هر که شد محرمِ #دل در حرمِ #یار بِمانْد
وان که این کار ندانست در انکار بِمانْد
#اگر_از_پرده_برون_شد_دلِ_من_عیب_مکن
شُکر ایزد که نه در پردهٔ پندار بِمانْد
صوفیان واسِتَدَنْد از گروِ مِی همه رَخْت
دلقِ ما بود که در خانهٔ خَمّار بِمانْد
محتسب #شیخ شد و فِسقِ خود از یاد بِبُرد
قصهٔ ماست که در هر سرِ بازار بِمانْد
هر مِیِ لعل کز آن دستِ بلورین سِتَدیم
آبِ حسرت شد و در چشمِ گهربار بِمانْد
#جز_دلِ_من_کز_ازل_تا_به_ابد_عاشق_رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بِمانْد
گشت بیمار که چون چشمِ تو گردد نرگس
شیوهٔ تو نَشُدَش #حاصل و بیمار بِمانْد
از صدایِ سخنِ #عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبدِ دَوّار بِمانْد
داشتم #دلقی و صد عیبِ مرا میپوشید
خرقه رهنِ مِی و مطرب شد و زُنّار بِمانْد
بر جمالِ تو چنان صورتِ چین حیران شد
که حدیثش همه جا در در و دیوار بِمانْد
به تماشاگَهِ زلفش #دلِ #حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بِمانْد
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1064
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دانی که چنگ و عود چه تَقریر میکنند؟
پنهان خورید باده که تَعزیر میکنند
#ناموسِ_عشق_و_رونقِ_عُشّاق_میبَرند
عیبِ جوان و سرزنش پیر میکنند
جز قلبِ تیره هیچ نشد #حاصل و هنوز
باطل در این خیال که اِکسیر میکنند
گویند رمزِ #عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتیست که تَقریر میکنند
ما از برونِ در شده مغرورِ صد فریب
تا خود درونِ پرده چه تدبیر میکنند
#تشویشِ_وقتِ_پیرِ_مُغان_میدهند_باز
این سالِکان نِگَر که چه با پیر میکنند
صد مُلکِ #دل به نیم نظر میتوان خرید
خوبان در این معامله تَقصیر میکنند
قومی به جِدّ و جهد نهادند وصلِ دوست
قومی دگر حواله به تقدیر میکنند
فِی الجُمله اعتماد مَکُن بر ثباتِ دَهر
کاین کارخانهایست که تغییر میکنند
مِی خور که #شیخ و #حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1038
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود
دیده را روشنی از خاکِ درت #حاصل بود
#راست_چون_سوسن_و_گل_از_اثرِ_صحبتِ_پاک
بر زبان بود مرا آن چه تو را در #دل بود
دل چو از پیرِ خِرَد نَقلِ مَعانی میکرد
عشق میگفت به شرح آن چه بر او مشکل بود
آه از آن جور و تَطاول که در این دامگَه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود
در #دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد؟ که سعیِ من و #دل باطل بود
#دوش_بر_یادِ_حریفان_به_خرابات_شدم
خُمِ مِی دیدم، خون در #دل و پا در #گل بود
بس بِگَشتَم که بپرسم سببِ دردِ فِراق
مفتیِ عقل در این مسأله لایَعْقِل بود
راستی خاتمِ فیروزهٔ بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولتِ مُستَعجِل بود
دیدی آن قهقههٔ کبکِ خرامان #حافظ
که ز سرپنجهٔ شاهینِ قضا غافل بود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1031
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دلم رمیده شد و غافلم منِ درویش
که آن شِکاریِ سرگشته را چه آمد پیش
#چو_بید_بر_سرِ_ایمانِ_خویش_میلرزم
که #دل به دستِ کمان ابروییست کافِرکیش
خیالِ حوصلهٔ بحر میپزد هیهات
چههاست در سرِ این قطرهٔ محال اندیش؟
بنازم آن مژهٔ شوخِ عافیت کُش را
که موج میزندش آبِ نوش، بر سرِ نیش
ز آستینِ طبیبان هزار خون بچکد
گَرَم به تجربه دستی نهند بر #دلِ ریش
#به_کویِ_میکده_گریان_و_سرفِکنده_رَوَم
چرا که شرم همیآیدم ز #حاصلِ خویش
نه عمرِ خِضر بِمانَد، نه مُلکِ اسکندر
نزاع بر سرِ دنیی دون مَکُن درویش
بدان کمر نرسد دستِ هر گدا #حافظ
خزانهای به کف آور ز گنجِ قارون بیش
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/939
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای #دلِ ریشِ مرا با لبِ تو حقِّ نمک
حق نگه دار که من میروم، الله مَعَک
#تویی_آن_گوهرِ_پاکیزه_که_در_عالمِ_قدس
ذکرِ خیرِ تو بُوَد #حاصلِ تسبیحِ مَلَک
در خلوصِ مَنَت ار هست شکی، تجربه کن
