چه #خوش است بوی #عشق از #نفس نیازمندان
دل از انتظار #خونین دهن از امید خندان
مگر آن که هر دو چشمش همه عمر بسته باشد
به ورع خلاص یابد ز فریب چشم بندان
نظری مباح کردند و هزار #خون معطل
دل عارفان ببردند و قرار هوشمندان
سر کوی ماه رویان همه روز فتنه باشد
ز معربدان و مستان و معاشران و رندان
اگر از کمند #عشقت بروم کجا گریزم
که خلاص بی تو بند است و حیات بی تو زندان
اگرم نمیپسندی مدهم به دست دشمن
که من از تو برنگردم به جفای #ناپسندان
نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
که قیامت است چندان سخن از دهان خندان
اگر این شکر ببینند محدثان #شیرین
همه دستها بخایند چو نیشکر به دندان
همه شاهدان عالم به تو عاشقند #سعدی
که میان گرگ صلح است و میان گوسفندان
#چه_خوش_است_بوی_عشق_از_نفس_نیازمندان #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/256
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بگذار تا بگرییم چون ابر در #بهاران
کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران
هر کو #شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
گریان چو در قیامت چشم گناهکاران
ای #صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
چندین که برشمردم از ماجرای #عشقت
اندوه #دل نگفتم الا یک از هزاران
#سعدی به روزگاران مهری نشسته در #دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
چندت کنم حکایت #شرح این قدر کفایت
باقی نمیتوان گفت الا به غمگساران
#بگذار_تا_بگرییم_چون_ابر_در_بهاران #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/254
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بیا که در غم #عشقت مشوشم بی تو
بیا ببین که در این غم چه #ناخوشم بی تو
شب از فراق تو مینالم ای پری رخسار
چو روز گردد گویی در آتشم بی تو
دمی تو #شربت وصلم ندادهای جانا
همیشه زهر فراقت همی چشم بی تو
اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا
دو پایم از دو جهان نیز در کشم بی تو
پیام دادم و گفتم بیا #خوشم میدار
جواب دادی و گفتی که من #خوشم بی تو
#بیا_که_در_غم_عشقت_مشوشم_بی_تو #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/217
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حناست آن که #ناخن #دلبند رشتهای
یا #خون بی #دلیست که در بند کشتهای
من آدمی به لطف تو دیگر ندیدهام
این صورت و صفت که تو داری فرشتهای
وین طرفهتر که تا #دل من دردمند توست
حاضر نبوده یک دم و غایب نگشتهای
در هیچ حلقه نیست که یادت نمیرود
در هیچ بقعه نیست که تخمی نکشتهای
ما دفتر از حکایت #عشقت نبستهایم
تو سنگدل حکایت ما درنوشتهای
زیب و فریب آدمیان را نهایت است
حوری مگر نه از #گل آدم سرشتهای
از عنبر و بنفشه تر بر سر آمدهست
آن موی مشکبوی که در پای هشتهای
من در بیان وصف تو حیران بماندهام
حدیست حسن را و تو از حد گذشتهای
سر مینهند پیش خطت عارفان پارس
بیتی مگر ز گفته #سعدی نبشتهای
#حناست_آن_که_ناخن_دلبند_رشتهای #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/209
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دریچهای ز بهشتش به روی بگشایی
که بامداد پگاهش تو روی بنمایی
جهان شب است و تو #خورشید عالم آرایی
صباح مقبل آن کز درش تو بازآیی
به از تو مادر گیتی به عمر #خود فرزند
نیاورد که همین بود حد #زیبایی
هر آن که با تو وصالش دمی میسر شد
میسرش نشود بعد از آن شکیبایی
درون پیرهن از غایت لطافت جسم
چو آب #صافی در آبگینه پیدایی
مرا مجال سخن بیش در بیان تو نیست
