eitaa logo
الهام انیمیشن
94 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود سرِ ما خاکِ رَهِ پیرِ مُغان خواهد بود بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود برو ای زاهدِ خودبین که ز چشمِ من و تو رازِ این پرده نهان است و نهان خواهد بود تُرکِ عاشق کُشِ من مست برون رفت امروز تا دگر خونِ که از دیده روان خواهد بود تا دَمِ صبحِ قیامت نگران خواهد بود بختِ گر از این گونه مدد خواهد کرد زلفِ معشوقه به دستِ دگران خواهد بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1033 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پیش از اینَت بیش از این اندیشهٔ عُشّاق بود مِهرورزیِ تو با ما شُهرهٔ آفاق بود بحثِ سِرِّ و ذکرِ حلقهٔ عُشّاق بود پیش از این کاین سقفِ سبز و طاقِ مینا بَرکِشند مَنظَرِ چشمِ مرا ابرویِ جانان طاق بود از دَمِ صبحِ ازل تا آخرِ شامِ ابد دوستی و مِهر بر یک عهد و یک میثاق بود سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟ ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود بحثِ ما در لطفِ طبع و خوبیِ اخلاق بود بر درِ شاهم گدایی نکته‌ای در کار کرد گفت بر هر خوان که بِنْشَستَم خدا رزّاق بود رشتهٔ تسبیح اگر بُگْسَست معذورم بدار دستم اندر دامنِ ساقیِ سیمین ساق بود در شبِ قدر ار صَبوحی کرده‌ام، عیبم مکن سرخوش آمد و جامی بر کنارِ طاق بود شعرِ در زمانِ آدم اندر باغِ خُلد دفترِ نسرین و گُل را زینتِ اوراق بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1032 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود دیده را روشنی از خاکِ درت بود بر زبان بود مرا آن چه تو را در بود دل چو از پیرِ خِرَد نَقلِ مَعانی می‌کرد عشق می‌گفت به شرح آن چه بر او مشکل بود آه از آن جور و تَطاول که در این دامگَه است آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود در بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد؟ که سعیِ من و باطل بود خُمِ مِی دیدم، خون در و پا در بود بس بِگَشتَم که بپرسم سببِ دردِ فِراق مفتیِ عقل در این مسأله لایَعْقِل بود راستی خاتمِ فیروزهٔ بواسحاقی خوش درخشید ولی دولتِ مُستَعجِل بود دیدی آن قهقههٔ کبکِ خرامان که ز سرپنجهٔ شاهینِ قضا غافل بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1031 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یاد باد آن که نَهانَت نظری با ما بود رَقَمِ مِهرِ تو بر چهرهٔ ما پیدا بود مُعْجِزِ عیسَویَت در لبِ شِکَّرخا بود یاد باد آن که صَبوحی زده در مجلسِ انس جز من و نبودیم و خدا با ما بود یاد باد آن که رُخَت شمعِ طَرَب می‌افروخت وین سوخته پروانهٔ ناپروا بود یاد باد آن که در آن بزمگَهِ خُلق و ادب آن که او خندهٔ مستانه زدی صَهبا بود در میانِ من و لعلِ تو حکایت‌ها بود یاد باد آن که نگارم چو کمر بَربَستی در رکابش مَهِ نو پیکِ جهان پیما بود یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود یاد باد آن که به اصلاحِ شما می‌شد راست نظمِ هر گوهرِ ناسُفته که را بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1034 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دل و دینم شد و به ملامت برخاست گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد پیش تو شب‌ها به غرامت برخاست در چمن باد بهاری ز کنار و سرو به هواداری آن عارض و قامت برخاست مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت به تماشای تو آشوب قیامت برخاست سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1028 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خستگان را چو طلب باشد و قُوَّت نَبُوَد گر تو بیداد کنی شرطِ مُروَّت نَبُوَد آنچه در مذهبِ اربابِ طریقت نبود خیره آن دیده که آبش نَبَرَد گریهٔ تیره آن که در او شمعِ محبت نبود دولت از مرغِ همایون طلب و سایهٔ او زان که با زاغ و زَغَن شَهپَرِ دولت نبود گر مدد خواستم از پیرِ مُغان عیب مکن شیخ ما گفت که در صومعه همّت نبود نَبُوَد خیر در آن خانه که عصمت نبود حافظا علم و ادب ورز که در مجلسِ شاه هر که را نیست ادب لایقِ صحبت نبود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1030 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
