....موتوری که توسط گروه دیگرساخته شد، طبق معمول باید قبل از شارژ سوخت، تستهایی را میگذراند. در اولین تست، موتور با آب پر میشد و با ابزارهای دقیق لیزری، دقت آن اندازهگیری میشد. اما موتوری که از زیرِ دستِ دیگران درآمده بود، در اولین تست تغییر شکل داد! برای همه معلوم شد عیار کار مهدی دشتبانزاده و تیم مدرس چقدر با بقیه فرق دارد!
حاج حسن که حامی اصلی دشتبانزاده بود، برای آرام شدن فضا، مدتی کنار کشیده بود تا دیگران هم وارد این میدان شوند، اما نتیجۀ کارِ آنها مأیوس کننده بود. حاج حسن اهل نیش و کنایه و بدگویی پشت اشخاص نبود. اصلا پیچیده یا در لفافه صحبت نمیکرد. فقط یک جمله گفت: «حالا دیدید موتوری که مهدی دشتبان میسازه چقدر فرق داره! بذارید کارشو بکنه!»
مهدی دشتبانزاده در این مسیر فشار بسیار زیادی تحمل میکرد. یک بار وقتی برای گشتوگذار در یک روز تعطیل با خانوادهاش به دل طبیعت رفته بود، همسرش گفت: «مهدی! چقدر اینجا زیباست، هم مناظر و هواش، هم سکوتش عالیه!»
ـ ستاره! من هیچ وقت معنی سکوتو نمیفهمم!
همسرش از این حرف او خیلی تعجب کرد!
ـ مهدی! مگه ممکنه کسی متوجه سکوت نشه!؟
ـ من همیشه صدای سوختنِ موتورِ موشک تو سرمه! واقعا معنی سکوتو نمیفهمم!
💠💠
چطور میشود آدم سکوت را نفهمد؟ شهید مهدی دشتبانزاده پیش از پیوستن به حاج حسن، سر یکی از تستهای وزارت دفاع، به شدت زخمی شده بود... او برای وطن، برای ایدههای حاج حسن، مردانه و جانانه کوشید..
امشب، شب گفتن از او بود... #شهید_مهدی_دشتبانزاده؛ یاد ما هم باش🚩
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
هر چه راه دشوارتر میشد انرژی و انگیزۀ حسن مقدّم هم بیشتر میشد. نه فقط او، بلکه تعدادی از همرزمان ایام جنگ هم چنین روحیهای داشتند. با قرار گرفتنِ احمد کاظمی در رأس نیروی هوایی سپاه، از سال 79، اوضاع فرماندهی موشکی بهتر از قبل شده بود. احمد، توجه خاصی به مسائل همۀ مجموعهاش داشت. یکی از فرماندهان پایگاههای موشکی که در دل کویر مستقر بودند، به حسن گفته بود: «سردار کاظمی تنها فرمانده نیروئیه که در طول ده ماه، سه بار به ما سر زده!... یهو با هلیکوپتر اومد و گفت جایی میرفتیم که گفتم به شما هم سر بزنیم و خسته نباشید بگیم! سه، چهارساعت پیش ما بود، همه را دید و رفت.»
بچههای موشکی که روزهای غربت جنگ و سالهای سختِ پس از جنگ را تجربه کرده بودند از این همه توجه فرمانده نیروی هوایی به وجد میآمدند. در طول جنگ، آنها از فرماندهان ارشدشان فقط دو چیز دیده بودند: دستور عملیات و گزارش عملیات بعد از پرتابِ هر موشک! اما حالا احمد کاظمی، شوروحال جبهه را به مجموعۀ تحت امرش آورده بود و خستگیناپذیر، کار میکرد. گاهی که همراه حسن و برخی فرماندهان دیگر برای بازدید از پایگاههای موشکی به نقاط دورونزدیک میرفتند، حسن در برابرش کم میآورد! به دوستان و گاهی به همسرش میگفت: «حاج احمد بعد از یک روزِ سراسر کار و تحرک، ماشالا بازم انرژی داره. بهم میگه:حسن! انگار تو دیگه خسته شدی! اگه حال نداری، من رفتم! والّا من کم میاریم در کنارش!»
