فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفره ات گرم میکنم... بلدم...
خوشی من همین نداری هاست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست...خودم نوکر تو
لحظه ای فکر کنی پیر شدم، مدیونی
در سرم هست همان شوق علی اکبر تو
من خودم یک تنه از کرببلا می برمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو
تو برایم نگرانی چه می آید سر من
من برایت نگرانم چه می آید سر تو
همه را بدرقه کردی و به میدان بردی
می روی، هیچ کسی نیست به دور و بر تو
بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم
نمی ارزد سر این کهنه شده... پیکر تو...
وای از معجر من، معجر من، معجر من
وای از حنجر تو، حنجر تو، حنجر تو
سعی ام این است ببینم بدنت را، اما
چه کنم! شمر نشسته جلوی خواهر تو
علی اکبر لطیفیان
#فرزندان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_چهارم_محرم
#علی_اکبر_لطیفیان
تن من را به هواي تو شدن ریخته اند
علی و فاطمه در این دو بدن ریخته اند
جلوه ي واحده را بین دو تن ریخته اند
این حسینی ست که در غالب من ریخته اند
ما دو تا آینه ي روبروي یکدگریم
محو خویشیم اگر محو روي یکدگریم
اي به قربان تو و پیکر تو پیکرها
اي به قربان موي خاکی تو معجرها
امر کن تا که بیفتند بپایت سرها
آه، در گریه نبینند تو را خواهرها
از چه یا فاطمه یا فاطمه بر لب داري
مگر از یاد تو رفته است که زینب داري
حاضرم دست به گیسو بزنم، رد نکنی
خیمه را با مژه جارو بزنم، رد نکنی
حرف از سینه و پهلو بزنم، رد نکنی
شد که یک بار به تو رو بزنم، رد نکنی؟
تن تو گر که بیفتد تن من می افتد
تو اگر جان بدهی گردن من می افتد
دلم آشفته و حیران شدو...حرفی نزدم
نوبت رفتن یاران شدو...حرفی نزدم
اکبرت راهی میدان شدو...حرفی نزدم
در حرم تشنه فراوان شدو...حرفی نزدم
بگذار این پسران نیز به دردي بخورند
این دو تا شیر جوان نیز به دردي بخورند
نذر خون جگرت باد،جگر داشتنم
سپرسینه ي تو"سینه سپر"داشتنم
خاك پاي پسران تو پسر داشتنم
سر به زیرم مکن اي شاه به سر داشتنم
سر که زیر قدم یار نباشد سر نیست
خواهري که به فدایت نشود خواهر نیست
راضی ام این دو گلم پرپر تو برگردند
به حرم بر روي بال و پر تو برگردند
له شده مثل علی اکبر تو برگردند
...دست خالی اگر از محضر تو برگردند
دستمال پدرم را به سرم می بندم
وسط معرکه چادر ،کمرم می بندم
تو گرفتاري و من از تو گرفتارترم
تو خریداري و من از تو خریدارترم
من که از نرگس چشمان تو بیمارترم
بخدا از همه غیر از تو جگردار ترم
امتحان کن که ببینی چقدر حساسم
بخداوند قسم شیرتر از عباسم
بگذارم بروي،باز شود حنجرتو؟
یا به دست لبه اي کند بیفتد سر تو
جان انگشت تو افتد پی انگشترتو
می شودجان خودت گفت به من خواهرتو؟
طاقتم نیست ببینم جگرت می ریزد
ذره ذره به روي نیزه سرت می ریزد
(علي اكبر لطيفيان)
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مادر_بزرگ
خادم اهل بیت در عمرش
فخر باید به خدمتش بکند
مثل مادربزرگ خانه ی ما
که خداوند رحمتش بکن
پیرزن سال های آخر عمر
سخت دلبسته شد به خاموشی
چیزهای کمی به خاطر داشت
مبتلا بود به فراموشی
روزی از روزها به او گفتم
گرچه خو کردهای به بیماری
نام های ائمه را مادر !