کَس عیارِ زرِ خالص نشناسد چو مَحَک
گفته بودی که شَوَم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یَک
بگشا پستهٔ خندان و شِکَرریزی کن
خلق را از دهنِ خویش مَیَنداز به شک
#چرخ_برهم_زنم_ار_غیرِ_مرادم_گردد
من نه آنم که زبونی کَشَم از چرخِ فلک
چون بَرِ #حافظِ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بَرِ او یک دو قدم دورتَرَک
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/926
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هوادارانِ کویش را چو جانِ خویشتن دارم
#صفایِ_خلوتِ_خاطر_از_آن_شمعِ_چِگِل_جویم
فروغِ چشم و نورِ #دل از آن ماهِ خُتَن دارم
به کام و آرزویِ #دل چو دارم خلوتی #حاصل
چه فکر از خُبثِ بدگویان، میانِ انجمن دارم
مرا در خانه سروی هست کاندر سایهٔ قَدَّش
فَراغ از سروِ بستانی و شمشادِ چمن دارم
گَرَم صد لشکر از خوبان به قصدِ #دل کمین سازند
بِحَمْدِ الله و الْمِنَّه بُتی لشکرشِکن دارم
#سِزَد_کز_خاتمِ_لَعلَش_زَنَم_لافِ_سلیمانی
چو اسمِ اعظمم باشد، چه باک از اهرِمَن دارم؟
الا ای پیرِ فرزانه، مَکُن عیبم ز میخانه
که من در تَرکِ پیمانه #دلی پیمان شِکن دارم
خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نِه
که من با لَعلِ خاموشش نهانی صد سخن دارم
چو در #گلزارِ اِقبالش خرامانم بِحَمْدِالله
نه میلِ لاله و نسرین نه برگِ نسترن دارم
به رندی شهره شد #حافظ میانِ همدمان، لیکن
چه غم دارم که در عالم قَوامُ الدّین حَسَن دارم
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/898
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم
شطح و طامات به بازار خرافات بریم
#سوی_رندان_قلندر_به_ره_آورد_سفر
دلق بسطامی و سجاده طامات بریم
تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند
چنگ صبحی به در پیر مناجات بریم
با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم
همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم
کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنیم
علم #عشق تو بر بام سماوات بریم
#خاک_کوی_تو_به_صحرای_قیامت_فردا
همه بر فرق سر از بهر مباهات بریم
ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد
از #گلستانش به زندان مکافات بریم
شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش
گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
قدر وقت ار نشناسد #دل و کاری نکند
بس خجالت که از این #حاصل اوقات بریم
فتنه میبارد از این سقف مقرنس برخیز
تا به میخانه پناه از همه آفات بریم
در بیابان فنا گم شدن آخر تا کی
ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم
حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مریز
حاجت آن به که بر قاضی #حاجات بریم
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/847
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود
دیده را روشنی از خاکِ درت #حاصل بود
#راست_چون_سوسن_و_گل_از_اثرِ_صحبتِ_پاک
بر زبان بود مرا آن چه تو را در #دل بود
دل چو از پیرِ خِرَد نَقلِ مَعانی میکرد
عشق میگفت به شرح آن چه بر او مشکل بود
آه از آن جور و تَطاول که در این دامگَه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود
در #دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد؟ که سعیِ من و #دل باطل بود
#دوش_بر_یادِ_حریفان_به_خرابات_شدم
خُمِ مِی دیدم، خون در #دل و پا در #گل بود
بس بِگَشتَم که بپرسم سببِ دردِ فِراق
مفتیِ عقل در این مسأله لایَعْقِل بود
راستی خاتمِ فیروزهٔ بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولتِ مُستَعجِل بود
دیدی آن قهقههٔ کبکِ خرامان #حافظ
که ز سرپنجهٔ شاهینِ قضا غافل بود
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1031
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که شد محرمِ #دل در حرمِ #یار بِمانْد
وان که این کار ندانست در انکار بِمانْد
#اگر_از_پرده_برون_شد_دلِ_من_عیب_مکن
شُکر ایزد که نه در پردهٔ پندار بِمانْد