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#شهید_احمد_کاظمی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی
برای اولین بار نام سجیل در زمان جنگ وارد ادبیات بچههای فعال در بحث موشکی و راکتها شد....
1
مدتها بود مکالمهای بین نیروهای موشکی در جریان بود.
ـ حیفه که ما همهٔ اهدافمونو با اسکاد میزنیم!
ـ گاهی واقعا صرف نمیکنه. اسکاد، هم خودش گرونه، هم آماده کردنش مکافات داره.
اسکاد_بی، در آن ایام بهترین موشک دنیا بود، اما آنها برای برخی از هدفهایشان نیاز به موشک یا راکتی با مشخصات دیگری هم داشتند. فرق مهمّ راکتها و موشکها در سیستم هدایت و کنترلشان بود. راکتها فاقد کنترل هدایت بودند اما موشکها میتوانستند قبل از پرتاب برنامهریزی شوند و تحت کنترل باشند. زلزال، نازعات، مجتمع 5، و سجیل همگی در واقع راکتهایی بودند که آن ایام رویشان کار میشد و هر کدام به نتیجه میرسیدند میتوانستند در آن فشار جنگ، دستشان را بگیرند....
2
در سالهای آخرِ جنگ، علاوه بر گروه مهندسی معکوس اسکاد_بی که ذیل صنعتِ شهید همت در وزرات سپاه کار میکردند، چهار گروه دیگر در داخل کشور روی راکتهای سوخت جامد با نامهای سجیل، زلزال، نازعات و مجتمع در حال کار بودند. سجیل در مجموعۀ مهندسی نیروی زمینی سپاه با مدیریت اصغر اسلامی و دیگران در جریان بود....
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#سجیل
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
انتشار با لینک و اسم منبع ( کتاب مرد ابدی)
https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی برای اولین بار نام سجیل در زمان جنگ وارد ادبیات بچههای فعال در بحث م
یاد کنیم از شهید گمنامی که روزی روزگاری در کشور ما در تلاش بود راکت سوخت جامد سجیل را بسازد:
شهید مهندس اصغر اسلامی
در تمام دوران کار روی کتاب؛ تلاش دوستان حاج حسن، فرماندهان هوافضا و صاحب قلم، این بود اگر پای شهیدی در میان است از او بیتفاوت نگذریم و به هر شکل، که میتوانیم؛ معرفیاش کنیم: شهید اصغر اسلامی، متولد 1340 در تهران، گرچه تحصیلات دانشگاهی نداشت ولی از هوش و نبوغ و تجربۀ فراوانی برخوردار بود. او که پایهگذار پروژههای بزرگی بود، سرانجام جان عزیزش را در راه اهداف گرانبهایش بخشید و در 4 دیماه 1380 در حادثۀ انفجاری در تحقیقات موشکی، به ابدیت پیوست. مزار پاکش در قطعۀ 50 بهشت زهرای تهران است.
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#سجیل
#شهیدان_موشکی
#شهیدان_اقتدار
https://eitaa.com/lashkarekhoban
ماجرای ورود به پروژهای که منجر به خلق سجیل مشهور جنگ ۱۲ روزه شد، را کامل از کتاب نقل میکنم.
در زمان نگارش کتاب، تلاش داشتم هر اتفاق مهم موشکی را در بستری که به خلق آن رسید ببینم. هیچ تلاش بشری فارغ از زمینهها و زمانه معاصر نیست.
