود. سرچشمه‌‌ی رودهای جاری، گوشت قربانی نیست که برای احیای گاوخونی به آن دخیل ببندند. به آن خانم محیط زیست بفرمایید دیگر زور هورالعظیم به واژگونی قایقش نمی‌رسد. امروز ردپای سوءمدیریت‌ها را می‌توان در کنار جاپای به گل نشسته‌ی گاومیش‌ها بر بستر تفتیده‌ی تالاب مشاهده کرد. دود این سهل‌انگاری به چشم ما می‌رود وقتی که دوباره بحران ریزگردها سربرآورد. هورالعظیم مزیت نسبی تمدن خوزستان است که اگر از دست برود، به کانون بحران تبدیل می‌شود. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔻چاه‌های نفت، شیره‌ی را کشیده‌اند و سدهای بزرگ، رودهای خروشانش را رگ‌به‌رگ کرده‌اند. چپق فلرها و اگزوز کارخانه‌ها، آسمان نیلگون خوزستان را قیرگون کرده‌ است. با این همه، برای پرداخت طلب‌های قانونی‌اش چرتکه می‌اندازند تا برای یافتن حقوق پرداختی‌اش، ذره‌بین به دست بگیریم. آنجا هم که با سلام و صلوات بودجه‌ای اختصاص می‌یابد، مثل ماهی در دریای محرومیت خوزستان و اقیانوس بی‌تدبیری مدیران، گم می‌شود. اینها همه درست اما اصل ماجرا اینجاست که با استمرار مدیریت ناکارآمد، پروژه‌ها یکی پس از دیگری زخمی و بودجه‌ها - کم یا زیاد - ردیف‌ردیف حیف‌و‌میل می‌شوند. آقای رییسی! رییس جمهور منتخب ملت ایران، خوزستان زرگری ایران است. این ثروت عظیم را به دست نااهل و نانجیب نسپارید. 🔺پ.ن: تصویر مربوط به مردم هویزه ‌است که به دلیل خشک شدن بخش‌هایی از تالاب با کمبود جدی آب مواجه شده‌ و برای یافتن آن به تانکرهای آب شرکت‎‌های نفتی پناه برده‌اند! ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
ما بی‌سوادیم اما شما که سیکل ترکیبی دارید، چرا معمای برق را حل نمی‌کنید؟! روزی که برق مذاکرات چشم شما را گرفت، گفتیم که از واشینگتن دی‌سی جریانی تولید نمی‌شود اما در برابر حرف حق آمپر چسبانده و مقاومت کردید. سرکار گذاشتن مردم نوعی دروغ است و متأسفانه دروغ هم مثل بی‌برقی کنتور نمی‌اندازد. امروز همه می‌دانند که در انرژی هسته‌ای، برق مسلّم ماست. گیرم که چرخ سانتریفیوژها را وجه‌المصالحه‌ی برجام کردید، با چرخش ناگزیر پرّه‌ی توربین‌های برق‌آبی چکار داشتید؟! هشت سال نوری اُنچنان آب در هاون مذاکره کوبیدید که اگر اینجا ژاپن بود از فرصت‌سوزی شما برق تولید می‌کردند تا نیازی به مازوت و گاز طبیعی نباشد. گذر از برق نوبتی به برق رندومی نشانه‌ی رد دادن تدبیر و خلاص بودن دنده‌ی کشورداری است. این خاموشی‌ها بادبزن آتش زیر خاکستر نارضایتی عمومی است. آنها که دنیای مردم را تاریک می‌کنند، با خود اندیشیده‌اند که چگونه نور به قبر اجدادشان می‌تابد؟! https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
راحتی، پوشیدگی و خوش‌ترکیبی؛ یک لباس خوب باید این ویژگی‌ها را داشته باشد. شبیخون فرهنگی یعنی پوشش فاخر شیخ اجل که جامع صفات پیش‌گفته و نماد هویت ایرانی است، لباس شهرت شناخته شده و دست‌مایه‌ فکاهی قرار گیرد؛ در عوض جین‌های مندرس، تی‌شرت‌های بدقواره، شلوارهای آب‌رفته، یقه‌های چاک خورده و فاق‌های چسبیده در خیابان‌های ما جولان بدهند. هارمونی چشم‌نواز البسه‌ سنتی ایرانیان در برابر اشتهای فزاینده‌ اژدهای سورئالیسم غربی در صنعت مد، بلعیده