کمال حسن ببندد زبان گویایی
ز گفت و گوی عوام احتراز میکردم
کز این سپس بنشینم به کنج تنهایی
وفای صحبت جانان به گوش جانم گفت
نه عاشقی که حذر میکنی ز رسوایی
گذشت بر من از آسیب #عشقت آن چه گذشت
هنوز منتظرم تا چه حکم فرمایی
دو روزه باقی عمرم فدای جان تو باد
اگر بکاهی و در عمر #خود بیفزایی
گر او نظر نکند #سعدیا به چشم نواخت
به دست سعی تو باد است تا نپیمایی
#دریچهای_ز_بهشتش_به_روی_بگشایی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/192
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
یا چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کاو به وجود #خود دارد ز تو پروایی
دیوانه #عشقت را جایی نظر افتادهست
کآنجا نتواند رفت اندیشه دانایی
امید تو بیرون برد از #دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی
زیبا ننماید سرو اندر نظر عقلش
آن کش نظری باشد با قامت #زیبایی
گویند #رفیقانم در #عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پایی
زنهار نمیخواهم کز کشتن امانم ده
تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی
در پارس که تا بودهست از ولوله آسودهست
بیم است که برخیزد از حسن تو غوغایی
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
گویند تمنایی از دوست بکن #سعدی
جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
#هر_کس_به_تماشایی_رفتند_به_صحرایی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/186
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مپرس از من که هیچم یاد کردی
که #خود هیچم فرامش مینگردی
چه نیکوروی و بدعهدی که شهری
غمت #خوردند و کس را غم نخوردی
چرا ما با تو ای معشوق طناز
به صلحیم و تو با ما در نبردی
نصیحت میکنندم سردگویان
که برگرد از غمش بی روی زردی
نمیدانند کز بیمار #عشقت
حرارت بازننشیند به سردی
ولیکن با رقیبان چارهای نیست
که ایشان مثل خارند و تو وردی
اگر با #خوبرویان مینشینی
بساط نیک #نامی درنوردی
دگر با من مگوی ای باد #گلبوی
که همچون #بلبلم دیوانه کردی
چرا دردت نچیند جان #سعدی
که هم دردی و هم درمان دردی
#مپرس_از_من_که_هیچم_یاد_کردی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/160
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی
سرگران از #خواب و سرمست از #شرابت دیدمی
روز روشن دست دادی در شب تاریک هجر
گر سحرگه روی همچون آفتابت دیدمی
گر مرا #عشقت به سختی کشت سهل است این قدر
کاش کاندک مایه نرمی در خطابت دیدمی
در چکانیدی قلم بر #نامه #دلسوز من
گر امید صلح باری در جوابت دیدمی
راستی #خواهی سر از من تافتن بودی صواب
گر چو کژبینان به چشم #ناصوابت دیدمی
آه اگر وقتی چو #گل در بوستان یا چون سمن
در #گلستان یا چو نیلوفر در آبت دیدمی
ور چو #خورشیدت نبینم کاشکی همچون هلال
اندکی پیدا و دیگر در نقابت دیدمی
از منت دانم حجابی نیست جز بیم رقیب
کاش پنهان از رقیبان در حجابت دیدمی
سر نیارستی کشید از دست افغانم فلک
گر به خدمت دست #سعدی در رکابت دیدمی
این تمنایم به بیداری میسر کی شود
کاشکی #خوابم گرفتی تا به #خوابت دیدمی
#ای_دریغا_گر_شبی_در_بر_خرابت_دیدمی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/86
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
دودم به سر برآمد #زین آتش نهانی
#شیراز در نبستهست از کاروان ولیکن
ما را نمیگشایند از قید مهربانی
اشتر که اختیارش در دست #خود نباشد
میبایدش کشیدن باری به #ناتوانی
خون هزار وامق #خوردی به #دلفریبی
دست از هزار عذرا بردی به #دلستانی