بیایید چند صفحه از کتاب مرد ابدی، ابتدای فصل ۴۵ را با هم بخوانیم؛
فصلی که نامش را "مبارز میدانها" گذاشتم:
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی
۳ آرامش سبز و گرم یک روز معمولی در تابستان هیچ نسبتی با یک خبر مهیب و غیرمنتظره نداشت. به تاریخ هجری، ایام فاطمیه بود و عشاق حضرت فاطمه (س) حلقههای ذکر و ماتم ترتیب داده بودند. حسن مقدّم یکی از همین عاشقان اهل بیت بود که امکان نداشت جایی صحبتی کند و بعد از نام خدا، صلوات حضرت زهرا را نگوید! عصر بیستم شهریور 1380 بود که خبری جهان را در شوک فرو برد و به گوش فرمانده موشکی ایران نیز رسید.
دو هواپیمای ربوده شدۀ مسافربری از خطوط هواپیمایی امریکا، با چند دقیقه فاصله، خود را به طبقات بالای برجهای دوقلوی تجارت جهانی در بندر نیویورک، کوبیدند و چند ساعت بعد، هر دو برجِ آهنی در مقابل چشمان ناباور جهانیان فرو ریختند! صحنه چنان بهتآور بود، گویی یک فیلم تخیلی هالیوودی به نمایش درآمده، اما نمایش، واقعی بود! نمایشی که در تاریخِ تولدِ چهارصد سالۀ امریکا هیچ حادثهای بدتر و تکان دهندهتر از آن گزارش نشده بود! بازار تحلیلها داغ بود. مسئولیت این حمله را «القاعده» گروه مسلح تکفیری در افغانستان که خودش در دامن آمریکا زاده شده بود، به عهده گرفته بود! بین فرماندهان ارشد نظامی ایران هم جنبشوجوشی درگرفته بود. ماجرا به همان سادگی که گزارش میشد، نبود. مخصوصا که دو روز قبل از این اتفاق مهیب، احمد شاه مسعود، فرمانده مقتدر گروه جهاد اسلامی افغانستان که سالها عَلَم مبارزه با طالبان را در پنجشیر به دوش کشیده بود، در یک عملیات تروریستی به شهادت رسیده بود! آوار بلندترین ساختمانهای تجاری جهان که نماد قدرت اقتصادی جهان غرب بود و زندگی حدود سه هزار انسان و سه هزار خانواده را در خود پیچیده بود، مناظر تلخی را نمایش میداد. اما تلختر از آن، نقشههای شومی بود که انهدام برجها، نقطۀ شروعش بود! سیاستمداران امریکایی نوک پیکان حملاتشان را بهسوی خاورمیانه، مخصوصا افغانستان دوخته بودند: همسایۀ شرقی ایران با 945 کیلومتر مرز مشترک، سرزمینی زخمی از سالها جنگ و تباهی که کمتر از یک ماه بعد، با لشکرکِشی رسمی آمریکا، درگیر جنگی خانمانسوز و طولانی شد!
حاج حسن، از اینکه در تمام سالهای پس از دفاع مقدس، یک روز از کار و تلاش برای قدرتمند کردن کشورش فارغ نبود، احساس رضایت میکرد. آن ایام یک اتفاق بزرگ در صحنۀ موشکی ایران افتاد. با ورود شهاب_3 به سازمانِ رزمِ موشکی، ایران در سوخت مایع، از موشکهای کوتاهبُرد و میانبرد به سمت کلاس موشکهای دوربرد رفته بود، اما نتایج کارکرد موشکهای سوخت جامد، حواس مردان موشکی ایران را متوجه یک نکتۀ مهم کرده بود. سوخت جامد، مزایایی داشت که آنها به این نتیجه رسیدند حتما باید راهبرد دفاعیشان را در موشکهای سوخت جامد بنا بگذارند. موفقیت نخستین موشکِ سوختِ جامد، یعنی فاتحـ110 که مرتب در حال بهینهسازی در نمونههای جدیدش بودند آنها را به فکر موشک دوربرد سوخت جامد انداخته بود.
سال 1380، دور از هیاهوی بیرونِ مرزها، طرح بسیار مهم و پرارزشی تحت نظر ریاست سازمانِ هوافضا کلید خورد که ....
