ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را #نام #خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم
چون #دلارام میزند #شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار
زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را
عیب ما گو مکن که #نادانیم
هر #گلی نو که در جهان آید
ما به #عشقش هزاردستانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشاکنان بستانیم
تو به سیمای شخص مینگری
ما در آثار صنع حیرانیم
هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم
#سعدیا بی وجود صحبت یار
همه عالم به هیچ نستانیم
ترک جان عزیز بتوان گفت
ترک یار عزیز نتوانیم
#ما_گدایان_خیل_سلطانیم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/267
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما سپر انداختیم گر تو کمان میکشی
گو #دل ما #خوش مباش گر تو بدین #دلخوشی
گر بکشی بندهایم ور بنوازی رواست
ما به تو مستأنسیم تو به چه مستوحشی
گفتی اگر درد #عشق پای نداری گریز
چون بتوانم گریخت تا تو کمندم کشی
دیده فرودوختیم تا نه به دوزخ برد
باز نگه میکنم سخت بهشتی وشی
غایت #خوبی که هست قبضه و #شمشیر و دست
خلق حسد میبرند چون تو مرا میکشی
موجب فریاد ما خصم نداند که چیست
چاره مجروح #عشق نیست به جز خامشی
چند توان ای سلیم آب بر آتش زدن
کآب دیانت برد رنگ رخ آتشی
آدمی هوشمند عیش ندارد ز فکر
ساقی مجلس بیار آن قدح بی هشی
مست می #عشق را عیب مکن #سعدیا
مست بیفتی تو نیز گر هم از این می چشی
#ما_سپر_انداختیم_گر_تو_کمان_میکشی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/107
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم
الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم
هر یک از دایره جمع به راهی رفتند
ما بماندیم و خیال تو به یک جای مقیم
باغبان گر نگشاید در درویش به باغ
آخر از باغ بیاید بر درویش نسیم
گر نسیم سحر از خلق تو بویی آرد
جان فشانیم به سوغات نسیم تو نه سیم
بوی محبوب که بر خاک احبا گذرد
نه عجب دارم اگر زنده کند عظم رمیم
ای به حسن تو صنم چشم فلک #نادیده
وی به مثل تو ولد مادر ایام عقیم
حال درویش چنان است که خال تو سیاه
جسم #دل ریش چنان است که چشم تو سقیم
چشم جادوی تو بی واسطه کحل کحیل
طاق ابروی تو بی شائبه وسمه وسیم
ای که #دلداری اگر جان منت میباید
چارهای نیست در این مسأله الا تسلیم
#عشقبازی نه طریق حکما بود ولی
چشم بیمار تو #دل میبرد از دست حکیم
#سعدیا #عشق نیامیزد و عفت با هم
چند پنهان کنی آواز دهل #زیر #گلیم
#ما_دگر_کس_نگرفتیم_به_جای_تو_ندیم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/274
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما در خلوت به روی خلق ببستیم
از همه بازآمدیم و با تو نشستیم
هر چه نه پیوند یار بود بریدیم
وآنچه نه پیمان دوست بود شکستیم
مردم هشیار از این معامله دورند
شاید اگر عیب ما کنند که مستیم
مالک #خود را همیشه غصه گدازد
ملک پری پیکری شدیم و برستیم
شاکر نعمت به هر طریق که بودیم
داعی دولت به هر مقام که هستیم
در همه چشمی عزیز و نزد تو #خواریم
در همه عالم بلند و پیش تو پستیم
ای بت #صاحب #دلان مشاهده بنمای
تا تو ببینیم و #خویشتن نپرستیم
دیده نگه داشتیم تا نرود #دل
با همه عیاری از کمند نجستیم
تا تو اجازت دهی که در قدمم ریز
جان گرامی نهاده بر کف دستیم
دوستی آن است #سعدیا که بماند
عهد وفا هم بر این قرار که بستیم
#ما_در_خلوت_به_روی_خلق_ببستیم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/272
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
در آفاق گشادهست ولیکن بستهست
از سر زلف تو در پای #دل ما زنجیر
من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو #خوبان تو نظر بازمگیر
گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر
در #دلم بود که جان بر تو فشانم روزی
باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر
این حدیث از سر دردیست که من میگویم
تا بر آتش ننهی بوی نیاید ز عبیر
گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر
#عشق پیرانه سر از من عجبت میآید
چه جوانی تو که از دست ببردی #دل پیر
من از این هر دو کمانخانه ابروی تو چشم
برنگیرم وگرم چشم بدوزند به تیر
عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند
برو ای #خواجه که عاشق نبود پندپذیر
#سعدیا پیکر مطبوع برای نظر است
گر نبینی چه بود فایده چشم بصیر
#ما_در_این_شهر_غریبیم_و_در_این_ملک_فقیر #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/411
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما به روی دوستان از بوستان آسودهایم
گر #بهار آید وگر باد خزان آسودهایم
سروبالایی که مقصود است اگر حاصل شود
سرو اگر هرگز نباشد در جهان آسودهایم
گر به صحرا دیگران از بهر عشرت میروند
ما به خلوت با تو ای آرام جان آسودهایم
هر چه در دنیا و عقبی راحت و آسایش است
گر تو با ما #خوش درآیی ما از آن آسودهایم
برق نوروزی گر آتش میزند در شاخسار
ور #گل افشان میکند در بوستان آسودهایم
باغبان را گو اگر در #گلستان آلالهایست
دیگری را ده که ما با #دلستان آسودهایم
گر سیاست میکند سلطان و قاضی حاکمند
ور ملامت میکند پیر و جوان آسودهایم
موج اگر کشتی برآرد تا به اوج آفتاب
یا به قعر اندر برد ما بر کران آسودهایم
رنجها بردیم و آسایش نبود اندر جهان
ترک آسایش گرفتیم این زمان آسودهایم
#سعدیا سرمایهداران از خلل ترسند و ما
گر بر آید بانگ دزد از کاروان آسودهایم
#ما_به_روی_دوستان_از_بوستان_آسودهایم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/273
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما #دل دوستان به جان بخریم
ور جهان دشمن است غم نخوریم
گر به #شمشیر میزند معشوق
گو بزن جان من که ما سپریم
آن که صبر از جمال او نبود
به ضرورت جفای او ببریم
گر به خشم است و گر به عین رضا
نگهی باز کن که منتظریم
یک نظر بر جمال طلعت دوست
گر به جان میدهند تا بخریم
گر تو گویی خلاف عقل است این
عاقلان دیگرند و ما دگریم
باش تا #خون ما همیریزد
ما در آن دست و قبضه مینگریم
گر برانند و گر ببخشایند
ما بر این در گدای یک نظریم
دوست چندان که میکشد ما را
ما به فضل خدای زندهتریم
#سعدیا زهر قاتل از دستش
گو بیاور که چون شکر بخوریم
ای نسیم صبا ز روضه انس
برگذر پیش از آن که درگذریم
تو خداوندگار باکرمی
گر چه ما بندگان بی هنریم
#ما_دل_دوستان_به_جان_بخریم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/268
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
لاابالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
آب را قول تو با آتش اگر جمع کند
نتواند که کند #عشق و شکیبایی را
دیده را فایده آن است که #دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را
عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست
یا غم دوست #خورد یا غم رسوایی را
همه دانند که من سبزهٔ خط دارم دوست
نه چو دیگر حیوان سبزه صحرایی را
من همان روز #دل و صبر به یغما دادم
که مقید شدم آن #دلبر یغمایی را
سرو بگذار که قدی و قیامی دارد
گو ببین آمدن و رفتن رعنایی را
گر برانی نرود ور برود باز آید
ناگزیر است مگس دکه حلوایی را
بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس
حد همین است سخندانی و #زیبایی را
#سعدیا نوبتی امشب دهل #صبح نکوفت
یا مگر روز نباشد شب تنهایی را
#لاابالی_چه_کند_دفتر_دانایی_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/532
