eitaa logo
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه پسرانه
89 دنبال‌کننده
17 عکس
289 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
به غیر از آن که بِشُد دین و دانش از دستم بیا بگو که ز چه طَرْف بَربَستَم به خاک پایِ عزیزت که عهد نشکستم چو ذَرِّه گرچه حقیرم، ببین به دولتِ که در هوایِ رُخَت، چون به مِهر پیوستم بیار باده که عمریست تا من از سَرِ اَمن به کُنجِ عافیت از بهرِ عیش نَنشَستَم اگر ز مردمِ هشیاری ای نصیحتگو سخن به خاک مَیَفکَن چرا که من مستم ؟ که خدمتی به سَزا برنیامد از دستم بسوخت و آن نگفت که مَرهمی بفرستم، که خاطرش خَستم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/911 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا می‌بینی و هر دَم زیادَت می‌کنی دَردَم تو را می‌بینم و میلم زیادَت می‌شود هر دَم ،_نمی‌دانم_چه_سر_داری به درمانم نمی‌کوشی، نمی‌دانی مگر دردم؟ نه راه است این که بُگذاری مرا بر خاک و بُگریزی گُذاری آر و بازم پرس تا خاکِ رَهَت گردم ندارم دستت از دامن، به جز در خاک و آن دَم هَم که بر خاکم روان گَردی بگیرد دامنت گَردم فرو رفت از غمِ دَمَم دَم می‌دهی تا کی؟ دَمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم رُخَت می‌دیدم و جامی هلالی باز می‌خوردم کشیدم در بَرَت ناگاه و شد در تابْ گیسویت نهادم بر لبت لب را و جان و فِدا کردم تو خوش می‌باش با ، برو گو خصم جان می‌ده چو گرمی از تو می‌بینم، چه باک از خصمِ دَم سَردم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/908 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سبت سلمی بصدغیها فؤادی و روحی کل یوم لی ینادی و واصلنی علی رغم الاعادی حبیبا در غم سودای توکلنا علی رب العباد امن انکرتنی عن سلمی تزاول آن روی نهکو بوادی که همچون مت به بوتن و ای ره غریق العشق فی بحر الوداد غرت یک وی روشتی از امادی غم این بواتت خورد ناچار و غر نه او بنی آنچت نشادی دل شد اندر چین زلفت بلیل مظلم و الله هادی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/775 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقتی سودایی می‌رفت به بستان‌ها بی کردی بوی و ریحان‌ها گه نعره زدی گه جامه دریدی با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها ای مهر تو در وی مهر تو بر لب‌ها وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها تا خار غم آویخته در دامن کوته نظری باشد رفتن به آن را که چنین دردی از پای دراندازد باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید چون حرم باشد سهل است بیابان‌ها هر تیر که در کیش است گر بر ریش آید ما نیز یکی باشیم از جمله قربان‌ها هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها گویند مگو چندین سخن از می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/488 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش هر که از یار تحمل نکند یار مگویش وان که در ملامت نکشد مرد مخوانش چون از دست به درشد مثل کره توسن نتوان باز گرفتن به همه شهر عنانش به جفایی و قفایی نرود عاشق مژه بر هم نزند گر بزنی تیر و سنانش خفته خاک لحد را که تو به سر آیی عجب ار باز نیاید به تن مرده روانش شرم دارد چمن از قامت بلندت که همه عمر نبوده‌ست چنین سرو روانش گفتم از ورطه به صبوری به درآیم باز می‌بینم و دریا نه پدید است کرانش عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی بنده بی جرم و خطایی نه صواب است مرانش نرسد به کسی در همه عالم که نه تصدیق کند کز سر دردیست فغانش گر فلاطون به حکیمی مرض بپوشد عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/385 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی یا چشم نمی‌بیند یا راه نمی‌داند هر کاو به وجود دارد ز تو پروایی دیوانه را جایی نظر افتاده‌ست کآنجا نتواند رفت اندیشه دانایی امید تو بیرون برد از همه امیدی سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی زیبا ننماید سرو اندر نظر عقلش آن کش نظری باشد با قامت گویند در چه سر داری گویم که سری دارم درباخته در پایی زنهار نمی‌خواهم کز کشتن امانم ده تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی در پارس که تا بوده‌ست از ولوله آسوده‌ست بیم است که برخیزد از حسن تو غوغایی من دست نخواهم برد الا به سر زلفت گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی گویند تمنایی از دوست بکن جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/186 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نگارا، بی‌تو برگ جان که دارد؟ دل شاد و لب خندان که دارد؟ وگرنه طاقت هجران که دارد؟ غم ار ندهد جگر بر خوان وصلت دل درویش را مهمان که دارد؟ بجز یوسف سر زندان که دارد؟ مرا با تو خوش آید خلد، ورنه غم حور و سر رضوان که دارد؟ همه کس می کند دعوی ولی با درد بی درمان که دارد ؟ چه انصاف است؟ چندین جان که دارد؟ مرا گویند: فردا روز وصل است وگرنه طاقت هجران که دارد؟ نشان می‌جویی، ببین تا چشم خون افشان که دارد؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/883 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا، گرچه ز غم جان می‌برآید غم ز جانم خوشتر آید نپرسد حال من، جانم برآید مرا شادی گهی باشد درین غم که اندوه توام از در در آید که یک عالم پر از سیم و زر آید اگرچه هر کسی از غم گریزد مرا چون جان ، غم تو درخور آید مرا در سینه تاب انده تو بسی خوشتر ز آب کوثر آید عراقی در دو عالم بر سر آید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1137 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا می‌بینی و هر دَم زیادَت می‌کنی دَردَم تو را می‌بینم و میلم زیادَت می‌شود هر دَم ،_نمی‌دانم_چه_سر_داری به درمانم نمی‌کوشی، نمی‌دانی مگر دردم؟ نه راه است این که بُگذاری مرا بر خاک و بُگریزی گُذاری آر و بازم پرس تا خاکِ رَهَت گردم ندارم دستت از دامن، به جز در خاک و آن دَم هَم که بر خاکم روان گَردی بگیرد دامنت گَردم فرو رفت از غمِ دَمَم دَم می‌دهی تا کی؟ دَمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم رُخَت می‌دیدم و جامی هلالی باز می‌خوردم کشیدم در بَرَت ناگاه و شد در تابْ گیسویت نهادم بر لبت لب را و جان و فِدا کردم تو خوش می‌باش با ، برو گو خصم جان می‌ده چو گرمی از تو می‌بینم، چه باک از خصمِ دَم سَردم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/908 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا با تو چیزی در میان هست و گر نه روی در جهان هست وجودی دارم از مهرت گدازان وجودم رفت و مهرت همچنان هست مبر ظن کز سرم سودای رود تا بر زمینم استخوان هست اگر پیشم نشینی نشانی و گر غایب شوی در نشان هست به گفتن راست حسنت ولیکن گفت تا زبان هست ندانم قامتست آن یا قیامت که می‌گوید چنین سرو روان هست توان گفتن به مه مانی ولی ماه نپندارم چنین دهان هست بجز پیشت نخواهم سر نهادن اگر بالین نباشد آستان هست برو که کوی وصل جانان نه بازاریست کان جا قدر جان هست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/634 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند عیش خلوت به تماشای ماند می حلالست کسی را که بود خانه بهشت خاصه از دست حریفی که به رضوان ماند خط سبز و لب لعلت به چه ماننده کنی من بگویم به لب چشمه حیوان ماند تا سر زلف پریشان تو محبوب منست روزگارم به سر زلف پریشان ماند چه کند کشته که نگوید غم تو مپندار که ریزی و پنهان ماند هر که چون موم به رخت نرم نشد زینهار از سختش که به سندان ماند نادر افتد که یکی به وصالت ندهد یا کسی در بلد کفر مسلمان ماند تو که چون برق بخندی چه غمت دارد از آنک من چنان زار بگریم که به باران ماند طعنه بر حیرت نه به انصاف زدی کس چنین روی نبیند که نه حیران ماند هر که با صورت و بالای تواش انسی نیست حیوانیست که بالاش به انسان ماند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/508 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
متناسبند و موزون حرکات متوجه است با ما سخنان بی‌حسیبت چو نمی‌توان صبوری ستمت کشم ضروری مگر آدمی نباشد که برنجد از عتیبت اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت وگرم تو سیل باشی نگریزم از نشیبت به قیاس در نگنجی و به وصف در نیایی متحیرم در اوصاف جمال و روی و اگرم برآورد بخت به تخت پادشاهی نه چنان که بنده باشم همه عمر در رکیبت عجب از کسی در این شهر که پارسا بماند مگر او ندیده باشد رخ پارسافریبت تو برون خبر نداری که چه می‌رود ز به درآی اگر نه آتش بزنیم در حجیبت تو درخت همه میوه‌ای ولیکن چه کنم به دست کوته که نمی‌رسد به سیبت تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی که چه شب گذشت بر منتظران تو ای شب جدایی چه شبی بدین درازی بگذر که جان