eitaa logo
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه پسرانه
89 دنبال‌کننده
17 عکس
289 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
ساقی به نور باده برافروز جامِ ما مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما ای بی‌خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما هرگز نمیرد آن که زنده شد به ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهی‌قدان کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما ای باد اگر به اَحباب بگذری زنهار عرضه دِه بَرِ جانان پیام ما ؟! خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما مستی به چشمِ شاهدِ ما خوش است زآن رو سپرده‌اند به مستی زمام ما ترسم که صرفه‌ای نَبَرَد روز بازخواست نانِ حلالِ ، ز آب حرام ما حافظ ز دیده، دانهٔ اشکی همی‌فشان باشد که مرغِ وصل کُند قصدِ دام ما دریای اخضر فلک و کشتی هلال هستند غرق نعمت ما ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1139 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه مستی است؟ ندانم که رو به ما آورد که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟ که مرغ نغمه سُرا سازِ خوش نوا آورد دلا چو غنچه شکایت ز کارِ بسته مَکُن که بادِ صبح نسیمِ گره گشا آورد رسیدنِ و نسرین به خیر و خوبی باد بنفشه شاد و کَش آمد، سَمَن صفا آورد صبا به خوش خبری هُدهُدِ سلیمان است که مژدهٔ طرب از سبا آورد برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد مریدِ پیرِ مُغانم ز من مرنج ای چرا که وعده تو کردیّ و او به جا آورد به تنگ چشمیِ آن تُرکِ لشکری نازم که حمله بر منِ درویشِ یک قبا آورد فلک غلامی کنون به طوع کُنَد که اِلتِجا به درِ دولتِ شما آورد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1100 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خوش آمد گُل وز آن خوشتر نباشد که در دستت به جز ساغر نباشد که دایم در صدف گوهر نباشد غنیمت دان و مِی خور در که گُل تا هفتهٔ دیگر نباشد ایا پُرلعل کرده جامِ زَرّین ببخشا بر کسی کِش زر نباشد بیا ای و از خُمخانهٔ ما شرابی خور که در کوثر نباشد که عِلمِ در دفتر نباشد ز من بنیوش و در شاهدی بند که حُسنش بستهٔ زیور نباشد شرابی بی خمارم بخش یا رب که با وی هیچ دردِ سر نباشد من از جان بندهٔ سلطان اویسم اگر چه یادش از چاکر نباشد به تاجِ عالم آرایش که خورشید چنین زیبندهٔ افسر نباشد کسی گیرد خطا بر نظمِ که هیچش لطف در گوهر نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1081 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که شد محرمِ در حرمِ بِمانْد وان که این کار ندانست در انکار بِمانْد شُکر ایزد که نه در پردهٔ پندار بِمانْد صوفیان واسِتَدَنْد از گروِ مِی همه رَخْت دلقِ ما بود که در خانهٔ خَمّار بِمانْد محتسب شد و فِسقِ خود از یاد بِبُرد قصهٔ ماست که در هر سرِ بازار بِمانْد هر مِیِ لعل کز آن دستِ بلورین سِتَدیم آبِ حسرت شد و در چشمِ گهربار بِمانْد جاودان کس نشنیدیم که در کار بِمانْد گشت بیمار که چون چشمِ تو گردد نرگس شیوهٔ تو نَشُدَش و بیمار بِمانْد از صدایِ سخنِ ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبدِ دَوّار بِمانْد داشتم و صد عیبِ مرا می‌پوشید خرقه رهنِ مِی و مطرب شد و زُنّار بِمانْد بر جمالِ تو چنان صورتِ چین حیران شد که حدیثش همه جا در در و دیوار بِمانْد به تماشاگَهِ زلفش روزی شد که بازآید و جاوید گرفتار بِمانْد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1064 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای پستهٔ تو خنده زده بر حدیثِ قند مشتاقم از برای خدا یک شِکَر بخند زین قصه بگذرم که سخن می‌شود بلند خواهی که برنخیزدت از دیده رودِ خون دل در وفایِ صحبتِ رودِ کَسان مَبَند گر جلوه می‌نمایی و گر طعنه می‌زنی ما نیستیم معتقدِ خودپسند ز آشفتگی من آگاه کِی شود؟ آن را که نگشت گرفتارِ این کمند ؟ تا جانِ خود بر آتش رویش کنم سپند جایی که ما به شِکَرخنده دَم زند ای پسته کیستی تو، خدا را به خود مخند حافظ چو تَرکِ غمزهٔ تُرکان نمی‌کنی دانی کجاست جای تو؟ خوارزم یا خجند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1061 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دانی که چنگ و عود چه تَقریر می‌کنند؟ پنهان خورید باده که تَعزیر می‌کنند عیبِ جوان و سرزنش پیر می‌کنند جز قلبِ تیره هیچ نشد و هنوز باطل در این خیال که اِکسیر می‌کنند گویند رمزِ مگویید و مشنوید مشکل حکایتیست که تَقریر می‌کنند ما از برونِ در شده مغرورِ صد فریب تا خود درونِ پرده چه تدبیر می‌کنند این سالِکان نِگَر که چه با پیر می‌کنند صد مُلکِ به نیم نظر می‌توان خرید خوبان در این معامله تَقصیر می‌کنند قومی به جِدّ و جهد نهادند وصلِ دوست قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند فِی الجُمله اعتماد مَکُن بر ثباتِ دَهر کاین کارخانه‌ایست که تغییر می‌کنند مِی خور که و و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1038 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عید است و آخِرِ گُل و در انتظار ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار ،_ولی کاری بِکَرد همّت پاکانِ روزه دار دل در جهان مَبَند و به مستی سؤال کن از فیض جام و قصهٔ جمشیدِ کامگار جز نقدِ جان به دست ندارم شراب کو؟ کان نیز بر کرشمهٔ ساقی کُنم نثار خوش دولتیست خرّم و خوش خسروی کریم یا رب ز چشمْ زخمِ زمانش نگاه دار جامِ مُرَصَّعِ تو بدین دُرِّ شاهوار گر فوت شد سَحور چه نقصان صَبوح هست از مِی کنند روزه گشا طالبانِ زانجا که پرده پوشیِ عفوِ کریمِ توست بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار ترسم که روزِ حشر عِنان بر عِنان رَوَد تسبیحِ و خرقهٔ رندِ شرابخوار حافظ چو رفت روزه و نیز می‌رود ناچار باده نوش که از دستْ رفتْ کار ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/988 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بیا و کَشتیِ ما در شَطِ شراب انداز خروش و وِلوِله در جانِ و شاب انداز که گفته‌اند نِکویی کن و در آب انداز ز کویِ میکده برگشته‌ام ز راهِ خَطا مرا دِگَر ز کَرَم با رَهِ صواب انداز بیار زان مِی مشک بو جامی شرارِ رَشک و حسد در انداز اگر چه مست و خرابم، تو نیز لطفی کن نظر بر این سرگشتهٔ خراب انداز ز رویِ دخترِ گُلْچِهرِ رَز نقاب انداز مَهِل که روزِ وفاتم به خاک بسپارند مرا به میکده بَر، در خُمِ شراب انداز ز جورِ چرخ چو به جان رسید به سویِ دیو مِحَن ناوَکِ شهاب انداز ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/969 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در عهدِ پادشاهِ خطابخشِ جُرم پوش حافظ قَرابه کَش شد و مفتی پیاله نوش تا دید محتسب که سَبو می‌کشد به دوش احوالِ و قاضی و شُربُ الیَهودِشان کردم سؤال صبحدم از پیرِ مِی فروش گفتا نه گفتنیست سخن گر چه محرمی دَرکَش زبان و پرده نگه دار و مِی بنوش ساقی بهار می‌رسد و وجهِ مِی نماند فکری بکن که خونِ آمد ز غم به جوش عُذرم پذیر و جرم به ذیلِ کرم بپوش تا چند همچو شمع زبان آوری کنی؟ پروانهٔ مراد رسید ای مُحِب خموش ای پادشاهِ صورت و معنی که مثل تو نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش چندان بمان که خرقهٔ اَزْرَق کُنَد قبول بختِ جوانَت از فلکِ پیرِ ژِنده پوش ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/945 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرحبا طایرِ فَرُّخ پِیِ فرخنده پیام خیرِ مقدم چه خبر؟ دوست کجا؟ راه کدام؟ که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام ماجرایِ من و معشوقِ مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام گل ز حَد بُرد تَنَعُّم نفسی رخ بنما سرو می‌نازد و خوش نیست خدا را بخرام زلفِ چو زُنّار همی‌فرماید برو ای که شد بر تنِ ما خرقه حرام عاقبت دانهٔ خالِ تو فِکَندَش در دام چشمِ بیمارِ مرا خواب نه در خور باشد من لَهُ یَقتُلُ داءٌ دَنَفٌ کیفَ یَنام؟ تو تَرَحُّم نکنی بر منِ مُخلص گفتم ذاکَ دعوایَ و ها انتَ و تِلکَ الایّام حافظ ار میل به ابرویِ تو دارد شاید جای در گوشهٔ محراب کنند اهلِ کلام ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/916 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بُشری اِذِ السَّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم لِلّهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم ؟