شده است. اما روزآمدی لزوما با سنت‌ستیزی مقرون نیست. ریچ‌کیدزهای ابوظبی هنوز دشداشه را کنار نگذاشته‌اند و سوپراستارهای زن بالیوودی همچنان ساری می‌پوشند. با این وجود ذائقه‌ فاخرپسند ایرانی امروزه دستخوش تمایل به تبرج شده است. شکم سیکس‌پکی‌ها لباس کشسان می‌پوشند، بازوآرنولدی‌ها تی‌شرت چسبان و پاپرانتزی‌ها اسلش فاق آویزان. در گذرها چشم‌های رهگذران وجب به وجبِ هندسه‌ اندام عابران، میلیمتری دستشان است. لباس در نگاه بشر مدرن به آنتی‌تز خود تبدیل شده است. تمدن هشتصدساله‌ اندلسی را می‌توان با جامه‌دریدگی طومارپیچی کرد. امروزه پاک ماندن به شیوه‌ پیغمبران کار حضرت یوسف است که جامه‌ی از قفا دریده‌‌ی تقوا را به معجزه‌ شفابخش بصیرت بدل کند. اما استعمار مسلح به ناتوی فرهنگی نیاز به تخدیر توده‌ها دارد و چه سلاحی دم‌دستی‌تر از پوشاک! فرهنگ، عمیق‌ترین بخش تمدن است و لباس، سطحی‌ترین جلوه‌ فرهنگ. فرهنگ‌سازی در پوشاک کار نرم‌افزاری می‌خواهد که از پشمینه‌پوشان تندخو برنمی‌آید. میدان برای ذهن‌های زیبا و قلب‌های سلیم باز است. بسم الله... @lafzeghalam
بستر یک‌سوم آب‌های جاری کشور است اما شهرها در کش‌وقوس قطعی آب، روستاها به دنبال حقابه، کشاورزی در مضیقه، احشام تشنه، ماهی‌ها مرده و هور برهوت شده است. خوزستان بی‌تاب است اما سدها پر آب و تاب! سرچشمه‌ها کانالیزه شده تا جای کویر و جلگه را عوض کنند. گرگ‌های رسانه‌ای بیگانه در حوالی ما زوزه می‌کشند تا از گل و لای بی‌آبی، ماهی ناامنی صید کنند. «سوء مدیریت آب» خوراک آنها را تأمین می‌کند، نه استغاثه‌ی مردم برای آب. دستگاه قضا ترکه‌ی عدالت را برای ترک فعل‌ها و مدیریت‌های انشعابی بلند کند و آب رفته را به جوی باز گرداند. مدیریت وصله‌پینه‌ای توان توسعه‌ی زیرساخت‌ها را ندارد. مدیریت عتیقه‌ای توان تبدیل ثروت‌های زیرخاکی (منابع نفت و گاز) به ثروت‌های روزمینی را ندارد. اما مدیریت انشعابی، کانال می‌زند تا منابع را از جایی بکند و به جای دیگر ببرد. خوزستان قربانی رسته‌های مختلف سوء مدیریت است. آب، مزیت نسبی تمدن خوزستان است اما سوء تدبیرها آن را به پاشنه‌ی آشیل تبدیل کرده است. دیروز یک ایران در خوزستان جنگید تا یک وجب از این خاک به یغما نرود. امروز دولت جدید باید نگاهی ملی به این استان داشته باشد، چون مشکلات خوزستان، مشکلات ایران است و رونق آن، رونق این. گره‌ها بازشدنی‌ست اگر فکر مشکل‌گشا، اراده‌‌ی استوار و مدیریت پویا پای کار بیاید. https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
در رَطب و یابس ایام، برای خدمت به عیال‌الله بود تا قهر طبیعت و قحط مدیریت، خشک و تر خلق‌الله را یکجا نسوزاند. پا در چشمه‌ی سلسبیل می‌گذاشت وقتی برای خدا با پای پیاده از سیل می‌گذشت. یک‌تنه سرمایه‌ی اجتماعی را تکان می‌داد و قدرت بسیج‌کنندگی او زیر آسمان خدا نظیر نداشت. از نیل تا فرات در قبضه‌ی استیلای او بود تا از دز تا اروند امن باشد، اما امنیتی نه! انصاف نیست هزار ارگان خلاص را با یک تار موی آن یگانه‌ی با اخلاص برابر کنیم. از تشنگی ، دل او کباب می‌شد اما چرا هیچ مسئولی از خجالت این مردم آب نمی‌شود؟ جایش خالی‌ست، مثل رد آب بر دیواره‌ی خشک‌رود کرخه... 