دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد
ای بوی آشنایی دانستم از کجایی
پیغام وصل جانان پیوند روح دارد
سودای #عشق پختن عقلم نمیپسندد
فرمان عقل بردن #عشقم نمیگذارد
باشد که #خود به رحمت یاد آورند ما را
ور نه کدام قاصد پیغام ما گزارد
هم عارفان عاشق دانند حال مسکین
گر عارفی بنالد یا عاشقی بزارد
زهرم چو نوشدارو از دست یار #شیرین
بر #دل #خوشست نوشم بی او نمیگوارد
پایی که برنیارد روزی به سنگ #عشقی
گوییم جان ندارد یا #دل نمیسپارد
مشغول #عشق جانان گر عاشقیست #صادق
در روز تیرباران باید که سر نخارد
بیحاصلست یارا اوقات زندگانی
الا دمی که یاری با همدمی برآرد
دانی چرا نشیند #سعدی به کنج خلوت
کز دست #خوبرویان بیرون شدن نیارد
#دیدار_یار_غایب_دانی_چه_ذوق_دارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/572
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که چیزی دوست دارد جان و #دل بر وی گمارد
هر که محرابش تو باشی سر ز خلوت برنیارد
روزی اندر خاکت افتم ور به بادم میرود سر
کان که در پای تو میرد جان به #شیرینی سپارد
من نه آن صورت پرستم کز تمنای تو مستم
هوش من دانی که بردست آن که صورت مینگارد
عمر گویندم که ضایع میکنی با #خوبرویان
وان که منظوری ندارد عمر ضایع میگذارد
هر که میورزد درختی در سرابستان معنی
بیخش اندر #دل نشاند تخمش اندر جان بکارد
#عشق و مستوری نباشد پای گو در دامن آور
کز گریبان ملامت سر برآوردن نیارد
گر من از عهدت بگردم #ناجوانمردم نه مردم
عاشق #صادق نباشد کز ملامت سر بخارد
باغ میخواهم که روزی سرو بالایت ببیند
تا #گلت در پا بریزد و ارغوان بر سر ببارد
آن چه رفتارست و قامت وان چه گفتار و قیامت
چند #خواهی گفت #سعدی طیبات آخر ندارد
#هر_که_چیزی_دوست_دارد_جان_و_دل_بر_وی_گمارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/570
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در #صبح باز باشد
عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد
ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
که محب #صادق آنست که پاکباز باشد
به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن
که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
سخنی که نیست طاقت که ز #خویشتن بپوشم
به کدام دوست گویم که محل راز باشد
چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی
تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد
نه چنین حساب کردم چو تو دوست میگرفتم
که ثنا و حمد گوییم و جفا و #ناز باشد
دگرش چو بازبینی غم #دل مگوی #سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد
قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران
اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد
#شب_عاشقان_بیدل_چه_شبی_دراز_باشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/539
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که #شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد
یا مگس را پر ببندد یا عسل را سر بپوشد
همچنان عاشق نباشد ور بود #صادق نباشد
هر که درمان میپذیرد یا نصیحت مینیوشد
گر مطیع خدمتت را کفر فرمایی بگوید
ور حریف مجلست را زهر فرمایی بنوشد
شمع پیشت روشنایی نزد آتش مینماید
گل به دستت #خوبرویی پیش یوسف میفروشد
سود بازرگان دریا بیخطر ممکن نگردد
هر که مقصودش تو باشی تا #نفس دارد بکوشد
برگ چشمم مینخوشد در زمستان فراقت
وین عجب کاندر زمستان برگهای تر بخوشد
هر که معشوقی ندارد عمر ضایع میگذارد
همچنان #ناپخته باشد هر که بر آتش نجوشد
تا غمی پنهان نباشد رقتی پیدا نگردد
هم #گلی دیدست #سعدی تا چو #بلبل میخروشد
#هر_که_شیرینی_فروشد_مشتری_بر_وی_بجوشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/518
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
#دلبرا پیش وجودت همه #خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند
شهری اندر #هوست سوخته در آتش #عشق
خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند
