eitaa logo
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه پسرانه
88 دنبال‌کننده
17 عکس
289 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت که قرار از دیوانه به یک بار برفت باد بوی رویش به آورد آب بشد رونق برفت صورت یوسف صفت می‌کردیم چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت بعد از این عیب و ملامت نکنم مستان را که مرا در حق این طایفه انکار برفت در سرم بود که هرگز ندهم به خیال به سرت کز سر من آن همه پندار برفت آخر این مور میان بسته افتان خیزان چه خطا داشت که سرکوفته چون مار برفت به خرابات چه حاجت که یکی مست شود که به دیدار تو عقل از سر هشیار برفت به نماز آمده محراب دو ابروی تو دید دلش از دست ببردند و به زنار برفت پیش تو مردن از آن به که پس از من گویند نه به صدق آمده بود این که به آزار برفت تو نه مرد بستان امیدی که به پهلو نتوانی به سر خار برفت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/602 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم هر یک از دایره جمع به راهی رفتند ما بماندیم و خیال تو به یک جای مقیم باغبان گر نگشاید در درویش به باغ آخر از باغ بیاید بر درویش نسیم گر نسیم سحر از خلق تو بویی آرد جان فشانیم به سوغات نسیم تو نه سیم بوی محبوب که بر خاک احبا گذرد نه عجب دارم اگر زنده کند عظم رمیم ای به حسن تو صنم چشم فلک وی به مثل تو ولد مادر ایام عقیم حال درویش چنان است که خال تو سیاه جسم ریش چنان است که چشم تو سقیم چشم جادوی تو بی واسطه کحل کحیل طاق ابروی تو بی شائبه وسمه وسیم ای که اگر جان منت می‌باید چاره‌ای نیست در این مسأله الا تسلیم نه طریق حکما بود ولی چشم بیمار تو می‌برد از دست حکیم نیامیزد و عفت با هم چند پنهان کنی آواز دهل ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/274 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم خود سراپرده قدرش ز مکان بیرون بود آن که ما در طلبش جمله مکان گردیدیم همچو همه شب نعره زنان تا روی بنمود چو خفاش نهان گردیدیم گفته بودیم به که نباید نگریست دل ببردند و ضرورت نگران گردیدیم صفت یوسف بیان می‌کردند با میان آمد و بی و نشان گردیدیم رفته بودیم به خلوت که دگر می نخوریم ساقیا باده بده کز سر آن گردیدیم تا همه شهر بیایند و ببینند که ما پیر بودیم و دگرباره جوان گردیدیم لشکر به شکار ما گو میایید که ما صید فلان گردیدیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/270 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم هر یک از دایره جمع به راهی رفتند ما بماندیم و خیال تو به یک جای مقیم باغبان گر نگشاید در درویش به باغ آخر از باغ بیاید بر درویش نسیم گر نسیم سحر از خلق تو بویی آرد جان فشانیم به سوغات نسیم تو نه سیم بوی محبوب که بر خاک احبا گذرد نه عجب دارم اگر زنده کند عظم رمیم ای به حسن تو صنم چشم فلک وی به مثل تو ولد مادر ایام عقیم حال درویش چنان است که خال تو سیاه جسم ریش چنان است که چشم تو سقیم چشم جادوی تو بی واسطه کحل کحیل طاق ابروی تو بی شائبه وسمه وسیم ای که اگر جان منت می‌باید چاره‌ای نیست در این مسأله الا تسلیم نه طریق حکما بود ولی چشم بیمار تو می‌برد از دست حکیم نیامیزد و عفت با هم چند پنهان کنی آواز دهل ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/274 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت که قرار از دیوانه به یک بار برفت باد بوی رویش به آورد آب بشد رونق برفت صورت یوسف صفت می‌کردیم چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت بعد از این عیب و ملامت نکنم مستان را که مرا در حق این طایفه انکار برفت در سرم بود که هرگز ندهم به خیال به سرت کز سر من آن همه پندار برفت آخر این مور میان بسته افتان خیزان چه خطا داشت که سرکوفته چون مار برفت به خرابات چه حاجت که یکی مست شود که به دیدار تو عقل از سر هشیار برفت به نماز آمده محراب دو ابروی تو دید دلش از دست ببردند و به زنار برفت پیش تو مردن از آن به که پس از من گویند نه به صدق آمده بود این که به آزار برفت تو نه مرد بستان امیدی که به پهلو نتوانی به سر خار برفت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/602 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم خود سراپرده قدرش ز مکان بیرون بود آن که ما در طلبش جمله مکان گردیدیم همچو همه شب نعره زنان تا روی بنمود چو خفاش نهان گردیدیم گفته بودیم به که نباید نگریست دل ببردند و ضرورت نگران گردیدیم صفت یوسف بیان می‌کردند با میان آمد و بی و نشان گردیدیم رفته بودیم به خلوت که دگر می نخوریم ساقیا باده بده کز سر آن گردیدیم تا همه شهر بیایند و ببینند که ما پیر بودیم و دگرباره جوان گردیدیم لشکر به شکار ما گو میایید که ما صید فلان گردیدیم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/270 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