📌 تصویری از حضور سردار در سیل ۹۸ خوزستان ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌷 https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴نوبت مذاکره با کرام‌الکاتبین! برجام را دو بر یک بردیم و کاپ اخلاق گرفتیم. سد تحریم‌ها که بالمره شکسته شد، هورالعظیم را آب برد. مثل آب خوردن همه چیز را انداختیم گردن ترامپ. آن گوربه‌گوری که رفت، از این گوگولی‌مگولی هم آبی گرم نشد. اگر شتر دوکوهانه‌ی مشکلات کشور از سوراخ مذاکره با آمریکا رد می‌شد، سوزن اقتصاد لای درز بحران ارزی گیر نمی‌کرد. مقر مذاکرات وین همان کارگاه خیاطی است که دیپلمات‌های دوزنده بی پارچه و نخ برای پادشاه وعده‌ها قبای «تقریبا هیچ» دوختند تا عمری به این دستاورد چشم‌نواز ببالد. چقدر باید بشکاف زد و به عقب برگشت تا شکاف عمیق طبقاتی دوباره بخیه بخورد. کاش مرحوم هاشمی به دولت اعتدال گفته بود که در قبر مذاکره با آمریکا میّت نخوابیده تا آن‌ها که زبان‌ زنده‌ی دنیا را بلدند، بیخود گریه‌زاری راه نمی‌انداختند و به گور آمریکا دخیل نمی‌بستند. چطور نفتکش‌ها را نفس‌کش‌گویان و بی‌باکانه به حیاط‌خلوت امریکا رساندیم، اما پمپ بنزین قاره‌ی سبز هوای باک هواپیمای ظریف را هم نداشت؟! تروئیکای اروپا هم فهمید که مذاکره نر است، اما روحانی هشت سال مشغول دوشیدن آن بود. به امضای گربه نره و روباه مکار چه کسی اعتماد می‌کند؟ شنگول و منگول پشت دستشان را داغ کردند که دیگر به دست مخملی گرگ اعتماد نکنند، اما عراقچی و تخت‌روانچی تا لحظه آخر از مذاکره دل نکندند. دلواپس همین روزها بودیم، وقتی «دلواپس» برچسبی سیاسی برای بستن دهان منتقدان بود. نمی‌خواستیم دولت با خیالبافی رابطه با آمریکا و بزک کردن کدخدا هشت سال به مملکت تافت بزند و آخر سر با حلالیت خواستن نمایشی مظلوم‌نمایی کند که ما تلاش کردیم اما تحریم‌ها نگذاشتند. کسی نیست بگوید مرد حسابی شما برای برداشتن همین تحریم‌ها رأی آوردید اما کاری کردید که تحریم‌ها دوبله سوبله شد. بزرگترین دستاورد دولت تدبیر و امید، عبرت‌آموزی است. حق‌الناس هشتاد میلیون ایرانی در نتیجه‌ی اعتماد به غرب اگر در کتاب‌های تاریخ ثبت نشود، لوح محفوظ الهی حتما از قلم نمی‌اندازد؛ در روزی که مذاکره با کرام‌الکاتبین مثل مذاکره با شیطان رجیم سودی نمی‌بخشد. ✍‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
شمر‌بن ذی‌الجوشن زمانه به همراه همسرش جیل جگرخوار فرارسیدن ماه پیروزی خون بر شمشیر را گرامی داشته‌اند! مثل این است که نوادگان ابرهه عام‌الفیل را به پناهندگان حبشه تبریک بگویند یا پشه آنوفل به احترام قربانیان مالاریا یک دقیقه وزوز نکند. منبر ١٣ میلیون ممبری توییتر برای نشر معارف بايدن گرم گرم است. دستگاه تبلیغی دشمن از امام حسین (ع) هم علیه (ع) بهره‌برداری می‌کند تا با زوال معنا، پیام عاشورا را مصادره و قلب کند. جو، رک و پوست‌کنده از کربلا درس عدالتخواهی، برابری و مهربانی گرفته تا فنون اغواگری را به شیطان رجیم تدریس کند. عمر سعد فقط یک فقره آب را بر اهل حرم حرام کرد و ملعون اول و آخر تاریخ شد اما بايدن نگهبان سیاه‌چاله‌ی تحریم‌ها برای فشار حداکثری بر مردم ایران است و محبوب لیبرال‌ها. جنگ مجازی هزاره‌ی سوم، امتداد جنگ سال ۶١ هجری قمری است. تا «کل یوم عاشورا» هست، مجلس عزای اباعبدالله (ع) باید خیمه‌گاه فرماندهی مبارزه با یزیدها و حرمله‌های تاریخ باشد. اشک با معرفت، سلاح سازمانی بچه‌شیعه است و معرفت یعنی شناخت مختصات جنگ ترکیبی اهل باطل با جبهه‌ی حق و سربازی در این کارزار. محرم، شروع فصل سربازگیری حسین (ع) از میان اهل معرفت است. آیا مهیای سربازی هستیم؟! ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
روزی استالین و روزولت تصمیم گرفتند برای چرچیل جشن تولد مفصلی بگیرند. استالین برای مکان پارتی، تهران را انتخاب کرد. سران آمریکا، شوروی و انگلیس در بحبوحه جنگ دوم جهانی مثل بز سرشان را انداختند پایین و بدون اطلاع شاه مفلوک ایران به سفارت شوروی در تهران قدم گذاشتند. ایران، حیاط‌خلوت متفقین بود و جشن تولد چرچیل محل نقشه کشیدن برای کندن کلک هیتلر شد. ٨٠ سال بعد در حالی که آمریکا با اردنگی از ایران اخراج شده، کرک و پر بریتانیای کبیر ریخته و شوروی از هم پاشیده، جوجه‌سفرای انگلیس و روسیه در همان راه‌پله تاریخی و محل جلوس نیاکان خود یاد ایام می‌کنند و با ژست ابرقدرتی عکس یادگاری می‌گیرند. انقلاب ۵٧ دُم آمریکا را قیچی کرد اما حکما این دو سفیرصغیر به پشتوانه نفوذ مویرگی انگلیس در سیاست و روس در اقتصاد ایران باد به غبغب انداخته‌اند. دوران سیطره‌ها گذشته و ماجراجویی‌های نظامی با مشت آهنین ایران روبرو می‌شود اما تا دامن برون‌گرایی جمهوری اسلامی به طهارت «نه شرقی، نه غربی» نرسد، اجانب به این سرزمین چشم طمع خواهند داشت. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
هنوز به تکلیف نرسیده بود اما آن شب تکلیف همه را مشخص کرد. هم سن و سال‌هایش در کوچه‌های مدینه مشغول بازی بودند و او در بیابان، حیثیت مرگ را به بازی گرفته بود. لباس رزم در قد و قواره‌ای نبود که او را سخت در آغوش گیرد. آن شب قاسم قرار نداشت، آخر با پدر قول و قرارهایی داشت. قاسم، یک سر و گردن بالاتر از مرگ ایستاده بود وقتی که در تلخ‌ترین شب تاریخ از دولبش عسل می‌چکید. آنگاه که زمین کارزار از خون عاشقان لاله‌زار شده بود، قاسم‌بن‌الحسن (ع) از کُشته، پُشته می‌ساخت. قصه‌ی قاسم هم به سر رسید و چه رازها در سردادگی عاشقان است. ماه روی قاسم که شکافت، خورشید حسین (ع) حادثه را بر نتافت و از گوشه‌ی آسمان کربلا سراسیمه به وسط میدان شتافت. جمع کردن پاره‌ی تن برادر کار راحتی نبود وقتی که پازدن‌هایش زمین کربلا را با دل حسین (ع) یکجا خراش می‌داد. الا لعنة الله علی القوم الظالمین... https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
فرعون که خود را خدای بنی‌اسرائیل می‌دانست، وقتی در شکاف نیل و در محاصره‌ی امواج سهمگین قرار گرفت، از خر شیطان پیاده شد و به پروردگار موسی (ع) ایمان آورد، هرچند که کار از کار گذشته بود. طالبان افغانستان را جارو کرده و کاخ ریاست‌جمهوری را گرفته و خرخره‌ی کابل را زیر دندان دارد، اما مشاور اشرف غنی همچنان دل از شیطان بزرگ نمی‌بُرد. آمریکایی که دُمش را روی کولش گذاشته و فرار چهارنعل را بر قرار ترجیح داده است. گاوهای شیرده خلیج‌فارس ببینند امنیتی که به بند خُرجین