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
(انتشار با لینک)
https://eitaa.com/lashkarekhoban
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی
۴ سال 1380، دور از هیاهوی بیرونِ مرزها، طرح بسیار مهم و پرارزشی تحت نظر ریاست سازمانِ هوافضا کلید خورد که اسمش را پروژۀ عاشورا گذاشتند. موضوع چنان مهم و پرارزش بود که یک کارگروه مشترک با ریاستِ سردار وحید دستجردی، رئیس سازمان هوافضا تشکیل شد تا همۀ ظرفیتهای عملیاتی و فنی را پای کار بیاورد. دفاتر طراحی متعددی درست شد و عدۀ زیادی از بخشهای مختلف صنعت پای کار آمدند تا موشکی دوربرد با سوخت جامد خلق کنند که حداقل همان بردِ شهاب_3 را داشت اما از دردسرهای سوخت مایع، رهایشان میکرد.
احمد وحیدِ دستجردی، مسئول آماد و پشتیبانی وزارت سپاه در دورۀ جنگ بود، یعنی تأمینکنندۀ تجهیزات دفاعی در دوره جنگ. او آدم جاافتادهای بود که در کار بازرگانی توانسته بود اقدامات مؤثری با موفقیت انجام دهد. و حالا که در رأس سازمان هوافضا بود، ریاست همۀ صنایع موشکی را داشت و به راحتی میتوانست با جابهجایی نفرات و بسیج امکانات؛ پروژۀ مهمی مثل عاشورا را به پیش برد. او در جریان کلیات همۀ موضوعات موشکی بود و با این پروژه، ارتباطش با حسن مقدّم بیش از همیشه شد.
مجموعۀ صنعت شهید باکری که از ابتدا روی سوخت جامد کار کرده بود، با مدیریت مهندس اخلاقی، مسئول این کارِ بزرگ شد. بعضی از نفراتی که در صنعت شهید همت روی شهاب دوربرد کار کرده بودند به صنعت شهید باکری، اضافه شدند. سردار وحید، کارگروه راهبردی پروژۀ عاشورا را تشکیل داد که خودش و حسن مقدّم علاوه بر نمایندۀ وزارت دفاع و سرطراحان دفاترِ مختلف، عضو آن بودند. همه میخواستند پشتیبانی عالی از این پروژۀ مهم داشته باشند.
در مرحلۀ طراحی، نظر دانشمندان این بود که موشکِ سوختِ جامدی با برد حداقل 1200 تا 1300 کیلومتر حتما باید دو مرحلهای باشد؛ با این طرح، برای اولین بار کلاس جدیدی در حوزۀ موشکی ایران، ایجاد میشد. این موشک دو مرحلهای از نظر شکل، ابعاد و قطر، بزرگتر از همۀ ساختههای پیشین بود. بهخاطر ماهیت سوختِ جامد بودنش، با شتاب زیادی پرتاب میشد و بهسرعت خارج از جو میرفت، موتورِ اول تا مسافتی موشک را پیش میبرد و سپس با اتمام سوخت، از موشک جدا میشد و سقوط میکرد و موتورِ دوم، موشک حامل سر جنگی را به سمت هدف پیش میبرد. در هر کدام از این مراحل، اتفاقات مختلفی ممکن بود رخ دهد. بنابراین همۀ کسانی که تصور میشد میتوانند کمک کنند از صنایع مختلف، به این پروژۀ عظیم وارد شدند تا با هم «موشک سجیل» را در دستان جمهوری اسلامی ایران بگذارند.
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#سجیل
#مرد_ابدی_چگونه_نوشته_شد
https://eitaa.com/lashkarekhoban
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی 5 موضوع چنان مهم و پرارزش بود که یک کارگروه مشترک با ریاستِ سردار وحید دستجردی، رئیس سازمان هوافضا تشکیل شد تا همۀ ظرفیتهای عملیاتی و فنی را پای کار بیاورد. دفاتر طراحی متعددی درست شد و عدۀ زیادی از بخشهای مختلف صنعت پای کار آمدند تا موشکی دوربرد با سوخت جامد خلق کنند که حداقل همان بردِ شهاب_3 را داشت اما از دردسرهای سوخت مایع، رهایشان میکرد.
