eitaa logo
الهام انیمیشن
89 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
گر کنم در سر وفات سری سهل باشد مختصری ای که قصد هلاک من داری صبر کن تا ببینمت نظری نه حرام است در رخ تو نظر که حرام است چشم بر دگری دوست دارم که خاک پات شوم تا مگر بر سرم کنی گذری متحیر نه در جمال توام عقل دارم به قدر قدری حیرتم در صفات بی چون است کاین کمال آفرید در بشری ببری هوش و طاقت زن و مرد گر تردد کنی به بام و دری حق به دست رقیب پیش خصم ایستاده چون سپری زان که آیینه‌ای بدین حیف باشد به دست بی بصری آه اثر کند در کوه نکند در تو سنگدل اثری سنگ را سخت گفتمی همه عمر تا بدیدم ز سنگ سختتری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/200 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کس درنیامده‌ست بدین از دری دیگر نیاورد چو تو فرزند مادری خورشید اگر تو روی نپوشی فرو رود گوید دو آفتاب نباشد به کشوری اول منم که در همه عالم نیامده‌ست زیباتر از تو در نظرم هیچ منظری هرگز نبرده‌ام به خرابات راه امروزم آرزوی تو در داد ساغری یا به حسن روی تو کس نیست در جهان یا هست و نیستم ز تو پروای دیگری بر سرو قامتت و بادام روی و چشم نشنیده‌ام که سرو چنین آورد بری رویی که روز روشن اگر برکشد نقاب پرتو دهد چنان که شب تیره اختری همراه من مباش که غیرت برند خلق در دست مفلسی چو ببینند گوهری من کم نمی‌کنم سر مویی ز مهر دوست ور می‌زند به هر بن موییم نشتری روزی مگر به دیده قدم نهی تا در رهت به هر قدمت می‌نهد سری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/139 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر سلطنت که می‌کن که در دست دولت بود اسیری جان باختن به کویت در آرزوی رویت دانسته‌ام ولیکن ملک آن توست و فرمان مملوک را چه درمان گر بی‌گنه بسوزی ور بی خطا بگیری گر من سخن نگویم در وصف روی و مویت آیینه‌ات بگوید پنهان که بی‌نظیری آن کاو ندیده باشد در میان بستان شاید که خیره ماند در ارغوان و خیری گفتم مگر ز رفتن غایب شوی ز چشمم آن نیستی که رفتی آنی که در ضمیری ای باد بستان پیغام وصل جانان می‌رو که نسیمی می‌دم که عبیری او را نمی‌توان دید از منتهای ما نمی‌نماییم از غایت حقیری گر یار با جوانان نشست و رندان ما نیز توبه کردیم از زاهدی و پیری نظر بپوشان یا خرقه در میان نه رندی روا نباشد در جامه فقیری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/116 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما سپر انداختیم گر تو کمان می‌کشی گو ما مباش گر تو بدین گر بکشی بنده‌ایم ور بنوازی رواست ما به تو مستأنسیم تو به چه مستوحشی گفتی اگر درد پای نداری گریز چون بتوانم گریخت تا تو کمندم کشی دیده فرودوختیم تا نه به دوزخ برد باز نگه می‌کنم سخت بهشتی وشی غایت که هست قبضه و و دست خلق حسد می‌برند چون تو مرا می‌کشی موجب فریاد ما خصم نداند که چیست چاره مجروح نیست به جز خامشی چند توان ای سلیم آب بر آتش زدن کآب دیانت برد رنگ رخ آتشی آدمی هوشمند عیش ندارد ز فکر ساقی مجلس بیار آن قدح بی هشی مست می را عیب مکن مست بیفتی تو نیز گر هم از این می چشی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/107 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جمعی که تو در میان ایشانی زآن جمع به در بود پریشانی ای ذات و شخص روحانی آرام و مرهم جانی خرم تن آن که با تو پیوندد وآن حلقه که در میان ایشانی من نیز به خدمتت کمر بندم باشد که بر تو این شکر که می‌بینم بی فایده‌ای مگس که می‌رانی هر جا که تو بگذری بدین کس شک نکند که سرو بستانی هرک این سر دست و ساعدت بیند گر ندهد به پنجه بستانی من جسم چنین ندیده‌ام هرگز چندان که قیاس می‌کنم جانی بر دیده من برو که مخدومی پروانه به بده که سلطانی من سر ز خط تو بر نمی‌گیرم ور چون قلمم به سر بگردانی این گرد که بر رخ است می‌بینی وآن درد که در است می‌دانی دودی که بیاید از پیداست که آتشیست پنهانی می‌گوید و جان به رقص می‌آید خوش می‌رود این سماع روحانی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/74 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با خردمندی و پارسا و نیکخوست صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست گر خیال یاری اندیشند باری چون تو یار یا هوای دوستی ورزند باری چون تو دوست خاک پایش بوسه داد آبم گو ببر آبروی مهربانان پیش معشوق آب جوست شاهدش دیدار و گفتن فتنه اش ابرو و چشم نادرش بالا و رفتن طبع و تا به بازآیم آن گه وصف دیدارش کنم از که می‌پرسی در این میدان که سرگردان چو گوست عیب پیراهن دریدن می‌کنندم دوستان بی‌وفا یارم که پیراهن همی‌درم نه پوست خاک سبزآرنگ و باد و آب ابر مرواریدباران و هوای مشک بوست تیرباران بر سر و صوفی گرفتار نظر مدعی در گفت و گوی و عاشق اندر جست و جوست هر که را کنج اختیار آمد تو دست از وی بدار کان چنان شوریده