eitaa logo
لشکر خوبان(دست‌نوشته‌های م. سپهری)
720 دنبال‌کننده
566 عکس
248 ویدیو
2 فایل
جایی برای نشر آنچه از جنگ فهمیدم و نگاشتم. برای انتشار بخش‌هایی از زندگی، کتاب‌ها، لذت‌ها، رنج‌ها و تجربه‌هایی که در این مسیر روزی‌ام شد. نویسنده کتاب‌های: 🌷لشکر خوبان (۱۳۸۴) 🌷نورالدین پسر ایران (۱۳۹۰) 🌷مرد ابدی (۱۴۰۳) راه ارتباطی: @m_sepehri
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابوعبیده؛ سخنگوی حماس: "ای مسلمانان در هر سوی عالم! در ماه مبارک رمضان، ما را دعا کنید... برای نصر و پیروزی غزه و گشایش اهالی‌اش و برای ذلت و شکست دشمن.... و نیست هیچ پیروزی جز از سوی خداوند عزیز و حکیم... " افسوس که جز دعا کاری از دست ما برنمی‌آید... غزه را فراموش نکنیم مردم... دعا را فراموش نکنیم... به وعده‌های الهی ایمان داریم. دعا، اثر دارد..‌. https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز کن در که گدای سحرت برگشته... عبد عصیان‌زده و دربه‌درت برگشته😭❤️.... حلول ماه میهمانی رب کریم، بر چشم انتظارات امیدوار و عاشقان بی‌قرار و خستگان از خود.. پرخیر و برکت باد... ملتمس دعای همه شما همراهان هستم.. خدایا! ممنونم که همه خوشی‌های ساده‌ام را هم در رنج مضاعف پیچیدی و با هر نعمت یادم آوردی چقدر حقیر و کوچکم بی‌تو ... خدایا!ما از آرزوهای بزرگ شنیدیم و دیدیم و نوشتیم، ما را در حسرت آرزوهای خوب، مبر... ما را هم پاکیزه بپذیر یا رب https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از روزهای سخت ... امروز در آخرین پنج‌شنبه سال شمسی و اولین شب جمعه ماه مهمانی خدا، دلتنگی‌ها را به محضر خودشان بردم... فرموده‌اند در زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی، امید زیارت حضرت سیدالشهدا علیه‌‌السلام هست... این همه هست، کو همت و فرار از بهانه‌ها و وقتی که محترم می‌شود در خلوت خود خودمان و خدا؟🌿 در وسط دلتنگی‌ها، نایب الزیاره همه دوستان و دلهای تنگ و دورافتاده هم بودم... به رسم ادب. https://eitaa.com/lashkarekhoban
خیلی دوستش داشتم، درعین حال که ازو خیلی خیلی حساب می‌بردم! با تجربه صدها ساعت مصاحبه، وقتی برای اولین بار خدمتش رسیده بودم، دست‌و پایم را جمع کرده و خیلی مراقب حرکات و سوالاتم بودم... حتی حضور الهام خانم، که با لبخند و محبتی گرم مرا به منزل مادرشوهرش آورده و به او معرفی کرده بود فقط تا حدی توانسته بود کار مرا آسان کند... تحکم و اقتدار و صلابتی در کلام و نگاهش بود که ترجیح می‌دادم فعلا بیشتر شنونده باشم... او، زنی که چند پرده از زندگانی پرتلاطمش را در ۴ جلسه به من گفت، و هر بار، نزدیکتر و مهربان‌تر و بسیار دلسوزتر یافتمش... وقتی شرایط زندگی مرا شنید، در هر دیدار،قبل از هر چیز، بارها از حال زندگی‌ام می‌پرسید، خیره نگاهم می‌کرد، هنرمندانه می‌پرسید، او زنی سردوگرم چشیده‌روزگار بود و علیرغم ظاهر بسیار. مقتدر و سختش،رئوف و بسیار دلسوز بود.. من دوستش داشتم او را؛ که مادر دل‌سوخته‌ی حسن آقا بود... دوستان نزدیک حاج حسن طهرانی مقدم بارها بمن گفتند او فقط دو فرمانده داشت: اولی مقام معظم رهبری و دومی، مادرش.... همین زن! زنی که ۵ سال پیش، به سرای باقی سفر کرد و سوز دلش در فراق شهیدانش آرام شد.. . هر بار به حرم شریف حضرت عبدالعظیم حسنی مشرف شده بودم، به یاد مزارش بودم، اما زمان می‌خواست جستن و یافتنش... این بار، مصمم بودم پیدایش کنم... پیدایم کند...مادری کند برای من و کتاب "نازنین صنمش" او پسرش، حسن طهرانی مقدم را اولین بار با این عنوان نام برده بود و من فکر کرده بودم خدایا این زن،این مادر، چه شاعرست! صاحبی کلماتی پر از عشق، پر از سوز... بارها گفت سوزش دلش برای حسن هر روز بیشتر می‌شود، دعایش کنم! این بار، با انبوه نگرانی و دلگرفتگی، به آسانی پیدا کردیم هم را. از یکی از دفاتر حرم آدرس مزارش را پرسیدم. شماره تلفنی دا و مردی با احترام به تماسم پاسخ داد تا خانم فاطمه داوود دخت جلیلی را پیدا کنم. او گفت: شبستان امام خمینی، ردیف اول، شماره ۲۵... من با دوستم ( بعدا ازو بیشتر می‌نویسم) درست دم در ورودی شبستان مسقف امام خمینی بودم. وارد شدیم و راحت ردیف ۲۵ را پیدا کردیم.. با مهربانی زنانی که آن‌جا بودند فرش را تا زدیم... بوسه زدم بر سنگ ساده زیبایش نشستیم کنارش... آه چقدر مادر خوبست... مادر شهید، مادر شهیدان: مادر علی، مادر حسن، مادر یتیمان حسن... مادری که مطمئنم برای کار پسرش هم دعاهای خوب می‌کند، مادری می‌کند،مدیریت می‌کند، با همان مهری که هرگز از من دریغ نکرد... عجب روزی بود ۲۴ اسفند ۱۴۰۲🌿 خدایا شکرت https://eitaa.com/lashkarekhoban
