eitaa logo
کانال قرانے لیلة القدرنور تهران با مدیریت مٶسسه لیلة القرنور تهران
207 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
231 فایل
﷽ تابع قوانیڹ جمهورےاسلامےایراڹ ⚠نام کانال انحصاری است و استفاده آن عرفاً و شرعاً مجازنمی باشد. مطالب این کانال شامل: محوریّت قرآن ونماز #زیارات و اعیاد.. ولایت ومهدویت پژوهشے تبلیغے شناخت شخصیتهای علمے ومطالب متنوع...
مشاهده در ایتا
دانلود
6 امام همان شب مستقیم از مجلس ولید به سمت مزار پیامبر رفتند و تا صبح به نماز و راز و نیاز پرداختند. هنگام نماز صبح که مردم به مسجد آمدند؛ حضرت با صدای بلند بطوریکه همه می شنیدند، فرمودند: ای رسول خدا من حسین، پاره ی تن تو هستم که مرا به عنوان جانشین خود در میان امت قرار دادی. شاهد باش که امت مرا رها کردند و حریم مرا مراعات ننمودند... توجه کنید که امام چگونه برای مردم مدینه اتمام حجت کردند... حضرت بعد از نماز صبح راهی منزل شدند و در راه مروان را دیدند. مروان به امام گفت: بیعت کن که صلاح در این است؛ اما امام با گفتن کلمه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) گفتند: از اسلام چیزی جز اسمی باقی نمانده چون یزید حاکم شده... . https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor🍃🌺🍃
مرور_زندگی_امام_حسین 7 امام به خانواده و بنی هاشم قصد خروج از مدینه را اعلام کرد. تا هنگام مغرب همه مشغول جمع آوری اسباب سفر شدند. هنگام نماز مغرب باز امام به مسجدالنبی رفتند و بعد از نماز در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر صحبت کردند و بار دیگر اتمام حجت کردند. در این بین افرادی همچون ام سلمه و محمد حنفیه برادر نا تنی امام با ایشان دیدار کردند. امام هم وصیت خود را نوشتند و به محمد حنفیه دادند. حضرت در وصیت خود بعد از ستایش پروردگار اعلام کرد که برای شرارت و خوش گذرانی قیام نمی کنند بلکه به جهت اصلاح امت جدش و امر به معروف است. 28 رجب سال 60 امام از مدینه و از طریق راه اصلی( خلاف عبدالله بن زبیر که از بیراهه فرار کرد) به سمت مکه حرکت کردند. هنگام خروج آیه 21 سوره قصص را خواندند که مربوط به خروج و فرار حضرت موسی از مصر بود. امام خاندانشان را همراه داشتند، بعلاوه چند تن از دوستان و اصحاب. از بنی هاشم و فرزندان امام مجتبی هم تعدادی آمدند و برخی نیامدند. @Laylatolghadrnoor
8 سوم شعبان امام در بین استقبال مردم وارد مکه شدند. مردم دسته دسته به ملاقات امام می آمدند. در کوفه سلیمان صرد خزاعی زئیم شیعیان، بزرگان شیعه را جمع کرد و گفت با توجه به حرکت امام و اینکه فساد یزید بر همه مبرهن است و دیگر مشکل ظاهر سازی معاویه در میان نیست؛ نامه ای به امام بنویسیم و ایشان را به کوفه دعوت کنیم تا یاریشان کنیم... متن نامه برخی این بود: زمین ها سرسبز شده و میوه ها رسیده و جویبارها پر آب گشته. نزد ما بیایید که بر سر سپاهی مجهز و گوش به فرمان وارد می شوید. امام نیز نامه ای نوشتند و آن را به پسر عمویشان مسلم بن عقیل دادند تا به کوفه برود و از صحت دعوت کوفیان باخبر شود. امام همچنین نامه ای را به سلیمان بن رزین که غلامشان بود دادند و او را به بصره فرستادند تا نزد روسای پنج گانه و اشراف بصره رود و دعوتشان کند. در ادامه اتفاقات سه شهر بصره، کوفه و مکه را بصورت موازی دنبال می کنیم... https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦💧💦
9 اتفاقات سه شهر بصره، کوفه و مکه را بصورت موازی دنبال می کنیم. ابتدا کوفه: مسلم با دو راهنما از بیراهه به سمت کوفه راه افتادند اما گم شدند. دو همراه مسلم از شدت تشنگی و گرما مردند و مسلم به سختی توانست خود را در 5 شوال به کوفه برساند. مختار ثقفی که از شیعیان کوفه بود، او را به خانه خود برد و تمام شیعیان را دعوت کرد و مسلم نامه امام را برایشان خواند. همه از شدت شوق گریه می کردند و بعد از چند روز 18 هزار نفر با مسلم بیعت کردند. مسلم نامه ای برای امام نوشت که کوفه مهیای حضور شماست و نامه را به قیس بن مسهر صیداوی و عابس بن ابی شبیب داد تا به امام برسانند. فرماندار کوفه نعمان بن بشیر احساس خطر کرد و بالای منبر رفت و حرف هایی زد. طرفداران بنی امیه مانند عمر سعد که از رفتار نعمان در برابر مسلم راضی نبودند؛ طی نامه هایی راپورت نعمان را به یزید دادند. یزید تحت تاثیر نامه های دوستدارانش در کوفه نعمان را عزل و عبیدالله بن زیاد را که حاکم بصره بود، برای حل و فصل ماجرای مسلم و امام به کوفه بفرستد. 🍃🌸🍃 https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦💧💦
11 کوفه عملا دست مسلم افتاده بود و همه، منتظر امام بودند. از آنجایی که ابن زیاد هم از این قضیه با خبر بود؛ وقتی با گروه چند نفره اش به نزدیکی کوفه رسید، طبق دستور ابن زیاد همگی تغییر لباس دادند و به شکل هاشمیان در آمدند. وقتی وارد شهر شدند، مردم گمان بردند که امام آمده و استقبال خوبی هم کردند! تا اینکه عبیدالله به کنار کاخ حکومتی رسید و چهره خودش را آشکار کرد و همه متعجب شدند. بر تخت نشست و دستور داد که همه در مسجد جمع شوند و خطبه ای طوفانی در مذمت کوفیان خواند و اینکه باید مسلم را تحویل دهند وگرنه خودشان دستگیر و کشته می شوند. حتی به دروغ گفت سپاه شام نزدیک است و اگر اطاعت نکنید به شهر حمله می کنند و اینجا بود که تردید کوفیان شروع شد. این حربه سپاه شام برای بار چندم بود که شیعیان ترسو را از امامشان دور کرد. زمان امام حسن هم همین شد. مسلم هم نقل مکان کرد و به خانه هانی بن عروه رفت. ابن زیاد غلامی به نام معقل داشت. معقل توانست خودش را شیعه جا بزند و به بهانه کمک مالی به قیام امام، به خانه هانی وارد شود و مسلم را دید و خبر را به ابن زیاد رساند... https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor🍃🌸🍃
12 در بین یکی از خطابه های ابن زیاد، یار باوفای حضرت علی، میثم تمار شروع به اعتراض کرد و بعد هم دستگیر شد. در کاخ حکومتی با ابن زیاد به تندی و با عزت سخن گفت و دست آخر عبیدالله دستور داد زبان میثم راببرند و بر نخلی به دار کشند. این مطلب را سال ها پیش مولا علی(ع) به میثم گفته بود و از معجزات حضرت به شمار می رود. از سوی دیگر ابن زیاد دستور داد همه بزرگان قبایل جمع شوند. هانی بن عروه به بهانه بیماری نرفت و ابن زیاد تصمیم به عیادت از او گرفت تا از خانه اش هم بیشتر باخبر شود. وقتی این خبر به هانی رسید؛ او به مسلم گفت در پستویی قایم شود و وقتی هانی طلب آب کرد او بیاید و کار ابن زیاد را بسازد. ابن زیاد آمد و بعد چندی هانی طلب آب کرد اما مسلم بیرون نیامد. هانی چند بار تکرار کرد و خبری نشد. ابن زیاد هم خطر را حس کرد و رفت. بعد که هانی دلیل نیامدن را از مسلم پرسید، او گفت: خلاف جوانمردی بود که او را ناگهانی و در حالی که مهمان بود بکشم... این درس علیست... @Laylatolghadrnoor