خون #صاحب نظران ریختی ای کعبه حسن
قتل اینان که روا داشت که صید حرمند
صنم اندر بلد کفر پرستند و صلیب
زلف و روی تو در اسلام صلیب و صنمند
گاه گاهی بگذر در صف #دلسوختگان
تا ثناییت بگویند و دعایی بدمند
هر خم از جعد پریشان تو زندان #دلیست
تا نگویی که اسیران کمند تو کمند
حرفهای خط موزون تو پیرامن روی
گویی از مشک سیه بر #گل سوری رقمند
در چمن سرو ستادست و صنوبر خاموش
که اگر قامت #زیبا ننمایی بچمند
زین امیران ملاحت که تو بینی بر کس
به شکایت نتوان رفت که خصم و حکمند
بندگان را نه گزیرست ز حکمت نه گریز
چه کنند ار بکشی ور بنوازی خدمند
جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و #گل و خار و غم و شادی به همند
غم #دل با تو نگویم که تو در راحت #نفس
نشناسی که جگرسوختگان در المند
تو سبکبار قوی حال کجا دریابی
که ضعیفان غمت بارکشان ستمند
#سعدیا عاشق #صادق ز بلا نگریزد
سست عهدان ارادت ز ملامت برمند
#دلبرا_پیش_وجودت_همه_خوبان_عدمند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/481
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این جا شکری هست که چندین مگسانند
یا بوالعجبی کاین همه #صاحب #هوسانند
بس در طلبت سعی نمودیم و نگفتی
کاین هیچ کسان در طلب ما چه کسانند
ای قافله سالار چنین گرم چه رانی
آهسته که در کوه و کمر بازپسانند
صد مشعله افروخته گردد به چراغی
این نور تو داری و دگر مقتبسانند
من قلب و لسانم به وفاداری و صحبت
و اینان همه قلبند که پیش تو لسانند
آنان که شب آرام نگیرند ز فکرت
چون #صبح پدیدست که #صادق #نفسانند
و آنان که به دیدار چنان میل ندارند
سوگند توان #خورد که بی عقل و خسانند
دانی چه جفا میرود از دست رقیبت
حیفست که طوطی و زغن هم قفسانند
در طالع من نیست که نزدیک تو باشم
میگویمت از دور دعا گر برسانند
#این_جا_شکری_هست_که_چندین_مگسانند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/478
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که را باغچهای هست به بستان نرود
هر که مجموع نشستست پریشان نرود
آن که در دامنش آویخته باشد خاری
هرگزش گوشه خاطر به #گلستان نرود
سفر قبله درازست و مجاور با دوست
روی در قبله معنی به بیابان نرود
گر بیارند کلید همه درهای بهشت
جان عاشق به تماشاگه رضوان نرود
گر سرت مست کند بوی حقیقت روزی
اندرونت به #گل و #لاله و ریحان نرود
هر که دانست که منزلگه معشوق کجاست
مدعی باشد اگر بر سر پیکان نرود
صفت عاشق #صادق به درستی آنست
که گرش سر برود از سر پیمان نرود
به نصیحتگر #دلشیفته میباید گفت
برو ای #خواجه که این درد به درمان نرود
به ملامت نبرند از #دل ما صورت #عشق
نقش بر سنگ نبشتست به طوفان نرود
#عشق را عقل نمیخواست که بیند لیکن
هیچ عیار نباشد که به زندان نرود
#سعدیا گر همه شب #شرح غمش #خواهی گفت
شب به پایان رود و #شرح به پایان نرود
#هر_که_را_باغچهای_هست_به_بستان_نرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/460
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که مجموع نباشد به تماشا نرود
یار با یار سفرکرده به تنها نرود
باد آسایش گیتی نزند بر #دل ریش
#صبح #صادق ندمد تا شب یلدا نرود
بر #دلآویختگان، عرصه عالم تنگست
کان که جایی به #گل افتاد دگر جا نرود
هرگز اندیشه یار از #دل دیوانه #عشق
به تماشای #گل و سبزه و صحرا نرود
به سر خار مغیلان بروم با تو چنان
به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود
با همه رفتن #زیبای تذرو اندر باغ
که به شوخی برود پیش تو #زیبا نرود
گر تو ای تخت سلیمان به سر ما #زین دست
رفت #خواهی عجب ار مورچه در پا نرود
باغبانان به شب از زحمت #بلبل چونند
که در ایام #گل از باغچه غوغا نرود
همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسید
آری آنجا که تو باشی سخن ما نرود
هر که ما را به نصیحت ز تو میپیچد روی
گو به #شمشیر که عاشق به مدارا نرود
ماه رخسار بپوشی تو بت یغمایی
تا #دل خلقی از این شهر به یغما نرود
گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غم جانست به دریا نرود
#سعدیا بار کش و یار فراموش مکن
