فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای رویای هزارسالهی باشکوه!
هنوز زمان تعبیرت فرا نرسیده؟
🎬 #موزیک_ویدئو بینالمللی منجیموعود
#ThePromisedSaviour
⚜ کاری از موسسه منتظران منجی (عج)
🌐 aparat.com/v/sTYNl
🆔 @ostad_shojae
﷽
✨درخششی دیگر
در آسمان رمضان🌙
در آستان عبودیت🤲🏻
در میهمانی سی لالهی سرخ🌷
در سی روز ضیافت الهی.
با *سیروز سیشهید* همراهمان باشید...🕊
لینک دعوت به گروه در پیامرسان *بله* 👈🏻ble.ir/join/NWEwZjU1Nj
لینک دعوت به گروه در پیامرسان *ایتا* 👈🏻
https://eitaa.com/joinchat/1401487473G61bb2a4a98
لینک دعوت به گروه *واتس اپ* 👈🏻https://chat.whatsapp.com/DWwofAauEN7L5L9xcCokCo
صفحه *اینستاگرام* 👈🏻https://instagram.com/30rooz30shahid?igshid=1uj2rxlnaral8
لینک گروه ختم قران مربوط به شهدای هرروز👈🏻 https://chat.whatsapp.com/Cu32CSRaypBKtwSYhk0zRk
هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴در روز ارتش یادی کنیم از اون آقایی که اول انقلاب میخواست ارتش رو منحل کنه، ولی بصیرت شهید چمران مجلس رو از این کار منصرف کرد!
شهید چمران خطاب به حسن روحانی: موضع شما، موضع خطرناکی است!
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
واقعا که ما هر چه میکشیم از تندروهاست... 😒 تندروها مجبورند قالب عوض کنند... تاریخ چه عبرت آموز است...
هدایت شده از کانال حسین دارابی
29.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیرالمؤمنین علیه السلام و رفع فقر و تبعیض
برسد به دست مسئولان و مردم تجملگرا
#حسین_دارابی 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
تاریخ شیرین اسلام
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
⚡️ مهمترین روزیِ شب قدر این است که انسان بتواند در جبهه مؤمنین قرار بگیرد. از حضرت بخواهیم که ما را در جبهه کفار و منافقین قرار ندهد.
🔹 در همه شبها باب رحمت الهی باز است، ولی شب قدر رزق خاصی دارد که با تمام سال متفاوت است.
🔹 در شب قدر که #قلب_ماه_رمضان است رزق خاص و ویژهای برای مؤمنین قرار داده می شود.
🔹 درهایی که در شب قدر به روی مؤمنین باز میشود هیچ زمان دیگری باز نمیشود.
🔹 اگر خدای متعال محبت اهل بیت (علیهمالسلام) را روزیِ انسان کند آن فرد به خیرِ دنیا و آخرت رسیده است.
🔹 رزقهای خاص مثل رزق همراهیِ یاران امام حسین (علیه السلام) در #کربلا و #شهادت در مسیر ایشان، در چنین شبهایی مقدر میشود.
🔹 مهمترین روزیِ این شبها این است که انسان بتواند در #جبهه_مؤمنین قرار بگیرد. از حضرت بخواهیم که ما را در جبهه کفار و منافقین قرار ندهد. امشب شبی است که این امر را از خدا بخواهیم که در صف یاران حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) و در زمره مقربین قرار گیریم.
🔹 باید از خدا بخواهیم موانعی که انسان را از خودش و اولیائش جدا میکند را از مسیرمان بردارد. اگر کسی میخواهد همراه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) باشد باید از دنیا بزرگتر شود و دل بکَنَد؛ چون جلوههای دنیا انسان را از ولی خدا جدا میکند. مؤمن باید با دنیا تصفیهحساب کند و دنیا و مادیات در نگاهش کوچک باشد تا بتواند به مقام معیت امام زمانش برسد.
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_ویژه #چالهی_طمع
🎥 فیلم 'سوراخ سیاه' محصول سینمای انگلستان با محوریت طمع انسان است..
