eitaa logo
لشکر خوبان(دست‌نوشته‌های م. سپهری)
728 دنبال‌کننده
515 عکس
201 ویدیو
2 فایل
جایی برای نشر آنچه از جنگ فهمیدم و نگاشتم. برای انتشار بخش‌هایی از زندگی، کتاب‌ها، لذت‌ها، رنج‌ها و تجربه‌هایی که در این مسیر روزی‌ام شد. نویسنده کتاب‌های: 🌷لشکر خوبان (۱۳۸۴) 🌷نورالدین پسر ایران (۱۳۹۰) 🌷مرد ابدی (۱۴۰۳) راه ارتباطی: @m_sepehri
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی دوستش داشتم، درعین حال که ازو خیلی خیلی حساب می‌بردم! با تجربه صدها ساعت مصاحبه، وقتی برای اولین بار خدمتش رسیده بودم، دست‌و پایم را جمع کرده و خیلی مراقب حرکات و سوالاتم بودم... حتی حضور الهام خانم، که با لبخند و محبتی گرم مرا به منزل مادرشوهرش آورده و به او معرفی کرده بود فقط تا حدی توانسته بود کار مرا آسان کند... تحکم و اقتدار و صلابتی در کلام و نگاهش بود که ترجیح می‌دادم فعلا بیشتر شنونده باشم... او، زنی که چند پرده از زندگانی پرتلاطمش را در ۴ جلسه به من گفت، و هر بار، نزدیکتر و مهربان‌تر و بسیار دلسوزتر یافتمش... وقتی شرایط زندگی مرا شنید، در هر دیدار،قبل از هر چیز، بارها از حال زندگی‌ام می‌پرسید، خیره نگاهم می‌کرد، هنرمندانه می‌پرسید، او زنی سردوگرم چشیده‌روزگار بود و علیرغم ظاهر بسیار. مقتدر و سختش،رئوف و بسیار دلسوز بود.. من دوستش داشتم او را؛ که مادر دل‌سوخته‌ی حسن آقا بود... دوستان نزدیک حاج حسن طهرانی مقدم بارها بمن گفتند او فقط دو فرمانده داشت: اولی مقام معظم رهبری و دومی، مادرش.... همین زن! زنی که ۵ سال پیش، به سرای باقی سفر کرد و سوز دلش در فراق شهیدانش آرام شد.. . هر بار به حرم شریف حضرت عبدالعظیم حسنی مشرف شده بودم، به یاد مزارش بودم، اما زمان می‌خواست جستن و یافتنش... این بار، مصمم بودم پیدایش کنم... پیدایم کند...مادری کند برای من و کتاب "نازنین صنمش" او پسرش، حسن طهرانی مقدم را اولین بار با این عنوان نام برده بود و من فکر کرده بودم خدایا این زن،این مادر، چه شاعرست! صاحبی کلماتی پر از عشق، پر از سوز... بارها گفت سوزش دلش برای حسن هر روز بیشتر می‌شود، دعایش کنم! این بار، با انبوه نگرانی و دلگرفتگی، به آسانی پیدا کردیم هم را. از یکی از دفاتر حرم آدرس مزارش را پرسیدم. شماره تلفنی دا و مردی با احترام به تماسم پاسخ داد تا خانم فاطمه داوود دخت جلیلی را پیدا کنم. او گفت: شبستان امام خمینی، ردیف اول، شماره ۲۵... من با دوستم ( بعدا ازو بیشتر می‌نویسم) درست دم در ورودی شبستان مسقف امام خمینی بودم. وارد شدیم و راحت ردیف ۲۵ را پیدا کردیم.. با مهربانی زنانی که آن‌جا بودند فرش را تا زدیم... بوسه زدم بر سنگ ساده زیبایش نشستیم کنارش... آه چقدر مادر خوبست... مادر شهید، مادر شهیدان: مادر علی، مادر حسن، مادر یتیمان حسن... مادری که مطمئنم برای کار پسرش هم دعاهای خوب می‌کند، مادری می‌کند،مدیریت می‌کند، با همان مهری که هرگز از من دریغ نکرد... عجب روزی بود ۲۴ اسفند ۱۴۰۲🌿 خدایا شکرت https://eitaa.com/lashkarekhoban
مادر، حسن، مادر عشق در بین شما چه طراوتی داشت... خدا نصیب همه بکند.🩵 مادرجون، ممنونم کمک کردید تمامش کنم. ممنونم سفارش مرا به آن "نازنین صنمت" می‌کنی همواره... *خانم فاطمه داوود دخت جلیلی اولین باری که به دیدنش رفتم و شروع کردن به گفتن از پسرش، عبارات عجیبی گفت: خانوم؛ این بچه، "نازنین صنم من" بود.... کسی که آن فایل را پیاده کرد، دوستم خانم خیابانی بود که روزگاری مربی ادبی‌ام در کانون بود ، او زنگ زد که: فلانی! اصلا این مادر، شاعر است! او راست می‌گفت... مادرهای عاشق خیلی قدرتمندند، همین کلمات قوی هم بخشی از قدرت این مامان‌های عاشق و شهید است⚘️ در تصویر، فریده خانم طهرانی مقدم. خواهر بزرگ حسن، الحق که حق بزرگی بر گردن من و کتاب برادر بی‌نظیرش دارد... 🥰⚘️ https://eitaa.com/lashkarekhoban
رفتین دیدن مادرم؟ زیارتتون قبول 🤍 شاید نه، حتما شهید جمهور این را می‌گوید... https://eitaa.com/lashkarekhoban