صورت نگار چینی بی #خویشتن بماند
گر صورتت ببیند سر تا به سر معانی
ای بر در سرایت غوغای #عشقبازان
همچون بر آب #شیرین آشوب کاروانی
تو فارغی و #عشقت بازیچه مینماید
تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی
میگفتمت که جانی دیگر دریغم آید
گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی
سروی چو در سماعی بدری چو در حدیثی
#صبحی چو در کناری #شمعی چو در میانی
اول چنین نبودی باری حقیقتی شد
دی حظ #نفس بودی امروز قوت جانی
شهر آن توست و شاهی فرمای هر چه #خواهی
گر بی عمل ببخشی ور بیگنه برانی
روی امید #سعدی بر خاک آستان است
بعد از تو کس ندارد یا غایة الامانی
#ذوقی_چنان_ندارد_بی_دوست_زندگانی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/73
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این باد #بهار بوستان است
یا بوی وصال دوستان است
دل میبرد این خط نگارین
گویی خط روی #دلستان است
ای مرغ به دام #دل گرفتار
بازآی که وقت آشیان است
شبها من و #شمع میگدازیم
این است که سوز من نهان است
گوشم همه روز از انتظارت
بر راه و نظر بر آستان است
ور بانگ مؤذنی میاید
گویم که درای کاروان است
با آن همه دشمنی که کردی
بازآی که دوستی همان است
با قوت بازوان #عشقت
سرپنجهٔ صبر #ناتوان است
بیزاری دوستان دمساز
تفریق میان جسم و جان است
نالیدن دردناک #سعدی
بر دعوی دوستی بیان است
آتش به نی قلم درانداخت
وین حبر که میرود دخان است
#این_باد_بهار_بوستان_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/30
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به دورِ لاله قدح گیر و بیریا میباش
به بویِ گُل نفسی همدمِ صبا میباش
#نگویمت_که_همه_ساله_مِی_پرستی_کن
سه ماه مِی خور و نُه ماه پارسا میباش
چو پیرِ سالِک #عشقت به مِی حواله کند
بنوش و منتظرِ رحمتِ خدا میباش
گَرَت هواست که چُون جَم به سِرِّ غیب رَسی
بیا و همدمِ جامِ جهان نما میباش
چو غنچه گرچه فروبستگیست کارِ جهان
تو همچو بادِ بهاری گره گشا میباش
#وفا_مجوی_ز_کس_ور_سخن_نمیشنوی
به هرزه طالبِ سیمرغ و کیمیا میباش
مریدِ طاعتِ بیگانگان مشو #حافظ
ولی معاشرِ رندانِ پارسا میباش
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/957
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در وفایِ #عشقِ تو مشهورِ خوبانم چو شمع
شبنشینِ کویِ سربازان و رِندانم چو شمع
#روز_و_شب_خوابم_نمیآید_به_چشمِ_غمپرست
بس که در بیماریِ هجرِ تو گریانم چو شمع
رشتهٔ صبرم به مِقراضِ غَمَت بُبْریده شد
همچنان در آتشِ مِهرِ تو سوزانم چو شمع
گر کُمیتِ اشکِ گُلگونم نبودیِ گرمرو
کِی شدی روشن به گیتی رازِ پنهانم چو شمع؟
در میانِ آب و آتش همچنان سرگرمِ توست
این #دلِ زارِ نزارِ اشکبارانم چو شمع
#در_شبِ_هجران،_مرا_پروانهٔ_وصلی_فرست
ور نه از دَردَت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمالِ عالمآرایِ تو روزم چون شب است
با کمالِ #عشقِ تو در عینِ نُقصانم چو شمع
کوهِ صبرم نرم شد چون موم در دستِ غمت
تا در آب و آتشِ #عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدارِ تو
چهره بنما #دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفَرازم کن شبی از وصلِ خود ای نازنین
تا مُنَوَّر گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتشِ مِهر تو را #حافظ عجب در سر گرفت
آتشِ #دل، کِی به آبِ دیده بِنْشانم چو شمع
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/935
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