این اواخر به خاطرت داری ؟
گفتم اول ؟ درست گفت ! ” علی “
پاسخ دومين سوال : حسن
سومی را نگفته گفت : حسين ؛
آن كه در كربلا نداشت كفن
گفتمش چارمین ؟ و ساکت شد
گفت : مادر ! ببخش یادم نیست
تا همین جاش یاد من مانده ست
مشکل از دین و اعتقادم نیست
گفتمش آمدیم و از تو کسی
این سوالات را شفاهی کرد
دور از جان تو ، ملک در قبر
گر بپرسد چه کار خواهی کرد ؟
گر چه حرفم مزاح بود ام
اشك او روی گونه اش افتاد
گفت من رفته است از يادم
او مرا که نمی برد از ياد
من فقط تا حسين يادم هست
دادم از کف توان و نیرو را
شسته ام سالهای سال اما
استکان های مجلس او را
من که اولاد سیدالشهدا
اسم شان رفته است از یادم
زیر دیگ عزاش را یک عمر
فوت کردم به گریه افتادم
همه سال منتظر بودم
تا دوباره محرمش بشود
چادرم را به تکیه می دادم
تا سیاهی ماتمش بشود
اشک مادربزرگ در روضه
ماند از او به جا و ارثیه شد
رفت مادربزرگ از این دنیا
خانه ی کوچکش حسینیه شد !
#پیمان_طالبی
نماهنگ بهترین خاطره.mp3
2.62M
#مازیار_طاولی
کاشکی میشد به بهترین خاطره هام برگردم
الهی قربونت برم من اگه قابل باشم
آدم خبر نداره دیگه حتی از فرداشم
یه اربعین میام ولی یه سال توی رویاشم
لحظه دیدار پای ضریح در اومد اشکم
گرفت جلو چشمامو اشکامو نمیبخشم
تو قلبم نمیتونه کسی جاتو بگیره
دل من به جز عشق تو رو نمیپذیره
یه عاشق امام حسینشو یادش نمیره
حسین جان حسین جانم حسین جانم ...
کاشکی میشد به بهترین خاطره هام برگردم
الهی به بهترین روز و شبام برگردم
دلم میخواهد به اولین کرب و بلا برگردم
من اولین عکسم با ضریحو قابش کردم
توی اتاقم هر شب دور حرم میگردم
دل من گرفته کاش یه کم آروم بباره
که بارون فقط اسم تو رو یادم میاره
حسین جان چقدر اسم قشنگت گریه داره
حسین جان حسین جانم حسین جانم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریکی دل همه را غرق نور کن
این آبروی ریخته را جمع و جور کن
امشب خدا کند ملکی بین همهمه
پرونده مرا برساند به فاطمه
تا آن گدا نواز گدا پروری کند
تنها نه من برای همه مادری کند
شاید به التماس دلم اعتنا کند
امشب حرم که رفت مرا هم دعا کند
شب های جمعه فاطمه از حال می رود
با پهلوی شکسته به گودال می رود
شب تا به صبح فاطمه فریاد می زند
با دیدن گلوی حسین داد می زند
ای کشته فتاده به هامون حسین من
وی صید دست و پا زده در خون حسین من
#تاسوعا
روزی که دست او به شفاعت علم شود
خجلت کشد ز دامن پاک گنه، ثواب
#صائب_تبریزی
رحمت به مادرم، که مرا مجلس تو برد
این شوق نوکری اثر شیر مادر است
12.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیر مادر حلالمان بادا...