آمریکا وصل است، عاقبت به پوتین متجاوزان بند خواهد شد. همان‌ها که سیلی عین‌الاسد، انتقام خون شهید فخری‌زاده و تقابل‌به‌مثل خرابکاری نطنز را «تله‌ی تنش» می‌دانستند، امروز فریاد واکابلستانا سر می‌دهند تا ایران را وارد باتلاق افغانستان کنند. فردا که آوارگان کشور همسایه در پناه رأفت جمهوری اسلامی قرار گیرند، همین‌ها معترض می‌شوند که چرا نان‌خور و سربار برای خود تراشیده‌ایم. ، جانستان پارسی‌زبانان است و امنیت آن آرزوی ایران‌دوستان. شرط امداد، ابتدا قیام بالنفس مردم افغان و سپس درخواست رسمی دولت مردمی آنهاست. پوست‌موز غربگرایانی که در بغل آمریکا غش می‌کنند هیچگاه زیر پای دکترین امنیت ملی ایران قرار نمی‌گیرد. ✍️ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
علی اکبر که به میدان رفت، یک تنه میمنه را به میسره آورد و دریای سپاه دشمن را به پیچ و تاب درآورد. در آن بازار آهنگری در میان معرکه‌ی فولاد، دست و بازوی یداللهی‌اش، صنعتگری می‌کرد. هر ضربت شمشیر علی که پایین می آمد طنین لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللَّه حسین(ع) بود که به آسمان می رفت. آنچنان برگریزانی به پا کرد که خلوتی و تُنُکی در شجره‌ی خبیثه پدیدار آمد. تشنگی را بهانه کرد تا برای آخرین بار به دیدار آفتاب رود. سرمست از چشمه‌ی خورشید به میدان آمد در حالی که رخساره برافروخته بود. تو گویی ابراهیم خلیل‌الرحمان (ع) بود که به منجنیق عذاب اندرافتاده و در آتش نمرودیان گرفتار آمده. اشبه‌الناس به رسول‌الله (ص) به میدان رفته بود و گرد و خاک معرکه چون خوابید، دشت پر از پیمبر شده بود. چشم آفتاب از هزار تکّه‌ی آینه مکدّر شد، آنگاه که نوه‌ی حیدر کرّار، به سنگ و نعل و سنان، مکرّر شد. علی اکبر رفت تا بعد از او برای همیشه خاک بر سر دنیا شود. ‌ ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴فوت کوزه‌گری در رفوگری رابطه مردم و حاکمیت داستان مردم‌داری شیخ دیپلمات در دو سال آخر دولت تدبیر و امید، ماجرای جن و بسم الله بود. مبدع حکمرانی ریموتی و مدیریت مانیتوری، دو سال آزگار در هیچ قاب مشترکی با خلق‌الله دیده نشد. شیخ مردم‌گریز یک‌تنه تمام آرمان‌های انقلاب اسلامی را در التفات به محرومان و تفقد از فرودستان فرو ریخت. تصویری که او از دومین جایگاه حکومتی جمهوری اسلامی در ناخودآگاه مردم کاشت، دوم‌شخص غایب بود. تمام همتایان او در این کره‌ی خاکی واکسن‌زده و نزده، با ماسک یا بدون ماسک در میان مردمانشان حاضر شده و به مدیریت امور مشغول بوده‌اند؛ اما شیخ شجاع از خوف ویروسی به پستویی خزیده و کارگزارانِ گماشته، امور مملکت را خدمت ایشان می‌بردند تا برای باز شدن گره‌های کور زندگی مردم فرمان همایونی صادر کنند. کمر ملت زیر بار اقتصاد افلیج خم شد اما شیخ خانه‌نشین خم به ابرو نیاورد و از بی‌تحرکی شفا نیافت. شاه‌گربه‌های قاجار هم محض خالی نبودن عریضه گاهی در ملأ عام به زیارت شاه‌عبدالعظیم می‌رفتند و از روی درشکه برای رعیت دست تکان می‌دادند و تیاترشان را بازی می‌کردند، اما... روزگار او گذشت اما بعید است که مردم روزگار از او بگذرند. گذشت و حالا سید خراسانی از راه نرسیده، همچون ماهی خود را در دل دریای مردم