ای جان خردمندان گوی خم چوگانت
بیرون نرود گویی کافتاد به میدانت
روز همه سر بر کرد از کوه و شب ما را
سر بر نکند #خورشید الا ز گریبانت
جان در تن مشتاقان از ذوق به رقص آید
چون باد بجنباند شاخی ز #گلستانت
دیوار سرایت را نقاش نمیباید
تو #زینت ایوانی نه صورت ایوانت
هر چند نمیسوزد بر من #دل سنگینت
گویی #دل من سنگیست در چاه زنخدانت
جان باختن آسان است اندر نظرت لیکن
این #لاشه نمیبینم شایسته قربانت
با داغ تو رنجوری به کز نظرت دوری
پیش قدمت مردن #خوشتر که به هجرانت
ای بادیه هجران تا #عشق حرم باشد
عشاق نیندیشند از خار مغیلانت
دیگر نتوانستم از فتنه حذر کردن
زآنگه که در افتادم با قامت فتانت
شاید که در این دنیا مرگش نبود هرگز
#سعدی که تو جان دارد بل دوستتر از جانت
بسیار چو ذوالقرنین آفاق بگردیدهست
این تشنه که میمیرد بر چشمه حیوانت
#ای_جان_خردمندان_گوی_خم_چوگانت #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/592
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