بگداخت از نهیبت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/433 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مپرس از من که هیچم یاد کردی که هیچم فرامش می‌نگردی چه نیکوروی و بدعهدی که شهری غمت و کس را غم نخوردی چرا ما با تو ای معشوق طناز به صلحیم و تو با ما در نبردی نصیحت می‌کنندم سردگویان که برگرد از غمش بی روی زردی نمی‌دانند کز بیمار حرارت بازننشیند به سردی ولیکن با رقیبان چاره‌ای نیست که ایشان مثل خارند و تو وردی اگر با می‌نشینی بساط نیک درنوردی دگر با من مگوی ای باد که همچون دیوانه کردی چرا دردت نچیند جان که هم دردی و هم درمان دردی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/160 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر ز شمعت چراغی افروزیم خرمن خویش را بدان سوزیم آتشی، کز درون برافروزیم آفتاب بر ما تاب زانکه ما بی‌رخت سیه روزیم از دو عالم دو دیده بردوزیم مایهٔ جان و براندازیم به ز چه مایه اندوزیم؟ همچو طفلان به مکتب حسنت ابجد را بیاموزیم ای ، برو، که بهروزیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1046 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کجایی؟ ای ز جان خوشتر، شبت خوش باد، من رفتم بیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتم ،_بر_سر_کویت_دلم_را_هیچ_اگر_بینی ز من یاد آور، شبت خوش باد من رفتم ز من چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستی مرا بگذاشتی بر در، شبت خوش باد من رفتم ،_من_با_ناله_و_زاری مرا کان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم مرا چون روزگار بد ز وصل تو جدا افکند بماندم عاجز و مضطر، شبت خوش باد من رفتم بماندم واله و حیران میان خاک و خون غلتان دو لب خشک و دو دیده تر ، شبت خوش باد من رفتم ،_ز_خان_و_مانم_آواره نه در دست و نه ، شبت خوش باد من رفتم مرا گویی که: ای عاشق، نه ای وصل مرا لایق تو را چون نیستم در خور، شبت خوش باد من رفتم همی گفتم که: ناگاهی، بمیرم در غم نکردی گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم عراقی می‌سپارد جان و می‌گوید ز درد : کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1079 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عیب جویانم حکایت پیش جانان گفته‌اند من این پیدا همی‌گویم که پنهان گفته‌اند پیش از این گویند کز پریشانست حال گر بگفتندی که مجموعم پریشان گفته‌اند پرده بر عیبم نپوشیدند و دامن بر گناه جرم درویشی چه باشد تا به سلطان گفته‌اند تا چه مرغم کم حکایت پیش عنقا کرده‌اند یا چه مورم کم سخن نزد سلیمان گفته‌اند دشمنی کردند با من لیکن از روی قیاس دوستی باشد که دردم پیش درمان گفته‌اند ذکر سودای زلیخا پیش یوسف کرده‌اند حال سرگردانی آدم به رضوان گفته‌اند داغ پنهانم نمی‌بینند و مهر سر به مهر آن چه بر اجزای ظاهر دیده‌اند آن گفته‌اند ور نگفتندی چه حاجت کآب چشم و رنگ روی ماجرای از اول تا به پایان گفته‌اند پیش از این گویند دوست می‌دارد تو را بیش از آنت دوست می‌دارم که ایشان گفته‌اند عاشقان دارند کار و عارفان دانند حال این سخن در فرود آید که از جان گفته‌اند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/506 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم شاکر نعمت و پرورده احسان بودم چه کند بنده که بر جور تحمل نکند بار بر گردن و سر بر خط فرمان بودم خار نه چنان پای نشاط آبله کرد که سر سبزه و پروای بودم روز هجرانت بدانستم قدر شب وصل عجب ار قدر نبود آن شب و بودم گر به عقبی درم از حاصل دنیا پرسند گویم آن روز که در صحبت جانان بودم که پسندد که فراموش کنی عهد قدیم به وصالت که نه مستوجب هجران بودم خرم آن روز که بازآیی و گوید آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/332 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شدم از تو شیدا، کجایی؟ به جان می‌جویمت جانا، کجایی؟ همی جویم تو را هر جا، کجایی؟ چو تو از حسن در عالم نگنجی ندانم تا تو چونی، یا کجایی؟ ز که پرسم، که داند؟ تا کجایی؟ تو پیدایی ولیکن پنهان وگر پنهان نه‌ای، پیدا کجایی؟ ز عالمی پر شور و غوغاست چه دانم تا درین غوغا کجایی؟ شدم سرگشته زین سودا، کجایی؟ درین وادی خون‌خوار غم تو بماندم بی کس و تنها، کجایی؟ دل سرگشتهٔ حیران ما را نشانی در رهی بنما، کجایی؟ چو شیدای تو شد مسکین نگویی: کاخر، ای شیدا، کجایی؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/928 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید خاک وجود ما را گرد از عدم برآید گر پرتوی ز رویت در کنج خاطر افتد خلوت نشین جان را آه از حرم برآید گلدسته امیدی بر جان عاشقان نه تا ره روان غم را خار از قدم برآید گفتی به کام روزی با تو دمی برآرم آن کام برنیامد ترسم که دم برآید عاشق بگشتم ار چه دانسته بودم اول کز تخم شاخ ندم برآید گویند دوستانم سودا و تا کی سودا ز خیزد ز غم برآید دل رفت و صبر و دانش ما مانده‌ایم و جانی ور زان که غم غم توست آن نیز هم برآید هر دم ز سوز چنان بنالد کز شعر سوزناکش دود از قلم برآید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/440 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سر کس تواند گفت؟ نی در وصفت کس تواند سفت؟ نی خاک درگاهت تواند رفت؟ نی از گلستان هیچ بی‌دل را گلی بشکفت؟ نی ،_در_هوایت_ذره‌ام آفتاب از ذره رخ بنهفت؟ نی حلقه بر در می‌زدم، گفتی: درآی اندر آن بودم که غیرت گفت: نی آخر این بخت مرا بیداریی هیچ کس را بخت چندین خفت؟ نی از همه خوبان و با تو جفت نی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/949 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سبت سلمی بصدغیها فؤادی و روحی کل یوم لی ینادی و واصلنی علی رغم الاعادی حبیبا در غم سودای توکلنا علی رب العباد امن انکرتنی عن سلمی تزاول آن روی نهکو بوادی که همچون مت به بوتن و ای ره غریق العشق فی بحر الوداد غرت یک وی روشتی از امادی غم این بواتت خورد ناچار و غر نه او بنی آنچت نشادی دل شد اندر چین زلفت بلیل مظلم و الله هادی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/775 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی بده آن مطرب بزن آن نوای بر چنگ کز زهد ندیده‌ام فتوحی تا کی زنم آبگینه بر سنگ خون شد من ندیده کامی الا که برفت با ننگ آمد و عقل همچو بادی رفت از بر من هزار فرسنگ ای زاهد خرقه پوش تا کی با عاشق خسته کنی جنگ گرد دو جهان بگشته عاشق زاهد بنگر نشسته من خرقه فکنده‌ام ز باشد که به وصل تو زنم چنگ همه روز می‌باز تا در دو جهان شوی به یک رنگ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/372 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز ، جانا، غم رها کردن توان؟ نتوان ز جان، ای دوست، مهر تو جدا کردن توان؟ نتوان شد آمد از سر کویت رها کردن توان؟ نتوان مرا دردی است دور از تو، که نزد توست درمانش بگویی تو چنین دردی دوا کردن توان؟ نتوان !_رفت_عمر_من،_ندیدم_یک_نفس_رویت کنون عمری که فایت شد قضا کردن توان؟ نتوان رسید از غم به لب جانم، رخت بنما و جان بستان که پیش آن رخت جان را فدا کردن توان؟ نتوان چه گویم با تو حال خود؟ که لطفت با تو خود گوید که: با کمتر سگ کویت جفا کردن توان؟ نتوان در خود را به روی او فرا کردن توان؟ نتوان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1024 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شدم از تو شیدا، کجایی؟ به جان می‌جویمت جانا، کجایی؟ همی جویم تو را هر جا، کجایی؟ چو تو از حسن در عالم نگنجی ندانم تا تو چونی، یا کجایی؟ ز که پرسم، که داند؟ تا کجایی؟ تو پیدایی ولیکن پنهان وگر پنهان نه‌ای، پیدا کجایی؟ ز عالمی پر شور و غوغاست چه دانم تا درین غوغا کجایی؟ شدم سرگشته زین سودا، کجایی؟ درین وادی خون‌خوار غم تو بماندم بی کس و تنها، کجایی؟ دل سرگشتهٔ حیران ما را نشانی در رهی بنما، کجایی؟ چو شیدای تو شد مسکین نگویی: کاخر، ای شیدا، کجایی؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/928 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد رمزی ز راز در صد بیان نگنجد خلوتگه در جسم و جان نگنجد سودای زلف و خالت جز در خیال ناید اندیشهٔ وصالت جز در گمان نگنجد ،_سودای_جان_نماند در جان چو مهرت افتد، روان نگنجد دل کز تو بوی یابد، در گلستان نپوید جان کز تو رنگ بیند، اندر جهان نگنجد پیغام خستگانت در کوی تو که آرد؟ کانجا ز عاشقانت باد وزان نگنجد مسکین کسی که آنجا در آستان نگنجد بخشای بر غریبی کز تو بمیرد وآنگه در آستانت خود یک زمان نگنجد جان داد که روزی کوی تو جای یابد نشناخت او که آخر جایی چنان نگنجد آن دم که با خیالت راز گوید گر جان شود ، اندر میان نگنجد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/895 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