⭕️ این فیلم ۳ دقیقهای، با پایانبندی تکاندهندهاش، مخاطب را میخکوب میکند..
🔰 این فیلم برنده ۴ جایزه
بینالمللی شده است..
✅ سوراخ سیاه در مغز انسان
یا همان سیاه چالهی طمع است
که هرگز پُر نمیشود‼️
🦋 @ahkam_yar
ای امام ... امامی که خیلی از ما تو را ندیدیم، اما از تو شنیدیم و از کلام و قلم و ایمانت، جان یافتیم... تو به ما آموختی چطور میشود یک تنه ایستاد و مبارزه کرد.... چطور میشود یک تنه دنیا را تکان داد. درود بر روح پاکت و زنده باد یاد و راهت و درودها باد بر رهروانت که بیاعتنا به طعنهها و کجیها، خالص در نیت و عمل، کوشا و سر به زیر، هنوز بر سر پیمان با تو و مسیر ولایت و انقلابی که خون بهترین جوانان وطن برایش اهدا شد؛ ایستادهاند...❤ انشاءالله تا ظهور حضرت مولایمان صاحبالزمان علیهالسلام.... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ⚘
هدایت شده از مداحی آنلاین
مداحی آنلاین - اشک افشان - آهنگران.mp3
1.65M
🔳 #رحلت_امام_خمینی(ره)
🌴ما خدایی کوکبی گم کرده ایم
🌴 آفتابی در شبی گم کرده ایم
🎤حاج #صادق_آهنگران
⏯ #نوآهنگ
👌بسیار دلنشین
🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
💥 اشارۀ استاد میرباقری به کتاب «بر تبعید»
(روایتی از تبعید آیتالله سید علی خامنهای به ایرانشهر و جیرفت در دوران اختناق پهلوی دوم)
«من یکموقعی یک کتابی از رهبر انقلاب دیدم با عنوان #بر_تبعید، که جریان تبعید ایشان به ایرانشهر را توضیح میدهد.
عنوان کتاب را هم خیلی پسندیدم: «بر تبعید». یعنی ایشان در تبعید نبودند بلکه مسلط بر تبعید بودند.
یک تبعیدی را به #ایرانشهر فرستادهاند و کارهای زیادی انجام داده که یکی از آنها این است که یک #سیل در آنجا آمده و ایشان امامت شهر را به دست گرفته است و از دوستانشان از اطراف و اکناف ایران کمک خواستهاند و کمکهای مردمی رسیده و این شهر فقیرِ گرفتار را در سیل نجات دادهاند.
این جریان هم برایم جالب بود که ایشان شب در چادرها میگشتند و امکانات را تقسیم میکردند و نظارت میکردند که خوب اداره بشود و بعد از آن، ساعت ۱ نصف شب به محل خودشان میآیند و میبینند دو سه تا از بستههای غذایی در خانه مانده است؛ همراهان میگویند اینها مالِ خودمان است؛ ایشان میگویند نه، ما بیسکویت و نان داریم و همان را میخوریم. لذا ایشان دوباره برمیگردند و اینها را در چادرها تقسیم میکنند.
پیداست که خداوند چنین کسی را رهبر میکند!
اینها #امتحانهای_بزرگ بوده است. به نظر من، خدای متعال ایشان را برای انجام #مأموریتهای_بزرگ تربیت کرد و ساخت.» ۱۴۰۰/۲/۳۰
☑️ @mirbaqeri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اگه میتونی این دروغ رو بگو!
#انتشار_حداکثری
✅ با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دستت بده به من
سرود رسمی ستاد آیت الله #رئیسی
✅ با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️پیام «کُلُسِّئو»ی ایتالیا به انتخابات ایران؛ از زبان یک کودک در رم_ ایتالیا (با زیرنویس فارسی)
🔸Messaggio del Colosseo per le elezioni iraniane, espresso da un bambino a Roma
🌍 ستاد مردمی آیت الله رئیسی در ایتالیا
◽️Campagna di sostegno all'ayatollah dottor Ebrahim Raisi in Italia
🔹 پایگاه اطلاع رسانی
🔸 ایتا
#رئیسی ☑️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو | مثل چمران بمیرید
🎥 حضرت امام خمینی" رحمهالله یک روز پس از شهادت دکتر "مصطفی چمران" در صبح یکم تیرماه هزار و سیصد و شصت در حسینیه جماران درباره این شهید فرمودند:
🔸«شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل #چمران بمیرید!»