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گفتم آهن #دلی کنم چندی
ندهم #دل به هیچ #دلبندی
وان که را دیده در دهان تو رفت
هرگزش گوش نشنود پندی
خاصه ما را که در ازل بودهست
با تو آمیزشی و پیوندی
به #دلت کز #دلت به در نکنم
سختتر #زین مخواه سوگندی
یک دم آخر حجاب یک سو نه
تا برآساید آرزومندی
همچنان پیر نیست مادر دهر
که بیاورد چون تو فرزندی
ریش فرهاد بهترک میبود
گر نه #شیرین نمک پراکندی
کاشکی خاک بودمی در راه
تا مگر سایه بر من افکندی
چه کند بندهای که از #دل و جان
نکند خدمت خداوندی
#سعدیا دور نیک #نامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
#گفتم_آهن_دلی_کنم_چندی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/157
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر درون سوختهای با تو برآرد #نفسی
چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی
ای که انصاف #دل سوختگان میندهی
خود چنین روی نبایست نمودن به کسی
روزی اندر قدمت افتم و گر سر برود
به ز من در سر این واقعه رفتند بسی
دامن دوست به دنیا نتوان داد از دست
حیف باشد که دهی دامن گوهر به خسی
تا به امروز مرا در سخن این سوز نبود
که گرفتار نبودم به کمند #هوسی
چون سراییدن #بلبل که #خوش آید بر شاخ
لیکن آن سوز ندارد که بود در قفسی
#سعدیا گر ز #دل آتش به قلم در نزدی
پس چرا دود به سر میرودش هر #نفسی
#گر_درون_سوختهای_با_تو_برآرد_نفسی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/110
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر تیغ برکشد که محبان همیزنم
اول کسی که #لاف محبت زند منم
گویند پای دار اگرت سر دریغ نیست
گو سر قبول کن که به پایش درافکنم
امکان دیده بستنم از روی دوست نیست
اولیتر آن که گوش نصیحت بیاکنم
آوردهاند صحبت #خوبان که آتش است
بر من به نیم جو که بسوزند خرمنم
من مرغ #زیرکم که چنانم #خوش اوفتاد
در قید او که یاد نیاید نشیمنم
دردیست در #دلم که گر از پیش آب چشم
برگیرم آستین برود تا به دامنم
گر پیرهن به در کنم از شخص #ناتوان
بینی که #زیر جامه خیالیست یا تنم
شرط است احتمال جفاهای دشمنان
چون #دل نمیدهد که #دل از دوست برکنم
دردی نبوده را چه تفاوت کند که من
بیچاره درد میخورم و نعره میزنم
بر تخت جم پدید نیاید شب دراز
من دانم این حدیث که در چاه بیژنم
گویند #سعدیا مکن از #عشق توبه کن
مشکل توانم و نتوانم که نشکنم
#گر_تیغ_برکشد_که_محبان_همیزنم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/297
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری
من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری
تا نکند وفای تو در #دل من تغیری
چشم نمیکنم به #خود تا چه رسد به دیگری
خود نبود و گر بود تا به قیامت آزری
بت نکند به نیکویی چون تو بدیع پیکری
سرو روان ندیدهام جز تو به هیچ کشوری
هم نشنیدهام که زاد از پدری و مادری
گر به کنار آسمان چون تو برآید اختری
روی بپوشد آفتاب از نظرش به معجری
حاجت گوش و گردنت نیست به زر و #زیوری
یا به خضاب و سرمهای یا به عبیر و عنبری
تاب وغا نیاورد قوت هیچ صفدری
گر تو بدین مشاهدت حمله بری به لشکری
بستهام از جهانیان بر #دل تنگ من دری
تا نکنم به هیچ کس گوشه چشم خاطری
گر چه تو بهتری و من از همه خلق کمتری
شاید اگر نظر کند محتشمی به چاکری
باک مدار #سعدیا گر به فدا رود سری
هر که به معظمی رسد ترک دهد محقری
#گر_برود_به_هر_قدم_در_ره_دیدنت_سری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/138
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کیست آن ماه منور که چنین میگذرد
تشنه جان میدهد و ماء معین میگذرد
سرو اگر نیز تحول کند از جای به جای
نتوان گفت که #زیباتر از این میگذرد
حور عین میگذرد در نظر سوختگان
یا مه چارده یا لعبت چین میگذرد
