eitaa logo
اشعار استاد علی اکبر لطیفیان
351 دنبال‌کننده
5 عکس
13 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زينب آئينه جلال خداست چشمه جاری كمال خداست ردّ پايش مسير عاشوراست خطبه هايش سفير عاشوراست مثل كوهِ وقار برگشته وه چه با افتخار بر گشته غصّه و ماتم دلش پيداست رنگ مشكی محملش پيداست پشت دروازه خواهری آمد خواهر بی برادری آمد خواهری كه تنش كبود شده رنگ پيراهنش كبود شده نيمه جانی كه كاروان آورد با خودش چند نيمه جان آورد كاروانی كه شير خواره نداشت گوش هايی كه گوشواره نداشت گر چه خورشيد عالمين شده چند ماهی ست بی حسين شده چند ماه است ديده اش ابری ست بر سرش سايه برادر نيست آسمان بود و غم اسيرش كرد خاطرات رقيه پيرش كرد رنگ مويش اگر سپيده شده بارها بارها كشيده شده بهر اُمّ البنين خبر آورد از ابالفضل يك سپر آورد از حسينش فقط كفن آورد چند تا تكّه پيرهن آورد
همه جا عطر ياس می آمد عطرِ ياس پيمبر رحمت خيمه می زد به پشت دروازه عابد اهل بيت با زحمت داشت خواب مدينه را می ديد دختری كه به شام تهمت خورد ناگهان ديده بر سحر وا كرد چشم خيسش به شهر عصمت خورد ديد فرياد «طَرّقوا» آيد كوچه وا شد به محمل زينب گفت: اُم البنين بيا اما دست بردار از دلِ زينب گفت اُم البنين ببين زينب با چه اوضاعی از سفر برگشت از حسين تكه های پيراهن از ابالفضل يك سپر برگشت بر بلندی همين كه خيمه زدند ياد گودال كربلا افتاد سايه خيمه بر سرش كه رسيد ياد آتش گرفته ها افتاد گفت يادم نمی رود هرگز دلبرم رفت و روز ما شب شد آن قدر نيزه رفت و آمد كرد بدن شاه نامرتب شد خطبه ها خطبه هاي غرّا شد ليك با طعم روضه «الشام» صحبت از نذر نان و خرما بود صحبت از سنگ های كوچه و بام همه جا رنگ كربلا بگرفت كربلا كربلای ديگر بود بر لب زينب و زنان همگی روضه تشنگی اصغر بود رأس ها بر بدن شده ملحق دست ها جای زخم های طناب گوش ها جای گوشواره ولی همه ی گوشواره ها ناياب دختری با قيام نيمه شبش جان تازه به دين و قرآن داد در خرابه كنار رأس پدر طفل ويران نشين ما جان داد