مهر وامق به جفا کردن عذرا نرود
#هر_که_مجموع_نباشد_به_تماشا_نرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/461
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای #خویش کند در رضای یار
گر بر وجود عاشق #صادق نهند تیغ
بیند خطای #خویش و نبیند خطای یار
یار از برای #نفس گرفتن طریق نیست
ما #نفس #خویشتن بکشیم از برای یار
یاران شنیدهام که بیابان گرفتهاند
بیطاقت از ملامت خلق و جفای یار
من ره نمیبرم مگر آن جا که کوی دوست
من سر نمینهم مگر آن جا که پای یار
گفتی هوای باغ در ایام #گل #خوشست
ما را به در نمیرود از سر هوای یار
بستان بی مشاهده دیدن مجاهدهست
ور صد درخت #گل بنشانی به جای یار
ای باد اگر به #گلشن روحانیان روی
یار قدیم را برسانی دعای یار
ما را ز درد #عشق تو با کس حدیث نیست
هم پیش یار گفته شود ماجرای یار
هر کس میان جمعی و #سعدی و گوشهای
بیگانه باشد از همه خلق آشنای یار
#یار_آن_بود_که_صبر_کند_بر_جفای_یار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/420
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که #نازک بود تن یارش
گو #دل #نازنین نگه دارش
عاشق #گل دروغ میگوید
که تحمل نمیکند خارش
نیکخواها در آتشم بگذار
وین نصیحت مکن که بگذارش
کاش با #دل هزار جان بودی
تا فدا کردمی به دیدارش
عاشق #صادق از ملامت دوست
گر برنجد به دوست مشمارش
کس به آرام جان ما نرسد
که نه اول به جان رسد کارش
خانه یار سنگدل این است
هر که سر میزند به دیوارش
خون ما #خود محل آن دارد
که بود پیش دوست مقدارش
#سعدیا گر به جان خطاب کند
ترک جان گوی و #دل به دست آرش
#هر_که_نازک_بود_تن_یارش #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/395
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش
آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی #خویشش
وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش
هر که از یار تحمل نکند یار مگویش
وان که در #عشق ملامت نکشد مرد مخوانش
چون #دل از دست به درشد مثل کره توسن
نتوان باز گرفتن به همه شهر عنانش
به جفایی و قفایی نرود عاشق #صادق
مژه بر هم نزند گر بزنی تیر و سنانش
خفته خاک لحد را که تو #ناگه به سر آیی
عجب ار باز نیاید به تن مرده روانش
شرم دارد چمن از قامت #زیبای بلندت
که همه عمر نبودهست چنین سرو روانش
گفتم از ورطه #عشقت به صبوری به درآیم
باز میبینم و دریا نه پدید است کرانش
عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد
بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش
چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی
بنده بی جرم و خطایی نه صواب است مرانش
نرسد #ناله #سعدی به کسی در همه عالم
که نه تصدیق کند کز سر دردیست فغانش
گر فلاطون به حکیمی مرض #عشق بپوشد
عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش
#هر_که_سودای_تو_دارد_چه_غم_از_هر_که_جهانش #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/385
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر کسی را نتوان گفت که #صاحبنظر است
#عشقبازی دگر و #نفسپرستی دگر است
نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است
هر که در آتش #عشقش نبود طاقت سوز
گو به نزدیک مرو کآفت پروانه پر است
گر من از دوست بنالم #نفسم #صادق نیست
خبر از دوست ندارد که ز #خود باخبر است
آدمی صورت اگر دفع کند شهوت #نفس
آدمی #خوی شود ور نه همان جانور است
شربت از دست #دلارام چه #شیرین و چه تلخ
بده ای دوست که مستسقی از آن تشنهتر است
من #خود از #عشق لبت فهم سخن مینکنم
هرچ از آن تلخترم گر تو بگویی شکر است
ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست
خصم آنم که میان من و تیغت سپر است
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سر است
دست #سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست
ترک لؤلؤ نتوان گفت که دریا خطر است
#هر_کسی_را_نتوان_گفت_که_صاحبنظر_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/44
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بخت جوان دارد آن که با تو قرین است