🔹۳۱ خرداد چهلمین سالگرد شهادت دانشمند عارف شهید مصطفی چمران در منطقه دهلاویه
🇮🇷 صدای ایران
📰 @voifarsi | @voinews
سید احمد را با همین حال و چهره و لباس دیده بودم.... وقتی تاکید کرد بین شما هستیم و میبینیم....
در هفته دفاع مقدس، با احترام و تعظیم به شهیدان و ایثارگران که میشناسیم و نمیشناسیم،
فعالیت این کانال را از سر میگیرم فقط برای نشر آنچه نوشتهام و دوست دارم خوانده شوند شاید نوری باشد در راه یا بیراههای ....
با مدد از رب شهید⚘️
کانال دستنوشتههای معصومه سپهری، نویسنده ادبیات مستند جنگ، را ازینجا دنبال کنید.
https://eitaa.com/lashkarekhoban
1 روزهای آخر شهریور تا 19 مهر، هر سال بعد از سال 1377، برایم یادآور اتفاقی بزرگ است که هر سال معنایی بر آن افزوده میشود. چیزی از آن در نظرم جان میگیرد و بزرگ میشود یا معنایش تغییر میکند.. چنین روزهایی برای همۀ دخترها، معمولا خاص است و اگر زندگی مشترک خوشی داشته باشند، یادش همیشه لذتبخش و عزیز؛ روزهای خواستگاری تا عقد و سرگرفتن زندگی و راه جدید...
من هر سال این روزها را مرور میکنم شاید به دلایل دیگری به این مرور نیاز دارم. وقتی زندگی سخت میگیرد و تلاطمها در متن یک زندگی به ظاهر ساده و آرام، جانم را درگیر میکنند، به این مرور نیازمندترم. همیشه خدا را شکر میکنم که چنین وصلی در تقدیر من مقدر کرد، برای توصیف این حال، ساعتها و ورقهها نوشتن نیاز است تا بتوان طوری گفت که خوانندۀ منصف بفهمد( نوشتن آنها بماند برای وقتی دیگر) ... مردم، به محض کمی صمیمیت، اغلب از ما همسران جانبازان که شرایط دشواری داریم، میپرسند چطور ازدواج کردی؟! این یک سوال مشترک است که البته رنگ و نیت پرسشگرش هم خیلی فرق میکند و عمق و طول پاسخش هم! در این باب میگذرم تا کی فرصت و دلودماغ حدیث نفس و نوشتن از زندگیام رخ دهد که همواره از نوشتن آن میترسم اما هر چه زمان میگذرد جدیتر به آن فکر میکنم. اما این بار، 25 سال بعد از آن روز، مایلم بخشی از آن اتفاق و احساس لطف و مهر را با شما در میان بگذارم. https://eitaa.com/lashkarekhoban #ازدواج_با_جانباز_قطع_نخاع #دستنوشته_معصومه_سپهری #هفتۀ_دفاع_مقدس #متشکرم_صدای_آمریکا
2 آخرهای شهریور ماه سال 1377 بود و من، جانانه پای کاری که از سه سال پیش آغازش کرده بودم. بیهیچ تجربه و سرمشق، اما با جسارت و شوقی تمام! خاطرات آقای مهدیقلی رضایی که همیشه آن را اتفاقی خدایی در زندگی و راه حیاتم میدانم، با اوج و فرود و توقفها و سرعتها پیش آمده و به بخشهای آخر رسیده بود. آن کتاب سالها بعد به نام «لشکر خوبان» منتشر شد ( نخستین چاپ در سال 1384 رقم خورد) آن روزها روزگارم از صبح تا عصر در یک زیرزمین میگذشت. زیرزمین کوچکی نزدیک مسجد حاج احمد در چهارراه منصور تبریز که اولین محل گروه فرهنگی طوبی بود و شرکت تبلیغاتی کِلک که به کار تایپ و صفحه آرایی میپرداخت، یکی از شرکتهای این بنیاد فرهنگی که امروزه برای خود تشکیلات و تجاربی کم نظیر در تبریز دارد. 5- 6 نفر بودیم که از صبح تا عصر روزمان آنجا میگذشت. من یک عضو غیررسمی بودم که از تعطیلات تابستان استفاده میکردم و آنجا میرفتم تا بلکه کار کتاب سرعت بگیرد و کامل و نهایی شود... اما پیش از این که کار به سر برسد اتفاق