انداخته است. سرزده و نزده جغرافیای ایران را گز می‌کند و از سکونت‌گاه‌های غربی سلسله‌جبال زاگرس تا سرحدات شرقی سرزمین سیستان را از این هفته تا آن هفته می‌پیماید تا تصویری که سلف او از یک حکمران تراز جمهوری اسلامی در ذهن عیال‌الله مخدوش کرده بود را بند بزند. «مرده‌شور» واژه‌ی مؤدبانه‌ای نیست اما «غسالی» شغل شرافتمندانه‌ای است. اگر نقشه‌ی اقوام و طوایف و مشاغل و گروه‌های مردمی را به دیوار پاستور بکوبند، حکماً مرده‌شورخانه‌ی بهشت زهرا زیر پونز قرار می‌گیرد، اما رئیس‌جمهور از غسال‌های آبرومند آنجا دیدار کرده و آنها را مورد تفقد قرار داد. مگر آدم مریض باشد که ناچار به داروخانه‌ی غلغله‌ی هلال احمر تهران برود، اما بازدید رئیسی از آنجا و همکلام شدن با مراجعین نشانه‌ی سلامت نفس او بود. ایستادن زیر تیغ آفتاب تابستان خوزستان و سخنرانی برای حاشیه‌نشینان اهواز شاید کار عاقلانه‌ای به نظر نرسد اما وقتی هزاران خوزستانی برای رسیدگی به گرفتاری‌های روزمره خود مجبورند به تیغ ناجوانمردانه‌ی آفتاب گردن بگذارند، گردن رئیس‌جمهور آنها باید از مو باریک‌تر باشد و با آنها همزادپنداری کند. سالهاست کپرنشینان سیستان همچون خفتگان هفت‌هزار ساله‌ی خاک، «نسیاً منسیاً» بوده‌اند و گرد چرخ اتومبیل هیچ مسئولی از حوالی آنها نگذشته تا خاطر مکدرشان را منور کند، اما رئیسی در برنامه‌ی بازدید خود آنها را از قلم نمی‌اندازد. نمایش، تظاهر، ریاکاری، تحرکات پوپولیستی و لیستی از این برچسب‌های نچسبِ آنها که آروغ روشنفکری می‌زنند و حرف‌های صد من یک غاز بلغور می‌کنند، نباید سد راه رئیس‌جمهور در بازتولید و بازترمیم رابطه‌ی مردم و حاکمیت شود. آری ارتباط مستقیم و بی‌واسطه با مردم و بخصوص زیردستان، شرط لازم برای حاکمیت بر مردم در مانیفست جمهوری اسلامی است، ولی شرط کافی نیست. شکاف عمیقی که طی سال‌ها دولت‌‌داری طبقه‌ی اشراف بین مردم و مسئولین ایجاد شده، جایی باید رفو شود. چرا دانشمندان همه‌چیزدان حوزه علوم اجتماعی و نظریه‌خوانان حوزه‌ی روانشناسی غربی اثر روانی ارتباط بی‌واسطه‌ی رئیس‌جمهور با مردم و شنیدن مشکلات آنها از زبان خودشان را تشریح نمی‌کنند؟ چرا اثری که این ارتباط بر تسکین آلام آنها و افزایش سرمایه‌ی اجتماعی دارد را انکار کرده یا تقلیل می‌دهند؟! سید ابراهیم رئیسی و کابینه‌ی او باید با همین فرمان خود را درون امواج مردمی بیندازند و حصارهای بین ملت و حاکمیت را درهم بشکنند، تا آن تصویر کریه مردم‌گریزی در ذهن‌ها شکسته شود. نیاز امروز جمهوری اسلامی، رفوگری گسل بین زمامداران و ولی‌نعمتان است. این شرط لازم اگر محقق نشود، الباقی اقدامات آب در هاون کوبیدن است. ✍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