_که_این_فتح_مژده_داد تا جان فِشانَمَش چو زر و سیم در قَدَم از بازگشتِ شاه در این طُرفِه منزل است آهنگِ خصم او به سراپردهٔ عَدَم پیمان شکن هرآینه گَردَد شکسته انَّ العُهودَ عِندَ مَلیکِ النُّهی ذِمَم می‌جست از سحابِ اَمل رحمتی ولی جز دیده‌اش مُعاینه بیرون نداد نَم الآنَ قَد نَدِمتَ و ما یَنفَعُ النَّدَم ساقی چو مَه رخ و از اهلِ راز بود حافظ بخورد باده و و فقیه هم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/914 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر تیغ بارد در کوی آن ماه گردن نهادیم الحکم لله لیکن چه چاره با بخت گمراه ما و واعظ کمتر شناسیم یا جام باده یا قصه کوتاه من رند و عاشق در موسم آن گاه توبه استغفرالله مهر تو عکسی بر ما نیفکند آیینه رویا آه از آه یا لیت شعری حتام القاه حافظ چه نالی گر وصل خواهی خون بایدت خورد در گاه و بی‌گاه ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/797 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در سرای مغان رفته بود و آب زده نشسته پیر و صلایی به و شاب زده ولی ز ترک کله چتر بر سحاب زده شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده عذار مغبچگان راه آفتاب زده عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز شکسته کسمه و بر برگ زده گرفته ساغر فرشتهٔ رحمت ز جرعه بر رخ حور و پری زده شکر شکسته سمن ریخته رباب زده سلام کردم و با من به روی خندان گفت که ای خمارکش مفلس شراب زده که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده وصال دولت بیدار ترسمت ندهند که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب زده بیا به میکده که بر تو عرضه کنم هزار صف ز دعاهای مستجاب زده فلک جنیبه کش شاه نصرت الدین است بیا ببین ملکش دست در رکاب زده خرد که ملهم غیب است بهر کسب شرف ز بام عرش صدش بوسه بر جناب زده ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/793 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بیا با ما مورز این کینه داری که حق صحبت دیرینه داری از آن گوهر که در گنجینه داری ولیکن کی نمایی رخ به رندان تو کز خورشید و مه آیینه داری بد رندان مگو ای و هش دار که با حکم خدایی کینه داری نمی‌ترسی ز آه آتشینم تو دانی خرقه پشمینه داری خدا را گر می‌دوشینه داری ندیدم خوشتر از شعر تو به قرآنی که اندر سینه داری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/765 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که شد محرمِ در حرمِ بِمانْد وان که این کار ندانست در انکار بِمانْد شُکر ایزد که نه در پردهٔ پندار بِمانْد صوفیان واسِتَدَنْد از گروِ مِی همه رَخْت دلقِ ما بود که در خانهٔ خَمّار بِمانْد محتسب شد و فِسقِ خود از یاد بِبُرد قصهٔ ماست که در هر سرِ بازار بِمانْد هر مِیِ لعل کز آن دستِ بلورین سِتَدیم آبِ حسرت شد و در چشمِ گهربار بِمانْد جاودان کس نشنیدیم که در کار بِمانْد گشت بیمار که چون چشمِ تو گردد نرگس شیوهٔ تو نَشُدَش و بیمار بِمانْد از صدایِ سخنِ ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبدِ دَوّار بِمانْد داشتم و صد عیبِ مرا می‌پوشید خرقه رهنِ مِی و مطرب شد و زُنّار بِمانْد بر جمالِ تو چنان صورتِ چین حیران شد که حدیثش همه جا در در و دیوار بِمانْد به تماشاگَهِ زلفش روزی شد که بازآید و جاوید گرفتار بِمانْد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1064 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرحبا طایرِ فَرُّخ پِیِ فرخنده پیام خیرِ مقدم چه خبر؟ دوست کجا؟ راه کدام؟ که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام ماجرایِ من و معشوقِ مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام گل ز حَد بُرد تَنَعُّم نفسی رخ بنما سرو می‌نازد و خوش نیست خدا را بخرام زلفِ چو زُنّار همی‌فرماید برو ای که شد بر تنِ ما خرقه حرام عاقبت دانهٔ خالِ تو فِکَندَش در دام چشمِ بیمارِ مرا خواب نه در خور باشد من لَهُ یَقتُلُ داءٌ دَنَفٌ کیفَ یَنام؟ تو تَرَحُّم نکنی بر منِ مُخلص گفتم ذاکَ دعوایَ و ها انتَ و تِلکَ الایّام حافظ ار میل به ابرویِ تو دارد شاید جای در گوشهٔ محراب کنند اهلِ کلام ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/916 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر تیغ بارد در کوی آن ماه گردن نهادیم الحکم لله لیکن چه چاره با بخت گمراه ما و واعظ کمتر شناسیم یا جام باده یا قصه کوتاه من رند و عاشق در موسم آن گاه توبه استغفرالله مهر تو عکسی بر ما نیفکند آیینه رویا آه از آه یا لیت شعری حتام القاه حافظ چه نالی گر وصل خواهی خون بایدت خورد در گاه و بی‌گاه ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/797 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عید است و آخِرِ گُل و در انتظار ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار ،_ولی کاری بِکَرد همّت پاکانِ روزه دار دل در جهان مَبَند و به مستی سؤال کن از فیض جام و قصهٔ جمشیدِ کامگار جز نقدِ جان به دست ندارم شراب کو؟ کان نیز بر کرشمهٔ ساقی کُنم نثار خوش دولتیست خرّم و خوش خسروی کریم یا رب ز چشمْ زخمِ زمانش نگاه دار جامِ مُرَصَّعِ تو بدین دُرِّ شاهوار گر فوت شد سَحور چه نقصان صَبوح هست از مِی کنند روزه گشا طالبانِ زانجا که پرده پوشیِ عفوِ کریمِ توست بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار ترسم که روزِ حشر عِنان بر عِنان رَوَد تسبیحِ و خرقهٔ رندِ شرابخوار حافظ چو رفت روزه و نیز می‌رود ناچار باده نوش که از دستْ رفتْ کار ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/988 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عید است و آخِرِ گُل و در انتظار ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار ،_ولی کاری بِکَرد همّت پاکانِ روزه دار دل در جهان مَبَند و به مستی سؤال کن از فیض جام و قصهٔ جمشیدِ کامگار جز نقدِ جان به دست ندارم شراب کو؟ کان نیز بر کرشمهٔ ساقی کُنم نثار خوش دولتیست خرّم و خوش خسروی کریم یا رب ز چشمْ زخمِ زمانش نگاه دار جامِ مُرَصَّعِ تو بدین دُرِّ شاهوار گر فوت شد سَحور چه نقصان صَبوح هست از مِی کنند روزه گشا طالبانِ زانجا که پرده پوشیِ عفوِ کریمِ توست بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار ترسم که روزِ حشر عِنان بر عِنان رَوَد تسبیحِ و خرقهٔ رندِ شرابخوار حافظ چو رفت روزه و نیز می‌رود ناچار باده نوش که از دستْ رفتْ کار ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/988 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صوفی بیا که آینه صافیست جام را تا بنگری صفای می لعل‌فام را کاین نیست زاهد عالی‌مقام را عَنقا شکار کَس نشود دام بازچین کآنجا همیشه باد به دست است، دام را در بزم دور، یک‌دو قدح درکش و برو یعنی طمع مدار وصال دوام را ای شباب رفت و نچیدی ز عیش پیرانه‌سر مکن هنری ننگ و نام را آدمْ بهشتْ، روضهٔ دارُالسَلام را ما را بر آستان تو بس حق خدمت است ای خواجه بازبین به تَرَحُّم غلام را حافظ مرید جام می است ای صبا برو وز بنده بندگی برسان جام را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/689 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی به نور باده برافروز جامِ ما مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما ای بی‌خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما هرگز نمیرد آن که زنده شد به ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهی‌قدان کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما ای باد اگر به اَحباب بگذری زنهار عرضه دِه بَرِ جانان پیام ما ؟! خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما مستی به چشمِ شاهدِ ما خوش است زآن رو سپرده‌اند به مستی زمام ما ترسم که صرفه‌ای نَبَرَد روز بازخواست نانِ حلالِ ، ز آب حرام ما حافظ ز دیده، دانهٔ اشکی همی‌فشان باشد که مرغِ وصل کُند قصدِ دام ما دریای اخضر فلک و کشتی هلال هستند غرق نعمت ما ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1139 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زاهدِ ظاهرپرست از ما آگاه نیست در حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیست در صراطِ مستقیم ای کسی گمراه نیست تا چه بازی رخ نماید بیدَقی خواهیم راند عرصهٔ شطرنجِ رندان را مجالِ شاه نیست چیست این سقفِ بلندِ سادهٔ بسیارنقش زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است کاین همه زخمِ نهان هست و مجالِ آه نیست کاندر این طُغرا نشانِ حِسبَةً لِلّه نیست هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو کِبر و ناز و و دربان بدین درگاه نیست بر درِ میخانه رفتن کارِ یکرنگان بود خودفروشان را به کویِ می‌فروشان راه نیست هر چه هست از قامتِ ناسازِ بی اندام ماست ور نه تشریفِ تو بر بالایِ کس کوتاه نیست بندهٔ پیرِ خراباتم که لطفش دایم است ور نه لطفِ و زاهد، گاه هست و گاه نیست حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی‌مشربیست عاشقِ دُردی‌کش اندر بندِ مال و جاه نیست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/687 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