پیر نگردد که در بهشت برین است
دیگر از آن جانبم نماز نباشد
گر تو اشارت کنی که قبله چنین است
آینهای پیش آفتاب نهادست
بر در آن خیمه یا شعاع جبین است
گر همه عالم ز لوح فکر بشویند
#عشق نخواهد شدن که نقش نگین است
گوشه گرفتم ز خلق و فایدهای نیست
گوشه چشمت بلای گوشه نشین است
تا نه تصور کنی که بی تو صبوریم
گر #نفسی میزنیم بازپسین است
حسن تو هر جا که طبل #عشق فروکوفت
بانگ برآمد که غارت #دل و دین است
سیم و زرم گو مباش و دنیی و اسباب
روی تو بینم که ملک روی زمین است
عاشق #صادق به زخم دوست نمیرد
زهر مذابم بده که ماء مَعین است
#سعدی از این پس که راه پیش تو دانست
گر ره دیگر رود ضلال مبین است
#بخت_جوان_دارد_آن_که_با_تو_قرین_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/22
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گفتم مگر به #خواب ببینم خیال دوست
اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست
مردم هلال عید بدیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست
ما را دگر به سرو بلند التفات نیست
از دوستی قامت بااعتدال دوست
زان بیخودم که عاشق #صادق نباشدش
پروای #نفس #خویشتن از اشتغال دوست
ای #خواب گرد دیده #سعدی دگر مگرد
یا دیده جای #خواب بود یا خیال دوست
#گفتم_مگر_به_خواب_ببینم_خیال_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/45
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای #خویش کند در رضای یار
گر بر وجود عاشق #صادق نهند تیغ
بیند خطای #خویش و نبیند خطای یار
یار از برای #نفس گرفتن طریق نیست
ما #نفس #خویشتن بکشیم از برای یار
یاران شنیدهام که بیابان گرفتهاند
بیطاقت از ملامت خلق و جفای یار
من ره نمیبرم مگر آن جا که کوی دوست
من سر نمینهم مگر آن جا که پای یار
گفتی هوای باغ در ایام #گل #خوشست
ما را به در نمیرود از سر هوای یار
بستان بی مشاهده دیدن مجاهدهست
ور صد درخت #گل بنشانی به جای یار
ای باد اگر به #گلشن روحانیان روی
یار قدیم را برسانی دعای یار
ما را ز درد #عشق تو با کس حدیث نیست
هم پیش یار گفته شود ماجرای یار
هر کس میان جمعی و #سعدی و گوشهای
بیگانه باشد از همه خلق آشنای یار
#یار_آن_بود_که_صبر_کند_بر_جفای_یار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/420
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که مجموع نباشد به تماشا نرود
یار با یار سفرکرده به تنها نرود
باد آسایش گیتی نزند بر #دل ریش
#صبح #صادق ندمد تا شب یلدا نرود
بر #دلآویختگان، عرصه عالم تنگست
کان که جایی به #گل افتاد دگر جا نرود
هرگز اندیشه یار از #دل دیوانه #عشق
به تماشای #گل و سبزه و صحرا نرود
به سر خار مغیلان بروم با تو چنان
به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود
با همه رفتن #زیبای تذرو اندر باغ
که به شوخی برود پیش تو #زیبا نرود
گر تو ای تخت سلیمان به سر ما #زین دست
رفت #خواهی عجب ار مورچه در پا نرود
باغبانان به شب از زحمت #بلبل چونند
که در ایام #گل از باغچه غوغا نرود
همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسید
آری آنجا که تو باشی سخن ما نرود
هر که ما را به نصیحت ز تو میپیچد روی
گو به #شمشیر که عاشق به مدارا نرود
ماه رخسار بپوشی تو بت یغمایی
تا #دل خلقی از این شهر به یغما نرود
گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غم جانست به دریا نرود
#سعدیا بار کش و یار فراموش مکن
مهر وامق به جفا کردن عذرا نرود
#هر_که_مجموع_نباشد_به_تماشا_نرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/461
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش
آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی #خویشش
وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش
هر که از یار تحمل نکند یار مگویش
وان که در #عشق ملامت نکشد مرد مخوانش
چون #دل از دست به درشد مثل کره توسن
نتوان باز گرفتن به همه شهر عنانش
به جفایی و قفایی نرود عاشق #صادق
مژه بر هم نزند گر بزنی تیر و سنانش
خفته خاک لحد را که تو #ناگه به سر آیی