احمد وحیدِ دستجردی، مسئول آماد و پشتیبانی وزارت سپاه در دورۀ جنگ بود، یعنی تأمینکنندۀ تجهیزات دفاعی در دوره جنگ. او آدم جاافتادهای بود که در کار بازرگانی توانسته بود اقدامات مؤثری با موفقیت انجام دهد. و حالا که در رأس سازمان هوافضا بود، ریاست همۀ صنایع موشکی را داشت و به راحتی میتوانست با جابهجایی نفرات و بسیج امکانات؛ پروژۀ مهمی مثل عاشورا را به پیش برد. او در جریان کلیات همۀ موضوعات موشکی بود و با این پروژه، ارتباطش با حسن مقدّم بیش از همیشه شد.
مجموعۀ صنعت شهید باکری که از ابتدا روی سوخت جامد کار کرده بود، با مدیریت مهندس اخلاقی، مسئول این کارِ بزرگ شد. بعضی از نفراتی که در صنعت شهید همت روی شهاب دوربرد کار کرده بودند به صنعت شهید باکری، اضافه شدند. سردار وحید، کارگروه راهبردی پروژۀ عاشورا را تشکیل داد که خودش و حسن مقدّم علاوه بر نمایندۀ وزارت دفاع و سرطراحان دفاترِ مختلف، عضو آن بودند. همه میخواستند پشتیبانی عالی از این پروژۀ مهم داشته باشند.
(معرفی سردار وحید دستجردی در فرازهای مختلف کتاب اتفاق افتاد .... و نقش سردار وحید و ... در برخی پروژههای موشکی که اینک خوب میشناسیمشان) #بریده_از_کتاب_مرد_ابدی #مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم https://eitaa.com/lashkarekhoban
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی 6 در مرحلۀ طراحی، نظر دانشمندان این بود که موشکِ سوختِ جامدی با برد حداقل 1200 تا 1300 کیلومتر حتما باید دو مرحلهای باشد؛ با این طرح، برای اولین بار کلاس جدیدی در حوزۀ موشکی ایران، ایجاد میشد. این موشک دو مرحلهای از نظر شکل، ابعاد و قطر، بزرگتر از همۀ ساختههای پیشین بود. بهخاطر ماهیت سوختِ جامد بودنش، با شتاب زیادی پرتاب میشد و بهسرعت خارج از جو میرفت، موتورِ اول تا مسافتی موشک را پیش میبرد و سپس با اتمام سوخت، از موشک جدا میشد و سقوط میکرد و موتورِ دوم، موشک حامل سر جنگی را به سمت هدف پیش میبرد. در هر کدام از این مراحل، اتفاقات مختلفی ممکن بود رخ دهد. بنابراین همۀ کسانی که تصور میشد میتوانند کمک کنند از صنایع مختلف، به این پروژۀ عظیم وارد شدند تا با هم «موشک سجیل» را در دستان جمهوری اسلامی ایران بگذارند.
حسن، داشت ثمرۀ افکار الهی بلندش را یکبهیک میدید.
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی #مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #سجیل https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی 6 در مرحلۀ طراحی، نظر دانشمندان این بود که موشکِ سوختِ جامدی
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی
۷
در صنعت شهید باکری، تیم محققان و صنعتگران در حال کار روی پروژۀ عاشورا بودند تا موشکی دوربرد با سوخت جامد برای ایران بسازند، موشکی که قرار بود نامش «سجیل» باشد.
کار پروژۀ عاشورا طولانی شده بود و حاج حسن فکر میکرد باید اتفاق دیگری رقم بخورد، فکر میکرد باید زودتر یک موشک دو مرحلهای به موازات سجیل بسازد!