اولین شهید مفقودالاثری که وقتی تابوتش را گشودند کنارش بودم، صمد بود؛ شهید صمد شریفی که سال ۶۱ در عملیات مسلم‌بن عقیل شهید و پیکر مطهرش جا مانده بود.‌.. سال ۷۶ بود و تازه داشتم به سرزمین وجودی شهدا آشنا می‌شدم. لیلا، خواهر شهیدان صمد و محمدعلی، مرا همراهش کرده بود. آن روز لیلا، تکه‌ای از کلوخ چسبیده به جمجمه که موهای کوتاه و مشکی صمد بر آن بود، با خود برداشت😭... پس از سالها بی‌نشانی، یادگاری عجیبی بود برای یک خواهر... در سال اخیر، رقیه خانم شریفی، همسر محترم جانباز ۷۰ درصد خسرو ملازاده ( همان خسروی معروف فیلم موقعیت مهدی که نیروی اطلاعات بود و چای دم می‌کرد و برای برگرداندن پیکر رفیقش شهید محمد گل‌تپه گفت: من مهدی باکری نیستم!) بارها از حال وخیم مادرش برایم گفته بود. مادری که دیگر کسی را نمی‌شناخت و بیقرار خانه‌ای بود که نمی‌دانست کجاست و شاید شهیدانی که در جوانی داغشان به دلش افتاده بود... در کربلا و تحت قبه حضرت سیدالشهدا، عید قربان، خیلی یاد قربانیان کوی دوست، شهیدان، بودم... و یاد بیقراری مادر شهیدان شریفی هم در ذهنم آوار شد... آخ از مادرانی که دیگر زبان گفتن دلتنگی‌شان را هم ندارند... الان خبر رهایی روح پاک این مادر از تن خسته‌اش رسید. وسط التهاب انتخابات، چهره این دو جوان معصوم میهنم مقابل چشمانم هست... ما برای اینکه ایران، خانه شیران شود، خون دلها خورده‌ایم... لطفا برای آرامش این مادر و صبر فرزندان و خانواده عزیزش، فاتحه‌ای محبت کنید. https://eitaa.com/lashkarekhoban
سال ۱۳۸۵ ایشان را شناختم و برای اولین بار ماجرای اولین شهید جبهه مقاومت تبریز را شنیدم. خانم اعظم شهباز آزادی؛ مادر شهید سید عبدالصمد امام پناه، جوان تبریزی که در جبهه لبنان در نبرد با ارتش رژیم صهیونیستی اسرائیل، به شهادت رسید و به قول مادرش؛ سرش در خاک لبنان ماند و بدن بی‌سرش در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز آرمید. البته بدون هیچ عنوانی... سال ۸۵، خانم هیام عطوی از اعضا حزب الله لبنان که روزگار شهید چمران در لبنان را درک کرده بود به تبریز آمده بود. در برنامه‌ای در تالار معلم تبریز وقتی بنا شد مادر شهید امام‌پناه مورد تقدیر قرار بگیرد؛ این زن مومن و دریادل، دست برد گوشواره‌هایش را درآورد و به خانم عطوی سپرد تا تقدیم جبهه مقاومت شود. می‌گفت پسرم را دادم و حالا بیش از این ندارم... سرمشق این روزهای زنان دریادل ایران را اعظم خانم سالها پیش داده است. همان روزها با او مصاحبه کردم برای نشریه آذرپیام اما زنگ‌زد و گفت شاید برای مشکلی پیش بیاید چون گفته‌اند هیچ جا مطرح نشود پسرش کجا شهید شده. پسری که طبق وصیتش بر سنگ مزارش حک شده بود: مسلمانان دو قبله دارند کعبه برای عبادت؛ قدس برای شهادت... اعظم خانم امروز سفر ابدی‌اش را آغاز کرد. عجب دست پر است او با آن صبر و سکوتش. لطفا برای هر کس مقدورست با نماز شب لیله‌الدفن، هدیه‌ای نورانی تقدیم اعظم شهباز آزادی فرزند جواد کند. ⚘️⚘️⚘️ https://eitaa.com/lashkarekhoban
📹چه نام مرثیه‌واریست مادر پسران 🌷به مناسبت وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام و روز تکریم مادران و همسران شهدا ✏️ «خدای متعال در مورد افراد صابر میفرماید: اُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة؛ شما بر پیامبر و آل پیامبر صلوات فرستادید، خدا برای شما صلوات میفرستد... یا یک آیه‌ی دیگر میفرماید: لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون؛ کسی به اوج نیکی نمیرسد مگر آن وقتی که آنچه را دوست دارد در راه خدا بدهد. انسان از فرزند خودش چه چیزی را بیشتر دوست دارد؟ اینها این را در راه خدا دادند.» بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده‌های شهدا ۱۴۰۲/۰۴/۰۴ ♨️ کانال جهان خبر : گروه خبر رسانه منتظر 🍃🌷🍃🌷 و فکر کن چه قدرتی‌ست در وجود مقدس مادر... مادری که عزیزترین و مهم‌ترین دارایی‌اش را برای یاری حق نثار می‌کند... هر وقت در تلاطم‌های دشوار و فتنه‌های نامردی، نگران کشور عزیزم شده‌ام؛ یاد این مادران و این چنین پسران آرامم کرده‌است که در حیلت و ممات، دعای پاکشان پشت این نظام است... درود خدا بر شهیدان و مادران و همسران شهیدان🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/lashkarekhoban