eitaa logo
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه پسرانه
89 دنبال‌کننده
17 عکس
289 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد دریای آتشینم در دیده موج زد خود کرده بود غارت حوالی بازم به یک شبیخون بر ملک اندرون زد دیدار در پایم ارغوان ریخت گفتار جان فزایش در گوشم ارغنون زد دیوانگان را می‌بست در سلاسل هر جا که عاقلی بود اینجا دم از جنون زد یا رب که در وی پروای نگنجد دست محبت آنجا خرگاه چون زد غلغل فکند روحم در ملایک هر گه که سنگ آهی بر طاق آبگون زد ز برون شو گر مرد راه کان کس رسید در وی کز قدم برون زد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/548 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بگذشت و بازم آتش در خرمن سکون زد دریای آتشینم در دیده موج زد خود کرده بود غارت حوالی بازم به یک شبیخون بر ملک اندرون زد دیدار در پایم ارغوان ریخت گفتار جان فزایش در گوشم ارغنون زد دیوانگان را می‌بست در سلاسل هر جا که عاقلی بود اینجا دم از جنون زد یا رب که در وی پروای نگنجد دست محبت آنجا خرگاه چون زد غلغل فکند روحم در ملایک هر گه که سنگ آهی بر طاق آبگون زد ز برون شو گر مرد راه کان کس رسید در وی کز قدم برون زد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/548 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار ترک رضای کند در رضای یار گر بر وجود عاشق نهند تیغ بیند خطای و نبیند خطای یار یار از برای گرفتن طریق نیست ما بکشیم از برای یار یاران شنیده‌ام که بیابان گرفته‌اند بی‌طاقت از ملامت خلق و جفای یار من ره نمی‌برم مگر آن جا که کوی دوست من سر نمی‌نهم مگر آن جا که پای یار گفتی هوای باغ در ایام ما را به در نمی‌رود از سر هوای یار بستان بی مشاهده دیدن مجاهده‌ست ور صد درخت بنشانی به جای یار ای باد اگر به روحانیان روی یار قدیم را برسانی دعای یار ما را ز درد تو با کس حدیث نیست هم پیش یار گفته شود ماجرای یار هر کس میان جمعی و و گوشه‌ای بیگانه باشد از همه خلق آشنای یار ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/420 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای سروبالای سهی کز صورت حال آگهی وز هر که در عالم بهی ما نیز هم بد نیستیم گفتی به رنگ من هرگز نبیند آری نکو گفتی ولی ما نیز هم بد نیستیم تا چند گویی ما و بس کوته کن ای رعنا و بس نه تویی و بس ما نیز هم بد نیستیم ای شاهد هر مجلسی و آرام جان هر کسی گر دوستان داری بسی ما نیز هم بد نیستیم گفتی که چون من در زمی دیگر نباشد آدمی ای جان لطف و مردمی ما نیز هم بد نیستیم گر بو تویی ور تویی ور در جهان نیکو تویی ما نیز هم بد نیستیم گویی چه شد کان سروبن با ما نمی‌گوید سخن گو بی‌وفایی پر مکن ما نیز هم بد نیستیم گر تو به حسن افسانه‌ای یا گوهر یک دانه‌ای از ما چرا بیگانه‌ای ما نیز هم بد نیستیم ای در ما داغ تو تا کی فریب و تو گر به بود در باغ تو ما نیز هم بد نیستیم باری غرور از سر بنه و انصاف درد من بده ای باغ شفتالو و به ما نیز هم بد نیستیم گفتم تو ما را دیده‌ای وز حال ما پرسیده‌ای پس چون ز ما رنجیده‌ای ما نیز هم بد نیستیم گفتی به از من در چگل صورت نبندد آب و ای سست مهر سخت ما نیز هم بد نیستیم گر آن بگزید بر ما همنشین گو هر که برگزین ما نیز هم بد نیستیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/271 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست بتی لطیف ساده در دست گرفته جام باده در مجلس بزم باده نوشان بسته کمر و قبا گشاده افتاده زمین به حضرت او گردونش به خدمت ایستاده خورشید و مهش ز سر بر خط بندگی نهاده خورشید که شاه آسمان است در عرصه حسن او پیاده وه وه که بزرگوار حوریست از روزن جنت اوفتاده لعلش چو عقیق گوهرآگین زلفش چو کمند تاب داده در بوستان رویش زنگی بچگان ز ماه زاده نرسد به یار هرگز