باز به عرصۀ دیگری ورود کرد و پروژۀ دیگری به نام «فتحالمبین» را به سازمان جهاد خودکفایی نیروی هوایی آورد. این پروژه بخشی از ایدههایش بود که قبلا در صنعت صنیعخانی، شروع کرده بودند. حاج حسن، در مجموعۀ سبک و فعال صنیعخانی، هر آنچه نشدنی به نظر میرسید را کلید میزد! او شناخت کاملی از ظرفیتهای صنایع مختلف وزارت دفاع داشت. در سپاه، جزو سردارانی بود که نفوذ زیادی داشت و میتوانست برای کارهای نو، زمینهسازی و جذب اعتبار کند. او با تمام اعتبارش میخواست در کشور ظرفیتسازی کند چون نیاز کشور به جنگافزار، در شرایطی که دشمنان هر لحظه فکری برای تهدید داشتند، خیلی زیاد بود.
🚩
پ.ن:
پیشتر درباره مجموعه صنیعخانی دراین کانال مطالبی نوشته شده است. مجموعهای منحصر به فرد که بسیار میتوان از آن سخن گفت..
با این شناخت از زیر و بم فکر و روش و دشواریهای کار شهید طهرانیمقدم است که میتوانیم بگوییم سطح او چقدر بالاتر از بسیار کسان دیگر بود.
روحش شاد که گمانم هنوز هم در آمادگی کامل برای یاری رزمندگان است.
🌷🚩🌷🚩
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#سجیل
#
https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی ۷ در صنعت شهید باکری، تیم محققان و صنعتگران در حال کار روی پروژۀ عاش
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی
۸
آن ایام او، کارخانۀ سوخت نداشت و مجبور بود سوخت دو پایه را از مجموعۀ شهید باقری بگیرد. در تستهای اول، قدرت موتور برای جدا شدن از لانچر آنقدر زیاد بود که به جای این که موشک فاتح را با خودش به آسمان ببرد، پرتش میکرد و میانداخت! شکست در پی شکست، و هر بار فقط کمی پیشرفت و بهتر شدنِ فاکتورها! باز هم راهی طولانی در پیش بود و مردانی وفادار و مقاوم میخواست تا از ادامۀ کار نهراسند و راه را ادامه دهند.
پروژۀ فتحالمبین به نتیجه نرسید اما دانشی را در سازمان جهاد نهادینه کرد و تفکر داشتنِ موشک دوربرد با سوخت جامد را در سازمان جهاد سپاه شکل داد. از آن پس، کارهای حاج حسن فقط افزایشِ دقت موشکهای موجودشان، یا تبدیل تندرِ زمینبهزمین به موشک دریایی، یا بهینهسازی سکوهای تندر به نام فتح 14 نبود، بلکه با پروژۀ فتحالمبین، گامی بالاتر برداشت؛ او تصورِ رسیدن به موشکهای سوخت جامد دوربرد را در مجموعۀ جهادیاش کاشت تا ثمرات بعدیاش را بچیند!
مسیرِ تحقیق و عدم موفقیت، مسیر آشنایی بود و حاج حسن ظرفیت تحمل این مسئولیت را داشت. خودش فردی موشکی بود اما از بدو ورود به سازمان جهاد، احساس میکرد باید در همۀ حوزهها عقبماندگیها را جبران کنند. در بخش بالگردها برای رسیدن به پرندۀ رزمی میکوشید و در پدافندانگیزه آفریده بود که باید به تواناییها و محصولات خودشان تکیه کنند.
او با تصمیم شخصی و بدون حمایت سازمانهای مربوطه، در شرایطی که آنها ملزوماتشان را از خارج میخریدند، کلید بسیاری از این تحقیقات و تولیدات را زده بود که بهتدریج، با کاملتر شدنِ تحریمهای دشمن، همه فهمیدند رویکرد حسن طهرانی مقدّم چه قدر عاقلانه و به نفع ایران بوده است!
🚩🌷🚩
پن:
درباره هر جمله ازین متن میتوان صحبتها کرد.
