چه کردم؟ #دلبرا، از من چه دیدی؟
که کلی از من مسکین رمیدی
#چه_افتادت_که_از_من_سیر_گشتی؟
چرا یک بارگی از من بریدی؟
من از #عشقت گریبان چاک کردم
تو خوش خوش دامن از من در کشیدی
#نگویی_تا_چه_بد_کرد_بجایت؟
که روی نیکو از من در کشیدی
بسی گفتم که: مشنو گفتِ دشمن
علی رغم من مسکین شنیدی
اگر کام تو دشمن کامیم بود
به کام خویشتن، باری، رسیدی
#چرا_کردی_به_کام_دشمنانم؟
نگویی تا: درین معنی چه دیدی؟
به تیر غمزه جان و #دل چه دوزی؟
که از رخ پردهٔ صبرم دریدی
نچیده یک گل از بستان شادی
ز غم صد خار در جانم خلیدی
مکن آزاد مفروشم، اگر چه
به خوبی صد چو من بنده خریدی
گزیدی هر کسی را بهر کاری
عراقی را ز بهر غم گزیدی
#اشعار_عاشقانه_عراقی #غزلیات_و_اشعار_عراقی #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_عراقی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/980
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
#دلبرا پیش وجودت همه #خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند
شهری اندر #هوست سوخته در آتش #عشق
خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند
خون #صاحب نظران ریختی ای کعبه حسن
قتل اینان که روا داشت که صید حرمند
صنم اندر بلد کفر پرستند و صلیب
زلف و روی تو در اسلام صلیب و صنمند
گاه گاهی بگذر در صف #دلسوختگان
تا ثناییت بگویند و دعایی بدمند
هر خم از جعد پریشان تو زندان #دلیست
تا نگویی که اسیران کمند تو کمند
حرفهای خط موزون تو پیرامن روی
گویی از مشک سیه بر #گل سوری رقمند
در چمن سرو ستادست و صنوبر خاموش
که اگر قامت #زیبا ننمایی بچمند
زین امیران ملاحت که تو بینی بر کس
به شکایت نتوان رفت که خصم و حکمند
بندگان را نه گزیرست ز حکمت نه گریز
چه کنند ار بکشی ور بنوازی خدمند
جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و #گل و خار و غم و شادی به همند
غم #دل با تو نگویم که تو در راحت #نفس
نشناسی که جگرسوختگان در المند
تو سبکبار قوی حال کجا دریابی
که ضعیفان غمت بارکشان ستمند
#سعدیا عاشق #صادق ز بلا نگریزد
سست عهدان ارادت ز ملامت برمند
#دلبرا_پیش_وجودت_همه_خوبان_عدمند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/481
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در وفایِ #عشقِ تو مشهورِ خوبانم چو شمع
شبنشینِ کویِ سربازان و رِندانم چو شمع
#روز_و_شب_خوابم_نمیآید_به_چشمِ_غمپرست
بس که در بیماریِ هجرِ تو گریانم چو شمع
رشتهٔ صبرم به مِقراضِ غَمَت بُبْریده شد
همچنان در آتشِ مِهرِ تو سوزانم چو شمع
گر کُمیتِ اشکِ گُلگونم نبودیِ گرمرو
کِی شدی روشن به گیتی رازِ پنهانم چو شمع؟
در میانِ آب و آتش همچنان سرگرمِ توست
این #دلِ زارِ نزارِ اشکبارانم چو شمع
#در_شبِ_هجران،_مرا_پروانهٔ_وصلی_فرست
ور نه از دَردَت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمالِ عالمآرایِ تو روزم چون شب است
با کمالِ #عشقِ تو در عینِ نُقصانم چو شمع
کوهِ صبرم نرم شد چون موم در دستِ غمت
تا در آب و آتشِ #عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدارِ تو
چهره بنما #دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفَرازم کن شبی از وصلِ خود ای نازنین
تا مُنَوَّر گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتشِ مِهر تو را #حافظ عجب در سر گرفت
آتشِ #دل، کِی به آبِ دیده بِنْشانم چو شمع
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/935
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دوش سودایِ رُخَش گفتم ز سر بیرون کُنَم
گفت کو زنجیر؟ تا تدبیرِ این مجنون کُنَم
#قامتش_را_سرو_گفتم،_سر_کشید_از_من_به_خشم
دوستان از راست میرَنجَد نِگارم، چون کنم؟
نکته ناسنجیده گفتم #دلبرا معذور دار
عشوهای فرمای تا من طبع را موزون کنم
زردرویی میکَشَم زان طبعِ نازک، بیگناه
ساقیا جامی بده تا چهره را گُلگون کنم
ای نسیمِ منزلِ لیلی خدا را تا به کی
رَبع را برهم زنم، اَطلال را جیحون کنم
#من_که_رَه_بُردم_به_گنجِ_حُسنِ_بیپایان_دوست
صد گدایِ همچو خود را بعد از این قارون کنم
ای مَهِ صاحب قران، از بنده #حافظ یاد کن
تا دعایِ دولتِ آن حُسنِ روزافزون کنم
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/874
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