13 ابن زیاد هانی را دستگیر کرد و در کاخ خود با نشان دادن معقل به هانی، به او فهماند که از همه چیز با خبر است. او هانی را کتک زد و به زندان انداخت. مذحجیان(هانی زئیم قبیله مذحج بود) جلوی کاخ تجمع کردند و گفتند: اگر هانی را تحویل ندهید، حمله خواهیم کرد! ابن زیاد مجدد حیله زد و پس از آنکه شریح قاضی را ترساند که او را زندانی می کند و میکشد؛ به شریح قاضی گفت که به نمایندگی از همه برو و هانی را ببین و خبر سلامتی اش را به همه بده. شریح هم همین کار را کرد و به مذحجیان گفت که اشتباه فکر می کنید که هانی کشته شده، بلکه او نزد امیر در سلامت است. مذحجیان کج فهم هم با شنیدن این حرف برگشتند!!! در حالیکه اگر به دیدن هانی اصرار می کردند و متوجه زندانی شدنش می شدند؛ به احتمال فراوان حتی می توانستند ابن زیاد را به بند بکشند! به مکه برویم که نامه مسلم به امام رسید و شایع شد که امام به کوفه می خواهد برود و نصیحت خیر خواهان شروع شد که بیعت کن یا به یمن برو یا... در این بین عبدالله بن زبیر به امام گفت: بمانید تا مردم با شما بیعت کنند چرا که شما سزاوارترید به یزید. امام نیز در جوابش گفت: به خدا در نزد یزید هیچ چیز محبوب تر از خلافت و اینکه من از حجاز بروم تا او ادعای خلافت کند نیست! یحیی بن حکم والی مکه، اتفاقات از هنگام ورود امام به شهر و دیدارهای مختلف با ایشان را به یزید گزارش می داد. کم کم مردم هم برای انجام اعمال حج به مکه سرازیر می شدند. یزید، عمرو بن سعید بن عاص را امیر الحجاج قرار داد و به او و سی نفر دیگر دستور داد زیر جامه احرام خود شمشیر ببندند و حسین را هر چند به پرده کعبه دست انداخته باشد، بکشند! https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦💧💦
14 به کوفه برگردیم؛ مسلم بزرگان را جمع کرد و گفت برای نجات هانی باید قیام کنیم و اینجا سلیمان صرد خزاعی با گفتن اینکه من تا زمان رسیدن امام قیام را جایز نمی دانم، با مسلم مخالفت کرد و او را تنها گذاشت. چه بسا اگر او بود، اتفاقات آتی رخ نمی داد... به هر حال مسلم با گروه بسیاری به سمت کاخ حکومتی رفتند و آن را محاصره کردند و باز ابن زیاد حیله زد!!! اینبار به وسیله ی سکه و زنان... عمال ابن زیاد بین یاران مسلم و همسرانشان پخش شدند. عده ای را با ترساندن و عده ای را با پول فریفتند. زنان کوفی دور کاخ ریختند و همسرانشان را از کنار مسلم دور کردند و اینچنین شد که تعداد کمی با مسلم ماندند... وقت نماز مغرب شد، عده ی کمی که در شروع نماز پشت مسلم بودند، بعد از نماز همانها نیز مسلم را تنها گذاشتند و رفتند... افراد با وفایی مانند مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر هم در پی یار برای مسلم رفته بودند که همراه او نبودند. شب هنگام مسلم در کوچه ها سرگردان شد. در جلوی خانه ای زنی طوعه نام ایستاده بود. مسلم از او تقاضای آب کرد و طوعه از خانه اش برای او آب آورد؛ بعد نوشیدن آب به مسلم گفت: نزد خانواده ات برو. آن وقت بود که مسلم خودش را معرفی کرد و طوعه که محب علی بود، او را پناه داد. اما آن زن پسری نا اهل داشت... https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦💧💦
15 9 ذی الحجه سال 60 روز عرفه پسر نا اهل طوعه مسلم را لو داد و صبح دم عمال ابن زیاد خانه طوعه را محاصره کردند. مسلم به تنهایی جنگ عجیبی کرد، طوریکه هیچ کس حریفش نبود. مدتی که گذشت تشنگی و خستگی بر او غلبه کرد اما باز هم دلاورانه می جنگید. محمد بن اشعث( برادر جعده قاتل امام حسن) که فرمانده سربازان بود به مسلم وعده امان داد. مسلم که خسته هم بود، شمشیرش را انداخت. سپس او را نزد ابن زیاد بردند. اما آنجا بر خلاف امان، ابن زیاد دستور اعدام مسلم را داد. پیش از اعدام، مسلم سه درخواست به عمر سعد که تنها کسی بود که در آن جمع با مسلم نسبت فامیلی داشت، به شرح ذیل کرد: به امام نامه بنویسد که نیاید. مقداری قرض داشت، که از طریق فروش شمشیر و وسایل خود مسلم، به طلبکاران بدهد. بدنش را دفع کند و نگذارد به آن بی حرمتی شود. اما عمر، مطمئنا اولی و سومی را انجام نداد!!! او را بالای دارالاماره بردند و به پایین انداختند...😢 هانی را هم کشتند و سرهایشان به شام فرستاده شد و بدن هایشان در کوچه ها گردانده... https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦⭐️💦
علیک یا اباعبدالله الحسین 16 همان روزی که مسلم در کوفه قیام کرد، امام از مکه خارج شد. حضرت عمره بجا آوردند و از احرام خارج شدند و برای حج تمتع محرم نشدند. این اشتباهه که گفته میشه امام حجشونو نیمه تمام گذاشتند؛ حضرت اصلا برای تمتع محرم نشدن که نیمه تمام بذارند! حرکت امام جلب توجه بسیاری کرد که همه در حال رفتن به عرفات بودند که امام به عراق رهسپار شد. حضرت در توجیه کارشان فرمودند که اینها قصد دارند که مرا در کنار خانه خدا بکشند و دوست ندارم حرمت کعبه شکسته شود. در مورد اینکه چرا امام به جای دیگری مثلا یمن نرفتند، باید گفت وقتی کوفیان از حضرت دعوت کردند، امام وظیفه داشت که به آنجا برود. و اینکه تقریبا میشه گفت وقتی خواستند امام را در حریم امن الهی به شهادت برسانند، پس امام هر جا می رفت، کشته می شد. و اینکه اگه امام به کوفه نمی رفت می شد به امام ایراد گرفت که کوفیان اعلام آمادگی کرده بودند و چرا شما نرفتی؟؟ امام از منازلی گذشتند که بسته به اتفاقات به برخی از آنها می پردازیم ان شاءالله... .. https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor
18 در منزل حاجز امام نامه ای به قیس بن مسهر صیداوی دادند تا به کوفه ببرد. شیخ مفید در ارشاد متن نامه را چنین آورده: نامه مسلم به ما رسید که در آن از اتفاق نظر شما مبنی بر یاری ما و مطالبه حق گفته شده بود. من سه شنبه 8 ذی الحجه از مکه به سوی شما عزیمت کردم. پس در کار خود شتاب و جدیت پیشه کنید که من در همین روزها به شما می رسم. قیس به سمت کوفه رفت. خارج شهر، حصین بن نمیر از فرماندهان ابن زیاد او را دستگیر کرد. قیس قبل از دستگیری نامه را از بین برد. حتی در لهوف نوشته شده که نامه را خورد! در کاخ، ابن زیاد از محتوای نامه پرسید و قیس گفت نمی دانم. ابن زیاد گفت یا نام کسانی که هدف نامه بودند را بگو یا برو بالای منبر و به حسین دشنام بده و او را لعن کن یا می کشمت. قیس گفت به منبر می روم. بالای منبر شروع کرد به درود فرستادن بر امام و حضرت علی و اولادش و ابن زیاد و پدرش را لعن کرد و گفت من فرستاده ی حسین هستم و از مردم خواست که امام را اجابت کنند. ابن زیاد هم به محض اطلاع از عمل قیس؛ دستور داد او را از بالای دارالاماره پایین بیندازند و قیس نیز شهید شد... https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor
27 اما صبح عاشورا... در مورد نفرات دو سپاه اقوال بسیار مختلفه. در مورد سپاه امام از 72 تا 145 نفر که لهوف اشاره کرده، گفته شده. بیشتر از 72 نفر اسم داریم. برخی هم در میانه روز از سپاه دشمن به سپاه امام آمدند که ممکن است حساب نشده باشند. در مورد سپاه عمر هم از 12 هزار تا 30 هزار گفته شده. جمعه 10 محرم سال 61 هجری قمری امام فرماندهی جناح راست سپاه را به زهیر و جناح چپ را به حبیب سپردند. قلب سپاه و پرچمداری هم با عباس بود. جالبه که امام حداکثر 145 سرباز داشتند اما باز هم تمام اصول جنگی را رعایت کردند تا به نحو احسن مبارزه کنند. امام دستور دادند تا هیزم ها را در خندق دور خیام آتش بزنند. بعد شمر نزدیک شد و گفت ای حسین پیش از قیامت به آتش شتاب کرده ای؟ امام فرمودند که تو به آتش سزاوارتری! مسلم بن عوسجه خواست با تیری شمر را بزند که امام نگذاشت و فرمود من دوست ندارم آغاز کننده جنگ باشم. سپس امام به سمت کوفیان رفتند و برایشان از حقانیت خود و نامه هایشان گفتند اما آنها گوش نمی دادند و سر و صدا و هلهله کردند؛ که امام به آنها فرمود: شکم های شما از حرام پر شده است و به همین خاطر نمی توانید حرف های مرا گوش دهید... زهیر و بریر هم برای کوفیان خطبه ای در حقانیت امام خواندند اما چشم و گوش کوفیان بسته شده بود... بعد عمر سعد تیری به سوی سپاه امام انداخت و گفت شاهد باشید و نزد امیر بگویید که من اولین تیر را انداختم. و جنگ شروع شد... @Laylatolghadrnoor▪️💦💧
🌿🍃🌸🍃🌺🌷🍃🌸🍃🌿 💠هر روز یک آیه ترجمه و تحلیل میشود💠 🍃🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸🍃 به نام خدای بخشاینده مهربان لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ قسم می خورم به روز قیامت 2 وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ و قسم می، خورم به نفس ملامتگر 3 أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ آیا آدمی می پندارد که ما استخوانهایش را گرد نخواهیم آورد؟ 4 بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ آری، ما قادر هستیم که سر انگشتهایش را برابر کنیم 5 بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ بلکه آدمی می خواهد که در آینده نیز به کارهای ناشایست پردازد▪️ : 💓بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ 🌷بلکه انسان می‌خواهد آنچه (از عمرش) در پیش است همه را به فجور و هوای نفس گذراند. 🌺 نکته ها اين سوره و سوره بلد با جمله‌ «لا أُقْسِمُ» آغاز شده است. به گفته بسيارى از مفسّران، حرف «لا» براى تأكيد است ولى بعضى آن را براى نفى مى‌دانند، يعنى مطلب به قدرى روشن است كه سوگند نمى‌خورم. شايد شباهت قيامت با نفس لوّامه كه هر دو مورد قسم واقع شده‌اند، در اين باشد كه در دنياى كوچك وجود انسان دادگاهى به نام نفس لوّامه وجود دارد، در عالم هستى نيز دادگاهى به نام قيامت قرار دارد. «1» «1». تفسيرنمونه. جلد 10 - صفحه 304 پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به ابن مسعود فرمود: اعمال خوب را زياد انجام بده كه نيكوكار و بدكار، هر دو در قيامت پشيمان خواهند بود. نيكوكاران از اين كه چرا كارهاى نيك بيشترى انجام نداده‌اند و بدكاران از كوتاهى‌ها و تقصير خود. سپس فرمود: آيه‌ «وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» شاهد و گواه اين مطلب است. «1» نفس در قرآن‌ در قرآن و روايات و دعاها، چند گونه نفس براى انسان تصوير شده است: الف كه همواره انسان را به بدى‌ها فرمان مى‌دهد و اگر با عقل و ايمان مهار نشود، انسان را به سقوط و تباهى مى‌كشاند. در قرآن مى‌خوانيم: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي» «2» به درستى كه نفس (انسان را) به كارهاى زشت و ناروا فرمان مى‌دهد مگر آن كه پروردگارم رحم كند. اين نفس، آنقدر خواهش و خواسته خود را تكرار مى‌كند تا انسان را گرفتار سازد. حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: نفس امّارة همچون فرد منافق تملّق انسان را مى‌گويد و در قالب دوست جلوه مى‌كند تا بر انسان مسلّط شود و او را به مراحل بعد وارد كند. «3» قرآن كريم در سوره يوسف مى‌فرمايد: پس از آن كه برادران يوسف، بنيامين را در سرزمين مصر به جاى گذاشته و به نزد پدر برگشتند و ماجراى دستگير شدن او به اتهام سرقت بيان كردند، حضرت يعقوب به آنان فرمود: «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ» «4»* بلكه نفس، اين كار زشت را براى شما زينت داد و شما را به سوى آن كشاند. در حديث ديگرى مى‌خوانيم: بعد از نماز، از خداوند چنين بخواهيد: «الهى لا تكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا» حتّى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به نفس خودم وامگذار. «5» «1» بحار ج 74 ص 104 «2» يوسف 53 تفسير نور(10جلدى)    ج‌10    304     الف) نفس امارة ..... ص : 304 «3» غررالحكم‌ «4» يوسف 83 «5» كافى ج 3 ص 346 جلد 10 - صفحه 305 امام زين العابدين عليه السلام در مناجات شاكّين به خداوند متعال عرض مى‌كند: من از نفسى به تو شكايت مى‌كنم كه به بدى‌ها فرمان مى‌دهد، به سوى خطاها مى‌رود، نسبت به انجام گناه شتابان است، هنگامى كه شرّى به او مى‌رسد فرياد مى‌زند و هنگامى كه قرار است خيرى از ناحيه او به كسى برسد بخل مى‌ورزد، به لهو و لعب تمايل شديد دارد، از غفلت و سهو و اشتباه پر شده است، به سوى گناه سرعتم مى‌بخشد و براى توبه، مرا به طفره وا مى‌دارد. ب كه در اين سوره (قيامت) آمده است و شايد مراد از آن، همان وجدان اخلاقى باشد. آرى، انسان داراى حالتى است