کام از او کس نگرفتست مگر باد #بهار
که بر آن زلف و بناگوش و جبین میگذرد
مردم #زیر زمین رفتن او پندارند
کآفتابست که بر اوج برین میگذرد
پای گو بر سر عاشق نه و بر دیده دوست
حیف باشد که چنین کس به زمین میگذرد
هر که در شهر #دلی دارد و دینی دارد
گو حذر کن که هلاک #دل و دین میگذرد
از خیال آمدن و رفتنش اندر #دل و چشم
با گمان افتم و گر #خود به یقین میگذرد
گر کند روی به ما یا نکند حکم او راست
پادشاهیست که بر ملک یمین میگذرد
#سعدیا گوشه نشینی کن و شاهدبازی
شاهد آنست که بر گوشه نشین میگذرد
#کیست_آن_ماه_منور_که_چنین_میگذرد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/556
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کی برست این #گل خندان و چنین #زیبا شد
آخر این غوره نوخاسته چون حلوا شد
دیگر این مرغ کی از بیضه برآمد که چنین
#بلبل #خوش سخن و طوطی شکرخا شد
که درآموختش این لطف و بلاغت کان روز
مردم از عقل به دربرد که او دانا شد
شاخکی تازه برآورد صبا بر لب جوی
چشم بر هم نزدی سرو سهی بالا شد
عالم طفلی و جهل حیوانی بگذاشت
آدمی طبع و ملک #خوی و پری سیما شد
عقل را گفتم از این پس به سلامت بنشین
گفت خاموش که این فتنه دگر پیدا شد
پر نشد چون صدف از لؤلؤ #لالا دهنی
که نه از حسرت او دیده ما دریا شد
#سعدیا غنچه سیراب نگنجد در پوست
وقت #خوش دید و بخندید و #گلی رعنا شد
#کی_برست_این_گل_خندان_و_چنین_زیبا_شد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/542
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
سرو #زیبا و به #زیبایی بالای تو نه
شهد #شیرین و به #شیرینی گفتار تو نیست
خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود
مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست
کس ندیدست تو را یک نظر اندر همه عمر
که همه عمر دعاگوی و هوادار تو نیست
آدمی نیست مگر کالبدی بیجانست
آن که گوید که مرا میل به دیدار تو نیست
ای که #شمشیر جفا بر سر ما آختهای
صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست
جور تلخست ولیکن چه کنم گر نبرم
چون گریز از لب #شیرین شکربار تو نیست
من سری دارم و در پای تو #خواهم بازید
خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست
به جمال تو که دیدار ز من بازمگیر
که مرا طاقت #نادیدن دیدار تو نیست
#سعدیا گر نتوانی که کم #خود گیری
سر #خود گیر که #صاحب نظری کار تو نیست
#کس_ندانم_که_در_این_شهر_گرفتار_تو_نیست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/615
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کس به چشمم در نمیآید که گویم مثل اوست
خود به چشم عاشقان صورت نبندد مثل دوست
هر که با مستان نشیند ترک مستوری کند
آبروی نیکنامان در خرابات آب جوست
جز خداوندان معنی را نغلطاند سماع
اولت مغزی بباید تا برون آیی ز پوست
بندهام گو تاج #خواهی بر سرم نه یا تبر
هر چه پیش عاشقان آید ز معشوقان نکوست
عقل باری خسروی میکرد بر ملک وجود
باز چون فرهاد عاشق بر لب #شیرین اوست
عنبرین چوگان زلفش را گر استقصا کنی
زیر هر مویی #دلی بینی که سرگردان چو گوست
#سعدیا چندان که #خواهی گفت وصف روی یار
حسن #گل بیش از قیاس #بلبل بسیارگوست
#کس_به_چشمم_در_نمیآید_که_گویم_مثل_اوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/71
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
قیمت #گل برود چون تو به #گلزار آیی
و آب #شیرین چو تو در #خنده و گفتار آیی
این همه جلوه طاووس و خرامیدن او
بار دیگر نکند گر تو به رفتار آیی
چند بار آخرت ای #دل به نصیحت گفتم
دیده بردوز نباید که گرفتار آیی
مه چنین #خوب نباشد تو مگر #خورشیدی
دل چنین سخت نباشد تو مگر خارایی
گر تو صد بار بیایی به سر کشته #عشق
چشم باشد مترصد که دگربار آیی