سر پایش به گنجی در فروست چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن عاشقی و نیک سنگ و سبوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/20 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر سلطنت که می‌کن که در دست دولت بود اسیری جان باختن به کویت در آرزوی رویت دانسته‌ام ولیکن ملک آن توست و فرمان مملوک را چه درمان گر بی‌گنه بسوزی ور بی خطا بگیری گر من سخن نگویم در وصف روی و مویت آیینه‌ات بگوید پنهان که بی‌نظیری آن کاو ندیده باشد در میان بستان شاید که خیره ماند در ارغوان و خیری گفتم مگر ز رفتن غایب شوی ز چشمم آن نیستی که رفتی آنی که در ضمیری ای باد بستان پیغام وصل جانان می‌رو که نسیمی می‌دم که عبیری او را نمی‌توان دید از منتهای ما نمی‌نماییم از غایت حقیری گر یار با جوانان نشست و رندان ما نیز توبه کردیم از زاهدی و پیری نظر بپوشان یا خرقه در میان نه رندی روا نباشد در جامه فقیری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/116 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من بدین و ندیدم روی را وین و نباشد موی را روی اگر پنهان کند سنگین سیمین‌ بدن مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را ای موافق صورت و معنی که تا چشم من است از تو ندیدم روی و را گر به سر می‌گردم از بیچارگی عیبم مکن چون تو چوگان می‌زنی جرمی نباشد گوی را هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوخته‌ست دوست دارد مستان و هایاهوی را ما ملامت را به جان جوییم در بازار کنج خلوت پارسایان سلامت جوی را بوستان را هیچ دیگر در نمی‌باید به حسن بلکه سروی چون تو می‌باید کنار جوی را ای اگر صد قرن باز آید مثل من دیگر نبینی را گر بوسه بر دستش نمی‌یاری نهاد چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/510 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما همه چشمیم و تو نور ای صنم چشم بد از روی تو دور ای صنم روی مپوشان که بهشتی بود هر که ببیند چو تو حور ای صنم حور خطا گفتم اگر ترک ادب رفت و قصور ای صنم تا به کرم خرده نگیری که من غایبم از ذوق حضور ای صنم روی تو بر پشت زمین خلق را موجب فتنه‌ست و فتور ای صنم این همه و تو را موضع است و غرور ای صنم سروبنی خاسته چون قامتت تا ننشینیم صبور ای صنم این همه طوفان به سرم می‌رود از جگری همچو تنور ای صنم از این چشمه حیوان که سیر نگردد به مرور ای صنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/287 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما سپر انداختیم گر تو کمان می‌کشی گو ما مباش گر تو بدین گر بکشی بنده‌ایم ور بنوازی رواست ما به تو مستأنسیم تو به چه مستوحشی گفتی اگر درد پای نداری گریز چون بتوانم گریخت تا تو کمندم کشی دیده فرودوختیم تا نه به دوزخ برد باز نگه می‌کنم سخت بهشتی وشی غایت که هست قبضه و و دست خلق حسد می‌برند چون تو مرا می‌کشی موجب فریاد ما خصم نداند که چیست چاره مجروح نیست به جز خامشی چند توان ای سلیم آب بر آتش زدن کآب دیانت برد رنگ رخ آتشی آدمی هوشمند عیش ندارد ز فکر ساقی مجلس بیار آن قدح بی هشی مست می را عیب مکن مست بیفتی تو نیز گر هم از این می چشی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/107 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر کنم در سر وفات سری سهل باشد مختصری ای که قصد هلاک من داری صبر کن تا ببینمت نظری نه حرام است در رخ تو نظر که حرام است چشم بر دگری دوست دارم که خاک پات شوم تا مگر بر سرم کنی گذری متحیر نه در جمال توام عقل دارم به قدر قدری حیرتم در صفات بی چون است کاین کمال آفرید در بشری ببری هوش و طاقت زن و مرد گر تردد کنی به بام و دری حق به دست رقیب پیش خصم ایستاده چون سپری زان که آیینه‌ای بدین حیف باشد به دست بی بصری آه اثر کند در کوه نکند در تو سنگدل اثری سنگ را سخت گفتمی همه عمر تا بدیدم ز سنگ سختتری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/200 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کس درنیامده‌ست بدین از دری دیگر نیاورد چو تو فرزند مادری خورشید اگر تو روی نپوشی فرو رود گوید دو آفتاب نباشد به کشوری اول منم که در همه عالم نیامده‌ست زیباتر از تو در نظرم هیچ منظری هرگز نبرده‌ام به خرابات راه امروزم آرزوی تو در داد ساغری یا به حسن روی تو کس نیست در جهان یا هست و نیستم ز تو پروای دیگری بر سرو قامتت و بادام روی و چشم نشنیده‌ام که سرو چنین آورد بری رویی که روز روشن اگر برکشد نقاب پرتو دهد چنان که شب تیره اختری همراه من مباش که غیرت برند خلق در دست مفلسی چو ببینند گوهری من کم نمی‌کنم سر مویی ز مهر دوست ور می‌زند به هر بن موییم نشتری روزی مگر به دیده قدم نهی تا در رهت به هر قدمت می‌نهد سری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/139 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