كه در برابر انجام بدى‌ها يا كم شدن خوبى‌ها، هم در دنيا خود را ملامت مى‌كند و هم در آخرت. اين ملامت‌ها، همان ندامت و پشيمانى است كه مى‌تواند مقدّمه توبه باشد و يا بسترى براى يأس و خودباختگى فراهم آورد. ج كه در اثر نماز و ياد خدا حاصل مى‌شود و انسان به آرامش و اطمينان دست پيدا مى‌كند. قرآن كريم در يك مى‌فرمايد: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «1» نماز را به پادار تا به ياد من برسى و در جاى ديگر مى‌فرمايد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «2» آگاه باشيد كه با ياد خداوند دلها اطمينان و آرامش پيدا مى‌كنند. انسان مطمئن، از مرگ نمى‌هراسد، مشتاق شهادت است، به زرق و برق‌ها و جلوه‌هاى دنيا بى‌اعتنا است و به مقدّرات الهى همواره راضى است. منكران معاد گاهى سؤالاتى را براى انكار قيامت مطرح مى‌كردند. از جمله اين كه مى‌گفتند: «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ» «3» .. . @Laylatolghadrnoor🍃
کانال قرانے لیلة القدرنور تهران با مدیریت مٶسسه لیلة القرنور تهران
💐🍃🌺🍃🌷 💠هرروز یک آیه ترجمه و تحلیل می شود💠 🍃🌸 #بِسمِ_اللهِ_الرَّحمنِ_الرَّحیمِ🌸🍃 زيرا علاوه بر ضمي
💠هرروزیک آیه ترجمه و تحلیل می شود💠 🍃🌸 بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم🌸🍃 .... /عطا بى‌نظير است، چون كوثر است؛ سوره بى‌نظير است، چون كوچك‌ترين سوره قرآن است و الفاظ بى‌نظيرند، چون كلمات «اعطينا»، «الْكَوْثَرَ»، «صلِ»، «انْحَرْ»، «شانِئَكَ» و «ابتر» تنها در اين سوره به كار رفته و در هيچ كجاى قرآن شبيه ندارد. هر زخم زبان و كلامى وزنى دارد. به شخص پيامبر اكرم توهين‌ها شد، كلماتى از قبيل مجنون، شاعر، كاهن و ساحر به او گفتند و به ياران او نيز توهين‌ها شد تا آنجا كه گفتند: اين بيچارگان را از خود دور كن تا ما دور تو جمع شويم. براى هيچ كدام سوره اى مستقل نازل نشد، امّا در نسبت ابتر دادن يك سوره نازل شد كه خير كثير به تو عطا كرديم و دشمن تو ابتر است و اين به خاطر آن است كه جسارت به شخص و ياران قابل تحمّل است، امّا جسارت به راه و مكتب كه او ابتر و راه او گذرا و بى‌آينده است، قابل تحمّل نيست. جلد 10 - صفحه 616 گاهى جسارت برخاسته از لغوگويى است كه بايد با كرامت از كنارش گذشت. «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» گاهى جسارت به خاطر جوّ فاسد و دوستان ناباب است، كه بايد از آنان اعراض كرد. «إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» «1» امّا گاهى جسارت به مكتب و رهبر است، آن هم از سوى افراد سرشناس و سياسى كه بايد جواب سخت به آن داده شود. «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» همان گونه كه منافقان از روى غرور مى‌گفتند: آيا ما مثل افراد بى خرد به پيامبر ايمان بياوريم. «أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ» قرآن، جسارت اينگونه افراد را چنين پاسخ مى‌دهد: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ» «2» آنان خود بى‌خردند ولى نمى‌دانند! شتر در قرآن، هم در بحث توحيد مطرح شده است: «أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» «3» هم در مورد مقدّمات قيامت نام آن آمده است، «وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ» «4» هم در احكام و شعائر حج مطرح شده است، «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها» «5» و هم مورد قربانى و كمك‌رسانى به جامعه قرار گرفته است. «وَ انْحَرْ» بر اساس روايات، مراد از «وَ انْحَرْ» آن است كه به هنگام گفتن تكبيرها در نماز، دستان تا مقابل گودى زير گلو كه محلّ نحر است، بالا آورده شود كه اين زينت نماز است. «6» بر اساس روايات، آن دشمن كينه‌توزى كه به پيامبر اكرم جسارت كرد و او را ابتر خواند، پدر عمرو عاص بود. خداوند هم سبب ساز است هم سبب سوز. او مى‌تواند از يك فاطمه كوثر بيافريند و مى‌تواند افرادى را كه پسران رشيد دارند به فراموشى بسپارد. او مى‌تواند دريا را با زدن عصاى موسى خشك، «اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ» «7» و با زدن همان عصا به سنگ، دوازده چشمه جارى سازد. «و اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ» «8» 🌺پیام ها: 1⃣- خداوند به وعده‌هاى خود عمل مى‌كند. در سوره ضحى، خداوند وعده‌ى عطا به پيامبر داده بود: «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌» «1» پروردگارت در آينده عطائى خواهد كرد كه تو راضى شوى. در اين سوره مى‌فرمايد: ما به آن وعده عمل كرديم. «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» 2⃣- فرزند و نسل عطيّه الهى است. «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» 3⃣- نعمت‌ها حتّى براى پيامبر اسلام مسئوليّت‌آور است. «أَعْطَيْناكَ‌ ... فَصَلِّ» 4⃣- در قرآن به نماز يا سجده شكر سفارش شده است. «فَصَلِّ» تشكّر بايد فورى باشد. «فَصَلِّ» (حرف فاء براى تسريع است) 6⃣- نوع تشكّر را بايد از خدا بياموزيم. «فَصَلِّ» 7⃣- در نعمت‌ها و شادى‌ها خداوند را فراموش نكنيم. «أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ» 8⃣- آنچه مى‌تواند به عنوان تشكّر از كوثر قرار گيرد، نماز است. «فَصَلِّ» (نماز جامع‌ترين و كامل‌ترين نوع عبادت است كه در آن هم قلب بايد حضور داشته باشد با قصد قربت و هم زبان با تلاوت حمد و سوره و هم بدن با ركوع و سجود. مسح سر و پا نيز شايد اشاره به آن باشد كه انسان از سر تا پا بنده اوست. در نماز بلندترين نقطه بدن كه پيشانى است، روزى سى و چهار بار بر زمين ساييده مى‌شود تا در انسان تكبّرى باقى نماند. حضرت زهرا عليها السلام در خطبه معروف خود فرمود: فلسفه و دليل نماز پاك شدن روح از تكبر است. «تنزيهاً لكم من الكبر») 9⃣- دستورات دينى، مطابق عقل و فطرت است. عقل تشكّر از نعمت را لازم مى‌داند، دين هم به همان فرمان مى‌دهد. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ» 🔟 چون عطا از اوست: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ» تشكّر هم بايد براى او باشد. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ» 11💧قربانى كردن، يكى از راههاى تشكّر از نعمت‌هاى الهى است. (زيرا محرومان به نوايى مى‌رسند.) «وَ انْحَرْ» 12💧 هر كه بامش بيش برفش بيشتر. 🌷 . . 🍃🌺 @Laylatolghadrnoor با لمس روی گل های یالای پست به مطالعه دیروز.. .