عجب ار باز نیاید به تن مرده روانش
شرم دارد چمن از قامت #زیبای بلندت
که همه عمر نبودهست چنین سرو روانش
گفتم از ورطه #عشقت به صبوری به درآیم
باز میبینم و دریا نه پدید است کرانش
عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد
بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش
چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی
بنده بی جرم و خطایی نه صواب است مرانش
نرسد #ناله #سعدی به کسی در همه عالم
که نه تصدیق کند کز سر دردیست فغانش
گر فلاطون به حکیمی مرض #عشق بپوشد
عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش
#هر_که_سودای_تو_دارد_چه_غم_از_هر_که_جهانش #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/385
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که را باغچهای هست به بستان نرود
هر که مجموع نشستست پریشان نرود
آن که در دامنش آویخته باشد خاری
هرگزش گوشه خاطر به #گلستان نرود
سفر قبله درازست و مجاور با دوست
روی در قبله معنی به بیابان نرود
گر بیارند کلید همه درهای بهشت
جان عاشق به تماشاگه رضوان نرود
گر سرت مست کند بوی حقیقت روزی
اندرونت به #گل و #لاله و ریحان نرود
هر که دانست که منزلگه معشوق کجاست
مدعی باشد اگر بر سر پیکان نرود
صفت عاشق #صادق به درستی آنست
که گرش سر برود از سر پیمان نرود
به نصیحتگر #دلشیفته میباید گفت
برو ای #خواجه که این درد به درمان نرود
به ملامت نبرند از #دل ما صورت #عشق
نقش بر سنگ نبشتست به طوفان نرود
#عشق را عقل نمیخواست که بیند لیکن
هیچ عیار نباشد که به زندان نرود
#سعدیا گر همه شب #شرح غمش #خواهی گفت
شب به پایان رود و #شرح به پایان نرود
#هر_که_را_باغچهای_هست_به_بستان_نرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/460
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که چیزی دوست دارد جان و #دل بر وی گمارد
هر که محرابش تو باشی سر ز خلوت برنیارد
روزی اندر خاکت افتم ور به بادم میرود سر
کان که در پای تو میرد جان به #شیرینی سپارد
من نه آن صورت پرستم کز تمنای تو مستم
هوش من دانی که بردست آن که صورت مینگارد
عمر گویندم که ضایع میکنی با #خوبرویان
وان که منظوری ندارد عمر ضایع میگذارد
هر که میورزد درختی در سرابستان معنی
بیخش اندر #دل نشاند تخمش اندر جان بکارد
#عشق و مستوری نباشد پای گو در دامن آور
کز گریبان ملامت سر برآوردن نیارد
گر من از عهدت بگردم #ناجوانمردم نه مردم
عاشق #صادق نباشد کز ملامت سر بخارد
باغ میخواهم که روزی سرو بالایت ببیند
تا #گلت در پا بریزد و ارغوان بر سر ببارد
آن چه رفتارست و قامت وان چه گفتار و قیامت
چند #خواهی گفت #سعدی طیبات آخر ندارد
#هر_که_چیزی_دوست_دارد_جان_و_دل_بر_وی_گمارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/570
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که #شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد
یا مگس را پر ببندد یا عسل را سر بپوشد
همچنان عاشق نباشد ور بود #صادق نباشد
هر که درمان میپذیرد یا نصیحت مینیوشد
گر مطیع خدمتت را کفر فرمایی بگوید
ور حریف مجلست را زهر فرمایی بنوشد
شمع پیشت روشنایی نزد آتش مینماید
گل به دستت #خوبرویی پیش یوسف میفروشد
سود بازرگان دریا بیخطر ممکن نگردد
هر که مقصودش تو باشی تا #نفس دارد بکوشد
برگ چشمم مینخوشد در زمستان فراقت
وین عجب کاندر زمستان برگهای تر بخوشد
هر که معشوقی ندارد عمر ضایع میگذارد
همچنان #ناپخته باشد هر که بر آتش نجوشد
تا غمی پنهان نباشد رقتی پیدا نگردد
هم #گلی دیدست #سعدی تا چو #بلبل میخروشد
#هر_که_شیرینی_فروشد_مشتری_بر_وی_بجوشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/518
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که #نازک بود تن یارش
گو #دل #نازنین نگه دارش
عاشق #گل دروغ میگوید
که تحمل نمیکند خارش
نیکخواها در آتشم بگذار
وین نصیحت مکن که بگذارش
کاش با #دل هزار جان بودی
تا فدا کردمی به دیدارش
عاشق #صادق از ملامت دوست
گر برنجد به دوست مشمارش
کس به آرام جان ما نرسد