دیگری افتاد که آن روال عادی و شیرین را کاملا به هم زد ... معمولا جانبازان مخصوصا جانبازان نخاعی از نوادری هستند که خواستگاری در آنها سمت معکوس دارد، و پیشنهاد ازدواج از سمت دختر خانم به واسطه یا ... اتفاق افتاده. اما من در حالی که حتی یک بار هم به چنین نوع زندگی و ازدواجی فکر نکرده بودم با چنین پیشنهادی مواجه شدم! عصر یک روز از آخرین روزهای شهریور که برده بودم کاغذهای نوشتههای اخیرم را به منزل آقای رضایی برسانم. معمولا کاغذها را از دم در به همسرشان تحویل میدادم و زیاد مصدع نمیشدم... چند روزی بود ناهید خانم ( همسر آرام و مهربان آقای رضایی) پشت تلفن میگفت خانم سپهری من کاری باهات دارم اگر بیایی! تنها چیزی که تصور نمیکردم آن کارِ مورد منظر باشد، طرح خواستگاری برای یک جانباز نخاعی بود که چند نفر فکر کرده و به این نتیجه رسیده بودند میتوانند با من مطرحش کنند! از جزییات ارجمندش میگذرم که نوشتنش بماند برای وقتی دیگر ... #ازدواج_با_جانباز_قطع_نخاع #دستنوشته_معصومه_سپهری #هفتۀ_دفاع_مقدس https://eitaa.com/lashkarekhoban
3 ماجرا را بیهیچ نگرنی به مادرم گفتم و با لبخند و پرسش او مواجه شدم. «به آقاجونت چی میخوای بگی؟!» این بزرگترین سدی بود که باید فتح میشد! البته بعدها دیدم سدهای دیگری هم ساخته میشد و هر یک اهمیت داشت و فقط لطف خدا بود که با استقامت و امید و ایمان توانستم با احترام و اطمینان همه را پشت سر بگذارم (باز هم نوشتنش بماند برای وقتی دیگر) و کسانی که ناباورانه به کمکم آمدند تا ماجرا را حل کنند (نوشتنش باز بماند برای وقتی دیگر!) اما شاید باورتان نشود آن ایام، خودشان هم به کمک ما آمدند! مناسبتی که هر سال برای من عزیزتر هم میشود؛ هفتۀ دفاع مقدس! صبح روزی که قبلش شرایط بسیار دشواری داشتم و فهمیده بودم پدرم به تندی و سختی جواب نه داده است تا چنین کسی اصلا در خانۀ ما نیاید، در حالی که درونم التهابی سخت برپا بود فقط سکوت کردم و کنارشان پای سفرۀ صبحانه نشستم. مثل همیشه تلویزیون روشن بود، اما آن روزها، تفاوت داشت و به خاطر هفتۀ دفاع مقدس، هر صبح بخشی از برنامه به معرفی یک جانباز موفق میپرداخت. دست برقضا آن روز یک جانباز نخاعی با همسرش مهمان برنامه بود، وقتی در سکوت شرح خوشبختی و خنده و امید آنها را میشنیدیم، پدرم به تندی و در حالی که عباراتی نصیب تلویزیون میکرد شبکه را عوض کرد. آن روزها فکر میکنم فقط سه چهار کانال داشتیم. اما کانال دیگر هم دقیقا داشت از جبهه و عظمت رزمندگان میگفت با مارش حماسی و ... به دقیقهای نرسید که تلویزیون خاموش شد. پدر کمی دست دست کرد و پیچ رادیویش را پیچاند. از اخبار اول صبح رادیوی ایران هم گذشت که از برنامههای هفتۀ دفاع مقدس میگفت و رسید به صدای آمریکا! باورتان میشود گویی صدای آمریکا، مامور بود کار را در جهت منافع و خواست من تمام کند؟! #ازدواج_با_جانباز_قطع_نخاع #دستنوشته_معصومه_سپهری #هر_انتخاب_ارزشمندی_قیمت_سنگینی_دارد #هفتۀ_دفاع_مقدس #متشکرم_صدای_آمریکا https://eitaa.com/lashkarekhoban
4 وقت اخبار ورزشی بود و گوینده خبر صدای آمریکا گفت: در مسابقات جهانی ژیمناستیک، دختر 16 سالهای که قهرمان جهان بود بر اثر سقوط حین مسابقه، قطع نخاع از ناحیۀ گردن شده است!!
