eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا، کاین سر هجران ندارد بجز وصلت دگر درمان ندارد که خسته طاقت هجران ندارد بیا، تا پیش روی تو بمیرم که بی‌تو زندگانی آن ندارد ؟ که بی‌تو زیستن امکان ندارد بمردم ز انتظار روز وصلت شب هجران مگر پایان ندارد؟ بیا، تا روی خوب تو ببینم که مهر از ذره رخ پنهان ندارد ،_جانا،_نیم_جانی اگر چه قیمت چندان ندارد چه باشد گر فراغت واله ای را چنین سرگشته و حیران ندارد؟ وصالت تا ز غم خونم نریزد عراقی را شبی مهمان ندارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/886 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خرم تن آن کس که ریش ندارد و اندیشهٔ یار ستم‌اندیش ندارد سلطان چه عجب گر سر درویش ندارد؟ او را چه خبر از من و از حال من کو دیدهٔ پر خون و ریش ندارد بیگانه چنان شد که سر خویش ندارد هان، ای خونخوار، سر محنت خود گیر کان یار سر صحبت ما بیش ندارد معشوق چو شمشیر جفا بر کشد، از خشم عاشق چه کند گر سر خود پیش ندارد؟ از نوش لبان، بهره به جز نیش ندارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/887 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دل، دولت خرمی ندارد جان، راحت بی‌غمی ندارد !_که_درون_آدمی_زاد آسایش و خرمی ندارد از راحت‌های این جهانی جز غم آدمی ندارد ،_بیا_و_مردمی_کن این غم سر مردمی ندارد وی غم، بنشین، که شادمانی با ما سر همدمی ندارد وی جان، ز سرای تن برون شو کین جای تو محکمی ندارد کاهلیت محرمی ندارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/885 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
راحت سر مردمی ندارد دولت همدمی ندارد کو دیدهٔ مردمی ندارد از خوان فلک نواله کم پیچ کو گردهٔ گندمی ندارد ،_از_آنکه_درمان با جان تو محرمی ندارد در تار حیات چه بندی؟ چون پود تو محکمی ندارد دردا! که درین سرای پر غم کس دولت بی‌غمی ندارد افسوس که خرمی ندارد گر خوشدلیی درین جهان هست باری آدمی ندارد بنمای به من فراهم کو محنت درهمی ندارد کم خور غم این جهان، ، زیرا که غمش کمی ندارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/884 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نگارا، بی تو برگ جان که دارد؟ سر کفر و غم ایمان که دارد؟ غمت را هر شبی مهمان که دارد؟ دل من با خیالت دوش می‌گفت: که این درد مرا درمان که دارد؟ :_ز_من_پرس که من با تو بگویم: کان که دارد؟ مرا گفتی که: فردا روز وصل است امید زیستن چندان که دارد؟ دلم در بند زلف توست ور نه سر سودای بی‌پایان که دارد؟ عراقی را چنین حیران که دارد؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/882 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا کی کشم جفای تو؟ این نیز بگذرد بسیار شد بلای تو، این نیز بگذرد خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد آیی و بگذری به من و باز ننگری ای جان من فدای تو، این نیز بگذرد محروم از عطای تو، این نیز بگذرد ای دوست، تو مرا همه دشنام می‌دهی من می‌کنم، دعای تو، این نیز بگذرد آیم به درگهت، نگذاری که بگذرم پیرامن سرای تو، این نیز بگذرد ،_نومید_بازگشت نشنید مرحبای تو، این نیز بگذرد بگذشت آنکه دوست همی داشتی مرا دیگر شده است رای تو، این نیز بگذرد تا کی کشد مسکین جفای تو؟ بگذشت چون جفای تو، این نیز بگذرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/881 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب تافته‌ام از غمت، روی ز من بر متاب ،_بوی_ز_من_وامگیر تشنهٔ روی توام، باز مدار از من آب از رخ سیراب خود بر جگرم آب زن کز تپش تشنگی شد جگر من سراب می‌کنم از آب چشم خانهٔ را خراب روز ار آید به شب بی رخ تو چه عجب؟ روز چگونه بود چون نبود آفتاب؟ چون به سر کوی تو نیست تنم را مقام چون به بر لطف تو نیست را مآب ،_عار_چه_داری_ازو؟ نیک و بد و هرچه هست، هست بتوش انتساب ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/880 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بیا بیا، که نسیم بهار می‌گذرد بیا، که گل ز رخت شرمسار می‌گذرد ،_که_وقت_بهار_است_و_موسم_شادی مدار منتظرم، وقت کار می‌گذرد ز راه لطف به صحرا خرام یک نفسی که عیش تازه کنم، چون بهار می‌گذرد غمی که بر این جان فگار می‌گذرد ز جام وصل تو ناخورده جرعه‌ای من ز بزم عیش تو در سر خمار می‌گذرد سحرگهی که به کوی گذر کردی به دیده گفت : کان شکار می‌گذرد که نعره می‌زد هر یک که: یار می‌گذرد به گوش جان رسید آن زاری از آن ز کوی تو زار و نزار می‌گذرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/879 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پشت بر روزگار باید کرد روی در روی یار باید کرد در دمش جان نثار باید کرد پیش شمع رخش چو پروانه سوختن اختیار باید کرد سال‌ها انتظار باید کرد تا کند یار روی در رویت دلت آیینه‌وار باید کرد تات در بوته‌زار بگدازد قلب خود را عیار باید کرد خویش، چون خاک خوار باید کرد ور تو خود را ز خاک به دانی خود تو را سنگسار باید کرد تا دهی بوسه بر کف پایش خویشتن را غبار باید کرد دشمنی کت ز دوست وا دارد زودت از وی فرار باید کرد ور ز چشمت نهان بود دشمن پس دو چشمت چهار باید کرد دشمن خود تویی، چو در نگری با خودت کارزار باید کرد چون ز دست خود فریاد هر دمت صدهزار باید کرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/877 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نگارا، بی‌تو برگ جان که دارد؟ دل شاد و لب خندان که دارد؟ وگرنه طاقت هجران که دارد؟ غم ار ندهد جگر بر خوان وصلت دل درویش را مهمان که دارد؟ بجز یوسف سر زندان که دارد؟ مرا با تو خوش آید خلد، ورنه غم حور و سر رضوان که دارد؟ همه کس می کند دعوی ولی با درد بی درمان که دارد ؟ چه انصاف است؟ چندین جان که دارد؟ مرا گویند: فردا روز وصل است وگرنه طاقت هجران که دارد؟ نشان می‌جویی، ببین تا چشم خون افشان که دارد؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/883 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بیا، که عمر من خاکسار می‌گذرد مدار منتظرم، روزگار می‌گذرد ،_که_جان_من_از_آرزوی_دیدارت به لب رسید و غم فگار می‌گذرد بیا، به لطف ز جان به لب رسیده بپرس که از جهان ز غمت زار زار می‌گذرد که ناامید ز درگاه یار می‌گذرد چه باشد ار بگذاری که بگذرم ز درت؟ که بر درت ز سگان صدهزار می‌گذرد مکش کمان جفا بر ، که تیر غمت خود از نشانهٔ جان بی‌شمار می‌گذرد بر آستان درت چندبار می‌گذرد ز که می‌گذرد بر درت بپرس آخر: که آن شکسته برین در چه کار می‌گذرد مکش چو دشمنم، ای دوست ز انتظار، بیا که این نفس ز جهان دوستدار می‌گذرد به انتظار مکش بیش ازین را که عمر او همه در انتظار می‌گذرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/878 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
روی ننمود یار چتوان کرد نیست تدبیر کار، چتوان کرد؟ نپذیرفت یار، چتوان کرد؟ از گل روی یار قسم نیست جز خارخار، چتوان کرد؟ گشتم این لحظه خوار، چتوان کرد؟ بر مراد نمی‌گردد گردش روزگار چتوان کرد؟ غم بسیار هست و نیست دریغ، با غمم غمگسار چتوان کرد؟ لاغر آمد شکار، چتوان کرد؟ چند باشی، ، از پس درهم و سوکوار، چتوان کرد؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/874 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