🍃🌺🍃🌷 💠هر روز یک آیه ترجمه و تحلیل می شود💠 🍃🌸بِسم_اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ🌸🍃 وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا {جن-١٨} 🌺ترجمه: و مساجد مخصوص (پرستش ذات یکتای) خداست پس نباید با خدا احدی غیر او را پرستش کنید. 🌷نکته ها «مساجد» جمع «مسجد» به معناى محل سجده است. 🌿امام صادق عليه السلام فرمود: چون يهود و نصارى در مراكز عبادت خود به خدا شرك مى‌ورزيدند، خداوند فرمود: در مساجد اسلامى با خداوند احدى را نخوانيد و خدا لعنت كند كسى كه به مسجد احترام نگذارد. «1» «لِبَداً» به معناى تراكم اجتماع و ازدحام است. در جمله‌ «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً» به معناى عبادت است، به دليل آيه‌ «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي» «2» بنابراين خواندن غير خدا به عنوان عبادت او حرام است، امّا خواندن عادى شرك نيست. مراد از ازدحام مردم به هنگام عبادت پيامبر كه آيه مى‌فرمايد: «لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً»، يا ازدحام مخالفان است براى استهزا و مزاحمت و يا ازدحام عاشقان از جن و انس براى يادگيرى. اخلاص، زمانى به اوج مى‌رسد كه انسان خودش را نبيند و هر چه هست از او ببيند. در اين آيات ابتدا مى‌فرمايد: من احدى را شريك او نمى‌دانم. سپس مى‌فرمايد: حتّى خودم را مالك چيزى نمى‌دانم. لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً ... لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً جلوه بندگى پيامبر به اين است كه براى خود نقشى قائل نباشد و هر چه هست از او بداند و بگويد: «لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً» از آغاز سوره تا اينجا، چهار بار واژه رشد بكار رفته تا هدف‌گيرى وحى هر لحظه مورد توجه باشد. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ، أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً، تَحَرَّوْا رَشَداً، ضَرًّا وَ لا رَشَداً» مراد از مالك سود و زيان نبودن پيامبر، آن است كه آن حضرت در برابر خداوند، به طور مستقل مالك نيست وگرنه در آيات فراوانى براى پيامبر از طرف خداوند نقش مهمى مطرح است. مانند آمرزش خواهى براى مردم: «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً» «3»، «تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ» «1» 🌷نکاتى چند پيرامون 1⃣. اول بناى روى كره زمين مسجد بود. «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً» «2» 2⃣. جايگاه مسجد بايد از قداستى برخوردار باشد. چنانكه مؤمنان گفتند: بر مزار اصحاب كهف مسجدى بنا مى‌كنيم: «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً» «3» 3⃣. اولين كار پيامبر در مدينه، ساختن مسجد بود. «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ» «4» 4⃣. بيش از ده مرتبه نام مسجدالحرام در قرآن آمده است. 5⃣. خداوند، مسجد را خانه خود دانسته و برترين مردم، يعنى ابراهيم و اسماعيل، دو پيامبر بزرگ را خادم آن قرار داده است. «طَهِّرا بَيْتِيَ» «5» 6⃣. براى حضور در مسجد، سفارش زينت شده است. «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» «6» 7⃣. اگر ساخت مسجد بر اساس تقوا نباشد، و مسجد، عامل تفرقه گردد، بايد خراب شود. «مَسْجِداً ضِراراً» «7» 8⃣. قداست مسجد تا آنجاست كه هر كسى حق ساخت و تعمير مسجد را ندارد. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ» «8» و اين امر، مخصوص مؤمنان متقى است. إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ‌ ... وَ لَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ‌ «9» 9⃣. مسجد و ساير مراكز عبادت يهود و نصارى (ديرها و صومعه‌ها و معابد) به قدرى ارزش دارد كه براى حفظ آنها، بايد خون داد. ... لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ‌ «10» 🔟. مسجد آدابى دارد از جمله اين كه با صداى بلند در آن گفتگو نشود، سخنان باطل مطرح‌ نشود، درباره خريد و فروش صحبتى نشود و از مطالب لغو دورى گردد. 11✨ براى هر گامى كه به سوى مسجد برداشته شود، پاداش است. 12✨ نشستن در مسجد به انتظار نماز پاداش دارد. 13✨ مسجدى كه در آن نماز خوانده نشود، نزد خدا شكايت مى‌كند. 14✨ همسايه مسجد اگر نمازش را در مسجد نخواند، ارزشى ندارد. 15✨ خداوند به خاطر اهل مسجد، عذاب را از ديگران برطرف مى‌كند. «1» 16✨ شخصى از نزد معتصم (خليفه عباسى) غمناك بر مى‌گشت و مى‌گفت: سارقى به سرقت خود اعتراف كرد و خليفه فقها را جمع كرد و حكم او را پرسيد. /آیه: 18 .. . @Laylatolghadrnoor
🏴🏴🏴 .. ./ (در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...) آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند. سرخی بیرق ایستادگی از گلدستة دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می اید. عطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشیند. عقربه زمان روی نقطة پنجم عشق قفل می شود. خواب ها از چشم های خسته می گریزد و حسینیة سینه ها سیاه پوش می شود. آری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است. این شب ها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین(علیه السلام) . هر یک از شب های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت ها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شب ها با گذشت زمان صورت گرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین(ع) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضة آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است. : مسلم بن عقیل مسلم، نخستین شهید واقعة کربلاست. شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند. : ورود به کربلا امام حسین(علیه السلام) روز دوم محرم سال 61ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است. : حضرت رقیه(س) رقیه(س) دردانة سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود. حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. : حضرت حرّ(ع) شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است. : حضرت زهیر(ع) و... این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد. : حضرت قاسم(ع) شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟ قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر! شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد. /شهادت حضرت قاسم ع تسلیت باد. 🌹 🏴 @Laylatolghadrnoor