ما به این فکر و روش بسیار محتاجیم. روشی که او در سازمان جهاد خودکفایی سپاه نهادینه کرد...
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#روش
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی ۸ آن ایام او، کارخانۀ سوخت نداشت و مجبور بود سوخت دو پایه را از مجم
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی
۹
ـ چطور میتوانم دشمن اصلی رو هدف بگیرم؟ اگر به این هدف برسیم، دیگه تمام!
چشمی به پروژۀ عاشورا داشت که قرار بود دوربردترین موشک ایرانی تا آن روز با برد 2000 کیلومتر [موشک سجیل] را در دستانشان بگذارد. میخواست زودتر نتیجۀ آن را ببیند اما در سیستم کُند وزرات دفاع نمیشد به نتیجۀ نزدیک، دل بست. به این نتیجه رسیده بود که باید خودش کاری کند. او بهتر از هر کسی این راه و نیازهایش را میشناخت. میدانست تا وقتی به چیزی دست نیافته که بتواند دشمن اصلی را منکوب کند، نباید آسوده بنشیند. کارهای زیادی کرده بود، اما تا وقتی به خانۀ اصلی نرسیده بود، کارش ناتمام بود و حالا دیگر میخواست همۀ توانش را برای این کار آخر صرف کند.
او از سال 84، درحالیکه هنوز مسئولیت جانشینی فرماندهی نیروی هوایی را داشت، جلسات جدی با دوستانش برگزار میکرد و با همۀ تجربه و اعتبارش، مقدمات پروژۀ عظیمش را میچید. یاران اصلیاش را برای این پروژه جمع کرده بود. حاضر بود همۀ اعتبار و آبرویش را صرف این پروژه کند. پروژهای که بهصراحت میگفت محصول آن قرار نیست انبار شود، بلکه در نهضت جهانی امام زمان عجل اللّه استفاده خواهد شد. اسم این پروژه را به همین امید نامیده بود: «قائم»
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#سجیل
#پروژه_قائم
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی ۹ ـ چطور میتوانم دشمن اصلی رو هدف بگیرم؟ اگر به این هدف برسیم، دیگه ت
#روایت_سجیل_در_کتاب_مرد_ابدی
۱۰
در پروژۀ قائم در نخستین قدم، باید به سوختی دسترسی پیدا میکردند تا بتوانند در مراحل متعدد ساخت و تست موتور موشک مورد نظرشان استفاده کنند. اولین راه برای دست یافتن به چنین سوختی، رجوع به صنعت بود. همان صنعتی که موشک فاتح-110 را تولید کرده و در تلاش برای ساخت #سجیل با سوخت جامد بود. سوختِ جامدِ مطمئنی که با ورود تندر 69 از چین وارد ایران شده بود، میتوانست برای آغاز این کار به حاج حسن کمک کند، اما او بعد از رفتوآمدهای زیاد، جواب مشخصی از صنعت نگرفت، و دریافت که گویا صنعت در این باره تمایل یا امکان همکاری ندارد!
حاج حسن عجله داشت و دیگر نمیخواست بیش از آن وقتش را هدر دهد. به فکر پروژههای نهضتی و کسانی افتاد که در آن مسیر کمکش کرده بودند. جوان علاقمندی به نام موسی تاژ توسط فرمانده سپاه قدس، حاج قاسم سلیمانی به او معرفی شده بود که روی سوختِ موتورهای کوچک در پروژههای نهضتی کار کرده بود. حاج حسن به او اعتماد کرد و او با یک تیم، کار روی سوخت را در یکی از پادگانهای مجموعۀ موشکی به نام پادگان مدرس در منطقۀ ملارد شروع کرد....
🚩🚩
بخشی از پاسخ به یک پرسش سخت؛ اصلا چرا شهید طهرانیمقدم وارد بحث سوخت شد؟؟؟
آن جمله را شنیدهاید که: یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت.
حاج حسن مصداق اتم این تفکر بود. برای رسیدن به هدف...
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
https://eitaa.com/lashkarekhoban