مدتی پیش به پیشنهاد دوستان رسانه بیداری مسئولیت سردبیری یک ویژه‌نامه با موضوع و را پذیرفتم. به ناچار فعالیت‌های مجازی خود را به حداقل رسانده و بر پیگیری امور «ویژه‌نامه رایات و روایات» متمرکز شدم. در این کار، که همزمان به صورت مجازی در صفحه اینستاگرامی مجله بیداری به آدرس: https://instagram.com/majalebidari?utm_medium=copy_link منتشر می‌شود، قریب به بیست نفر از نویسندگان و خبرنگاران و عکاسان استانی و کشوری در تولید محتوا مشارکت داشته‌اند. امیدوارم نتیجه کار مفید و باب طبع مخاطبین عزیز باشد. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴ساکن ابدی جزیره‌ اسرار-۱ یک روی سکه‌ی جنگ‌ها قتل و کشتار و خرابی و پلشتی است و روی دیگر آن بروز استعدادها و نمود ظرفیت‌ها و ظهور نوابغ است. اگر در روایت داستان جنگ تحمیلی شیر یا خط هم بازی کرده باشیم، اینک نوبت به نیمه‌ی پر لیوان و روایت از خط‌شکنی شیرمردان گمنام می‌رسد. کیمیای جنگ تحمیلی ذره‌ها را زر ناب می‌کرد. یک کارگر ساده‌‌‌ی شرکت نفت را جنگ به یک فرمانده‌ی نظامی تأثیرگذار تبدیل کرد. قصه‌ی عبدالمحمد سالمی از آن دست روایت‌های شنیدنی است که هنوز از نهانخانه‌ی سینه‌ها و گنجینه‌ی حافظه‌ها بر دفتر خاطرات جنگ تحمیلی نگاشته و مسطور نشده. وجب‌وجب تن این خاک مرده را در پهن‌دشت خوزستان اگر بگردیم، هزار خاطره‌ی نیمه‌جان بیرون می‌زند که هر یک می‌‌تواند به فرهنگ این مرز و بوم حیات جاودانه ببخشد. آنچه تاکنون مرقوم شده، نمی از یمی بوده است... وقتی خدا برای پدر عبدالمحمد جفت‌شش خواست، دوپسر دوقلو را بسان «نعمتان مجهولتان» در دامان مادرش گذاشت. عبدالمحمد با قل دوم خود زود بزرگ شد و به سنی رسید که باید کسب و پیشه‌ای ردیف می‌کرد. چون ساکن اهواز بود، کجا بهتر از کارگری در شرکت نفت! روزگار جوانی قهرمان قصه‌ی ما مقارن شد با انقلاب امام روح‌الله (ره) و عبدالمحمد چون قلبی سلیم و جگری پرزهره داشت، خیلی زود خود را در قامت یک انقلابی شجاع‌دل نشان داد و شروع به فعالیت کرد. کار توزیع اعلامیه‌های امام را تا جایی پیش برد که کارفرما عذرش را از شرکت نفت خواست و ساواک اخراجش کرد... ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴ساکن ابدی جزیره اسرار-۲ پهلوی‌چی‌های پتیاره که جوانان اهوازی را مست و پاتیل می‌خواستند، کارخانه‌ی تولید مشروبات الکلی را در کوت‌عبدالله راه انداخته بودند تا از آن محله‌ی پاک عرب‌نشین، صادرات نجاست کنند. عبدالمحمد به کمک دوستانش آنجا را آتش زدند تا هم بلد مسلمین را از لوث محرمات پاک کنند و هم آتش انقلاب را شعله‌ورتر کنند. به اراده‌ی نفس نفیس حضرت امام و جانفشانی عبدالمحمدها انقلاب پیروز شد. اوایل انقلاب بود و موسم خدمت. هرکجا کاری بر زمین مانده بود، همانجا حاضری می‌زد. عضویت در کمیته انقلاب و خدمت در جهاد سازندگی بخشی از کارنامه‌ی تکلیف‌محوری او بود تا اینکه سر و کله‌ی اژدهای جنگ پیدا شد. عبدالمحمد خیلی زود به ستاد پشتیبانی رزمندگان ارتش پیوست و همزمان در خطوط مرزی مشغول جنگیدن شد. در آن ایام بنی‌صدر فرمانده کل قوا بود و هنوز مشت خیانتش پیش ملت باز نشده و کوس رسوایی‌اش به گوش مردم نرسیده بود. وقتی کارکنان دفتر همکاری‌های رئیس‌جمهور برای سرکشی به وضعیت جبهه‌ها با شمایل نامتعارف پا به ستاد پشتیبانی گذاشتند، عبدالمحمد روی آنها اسلحه کشید و از ستاد اخراجشان کرد و به همرزمان خود گفت که اینها ضدانقلابند. او نشان داد که شعاع بصیرتش تا کجاها را دیده و پیش‌بینی کرده است. وقتی شهید علی هاشمی «قرارگاه کاملا سری نصرت» را در «رُفیع» پایه‌گذاری کرد، عبدالمحمد به همراه رفیق ششدانگش سیدناصر سیدنور پابه‌رکاب