: حضرت علی اصغر(ع) علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. در لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود. : حضرت علی اکبر(ع) علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است. : شب تاسوعا ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است. : شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد. .. 🏴 @laylatolghadrnoor
🍃یکی از مهمترین فلسفه های قیام عاشورا🍃 مقدمه: برخي با ارائه نظريات نسنجيده و غير قابل قبول پيرامون فلسفه قيام عاشورا، تصوير وارونه و يا حداقل نامنا‎سب با شأن رهبري اين قيام ارائه كرده‌اند و هيچ كدام از آنها، در ارائه يك تصوير روشن و جا‎مع از انگيزه‎هاي قيام امام حسين(ع) توفيق نداشته‎اند‎. در اين مجال کوتاه نيز نمي‌توان به تفصيل به اين پرسش پاسخ داد لذا به صورت مختصر در اين زمينه بايد گفت: يک پژوهش‎گر و يا شخص سوال کننده پيرامون تاريخ عاشورا اگر بخواهد به ماهيّت و جوهره قيام عاشورا تا حدّ زيادي پي ببرد، بايد در گام نخست، با نگا‎ه و مطالعه جامع و كامل در باره امام حسين(ع)، به زندگي، شخصيّت و مقام حضرت به عنوان امام معصوم، شناخت لازم و كافي پيدا كند و سپس با مطالعه و تعمّق لازم در بيانات و گفتار حضرت كه در مقاطع مختلف قيام و حتّي پيش از آغاز آن درباره انگيزه حركت خويش بيان كرده است، به فلسفه و ماهيّت قيام آن حضرت تا حدّ زيادي شناخت پيدا كند‎. اكنون با اين مقدمه و با توجّه به اين كه بهترين و مطمئن‎ترين سند براي شناخت فلسفه و اهداف نهضت سيدالشهدا(ع)، كلمات خود آن حضرت و يا امامان ديگر در اين باره است، مجموع خطبه‎ها، سخنان، نامه‎ها و وصيت‎نامه امام حسين(ع) كه در باره اهداف و انگيزه‎هاي قيام عاشورا است و نيز برخي از تعابير زيارت‎ نامه‎هاي متعدّد و مختلف كه از امامان ديگر در باره حضرت رسيده است و در آنها به انگيزه قيام پرداخته شده است، مورد مطالعه و بررسي قرار داده و سپس با استخراج فهرست‌وار اهداف قيام، به تفسير و تحليل آنها، مي‌پردازيم‎ : 1 ـ امام حسين(ع) در مكه در جمع گروهي از علما و نخبگان ديگر مناطق اسلامي با ايراد خطبه‎اي شور‎انگيز و كوبند‌‎ه، ضمن يادآوري وظيفه سنگين و تكليف خطير علما و بزرگان شهرها در باره پاسداري از كيان دين و اعتقادات مسلمانان و پيامدهاي سكوت در برابر جنايات امويان، از خاموشي آنان در برابر سياست‎هاي دين‌ستيزانه حاكمان اُموي انتقاد كرده و هرگونه همراهي و سازش با آنان را گناه نابخشودني دانستند‎. حضرت در پايان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعاليت‎هايش را برضدّ نظام ستم‎گر حاكم (كه چند سال بعد خود را در قالب يك نهضت نشان داد) چنين اعلام فرمودند‎: خدايا تو مي‎داني آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات برضدّ حاكمان اُمَوِي) به خاطر رقابت و سبقت جويي در فرمانروايي و افزون‌خواهي در متاع ناچيز دنيا نبوده است، بلكه براي اين است كه نشانه‎هاي دينت را (به مردم) نشان دهيم ( برپاگردانيم) و اصلاح در سرزمين‎هايت را آشكار كنيم‎. مي‎خواهيم بندگان ستمد‎يده‎ات در امان باشند و به واجبات و سنّت‎ها و احكا‎مت عمل شود‎. از اين جملات مي‎توان چهار هدف را براي اقدامات و فعاليت‎هاي امام حسين(ع) كه در عصر حاكميّت يزيد جزء اهداف قيام حضرت به شمار مي‎رفت، استخراج كرد: الف ـ احياي مظاهر و نشانه‎هاي اسلام اصيل و ناب محمدي ب ـ ا‎صلاح و بهبود وضع مردم سرزمين‌هاي اسلامي ج ـ مبارزه با ستمگران اُموي جهت تأمين امنيّت براي مردم ستمديده د ـ فراهم ساختن بستري مناسب براي عمل به احكام و واجبات الهي 2ـ امام حسين(ع) ضمن وصيّت‌نامه‎اي كه هنگام خروج از مدينه و در زمان وداع با برادرش محمّد بن‌حنفيّه براي وي نوشت، هدف از حركت خويش را چنين بازگو كرد: من نه از روي سرمستي و گستاخي و نه براي فساد و ستم‎گري حرکت کردم‎. بلكه تنها براي طلب اصلاح در امّت جدم حرکت کردم. مي‎خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيره جدم و پدرم علي بن‌ابي‌طالب عمل كنم‎. و در زيارت‎هاي مختلف كه در باره امام حسين(ع) از امامان(ع) وارد شده، اين تعابير فراوان ديده مي‎شود: «اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الْصَّلوهَ وَ آتَيْتَ الزَّكوهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ» گواهي مي‎دهم كه تو نماز را بپا داشتي و زكات دادي و امر به معروف و نهي از منكر كردي‎. از اين عبارات، اهداف ذيل را از قيام حضرت، مي‎توان استفاده ‎كرد‎: الف ـ طلب اصلاح در امور امّت پيامبر(ص) ب ـ امر به معروف ج ـ نهي از منكر د ـ عمل به سيره رسول‌خدا(ص) و اميرالمؤمنين(ع) همانند برپايي نماز و پرداخت زكات 🏴 @laylatolghadrnoor