که نه اول به جان رسد کارش
خانه یار سنگدل این است
هر که سر میزند به دیوارش
خون ما #خود محل آن دارد
که بود پیش دوست مقدارش
#سعدیا گر به جان خطاب کند
ترک جان گوی و #دل به دست آرش
#هر_که_نازک_بود_تن_یارش #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/395
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر کسی را نتوان گفت که #صاحبنظر است
#عشقبازی دگر و #نفسپرستی دگر است
نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است
هر که در آتش #عشقش نبود طاقت سوز
گو به نزدیک مرو کآفت پروانه پر است
گر من از دوست بنالم #نفسم #صادق نیست
خبر از دوست ندارد که ز #خود باخبر است
آدمی صورت اگر دفع کند شهوت #نفس
آدمی #خوی شود ور نه همان جانور است
شربت از دست #دلارام چه #شیرین و چه تلخ
بده ای دوست که مستسقی از آن تشنهتر است
من #خود از #عشق لبت فهم سخن مینکنم
هرچ از آن تلخترم گر تو بگویی شکر است
ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست
خصم آنم که میان من و تیغت سپر است
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سر است
دست #سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست
ترک لؤلؤ نتوان گفت که دریا خطر است
#هر_کسی_را_نتوان_گفت_که_صاحبنظر_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/44
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گفتم مگر به #خواب ببینم خیال دوست
اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست
مردم هلال عید بدیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست
ما را دگر به سرو بلند التفات نیست
از دوستی قامت بااعتدال دوست
زان بیخودم که عاشق #صادق نباشدش
پروای #نفس #خویشتن از اشتغال دوست
ای #خواب گرد دیده #سعدی دگر مگرد
یا دیده جای #خواب بود یا خیال دوست
#گفتم_مگر_به_خواب_ببینم_خیال_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/45
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در #صبح باز باشد
عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد
ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
که محب #صادق آنست که پاکباز باشد
به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن
که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
سخنی که نیست طاقت که ز #خویشتن بپوشم
به کدام دوست گویم که محل راز باشد
چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی
تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد
نه چنین حساب کردم چو تو دوست میگرفتم
که ثنا و حمد گوییم و جفا و #ناز باشد
دگرش چو بازبینی غم #دل مگوی #سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد
قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران
اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد
#شب_عاشقان_بیدل_چه_شبی_دراز_باشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/539
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت
تو به هر جا که فرود آمدی و خیمه زدی
کس دیگر نتواند که بگیرد جایت
همچو مستسقی بر چشمه نوشین زلال
سیر نتوان شدن از دیدن مهرافزایت
روزگاریست که سودای تو در سر دارم
مگرم سر برود تا برود سودایت
قدر آن خاک ندارم که بر او میگذری
که به هر وقت همی بوسه دهد بر پایت
دوستان عیب کنندم که نبودی هشیار
تا فرو رفت به #گل پای جهان پیمایت
چشم در سر به چه کار آید و جان در تن شخص
گر تأمل نکند صورت جان آسایت
دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست
هم در آیینه توان دید مگر همتایت
روز آن است که مردم ره صحرا گیرند
خیز تا سرو بماند خجل از بالایت
دوش در واقعه دیدم که نگارین میگفت
#سعدیا گوش مکن بر سخن اعدایت
عاشق #صادق دیدار من آنگه باشی
که به دنیا و به عقبی نبود پروایت
طالب آن است که از شیر نگرداند روی
یا نباید که به #شمشیر بگردد رایت
#سر_تسلیم_نهادیم_به_حکم_و_رایت #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/584
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