دیدی که وفا به جا نیاوردی
رفتی و خلاف دوستی کردی
بیچارگیم به چیز نگرفتی
درماندگیم به هیچ نشمردی
من با همه جوری از تو خشنودم
تو بی گنهی ز من بیازردی
خود کردن و جرم دوستان دیدن
رسمیست که در جهان تو آوردی
نازت ببرم که #نازک اندامی
بارت بکشم که #نازپروردی
ما را که جراحت است #خون آید
درد تو چنم که فارغ از دردی
گفتم که نریزم آب رخ #زین بیش
بر خاک درت که #خون من #خوردی
وین #عشق تو در من آفریدستند
هرگز نرود ز زعفران زردی
ای ذره تو در مقابل #خورشید
بیچاره چه میکنی بدین خردی
در حلقه کارزار جان دادن
بهتر که گریختن به #نامردی
#سعدی سپر از جفا نیندازد
گل با گیه است و #صاف با دردی
#دیدی_که_وفا_به_جا_نیاوردی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/161
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
دودم به سر برآمد #زین آتش نهانی
#شیراز در نبستهست از کاروان ولیکن
ما را نمیگشایند از قید مهربانی
اشتر که اختیارش در دست #خود نباشد
میبایدش کشیدن باری به #ناتوانی
خون هزار وامق #خوردی به #دلفریبی
دست از هزار عذرا بردی به #دلستانی
صورت نگار چینی بی #خویشتن بماند
گر صورتت ببیند سر تا به سر معانی
ای بر در سرایت غوغای #عشقبازان
همچون بر آب #شیرین آشوب کاروانی
تو فارغی و #عشقت بازیچه مینماید
تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی
میگفتمت که جانی دیگر دریغم آید
گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی
سروی چو در سماعی بدری چو در حدیثی
#صبحی چو در کناری #شمعی چو در میانی
اول چنین نبودی باری حقیقتی شد
دی حظ #نفس بودی امروز قوت جانی
شهر آن توست و شاهی فرمای هر چه #خواهی
گر بی عمل ببخشی ور بیگنه برانی
روی امید #سعدی بر خاک آستان است
بعد از تو کس ندارد یا غایة الامانی
#ذوقی_چنان_ندارد_بی_دوست_زندگانی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/73
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