ی بحث قیام عاشورا🏴 3 ـ حضرت در نامه‎اي كه در زمان اقامت خويش در مكّه در پاسخ دعوت به نامه‎هاي اشراف و بزرگان كوفه مبني بر آمدن به كوفه، نوشتند، فلسفه قيام خود را چنين بيان فرمودند: به جانم سوگند، پيشوا كسي است كه به كتاب خدا عمل كند، عدل و داد را محقق سازد، معتقد به حقّ باشد، خود را به آنچه در راه خدا هست پايدار بدارد‎. امام(ع) در اين نامه، هدف از قيام را، تلاش در جهت برپايي حكومتي مي‎داند كه رهبر و پيشواي آن، صفات و امتيازات ذيل را دارا باشد: الف ـ به كتاب خدا حكم كند‎. ب ـ عدالت را در جامعه حاكم كند‎. ج ـ متديّن ومعتقد به دين خدا باشد‎. د ـ خود را وقف خدا و اهداف الهي كند‎. 4ـ حسين بن‌علي در نامه‎اي كه ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همياري و همراهي با وي كرده است، علّت و هدف از نهضت خويش را چنين بيان مي‎كند: من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش مي‎خوانم‎. همانا سنّت پيامبر(ص) از بين رفته است و بدعت زنده شده است‎. و در جواب عبدالله بن‌مُطيع مي‏فرمايد‎: كوفيان به من نامه نوشته و از من خواسته‎اند به نزدشان بروم‎، چون اميدوارند (كه با رهبري من) نشانه‌‎هاي حقّ زنده و بد‎عت‎ها نابود شود‎. و نيز در نامه‎اي كه به شيعيان بصره نوشتند، فرمودند: من شما را به زنده كردن نشانههاي حقّ و نابود كردن بدعت‎ها مي‎خوانم‎. از مجموع نامه و پاسخ حضرت، اين اهداف را مي‎توان براي نهضت عاشورا استفاده كرد‎: الف ـ دعوت (و عمل) به كتاب خد‎ا و سنّت پيامبر ـ ص ـ ب ـ احياي سنّت پيامبر(ص) كه از بين رفته است، و برپايي مظاهر حقّ و حقيقت ج ـ از بين بردن بدعت‎ها (كه جايگزين احكام خدا و سنّت پيامبر(ص) شده است). 5ـ ابا‎عبدالله درخطبه‎اي كه پس از برخورد با حرّ بن‌يزيد رِياحي در منزل «بَيْضَه» ايراد فرمودند، انگيزه قيام خود را با استناد به فرمايش پيامبر ـ ص ـ، چنين بيان كردند‎: اي مردم ! رسول‌خدا ـ ص ـ فرمودند: كسي كه فرمانرواي ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال كرده و پيمان الهي را شكسته و با سنّت رسول‌خدا ـ ص ـ مخالفت ورزيده در ميان بندگان خدا با گناه و تجاوزگري رفتار مي‎كند، ولي در برابر او با كردار و گفتار خود برنخيزد، برخدا است كه او را در جايگاه (عذاب‌آور) آن ستمگر قرار دهد‎. هان (اي مردم‎) بدانيد كه اين‎ها تن به فرمانبري از شيطان داده‎ و اطاعت از فرمان الهي را رها كرده‎ و فساد را نمايان ساخته و حدود خدا را تعطيل نموده‎اند، درآمدهاي عمومي (بيت المال) مسلمانان را به خود اختصاص داده‎اند و حرام خدا را حلال و حلا‎لش را حرام كرده‎اند‎ و من شايسته‎ترين فرد براي تغيير دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم از اين خطبه و يا نامه، علّت قيام سيدالشهدا(ع) را مي‎توان اين امر دانست كه حاكمان بني‎اُمَيّه (به ويژه يزيد) اقدامات ضدّ ديني زير را مرتكب شده‎اند: الف ـ فرمانبري از خدا را رها كرده و به اطاعت از شيطان رو آورده‎اند‎؛ ب ـ فساد را (در زمين) آشكار كرده‎اند‎؛ ج ـ حدود الهي را تعطيل كرده‎اند‎؛ د ـ بيت‌المال را به خود اختصاص داده‎اند‎؛ ﻫ ـ حرام خدا را حلال و حلال الهي را حرام كرده‎اند‎. از اين رو است كه در زيارات وارد‎ه در باره امام حسين(ع)، شهادت به برپايي احكام الهي و سنّت پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) توسط حضرت، داده شده است: «اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللهِ وَ حَرَّمْتَ حَرامَ اللهِ وَ اَقَمْتَ الصَّلا‎هَ وَ آتَيْتَ الزَّكاهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ دَعَوْتَ اِلي سَبِيلِكَ بِالْحِكْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ» شهادت مي‎دهم كه تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام كردي و نماز را بپا داشتي و زكات دادي و امر به معروف و نهي از منكر كردي و (مسلمانان را) با پند‎ و اندرز‎ نيكو، به راه روش خود، فراخواندي‎. و همچنين: شهادت مي‎دهم كه تو به عدل و داد امر كردي و(مسلمانان را) به سوي اين دو دعوت كردي‎. 🏴 @Laylatolghadrnoor 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
6ـ پيشواي سوّم درمنزل «ذوحُسَم» در توجيه حركت خويش چنين فرمودند: آيا نمي‎بينيد كه به حقّ عمل نمي‎شود و از باطل بازداشته نمي‎شود؟ (در چنين شرايطي) بايد مؤمن، به حقّ خواهان ديدار خدا باشد‎. من چنين مرگي را جز شهادت و زندگي با ظالمان را جز ننگ و خواري نمي‎بينم‎. امام(ع) درباره ذلت‌ناپذيري خود به عنوان هدف ديگر از قيام خويش، بيانات ديگري نيز دارد، از جمله در مقابل پيشنهاد عبيدالله كه حضرت را بين كشته شدن و بين بيعت كردن با يزيد مخيّر كرده بود، مي‎فرمايد: «... هيهاتَ مِنَّا الذِلّه يأبي اللهُ ذلكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المؤمنُونَ ...» از ما دور باد كه پستي را پيشه خود كنيم، (چرا كه) خدا و رسول او از آن ابا دارند. نكته شايان توجّه در اين فراز آن كه امام حسين(ع) عدم ذلت‌پذيري خود را مستند به امر خدا و سيره رسول‌خدا(ص) و مؤمنان مي‎داند، چرا كه مؤمن واقعي با پيروي از فرمان خدا و تأسّي به سيره رسول‌خداˆ، به هيچ رو به ذلّت تن در نمي‎دهد. و نيز در جاي ديگر فرمود: به خدا سوگند، من دستم را (به نشانه بيعت) همانند شخص خوار به آنان (پيروان يزيد) نمي‎دهم و همانند فرار بردگان، فرار نمي‎كنم. . و باز فرمود: مرگ در عزت، بهتر از زندگي در ذلّت است. از مجموع اين سخنان، اين اهداف را مي‎توان استفاده كرد: الف ـ ترويج حقّ و عمل به آن ب ـ نهي از ترويج باطل و بازداشتن از عمل به آن ج ـ عدم پذيرش زندگي ذلّت‌بار و ننگين دنيا و انتخاب زندگي با سعادت آخرت. 7ـ امام صادق(ع) در زيارت اربعين، هدف از نهضت حسيني را چنين بيان مي‎فرمايد: (حسين بن علي(ع)) جان خويش را در راه تو (خدا) فدا كرد تا بندگانت را از بي‎خبري و سرگرداني گمراهي نجات دهد‎. از ديدگاه امام ششم، سيدالشهدا(ع) با نهضت عاشورا، اهداف زير را تعقيب مي‎كردند: الف ـ نجات مسلمانان از بي خبري نسبت به احكام دين و وظايف خويش در برابر پروردگار ب ـ رهايي بندگان خدا از گمراهي با آگاه ساختن آنان به لزوم پيروي از رهبران واقعي دين... 🏴 @laylatolghadrnoor