سپر از تیغ تو در روی کشیدن نهی است
من خصومت نکنم گر تو به پیکار آیی
کس نماند که به دیدار تو واله نشود
چون تو لعبت ز پس پرده پدیدار آیی
دیگر ای باد حدیث #گل و سنبل نکنی
گر بر آن سنبل زلف و #گل رخسار آیی
دوست دارم که کست دوست ندارد جز من
حیف باشد که تو در خاطر اغیار آیی
#سعدیا دختر انفاس تو بس #دل ببرد
به چنین صورت و معنی که تو میآرایی
#قیمت_گل_برود_چون_تو_به_گلزار_آیی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/202
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی
فیروز روز آن که تو بر وی گذر کنی
آزاد بندهای که بود در رکاب تو
خرم ولایتی که تو آنجا سفر کنی
دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ
یک بار اگر تبسم همچون شکر کنی
ای آفتاب روشن و ای سایه همای
ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی
من با تو دوستی و وفا کم نمیکنم
چندان که دشمنی و جفا بیشتر کنی
مقدور من سریست که در پایت افکنم
گر زآن که التفات بدین مختصر کنی
عمریست تا به یاد تو شب روز میکنم
تو خفتهای که گوش به آه سحر کنی
دانی که رویم از همه عالم به روی توست
زنهار اگر تو روی به رویی دگر کنی
گفتی که دیر و زود به حالت نظر کنم
آری کنی چو بر سر خاکم گذر کنی
شرط است #سعدیا که به میدان #عشق دوست
خود را به پیش تیر ملامت سپر کنی
وز عقل بهترت سپری باید ای حکیم
تا از خدنگ غمزه #خوبان حذر کنی
#فرخ_صباح_آن_که_تو_بر_وی_نظر_کنی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/65
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم
بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
بوستان خانه عیش است و چمن کوی نشاط
تا مهیا نبود عیش مهنا نرویم
دیگران با همه کس دست در آغوش کنند
ما که بر سفره خاصیم به یغما نرویم
نتوان رفت مگر در نظر یار عزیز
ور تحمل نکند زحمت ما تا نرویم
گر به #خواری ز در #خویش براند ما را
به امیدش بنشینیم و به درها نرویم
گر به #شمشیر احبا تن ما پاره کنند
به تظلم به در خانه اعدا نرویم
پای گو بر سر و بر دیده ما نه چو بساط
که اگر نقش بساطت برود ما نرویم
به درشتی و جفا روی مگردان از ما
که به کشتن برویم از نظرت یا نرویم
#سعدیا #شرط وفاداری لیلی آن است
که اگر مجنون گویند به سودا نرویم
#عهد_کردیم_که_بی_دوست_به_صحرا_نرویم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/264
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم
دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم
خود سراپرده قدرش ز مکان بیرون بود
آن که ما در طلبش جمله مکان گردیدیم
همچو #بلبل همه شب نعره زنان تا #خورشید
روی بنمود چو خفاش نهان گردیدیم
گفته بودیم به #خوبان که نباید نگریست
دل ببردند و ضرورت نگران گردیدیم
صفت یوسف #نادیده بیان میکردند
با میان آمد و بی #نام و نشان گردیدیم
رفته بودیم به خلوت که دگر می نخوریم
ساقیا باده بده کز سر آن گردیدیم
تا همه شهر بیایند و ببینند که ما
پیر بودیم و دگرباره جوان گردیدیم
#سعدیا لشکر #خوبان به شکار #دل ما
گو میایید که ما صید فلان گردیدیم
#عمرها_در_پی_مقصود_به_جان_گردیدیم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/270
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سروبالایی به صحرا میرود
رفتنش بین تا چه #زیبا میرود
تا کدامین باغ از او خرمترست
کاو به رامش کردن آنجا میرود
میرود در راه و در اجزای خاک
مرده میگوید مسیحا میرود
این چنین بیخود نرفتی سنگدل
گر بدانستی چه بر ما میرود
اهل #دل را گو نگه دارید چشم
کان پری پیکر به یغما میرود
هر که را در شهر دید از مرد و زن
دل ربود اکنون به صحرا میرود
آفتاب و سرو غیرت میبرند
کآفتابی سروبالا میرود
باغ را چندان بساط افکندهاند
کآدمی بر فرش دیبا میرود
عقل را با #عشق زور پنجه نیست