قتلِ این خسته به شمشیرِ تو تقدیر نبود ور نه هیچ از بی‌رحمِ تو تقصیر نبود هیچ لایق‌ترم از حلقهٔ زنجیر نبود یا رب این آینهٔ حُسن چه جوهر دارد؟ که در او آهِ مرا قُوَّتِ تأثیر نبود سر ز حسرت به درِ میکده‌ها بَرکردم چون شناسایِ تو در صومعه یک پیر نبود نازنین‌تر ز قَدَت در چمنِ ناز نَرُست خوش‌تر از نقشِ تو در عالمِ تصویر نبود حاصلم دوش به جز نالهٔ شبگیر نبود آن کشیدم ز تو ای آتشِ هجران که چو شمع جز فنای خودم از دستِ تو تدبیر نبود آیتی بود عذابْ اَنْدُهِ بی تو که بَرِ هیچ کَسَش تفسیر نبود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1029 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز غمزده‌ای سوخته بود جامه‌ای بود که بر قامتِ او دوخته بود جانِ عُشّاق سپندِ رخِ خود می‌دانست و آتشِ چهره بدین کار برافروخته بود گر چه می‌گفت که زارَت بِکُشم می‌دیدم که نهانش نظری با منِ بود کفرِ زلفش رَهِ دین می‌زد و آن سنگین در پِی‌اش مشعلی از چهره برافروخته بود الله الله، که تلف کرد و که اندوخته بود؟ یار مَفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زَرِ ناسره بفروخته بود گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1026 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود وز لبِ ساقی شرابم در مَذاق افتاده بود رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود در مقاماتِ طریقت هر کجا کردیم سِیر عافیت را با نظربازی فِراق افتاده بود ساقیا جامِ دَمادَم ده که در سِیرِ طریق هر که عاشق‌وَش نیامد در نفاق افتاده بود ای مُعَبِّر مژده‌ای فرما که دوشم آفتاب در شکرخوابِ صبوحی هم وثاق افتاده بود طاقت و صبر از خَمِ ابروش طاق افتاده بود گر نکردی نصرتِ دین، شاه یحیی، از کَرَم کار مُلک و دین ز نظم و اِتِّساق افتاده بود حافظ آن ساعت که این نظمِ پریشان می‌نوشت طایرِ فکرش به دامِ اشتیاق افتاده بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1025 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود تا شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود باز مشتاقِ کمانخانهٔ ابرویِ تو بود هم عَفَاالله صبا کز تو پیامی می‌داد ور نه در کس نرسیدیم که از کویِ تو بود عالَم از شور و شرِ خبر هیچ نداشت فتنه جهان غمزهٔ جادویِ تو بود منِ سرگشته هم از اهلِ سلامت بودم دامِ راهم شِکَنِ طُرِّهٔ هندویِ تو بود که گُشادی که مرا بود ز پهلویِ تو بود به وفایِ تو که بر تربتِ بِگُذَر کز جهان می‌شد و در آرزویِ رویِ تو بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1027 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گوهرِ مخزنِ اسرار همان است که بود حُقِّهٔ مِهر بدان مُهر و نشان است که بود لاجرم چشمِ گهربار همان است که بود از صبا پرس که ما را همه شب تا دمِ صبح بویِ زلفِ تو همان مونسِ جان است که بود طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید همچنان در عملِ معدن و کان است که بود کشتهٔ غمزهٔ خود را به زیارت دریاب زانکه بیچاره همان است که بود همچنان در لبِ لعلِ تو عیان است که بود زلفِ هندویِ تو گفتم که دگر رَه نزند سال‌ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود حافظا بازنما قصه خونابهٔ چشم که بر این چشمه همان آبِ روان است که بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1024 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن کز او خانهٔ ما جایِ پَری بود سر تا قدمش چون پَری از عیب بَری بود بیچاره ندانست که سفری بود تنها نه ز رازِ من پرده برافتاد تا بود فلک، او پرده دری بود منظورِ خردمندِ من آن ماه که او را با حُسنِ ادب صاحب نظری بود از چنگِ مَنَش اختر بَدمِهر به در برد آری چه کنم؟ دولتِ دورِ قمری بود ،_که_تو_درویشی_و_او_را در مملکتِ حُسن سَرِ تاجْوَری بود اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سر رفت باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود خوش بود لبِ آب و و سبزه و نسرین افسوس که آن گنجِ روان رهگذری بود خود را بکش ای بلبل از این رشک که گُل را با بادِ صبا وقتِ سحر جلوه گری بود هر گنجِ سعادت که خدا داد به از یُمنِ دعایِ شب و وِردِ سَحَری بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1021 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