AF: . 1⃣ .... گلها انواع مختلفی دارند .هزاران نوع گل داریم . هر گلی اسمی دارد ، گل رز ، گل سرخ ، گل یاس و.. وقتی بگویی نسترن  گل دیگری به نظرت نمی آید فقط نسترن به ذهن می آید و گل یاس به ذهن نمی آید . وقتی می گویی : یاس ، یاس به ذهن می آید و گل دیگری به ذهن نمی آید .اما وقتی بگویی: گل . شامل همه این ها می شود. خدا هزاران اسم دارد : غفار، ستار،رووف، و.....وقتی می گویی:رووف یعنی رووف است . وقتی می گویی : کریم یعنی کریم است . یک اسم هم داردبه نام الله . الله مانند گل است یعنی کسی که خالق است، کریم است، غفار است ، ستار است و.... لذا وقتی شما می گویید : بسم الله یعنی با نشانه ی آن کس حرف می زنم ، می نویسم ؛ حرکت می کنم که هم ستار است ، هم غفور است ، هم رحیم است ، هم کریم است ، هم.... منتهی در بین نام های الهی دو نام هست که خیلی دلبری می کند.... ⭐️🌈 @laylatolghadrnoor
کانال قرانے لیلة القدرنور تهران با مدیریت مٶسسه لیلة القرنور تهران
زیارت عاشورا همراه با ترجمه حضرت امام صادق(ع) فرموده:هرکس بوسیله خواندن زیارت عاشورا، جدم حسین(ع) ر
۱ ... *- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ سلام بر تو ای ابا عبداللّه سلام بر تو ای فرزند رسول خدا سلام بر تو ای برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش سلام بر تو ای فرزند امیر مؤ منان و فرزند آقای اوصیاء *- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ سلام بر تو ای فرزند فاطمه بانوی زنان جهانیان سلام بر تو ای که خدا خونخواهیش کند و فرزند چنین کسی و ای کشته ای که انتقام کشته گانت نگرفتی *- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ سلام بر تو و بر روانهائی که فرود آمدند به آستانت ، بر شما همگی از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من برجایم و برجا است شب و روز *- یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ ای ابا عبداللّه براستی بزرگ شد سوگواری تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام *- و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ و گران و عظیم گشت مصیبت تو در آسمانها بر همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمی را که ریختند شالوده ستم و بیدادگری را بر شما خاندان ۱ ❣دانشنامه قرآن کریم 💕 👇👇
2 چند ماه بعد از شهادت یا فوت پیامبر، حضرت زهرا(س) نیز به شهادت رسیدند... امام حسین(ع) در کودکی شاهد تنهایی پدر بود؛ دیگر جواب سلامشان را هم نمی دادند... و دوران سکوت شروع شد! در 25 سال سکوت امام علی(ع)، حضرت حسین ادامه دوران کودکی و نوجوانی و جوانیشان را همراه با کار وتلاش گذراندند. بعد در زمان خلافت پدرشان، همراه پدر به کوفه رفتند و در جنگ ها شرکت داشتند. در زمان خلافت 6 ماهه برادرشان امام مجتبی هم همراه برادر و گوش به فرمانشان بودند. در ماجرای شورش اردوی امام در ساباط مدائن و حمله به خیمه امام، حضرت حسین در حالیکه بیم جان برادرشان را داشتند به سرعت خودشان را به آنجا رساندند و دیدند امام حسن تنها در حالیکه خیمه و حتی زیراندازشان غارت شده بود، نشسته اند و امام حسین و اندک شیعیانی جان امام مجتبی را حفظ کردند. در هنگام صلح امام حسین تابع و پشت برادرشان بودند. متاسفانه افرادی می گویند که امام حسین مخالف صلح بودن و امضا نکردن و مجبور شدن بپذیرن و این چیزا. خب امام حسن هم مجبور شد صلحو بپذیره. صلح هدف امام حسن نبود اما در اون شرایط بهترین کار بود و امام حسین هم تابع امام زمانش آن را پذیرفت. نکته مهم اینه که ائمه در زمان خودشون بهترین کار ممکن رو انجام دادن. اگه جای امام حسن و امام حسین عوض می شد؛ امام حسین با معاویه صلح می کرد و امام حسن با یزید می جنگید! 🏴 @laylatolghadrnoor
هدایت شده از  کانال ترجمه ے حکمت ها و خطبه هاے نهج البلاغه با مدیریّت مٶسسه ے قرآنی لیلة القدر نور
💫🌙⭐️💫🌙⭐️💫🌙⭐️ هر شب قسمتی از ترجمه دعای ابو حمزه ے ثمالی تقدیم میگردد🌿 🍃.. بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم. .🍃 1⃣🌹 :معبود من ؛ ادب نکن مرا به مجازاتت/ونیرنگ نکن بر من بر توانائیت/از کجاست برای من نیکی ای پروردگار من /و یافته نشود جز از پیشگاه تو و از کجاست برای من رهایی و میّسر نشود جز بیاری تو/نیست آنکه نیکی کند وبی تیاز گردداز یاری تو و مهربانی تو/ ونیست آنکه بدی کند و گستاخی کند بر تو خشنود نکرده تو را بیرون رود از توانائیت / یَارَب_ای پروردگارمن ؛ ای پروردگارم من ؛ ای پروردگار من/ به تو شتاختم تو را و تو راهنمایی کردی مرا بر خودت و خواندی مرا بسویت /و اگر نبودی تو و نمی دانستم تو؟ مخصوص خداوندی که میخوانم او را ؛ پس جواب میدهد به من /و اگرچه هستم درنگ کننده هنگامی که فرا میخواند مرا ؛ مخصوص خداوندی که در خواست میکنم ازاو میبخشد به من/و اگر چه هستم تنگ چشم هنگامی که قرض میخواهد از من! / مخصوص خداوندی که صدا میزنم او را هر موقع که بخواهم برای نیازم ؛ و به تنهایی نشینم با او هر جا که بخواهم برای رازم بدون خواهش خواهی؛ برآورد برای من نیازم را مخصوص خداوندی که نکنم از او را ؛ و هر گاه بخوانم غیر از او را نکند برای من خواسته ام را / مخصوص خداوندی که نکنم غیر از او را بر خلاف کند اُمیدم را/ مخصوص خداوندی را که وا گذاشته مرا بسوی خودش تا گرامی کند مرا ؛ و وا مگذاشته به سوی مردم تا خوار کند مرا / مخصوص خداوندی که مهرورزی کند به من و آنکه او بی نیاز است از من؛ / مخصوص خداوندی که بردباری می کند با من ؛ براستی که گناهی نیست بر من / پروردگار من ستوده ترین چیز است و سزاوارتر است به من/ .. .بار خدایا .. 📚ترجمه دعای ابوحمزه ثمالی 💫⭐️ @eshragholqoran
💫 ، استاد برجسته حوزه علمیه قم و عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت (علیه السلام)، 💠 می فرمایند : نسبت به مهجوریت قرآن در رفتار، موضع گیری های سیاسی و قضاوت ها/ 👌مردم با قشری از علما برخورد عمومی دارند که عالمان تراز اول نیستند/ پس از چهل سال تحول چشمگیری در شناخت معنا و مفاهیم آیات قرآن شاهد نیستیم. «نتوانستیم قرآن را به مردم به گونه ای عرضه کنیم که مردم احساس کنند، قرآن کتاب هدایت هر روز و هر لحظه زندگی آنهاست. حتی کسانی که حافظ یا قاری قرآن هستند، قرآن را در حاشیه زندگی خود می بینند نه در متن زندگی». 👌این مطلب . https://eitaa.com/laylatolghadrnoor