بیچاره پدرم سکوت کرد! سکوتی تلخ! اخبار داشت میگفت که شرایط او تایید شده و متاسفانه قادر به زندگی عادی و بازگشت به این ورزش نخواهد بود... من نه از حادثۀ تلخ برای آن دختر، اما از پخش آن خبر در آن لحظه در دلم بشکن میزدم! تردید نداشتم پدرم به فکر فرو رفته و باید انتخاب بکند! میدانستم که برادرم رضا، که خودش هم دو سال پیش ازدواج کرده بود، برا قانع و آرام کردن پدرمان، چنین مثالی زده که«برای هر کسی ممکن است چنین مساله ای رخ دهد، آیا آن فرد حق زندگی و ازدواج ندارد؟! حالا که در جبهه و به خاطر ماها این طور شده، که خیلی محترم است!» ما از خانوادههایی بودیم که اصل جنگ در فامیل نزدیکمان هیچ ردی نداشت! نه رزمندهای از نزدیکان در جبهه داشتیم، نه شهید و مجروحی! فقط مثل همۀ ایرانیان، اضطراب و رنج بمبارانها را چشیده و جنگ را پشت تلویزیون و در شهادت فرزندان اقوام و دوستان یا روی عکس و پارچه نوشتههای شهدا بر در و دیوار محل دیده بودیم. پدرم اعتقادی به ادامۀ دفاع مقدس واین حرفها نداشت. او آدم بسیار دل رحمی بود که طاقت بیماری خود و درد کشیدن دیگران را نداشت و ندارد. نمیخواست برای یک عمر مرا که دختری پرکار و بلکه بیش فعال بودم، درگیر ویلچر و درد و محدوددیتهای جانبازی و صدها مسالۀ ناشناخته اش ببیند. حق هم داشت! اما حالا روزگار داشت درسی عجیب و غریب به همۀ ما میداد که قهرمانترین آدمها هم ممکن است روزی، بر اثر اتفاقی، همه چیزشان متوقف و مسیر زندگیشان به راه دیگری برسد! مهم آن است بعد از آن، میخواهند چطور زندگی بکنند؟!
بله! خدا خواست تا برای ازدواج من با یک جانباز نخاعی «صدای آمریکا» بزرگترین سد را بردارد! با یادآوری این روزها شیرینی آن روزهای سخت انتخاب و لطف خدا را باز حس میکنم و ته دلم میگویم: ممنونم هفتۀ دفاع مقدس! 😊ممنونم صدای آمریکا!
#ازدواج_با_جانباز_قطع_نخاع #دستنوشته_معصومه_سپهری #هر_انتخاب_ارزشمندی_قیمت_سنگینی_دارد #هفتۀ_دفاع_مقدس #متشکرم_صدای_آمریکا https://eitaa.com/lashkarekhoban
کانال دستنوشتههای معصومه سپهری، نویسنده ادبیات مستند جنگ، همسر جانباز، دوستدار فلسفه، را از اینجا دنبال کنید.👇
https://eitaa.com/lashkarekhoban