سردار هور شدند تا به مدد تسلط بر زبان عربی و شناخت فرهنگ بومی مرزنشینان در دوسر مرز، کار اطلاعاتی، دیده‌بانی و شناسایی انجام دهند. این دو دلیر مثل سپند بر آتش خدمت در جبهه جهاد آرام و قرار نداشتند و ماموریت‌های ناممکن شناسایی را ممکن می‌کردند. وقتی به دل منطقه می‌زدند، رفتنشان با خودشان و برگشتنشان با خدا بود. گاهی تا هفته‌ها خبری از آنها نبود. آنقدر جگر و نبوغ داشتند که از حلقه‌های نفوذناپذیر استخبارات صدام می‌گذشتند و تا عمیق‌ترین مناطق عراق می‌رفتند و فعالیت‌های اطلاعاتی انجام می‌دادند و برمی‌گشتند. در آن ایام که رزمندگان اسلام در حسرت زیارت کربلا شهید می‌شدند، عبدالمحمد و سیدناصر در یکی از عملیات‌های شناسایی خود آن‌قدر به عمق خاک عراق زدند که سر از عتبات عالیات درآوردند و مفصل به زیارت نجف، کربلا، کاظمین و سامرا رفتند و حتی عکس یادگاری هم انداختند. غیبت چندهفته‌ای آنها جای هیچ‌ شک و شبهه‌ای باقی نگذاشت که یا اسیر شده‌اند و یا شهید. وقتی دست پر از زیارت عتبات برگشتند، محسن رضایی آنها را احضار کرد تا بابت طولانی شدن بدون هماهنگی مأموریت و احتمال اسارت و لو رفتن عملیات‌ خیبر، تنبیهشان کند. عبدالمحمد که رگ خواب فرمانده‌ی جنگ و نقطه ضعف او را می‌دانست، تربت امام حسین (ع) را به عنوان سوغاتی سپر بلای خود کرد و اشک برادر محسن را درآورد تا ماجرای تنبیه با سلام و صلوات و گریه و روضه فیصله پیدا کند. بزرگترین حسرت زندگی عبدالمحمد زمانی رقم خورد که برای شناسایی به نزدیکی پادگان حمید رفته و یک بلیزر نظامی را در اسکورت چند خودروی عراقی زیر نظر گرفته بود. آرپیجی را به دوش گرفته بود تا آن بلیزر را منهدم کند اما دوبه‌شک شده بود که این کار چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد. بالاخره از چکاندن ماشه منصرف و به قرارگاه برگشته بود. همان شب تلویزیون عراق تصاویر بازدید صدام از مناطق جنگی اطراف پادگان حمید را رپرتاژ کرده بود تا آه از نهاد عبدالمحمد بلند شود. پیش از آنکه به عملیات خیبر برود، خواب دیده بود که پیامبر اسلام (ص) از او خواسته تا مهیای ملاقات شود. قهرمان داستان ما در دلش قند آب شده بود و رویای شیرینش را برای برادر دوقلویش تعریف کرده بود. از آن پس عبدالمحمد در آسمان‌ها سیر می‌کرد، هرچند پای در جزیره مجنون گذاشته و به استقبال شهادت رفته بود. وقتی سیدناصر هدف تک‌تیراندازهای عراقی قرار گرفت و پر کشید، اگرچه قامت عبدالمحمد خم شد اما آنقدرها هم رفیق نیمه‌راه نبود که دل از سجاده‌ی نیزارها بیرون بکشد و به عقب برگردد. در یکی از روزهای سرد اسفند ١٣۶٢ در منتهی¬الیه جزیره مجنون پشت پل شهید شحیطاط در خاک عراق، آنجا که زمین به آسمان دوخته شده بود، روح بلند عبدالمحمد سالمی به سماوات اعلی عروج کرد و پیکر مطهرش تا روز قیامت در آن جزیره‌ی اسرار به ودیعه‌ی باد و باران سپرده شد. اگر گوش جان تیز کنیم، هنوز رجزهای او از دل مجنون شنیده می‌شود. منتشر شده در ویژه‌نامه رایات و روایات پی دی اف کامل نشریه جهت مطالعه👇 https://resanebidaristore.com/wp-content/uploads/2021/09/Rayat-Revayat-Final-Pre21.pdf https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648