تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود
سرِ ما خاکِ رَهِ پیرِ مُغان خواهد بود
#حلقهٔ_پیرِ_مغان_از_ازلم_در_گوش_است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه
که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود
برو ای زاهدِ خودبین که ز چشمِ من و تو
رازِ این پرده نهان است و نهان خواهد بود
تُرکِ عاشق کُشِ من مست برون رفت امروز
تا دگر خونِ که از دیده روان خواهد بود
#چشمم_آن_دَم_که_ز_شوقِ_تو_نَهَد_سر_به_لَحَد
تا دَمِ صبحِ قیامت نگران خواهد بود
بختِ #حافظ گر از این گونه مدد خواهد کرد
زلفِ معشوقه به دستِ دگران خواهد بود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1033
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پیش از اینَت بیش از این اندیشهٔ عُشّاق بود
مِهرورزیِ تو با ما شُهرهٔ آفاق بود
#یاد_باد_آن_صحبتِ_شبها_که_با_نوشین_لبان
بحثِ سِرِّ #عشق و ذکرِ حلقهٔ عُشّاق بود
پیش از این کاین سقفِ سبز و طاقِ مینا بَرکِشند
مَنظَرِ چشمِ مرا ابرویِ جانان طاق بود
از دَمِ صبحِ ازل تا آخرِ شامِ ابد
دوستی و مِهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
#حُسنِ_مَه_رویانِ_مجلس_گر_چه_دل_میبُرد_و_دین
بحثِ ما در لطفِ طبع و خوبیِ اخلاق بود
بر درِ شاهم گدایی نکتهای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بِنْشَستَم خدا رزّاق بود
رشتهٔ تسبیح اگر بُگْسَست معذورم بدار
دستم اندر دامنِ ساقیِ سیمین ساق بود
در شبِ قدر ار صَبوحی کردهام، عیبم مکن
سرخوش آمد #یار و جامی بر کنارِ طاق بود
شعرِ #حافظ در زمانِ آدم اندر باغِ خُلد
دفترِ نسرین و گُل را زینتِ اوراق بود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1032
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود
دیده را روشنی از خاکِ درت #حاصل بود
#راست_چون_سوسن_و_گل_از_اثرِ_صحبتِ_پاک
بر زبان بود مرا آن چه تو را در #دل بود
دل چو از پیرِ خِرَد نَقلِ مَعانی میکرد
عشق میگفت به شرح آن چه بر او مشکل بود
آه از آن جور و تَطاول که در این دامگَه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود
در #دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد؟ که سعیِ من و #دل باطل بود
#دوش_بر_یادِ_حریفان_به_خرابات_شدم
خُمِ مِی دیدم، خون در #دل و پا در #گل بود
بس بِگَشتَم که بپرسم سببِ دردِ فِراق
مفتیِ عقل در این مسأله لایَعْقِل بود
راستی خاتمِ فیروزهٔ بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولتِ مُستَعجِل بود
دیدی آن قهقههٔ کبکِ خرامان #حافظ
که ز سرپنجهٔ شاهینِ قضا غافل بود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1031
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یاد باد آن که نَهانَت نظری با ما بود
رَقَمِ مِهرِ تو بر چهرهٔ ما پیدا بود
#یاد_باد_آن_که_چو_چَشمت_به_عِتابم_میکُشت
مُعْجِزِ عیسَویَت در لبِ شِکَّرخا بود
یاد باد آن که صَبوحی زده در مجلسِ انس
جز من و #یار نبودیم و خدا با ما بود
یاد باد آن که رُخَت شمعِ طَرَب میافروخت
وین #دلِ سوخته پروانهٔ ناپروا بود
یاد باد آن که در آن بزمگَهِ خُلق و ادب
آن که او خندهٔ مستانه زدی صَهبا بود
#یاد_باد_آن_که_چو_یاقوتِ_قدح_خنده_زدی
در میانِ من و لعلِ تو حکایتها بود
یاد باد آن که نگارم چو کمر بَربَستی
در رکابش مَهِ نو پیکِ جهان پیما بود
یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود
یاد باد آن که به اصلاحِ شما میشد راست
نظمِ هر گوهرِ ناسُفته که #حافظ را بود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1034
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دل و دینم شد و #دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
#که_شنیدی_که_در_این_بزم_دمی_خوش_بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد
پیش #عشاق تو شبها به غرامت برخاست
در چمن باد بهاری ز کنار #گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست
مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت
به تماشای تو آشوب قیامت برخاست
#پیش_رفتار_تو_پا_برنگرفت_از_خجلت
سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست
حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری
کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1028
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خستگان را چو طلب باشد و قُوَّت نَبُوَد
گر تو بیداد کنی شرطِ مُروَّت نَبُوَد
#ما_جفا_از_تو_ندیدیم_و_تو_خود_نَپْسَندی
آنچه در مذهبِ اربابِ طریقت نبود
خیره آن دیده که آبش نَبَرَد گریهٔ #عشق
تیره آن #دل که در او شمعِ محبت نبود
دولت از مرغِ همایون طلب و سایهٔ او
زان که با زاغ و زَغَن شَهپَرِ دولت نبود
گر مدد خواستم از پیرِ مُغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همّت نبود
#چون_طهارت_نَبُوَد_کعبه_و_بتخانه_یکیست
نَبُوَد خیر در آن خانه که عصمت نبود
حافظا علم و ادب ورز که در مجلسِ شاه
هر که را نیست ادب لایقِ صحبت نبود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1030