کاو است و یار ساده ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/207 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی به نور باده برافروز جامِ ما مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما ای بی‌خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما هرگز نمیرد آن که زنده شد به ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهی‌قدان کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما ای باد اگر به اَحباب بگذری زنهار عرضه دِه بَرِ جانان پیام ما ؟! خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما مستی به چشمِ شاهدِ ما خوش است زآن رو سپرده‌اند به مستی زمام ما ترسم که صرفه‌ای نَبَرَد روز بازخواست نانِ حلالِ ، ز آب حرام ما حافظ ز دیده، دانهٔ اشکی همی‌فشان باشد که مرغِ وصل کُند قصدِ دام ما دریای اخضر فلک و کشتی هلال هستند غرق نعمت ما ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1139 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
همایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتد اگر تو را گذری بر مُقام ما افتد اگر ز رویِ تو عکسی به جامِ ما افتد شبی که ماهِ مراد از افق شود طالع بُوَد که پرتوِ نوری به بامِ ما افتد؟ به بارگاهِ تو چون باد را نباشد بار کی اتفاقِ مجالِ سلامِ ما افتد چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم که قطره‌ای ز زلالش به کامِ ما افتد کز این شکار، فراوان به دامِ ما افتد به ناامیدی از این در مرو، بزن فالی بُوَد که قرعهٔ دولت به نامِ ما افتد ز خاکِ کوی تو هر گَه که دَم زند نسیمِ جان در مشامِ ما افتد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1134 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سحر بلبل حکایت با صبا کرد که رویِ با ما چه‌ها کرد ،_خون_در_دل_افتاد وز آن ، به خارم مبتلا کرد غلامِ همتِ آن نازنینم که کار خیر بی روی و ریا کرد من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد گر از سلطان طمع کردم، خطا بود ور از وفا جُستَم، جفا کرد که دردِ شب نشینان را دوا کرد نقابِ کَشید و زلفِ سُنبل گره بندِ قبای غنچه وا کرد به هر سو بلبلِ عاشق در افغان تَنَعُّم از میان، بادِ صبا کرد بشارت بَر به کویِ می فروشان که توبه از زهدِ ریا کرد وفا از خواجگانِ شهر با من کمالِ دولت و دین بوالوفا کرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1116 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه مستی است؟ ندانم که رو به ما آورد که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟ که مرغ نغمه سُرا سازِ خوش نوا آورد دلا چو غنچه شکایت ز کارِ بسته مَکُن که بادِ صبح نسیمِ گره گشا آورد رسیدنِ و نسرین به خیر و خوبی باد بنفشه شاد و کَش آمد، سَمَن صفا آورد صبا به خوش خبری هُدهُدِ سلیمان است که مژدهٔ طرب از سبا آورد برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد مریدِ پیرِ مُغانم ز من مرنج ای چرا که وعده تو کردیّ و او به جا آورد به تنگ چشمیِ آن تُرکِ لشکری نازم که حمله بر منِ درویشِ یک قبا آورد فلک غلامی کنون به طوع کُنَد که اِلتِجا به درِ دولتِ شما آورد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1100 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بویِ خوشِ تو هر که ز بادِ صبا شنید از آشْنا سخنِ آشْنا شنید کاین گوش بس حکایتِ شاه و گدا شنید خوش می‌کنم به بادهٔ مُشکین مشامِ جان کز پوش صومعه بویِ ریا شنید سِرِّ خدا که عارفِ سالِک به کَس نگفت در حیرتم که باده فروش از کجا شنید یا رب کجاست محرمِ رازی که یک زمان دل شرحِ آن دهد که چه گفت و چه‌ها شنید کز غمگسارِ خود سخنِ ناسزا شنید محروم اگر شدم ز سرِ کوی او چه شد؟ از زمانه که بویِ وفا شنید؟ ساقی بیا که ندا می‌کند بلند کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنید ما باده زیرِ خرقه نه امروز می‌خوریم صد بار پیرِ میکده این ماجرا شنید ما مِی به بانگِ چنگ نه امروز می‌کشیم بس دور شد که گنبدِ چرخ این صدا شنید پندِ حکیم محضِ صَواب است و عینِ خیر فرخنده آن کسی که به سَمعِ رضا شنید حافظ وظیفهٔ تو دعا گفتن است و بس در بَندِ آن مباش که نشنید یا شنید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/991 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خیالِ رویِ تو چون بُگذَرَد به چَشم دل از پِیِ نظر آید به سویِ روزنِ چَشم منم ز عالَم و این گوشهٔ مُعَیَّنِ چَشم بیا که لَعل و گَُهَر در نثارِ مَقْدَمِ تو ز گنج‌خانه می‌کشم به روزنِ چَشم سَحَر سِرِشکِ رَوانم سرِ خرابی داشت گَرَم نه خونِ جگر می‌گرفت دامنِ چَشم نخست روز که دیدم رخِ تو می‌گفت اگر رسَد خِلَلی، خونِ من به گردنِ چَشم ،_شبِ_دوش به راهِ باد نهادم چراغِ روشنِ چَشم به مردمی که دردمندِ را مَزَن به ناوَکِ مردم افکنِ چَشم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/885 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حجابِ چهرهٔ جان می‌شود غبارِ تنم خوشا دَمی که از آن چهره پرده برفکنم رَوَم به رضوان، که مرغِ آن چمنم عیان نشد که چرا آمدم، کجا رفتم دریغ و درد که غافل ز کارِ خویشتنم چگونه طوف کنم در فضایِ عالمِ قدس؟ که در سراچهٔ ترکیب، تخته بندِ تنم اگر ز خونِ بویِ شوق می‌آید عجب مدار که هم دردِ نافهٔ خُتَنَم که سوزهاست نهانی درونِ پیرهنم بیا و هستیِ ز پیشِ او بردار که با وجودِ تو کَس نَشنَوَد ز من که منم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/881 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بی تو ای سروِ روان، با و چه کنم؟ زلفِ سنبل چه کَشَم عارضِ سوسن چه کنم؟ نیست چون آینه‌ام، روی ز آهن چه کنم؟ برو ای ناصِح و بر دُردکشان خرده مگیر کارفرمایِ قَدَر می‌کند این، من چه کنم؟ برقِ غیرت چو چُنین می‌جَهَد از مَکمَنِ غیب تو بفرما که منِ سوخته خِرمن چه کنم؟ شاهِ تُرکان چو پسندید و به چاهم انداخت دستگیر ار نشود لطفِ تَهَمتَن چه کنم؟ چارهٔ تیره شبِ وادی ایمن چه کنم؟ حافظا خُلدِ بَرین خانه موروثِ من است اندر این منزلِ ویرانه نشیمن چه کنم؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/878 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا سرِ زلفِ تو در دست نسیم افتادست دلِ سودازده از غصه دو نیم افتادست لیکن این هست که این نسخه سَقیم افتادست در خَم زلف تو آن خال سیه دانی چیست؟ نقطهٔ دوده که در حلقه جیم افتادست زلف مِشکین تو در فردوسِ عِذار چیست؟ طاووس که در باغ نعیم افتادست دلِ من در هوسِ رویِ تو ای مونس جان خاکِ راهیست که در دستِ نسیم افتادست از سرِ کویِ تو زان رو که عظیم افتادست سایهٔ قَدِّ تو بر قالبم ای عیسی دم عکسِ روحیست که بر عَظمِ رَمیم افتادست آن که جز کعبه مقامش نَبُد از یادِ لبت بر درِ میکده دیدم که مقیم افتادست! حافظِ گمشده را با غمت ای عزیز اتحادیست که در عهد قدیم افتادست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/862 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار ترک رضای کند در رضای یار گر بر وجود عاشق نهند تیغ بیند خطای و نبیند خطای یار یار از برای گرفتن طریق نیست ما بکشیم از برای یار یاران شنیده‌ام که بیابان گرفته‌اند بی‌طاقت از ملامت خلق و جفای یار من ره نمی‌برم مگر آن جا که کوی دوست من سر نمی‌نهم مگر آن جا که پای یار گفتی هوای باغ در ایام ما را به در نمی‌رود از سر هوای یار بستان بی مشاهده دیدن مجاهده‌ست ور صد درخت بنشانی به جای یار ای باد اگر به روحانیان روی یار قدیم را برسانی دعای یار ما را ز درد تو با کس حدیث نیست هم پیش یار گفته شود ماجرای یار هر کس میان جمعی و و گوشه‌ای بیگانه باشد از همه خلق آشنای یار ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/420 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
همایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتد اگر تو را گذری بر مُقام ما افتد اگر ز رویِ تو عکسی به جامِ ما افتد شبی که ماهِ مراد از افق شود طالع بُوَد که پرتوِ نوری به بامِ ما افتد؟ به بارگاهِ تو چون باد را نباشد بار کی اتفاقِ مجالِ سلامِ ما افتد چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم که قطره‌ای ز زلالش به کامِ ما افتد کز این شکار، فراوان به دامِ ما افتد به ناامیدی از این در مرو، بزن فالی بُوَد که قرعهٔ دولت به نامِ ما افتد ز خاکِ کوی تو هر گَه که دَم زند نسیمِ جان در مشامِ ما افتد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1134 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می خواه و افشان کن، از دهر چه می‌جویی؟ این گفت سحرگه ، بلبل تو چه می‌گویی؟ ،_تا_شاهد_و_ساقی_را لب گیری و رخ بوسی، می نوشی و بویی شمشادْ خرامان کن، و آهنگ کن تا سرو بیاموزد، از قد تو تا غنچهٔ خندانت، دولت به که خواهد داد ای شاخ رعنا، از بهر که می‌رویی؟ امروز که بازارت، پرجوش خریدار است دریاب و بنه گنجی، از مایهٔ نیکویی ،_در_رهگذر_باد_است طرفِ هنری بربند، از شمعِ نکورویی آن طُرِّه که هر جَعدش، صد نافهٔ چین ارزد خوش بودی اگر بودی، بوییش ز خوش‌خویی هر مرغ به دستانی، در شاه آمد بلبل به نواسازی، به غزل‌گویی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/712 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست بتی لطیف ساده در دست گرفته جام باده در مجلس بزم باده نوشان بسته کمر و قبا گشاده افتاده زمین به حضرت او گردونش به خدمت ایستاده خورشید و مهش ز سر بر خط بندگی نهاده خورشید که شاه آسمان است در عرصه حسن او پیاده وه وه که بزرگوار حوریست از روزن جنت اوفتاده لعلش چو عقیق گوهرآگین زلفش چو کمند تاب داده در بوستان رویش زنگی بچگان ز ماه زاده نرسد به یار هرگز کاو است و یار ساده ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/207 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سحر بلبل حکایت با صبا کرد که رویِ با ما چه‌ها کرد ،_خون_در_دل_افتاد وز آن ، به خارم مبتلا کرد غلامِ همتِ آن نازنینم که کار خیر بی روی و ریا کرد من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد گر از سلطان طمع کردم، خطا بود ور از وفا جُستَم، جفا کرد که دردِ شب نشینان را دوا کرد نقابِ کَشید و زلفِ سُنبل گره بندِ قبای غنچه وا کرد به هر سو بلبلِ عاشق در افغان تَنَعُّم از میان، بادِ صبا کرد بشارت بَر به کویِ می فروشان که توبه از زهدِ ریا کرد وفا از خواجگانِ شهر با من کمالِ دولت و دین بوالوفا کرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1116 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی به نور باده برافروز جامِ ما مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما ای بی‌خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما هرگز نمیرد آن که زنده شد به ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهی‌قدان کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما ای باد اگر به اَحباب بگذری زنهار عرضه دِه بَرِ جانان پیام ما ؟! خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما مستی به چشمِ شاهدِ ما خوش است زآن رو سپرده‌اند به مستی زمام ما ترسم که صرفه‌ای نَبَرَد روز بازخواست نانِ حلالِ ، ز آب حرام ما حافظ ز دیده، دانهٔ اشکی همی‌فشان باشد که مرغِ وصل کُند قصدِ دام ما دریای اخضر فلک و کشتی هلال هستند غرق نعمت ما ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1139 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