صوفیان واسِتَدَنْد از گروِ مِی همه رَخْت
دلقِ ما بود که در خانهٔ خَمّار بِمانْد
محتسب #شیخ شد و فِسقِ خود از یاد بِبُرد
قصهٔ ماست که در هر سرِ بازار بِمانْد
هر مِیِ لعل کز آن دستِ بلورین سِتَدیم
آبِ حسرت شد و در چشمِ گهربار بِمانْد
#جز_دلِ_من_کز_ازل_تا_به_ابد_عاشق_رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بِمانْد
گشت بیمار که چون چشمِ تو گردد نرگس
شیوهٔ تو نَشُدَش #حاصل و بیمار بِمانْد
از صدایِ سخنِ #عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبدِ دَوّار بِمانْد
داشتم #دلقی و صد عیبِ مرا میپوشید
خرقه رهنِ مِی و مطرب شد و زُنّار بِمانْد
بر جمالِ تو چنان صورتِ چین حیران شد
که حدیثش همه جا در در و دیوار بِمانْد
به تماشاگَهِ زلفش #دلِ #حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بِمانْد
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1064
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هوادارانِ کویش را چو جانِ خویشتن دارم
#صفایِ_خلوتِ_خاطر_از_آن_شمعِ_چِگِل_جویم
فروغِ چشم و نورِ #دل از آن ماهِ خُتَن دارم
به کام و آرزویِ #دل چو دارم خلوتی #حاصل
چه فکر از خُبثِ بدگویان، میانِ انجمن دارم
مرا در خانه سروی هست کاندر سایهٔ قَدَّش
فَراغ از سروِ بستانی و شمشادِ چمن دارم
گَرَم صد لشکر از خوبان به قصدِ #دل کمین سازند
بِحَمْدِ الله و الْمِنَّه بُتی لشکرشِکن دارم
#سِزَد_کز_خاتمِ_لَعلَش_زَنَم_لافِ_سلیمانی
چو اسمِ اعظمم باشد، چه باک از اهرِمَن دارم؟
الا ای پیرِ فرزانه، مَکُن عیبم ز میخانه
که من در تَرکِ پیمانه #دلی پیمان شِکن دارم
خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نِه
که من با لَعلِ خاموشش نهانی صد سخن دارم
چو در #گلزارِ اِقبالش خرامانم بِحَمْدِالله
نه میلِ لاله و نسرین نه برگِ نسترن دارم
به رندی شهره شد #حافظ میانِ همدمان، لیکن
چه غم دارم که در عالم قَوامُ الدّین حَسَن دارم
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/898
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کسی که حُسن و خَطِ دوست در نظر دارد
محقق است که او #حاصلِ بصر دارد
#چو_خامه_در_رهِ_فرمانِ_او،_سرِ_طاعت
نهادهایم مگر او به تیغ بردارد
کسی به وصلِ تو چون شمع یافت پروانه
که زیرِ تیغِ تو هر دم سری دگر دارد
به پای بوس تو دستِ کسی رسید که او
چو آستانه بدین در، همیشه سر دارد
ز زهدِ خشک ملولم کجاست بادهٔ ناب؟
که بویِ باده مدامم دماغ تر دارد
#ز_باده_هیچت_اگر_نیست،_این_نه_بس_که_تو_را
دمی ز وسوسهٔ عقل بیخبر دارد؟
کسی که از رهِ تقوا قدم برون ننهاد
به عزمِ میکده اکنون رهِ سفر دارد
دل شکستهٔ #حافظ به خاک خواهد برد
چو لاله، داغ هوایی، که بر جگر دارد
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1132
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد
عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد
#حُسن_رویِ_تو_به_یک_جلوه_که_در_آینه_کرد
این همه نقش در آیینهٔ اوهام افتاد
این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود
یک فروغِ رخِ ساقیست که در جام افتاد
غیرتِ #عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید
کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهدِ ازل #حاصلِ فرجام افتاد
#چه_کند_کز_پی_دوران_نرود_چون_پرگار؟
هر که در دایرهٔ گردشِ ایام افتاد
در خَمِ زلفِ تو آویخت #دل از چاهِ زَنَخ
آه، کز چاه برون آمد و در دام افتاد
آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی
کار ما با رخِ ساقیّ و لبِ جام افتاد
زیرِ شمشیرِ غمش رقصکُنان باید رفت
کان که شد کشتهٔ او نیک سرانجام افتاد
هر دَمَش با منِ #دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چه شایستهٔ اِنعام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
زین میان #حافظِ #دلسوخته بدنام افتاد
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1137
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