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
قتلِ این خسته به شمشیرِ تو تقدیر نبود
ور نه هیچ از #دلِ بیرحمِ تو تقصیر نبود
#منِ_دیوانه_چو_زلفِ_تو_رها_میکردم
هیچ لایقترم از حلقهٔ زنجیر نبود
یا رب این آینهٔ حُسن چه جوهر دارد؟
که در او آهِ مرا قُوَّتِ تأثیر نبود
سر ز حسرت به درِ میکدهها بَرکردم
چون شناسایِ تو در صومعه یک پیر نبود
نازنینتر ز قَدَت در چمنِ ناز نَرُست
خوشتر از نقشِ تو در عالمِ تصویر نبود
#تا_مگر_همچو_صبا_باز_به_کویِ_تو_رَسَم
حاصلم دوش به جز نالهٔ شبگیر نبود
آن کشیدم ز تو ای آتشِ هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دستِ تو تدبیر نبود
آیتی بود عذابْ اَنْدُهِ #حافظ بی تو
که بَرِ هیچ کَسَش #حاجتِ تفسیر نبود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1029
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز #دلِ غمزدهای سوخته بود
#رسم_عاشق_کُشی_و_شیوهٔ_شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامتِ او دوخته بود
جانِ عُشّاق سپندِ رخِ خود میدانست
و آتشِ چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه میگفت که زارَت بِکُشم میدیدم
که نهانش نظری با منِ #دلسوخته بود
کفرِ زلفش رَهِ دین میزد و آن سنگین #دل
در پِیاش مشعلی از چهره برافروخته بود
#دل_بسی_خون_به_کف_آورد_ولی_دیده_بریخت
الله الله، که تلف کرد و که اندوخته بود؟
یار مَفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زَرِ ناسره بفروخته بود
گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان #حافظ
یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود؟
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1026
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
وز لبِ ساقی شرابم در مَذاق افتاده بود
#از_سرِ_مستی_دگر_با_شاهدِ_عهدِ_شباب
رجعتی میخواستم لیکن طلاق افتاده بود
در مقاماتِ طریقت هر کجا کردیم سِیر
عافیت را با نظربازی فِراق افتاده بود
ساقیا جامِ دَمادَم ده که در سِیرِ طریق
هر که عاشقوَش نیامد در نفاق افتاده بود
ای مُعَبِّر مژدهای فرما که دوشم آفتاب
در شکرخوابِ صبوحی هم وثاق افتاده بود
#نقش_میبستم_که_گیرم_گوشهای_زان_چشمِ_مست
طاقت و صبر از خَمِ ابروش طاق افتاده بود
گر نکردی نصرتِ دین، شاه یحیی، از کَرَم
کار مُلک و دین ز نظم و اِتِّساق افتاده بود
حافظ آن ساعت که این نظمِ پریشان مینوشت
طایرِ فکرش به دامِ اشتیاق افتاده بود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1025
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود
تا #دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود
#دل_که_از_ناوَکِ_مژگانِ_تو_در_خون_میگشت
باز مشتاقِ کمانخانهٔ ابرویِ تو بود
هم عَفَاالله صبا کز تو پیامی میداد
ور نه در کس نرسیدیم که از کویِ تو بود
عالَم از شور و شرِ #عشق خبر هیچ نداشت
فتنه #انگیزِ جهان غمزهٔ جادویِ تو بود
منِ سرگشته هم از اهلِ سلامت بودم
دامِ راهم شِکَنِ طُرِّهٔ هندویِ تو بود
#بِگُشا_بندِ_قَبا_تا_بِگُشایَد_دلِ_من
که گُشادی که مرا بود ز پهلویِ تو بود
به وفایِ تو که بر تربتِ #حافظ بِگُذَر
کز جهان میشد و در آرزویِ رویِ تو بود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1027
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گوهرِ مخزنِ اسرار همان است که بود
حُقِّهٔ مِهر بدان مُهر و نشان است که بود
#عاشقان_زُمرهٔ_اربابِ_امانت_باشند
لاجرم چشمِ گهربار همان است که بود
از صبا پرس که ما را همه شب تا دمِ صبح
بویِ زلفِ تو همان مونسِ جان است که بود
طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید
همچنان در عملِ معدن و کان است که بود
کشتهٔ غمزهٔ خود را به زیارت دریاب
زانکه بیچاره همان #دلنگران است که بود
#رنگِ_خونِ_دلِ_ما_را_که_نهان_میداری
همچنان در لبِ لعلِ تو عیان است که بود
زلفِ هندویِ تو گفتم که دگر رَه نزند
سالها رفت و بدان سیرت و سان است که بود
حافظا بازنما قصه خونابهٔ چشم
که بر این چشمه همان آبِ روان است که بود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1024
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن #یار کز او خانهٔ ما جایِ پَری بود
سر تا قدمش چون پَری از عیب بَری بود
#دل_گفت_فروکش_کنم_این_شهر_به_بویش
بیچاره ندانست که #یارش سفری بود
تنها نه ز رازِ #دلِ من پرده برافتاد
تا بود فلک، #شیوهٔ او پرده دری بود
منظورِ خردمندِ من آن ماه که او را
با حُسنِ ادب #شیوهٔ صاحب نظری بود
از چنگِ مَنَش اختر بَدمِهر به در برد
آری چه کنم؟ دولتِ دورِ قمری بود
#عُذری_بِنِه_ای_دل،_که_تو_درویشی_و_او_را
در مملکتِ حُسن سَرِ تاجْوَری بود
اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
خوش بود لبِ آب و #گل و سبزه و نسرین
افسوس که آن گنجِ روان رهگذری بود
خود را بکش ای بلبل از این رشک که گُل را
با بادِ صبا وقتِ سحر جلوه گری بود
هر گنجِ سعادت که خدا داد به #حافظ
از یُمنِ دعایِ شب و وِردِ سَحَری بود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1021
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