تا دستها کمر نکنی بر میان دوست
بوسی به کام #دل ندهی بر دهان دوست
دانی حیات کشته #شمشیر #عشق چیست
سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست
بر ماجرای خسرو و #شیرین قلم کشید
شوری که در میان من است و میان دوست
خصمی که تیر کافرش اندر غزا نکشت
خونش بریخت ابروی همچون کمان دوست
دل رفت و دیده #خون شد و جان ضعیف ماند
وآن هم برای آن که کنم جان فشان دوست
روزی به پای مرکب تازی درافتمش
گر کبر و #ناز باز نپیچد عنان دوست
هیهات کام من که برآید در این طلب
این بس که #نام من برود بر زبان دوست
چون جان سپردنیست به هر صورتی که هست
در کوی #عشق #خوشتر و بر آستان دوست
با #خویشتن همیبرم این شوق تا به خاک
وز خاک سر برآرم و پرسم نشان دوست
فریاد مردمان همه از دست دشمن است
فریاد #سعدی از #دل #نامهربان دوست
#تا_دستها_کمر_نکنی_بر_میان_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/640
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