#امام_حسین_علیه_السلام
#علی_اکبر_لطیفیان
برسانند اگر تربت دلداران را
در می آرند ز هر دلهره بیماران را
همه سرمایه ی یك اهل كرامت كرم است
احتیاجی به دِرَم نیست، كرم داران را
یوسف آن است كه از تخت تنزل نكند
بارها گر بفرستند خریداران را
در بهشتِ تو چرا حرف جهنم بزنیم
قلم عفو بگیرید گنه كاران را
سر كه گرم است پی كار تو دل هم گرم است
باز دلگرم تو كردند سرِ یاران را
كورتر كن گره ام را، نكند باز كنی
وا مكن از سر خود جمع گرفتاران را
گریه تا هست حرام است نماز باران
چه خیالی است بگیرند اگر باران را
بعد از این پیرهنی با یقه ی تنگ مپوش
خون مكن این جگر سرخِ هواداران را
×××
رب الارباب شد، الله صفاتی كه رسید
شد حسین ابن علی جلوه ی ذاتی كه رسید
بود منظور همان گریه برای ارباب
اندر آن ظلمت شب آب حیاتی كه رسید
ظاهرش كرب و بلا، باطنش عرش الرّحمان
اذن معراج شد آن برگ براتی كه رسید
كرمت دست نینداخت مرا دست گرفت
طیب الله به كشتی نجاتی كه رسید
بیشتر از همه تو گردن ما حق داری
به دلیل همه ی این بركاتی كه رسید
لبم از مهریه فاطمه سیراب نشد
تشنه تر كرد مرا آب فراتی كه رسید
××××
بال فطرس به عنایات تو پر می گیرد
تا غلام تو شود بال سفر می گیرد
دل ما خرج كه شد قیمت آن بالا رفت
سنگ در كنج حرم، قیمت زرّ می گیرد
بهترین سود همین است كه در چشم تر است
به تو دل می دهد و چند گُهر می گیرد
چقدر زود درِ خانه ی تو ریخته اند
وقت خیرات، گدا زود خبر می گیرد
بین فرزند و غلامت نگذاری فرقی
كرم تو همه را مدِّ نظر می گیرد
چقدر فاطمه تشنه ست در این شش ماهه
انَا العطشان تو انگار جگر می گیرد
×××
اَرنی گفتنم از هر سخنم می آید
ولی از سمت تو هر بار لَنی می آید
كاروان راه مینداز، بمان تا برسم
دارد از راه اُویس قرنی می آید
تا زمین های یمن مِهر علی را دارند
به قنوت تو عقیق یمنی می آید
كرم ذاتی دست تو از آن جانب در
قبل هر گونه عرق ریختنی می آید
رنگ هر آن چه ببافد به تنت سرخ بُود
به تو از فاطمه هر پیرهنی می آید
پیرهن نیز به جسم تو افاقه نكند
به تو انگار همان بی كفنی می آید
#امام_حسین_علیه_السلام
#علی_اکبر_لطیفیان
اگر چه بال و پر ناتوانمان دادند
ولی برای پریدن زمانمان دادند
خبر دهید دوباره به بال فطرس ها
مجال پر زدن آسمانمان دادند
به احترام ملائك امانت حق را
به دست فاطمه ی مهربانمان دادند
بدون واسطه امشب كنار سجاده
تمام حُسن خدا را نشانمان دادند
قسم به بوسه ی لب های سبز پیغمبر
برای بردن نامت زبانمان دادند
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
برای آن كه بیابیم ما خدایت را
گرفته ایم نشانی ردَپایت را
برای آن كه به سمت خدایشان ببری
گرفته اند ملائك نخ عبایت را
و جبرئیل دلش تنگ می شد ای آقا
نمی شنید اگر یك شبی صدایت را
فرشتگان مقرب هنوز حیرانند
تو را به سجده درآیند یا خدایت را
زمین به دور خودش چرخ می زند تا كه
نشان دهد به سماوات كربلایت را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
به بوم عشق به مژگان تر كشید تو را
به وقت نافله های سحر كشید تو را
نه از برای زمین ها و آسمان ها بود
فقط برای خودش بود اگر كشید تورا
تو را مشاهده كرد و اسیر رویت شد
كه از جمال خودش خوب تر كشید تورا
تو مثل جام پر از عشق و عاشقی بودی
كه زینب آمد و یكباره سر كشید تورا
برای آن كه نشان زمینیان بدهد
سوار نی شدی و در سفر كشید تورا
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
تو آسمان بلندی و ما كبوتر ها
نمی رسند به بالای بامتان پرها
بدون بردن نام تو بی نتیجه بود
توسَل سر سجاده ی پیمبرها
شریعت از سخن تو حیات می گیرد
تویی كه جاذبه بخشیده ای به منبرها
تو جای خود كه قیامت كسی نمی داند
كجاست حدِّ نصاب مقام قنبرها