او از فضای بهشت زهرا دلگیر بود. کوچکترین فرزندش، علی، از اولین شهدای جنگ بود، او ماجراهای تلخی داشت در بهشت زهرا... و بعد حسن، پسری که پناهش بود و امیدش... همسر شهید مقدم می‌گفت: حاج خانم اواخر عمرش از هر کسی که به دیدارش می‌رفت، فقط یک تقاضا داشت: می‌خواست مزاری در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی داشته باشد، جایی دور از سوگ و غم ، جایی که سروصدای بازی بچه‌ها باشد و محل عبادت مردم.... وای چه جای خوبی داری مادرجون😭❤️🥰 چه خوش‌ فکر کردی و خوش آرزو کردی... هم اسمت را در شناسنامه عوض کردی تا اسم فاطمه بر سنگ مزارت باشد ( نه مهرانگیز) و خانه ابدی‌ات اینجا باشد، در حرم... حرم... حرم... https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر وقت لطیف سحر... الهی! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! چقدر به انسان، امید داری... چقدر مهربان‌تر از مادری که هی فرصت می‌دهی و بهانه می‌دهی که بیا برگرد سمت خودم... بیا اینجا پیش من در امانی... بیا من خوبی‌ات را می‌خواهم... الهی! درین وقت سحر، درین ساعات خوش تحویل سال، ما را به احسن الحال لایق کن ما را لایق مهر واسعه‌ات گردان... دعا و مناجات و دردهای پنهان ما را بشنو الهی و کاسه وجود ما را لبالب از نور و مهر و امید و ایمانی پرشور گردان که در مبارزات زندگی، محکم و مقاوم و مومن بمانیم و به لحظه وصلمان لبخند بزنیم... الهی... با تو چه کم دارم؟ به تنهایی و بیچارگی ما درین عصر دوری از امام و توحش ظالمان و کافران، رحم کن و ما را به آرزوهایی که خودت بذرش را در جانمان گذاشته‌ای، برسان... یا رب... https://eitaa.com/lashkarekhoban
اینک که از شما دورم و به درد فراق خو گرفته و در حسرت ملاقات .... این عکس از یک رفیق باوفا می‌رسد و هوایی‌ام می‌کند... آه! مولای شهیدم! .... شش سال این ملکوت را در لحظه تحویل سال درک کردم در جمع خوبانت... و حال به چه فراقی خو کرده‌ام😭... آیا راست است که دلتنگی دو سر دارد... و وقتی ما دلمان تنگ شماست، یعنی شما هم....؟ الهی! ما را خودت، سالم، به مقصد دلخواهت برسان، ما در تکثر دنیا و وهم و خیالات، گم شدیم و سرمایه باختیم https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و عرض ادب و احترام خدمت همراهان، دوستان و سروران عزیزم طاعاتتان قبول حضرت دوست و عید عزیز نوروز بر شما مبارک. ان‌شاءالله به دعای حضرت امام زمان علیه‌السلام بهترین روزها و اتفاقات را پیش رو داشته باشید. اگر در مدت همراهی وقت شما را ضایع کرده‌ام، خاضعانه حلالیت می‌طلبم. شما با همراهی و گاهی پیامهای گرمتان، به خستگی و سردی برخی ایام و احوال من، نور و امید هدیه کردید و یادم آوردید جلوه‌های رنگ رنگ زندگی ما، با هم، چه تصویر کاملی از حیات و ممات و رشد و رویش می‌سازد... زندگی همین است... باید صبور و شاکر بود و قدردان زمان و برکاتش و البته چشمی نگران به تکلیفی که هر روز به نوعی بر دوش داریم... 🌸🪻🌸🪻🌸🪻 امیدوارم این بهار، در میان همه برکاتش، موسم تولد اثری باشد که همگی به نحوی چشم انتظارش هستیم... و کلی اتفاقات خوب دیگر... 😇 ممنونم که هستید🙏😊
34.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اولین شب جمعه سال ۱۴۰۳.... طعم خوش ایامی که ما را زیر بال خونین و شکسته اما مهربانت گرفتی و از غصه جهان و از دست خود پلیدمان، نجات دادی، بر جانم هست.. اگر طعم شیرین محبت شما را نچشیده بودم، راحت‌تر کنار می‌آمدم با این فراق چهارساله. آخ! حسین جان... حسین‌جان... ای که دلیل خالص اشک و آه و نگاه متحیر عاشقانت هستی.... حسین جان... مولای من بخواه با هر کلمه، با هر قلم، با هر نفس، با جان و مال و اهل و خانواده‌ و ایل و تبارم، یار باوفایتان باشیم... https://eitaa.com/lashkarekhoban