کار مسکین از مدارا میرود
#سعدیا #دل در سرش کردی و رفت
بلکه جانش نیز در پا میرود
#سروبالایی_به_صحرا_میرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/458
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت
تو به هر جا که فرود آمدی و خیمه زدی
کس دیگر نتواند که بگیرد جایت
همچو مستسقی بر چشمه نوشین زلال
سیر نتوان شدن از دیدن مهرافزایت
روزگاریست که سودای تو در سر دارم
مگرم سر برود تا برود سودایت
قدر آن خاک ندارم که بر او میگذری
که به هر وقت همی بوسه دهد بر پایت
دوستان عیب کنندم که نبودی هشیار
تا فرو رفت به #گل پای جهان پیمایت
چشم در سر به چه کار آید و جان در تن شخص
گر تأمل نکند صورت جان آسایت
دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست
هم در آیینه توان دید مگر همتایت
روز آن است که مردم ره صحرا گیرند
خیز تا سرو بماند خجل از بالایت
دوش در واقعه دیدم که نگارین میگفت
#سعدیا گوش مکن بر سخن اعدایت
عاشق #صادق دیدار من آنگه باشی
که به دنیا و به عقبی نبود پروایت
طالب آن است که از شیر نگرداند روی
یا نباید که به #شمشیر بگردد رایت
#سر_تسلیم_نهادیم_به_حکم_و_رایت #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/584
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سخت به ذوق میدهد باد ز بوستان نشان
#صبح دمید و روز شد خیز و چراغ وانشان
گر همه خلق را چو من بیدل و مست میکنی
روی به #صالحان نما خمر به زاهدان چشان
طایفهای سماع را عیب کنند و #عشق را
زمزمهای بیار #خوش تا بروند #ناخوشان
خرقه بگیر و می بده باده بیار و غم ببر
بیخبر است عاقل از لذت عیش بیهشان
سوختگان #عشق را دود به سقف میرود
وقع ندارد این سخن پیش فسرده آتشان
رقص حلال بایدت سنت اهل معرفت
دنیا #زیر پای نه دست به آخرت فشان
تیغ به خفیه میخورم آه نهفته میکنم
گوش کجا که بشنود #ناله زار خامشان
چند نصیحتم کنی کز پی نیکوان مرو
چون نروم که بیخودم شوق همیبرد کشان
من نه به وقت #خویشتن پیر و شکسته بودهام
موی سپید میکند چشم سیاه اکدشان
بوی بهشت میدمد ما به عذاب در گرو
آب حیات میرود ما تن #خویشتن کشان
باد #بهار و بوی #گل متفقند #سعدیا
چون تو فصیح #بلبلی حیف بود ز خامشان
#سخت_به_ذوق_میدهد_باد_ز_بوستان_نشان #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/251
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سخت #زیبا میروی یک بارگی
در تو حیران میشود نظارگی
این چنین رخ با پری باید نمود
تا بیاموزد پری رخسارگی
هر که را پیش تو پای از جای رفت
زیر بارش برنخیزد بارگی
چشمهای نیم #خوابت سال و ماه
همچو من مستند بی میخوارگی
خستگانت را شکیبایی نماند
یا دوا کن یا بکش یک بارگی
دوست تا #خواهی به جای ما نکوست
در حسودان اوفتاد آوارگی
#سعدیا تسلیم فرمان شو که نیست
چاره عاشق به جز بیچارگی
#سخت_زیبا_میروی_یک_بارگی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/98
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ساقی سیمتن چه خسبی خیز
آب شادی بر آتش غم ریز
بوسهای بر کنار ساغر نه
پس بگردان #شراب شهدآمیز
کابر آذار و باد نوروزی
درفشان میکنند و عنبربیز
جهد کردیم تا نیالاید
به خرابات دامن پرهیز
دست بالای #عشق زور آورد
معرفت را نماند جای ستیز
گفتم ای عقل زورمند چرا
برگرفتی ز #عشق راه گریز
گفت اگر گربه شیر نر گردد
نکند با پلنگ دندان تیز
شاهدان میکنند خانه زهد
مطربان میزنند راه حجیز
توبه را تلخ میکند در حلق
یار #شیرین زبان شورانگیز
#سعدیا هر دمت که دست دهد
به سر زلف دوستان آویز
دشمنان را به حال #خود بگذار
تا قیامت کنند و رستاخیز
#ساقی_سیمتن_چه_خسبی_خیز #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/403
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