تو مثل كعبهی سیّار آسمان بودی
كه در طواف تو بودند جمله ی سرها
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
تو بی كران، تو بلندی، تو آسمان، تو صعود
تو آفتاب، تو دریا، تو آب هستی و رود
حكایت من و چشمم حكایت عبد است
حكایت تو و چشمت حكایت معبود
و قبل از آن كه شود جبرئیل حاجی عشق
كبوتر حرمت بود و كربلایی بود
یكی ز گریه كنان مُحرمت موسی
یكی ز مرثیه خوانان ماتمت داود
به نیت همهی خانواده پیغمبر
«حسین منی انا من حسین» می فرمود
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
رسیده است زمان غروب عاشورا
چه می كشد ز وداع تو زینب كبری
تو روی شانهی جبرئیل منزلت داری
به زیر این همه نیزه چه می كنی آقا؟
میان این همه نیزه كه رو به پایین اند
صدای زینب كبراست، می رود بالا
حسین توست بله، باورش اگر سخت است
مُرمّل بدماء و مُقطّعُ الأعضا
كنار چشم ملائك به سمت تو خم شد
گذاشت روی گلوی بریده لب ها را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق خوش به حال خدا
#امام_سجاد_علیه_السلام
من همان یا کریم دام شما
جبرئیل قدیم بام شما
صبح روز نخست خواندمتان
چقدر آشناست نام شما
صبح روز ازل حوالی نور
سجده کردیم بر کدام شما؟
من حلالم بود حلال شما
من حرامم بود حرام شما
چهارده قرن دست هیچ کسی
دل ندادم به احترام شما
به شما ساحل کرم گفتند
و به ما سائل حرم گفتند
پر من بال و بال من پر شد
پر و بالی زدم کبوتر شد
به نفسهای حضرت زهرا
حالمان خوب بود و بهتر شد
سحر پنجم عبادت بود
کوچههای خدا منوّر شد
مردی از سمت ابرهای دعا
آمد و خشکی دلم تر شد
آمد و با خودش کتاب آورد
او امام آمد و پیمبر شد
مردی از سمت آفتاب آمد
با مفاتیح مستجاب آمد
آمده تا مرا تکان بدهد
چشم گریان به این و آن بدهد
آمده روی پشت بام سحر
با صدای خدا اذان بدهد
آمده بشکند قفسها را
بال ما را به آسمان بدهد
با خودش نور مصحف آورده
تا خدا را به ما نشان بدهد
به نگاهش دخیل میبندیم
تا مناجات یادمان بدهد
ای مسیح! ای مسیر سبز نجات!
بر مناجات کردنت صلوات
ای مناجات ای نسیم دعا
راه نزدیک ما به سمت خدا
ای که دریا کنار تو قطره
قطره با التفات تو دریا
نذر سجادۀ شبانۀ توست
چارمین رکعت نوافل ما
ای امام علیّ دوم من
ای امام چهارم دنیا
مرد شب زندهدار سجاده
مرد محراب، التماس دعا
از تو بوی نماز میآید
بوی راز و نیاز میآید
مادر تو نگین حجب و حیاست
شرف الشمس سیدالشهداست
مایۀ آبروی ایران است
افتخار همیشهام به شماست
از تو و مادر تو این دل ما
عاشق خانوادۀ زهراست
یک سفر پیش ما نمیآیی؟
وطن مادری تو این جاست
تو عجم زاده ای تو فامیلی
پس حرم سازی ات به گردن ماست
تو در این سرزمین گل کاری
به خدا حق آب و گل داری
آفتابی که حق کشیده تویی
جلوهای که کسی ندیده تویی
با ظرافت، خدای عزّوجل
بی نظیری که آفریده تویی
آنکه با کفّۀ تولایش
پای میزانمان کشیده تویی
شب اسیر هزار رکعت تو
به خدایم قسم پدیده تویی
نخلهای بلند نخلستان
بارش رحمتی که دیده تویی
با دعای غلام تو دارد
آسمان مدینه میبارد
بی تو سجادهای اگر هم بود
فرش رسوایی دو عالم بود
بی تو یا حرفی از بهشت نبود
یا اگر بود هم جهنم بود
خطبههای گلوی زخمی تو
انعکاس غروب ماتم بود
تو اگر خطبهای نمیخواندی
خانههامان بدون پرچم بود
تو اگر روضه ای نمیخواندی
سال ما سال بی محرّم بود
از تو داریم فصل ماتم را
ده شب گریۀ محرم را
احترام تو را سلام نبود
حق تو کوچههای شام نبود
حق آیینهها شکستن نیست
گیرم این آینه امام نبود
هیچ جایی برای حال شما
بدتر از مجلس حرام نبود
گریه کردی، صدا زدی «ای کاش
هیچ سنگی به روی بام نبود
کاش مادر مرا نمیزایید
من امامم، خرابه جام نبود»
حرف ویرانه در میان آمد
دختر شاه، یادمان آمد