eitaa logo
الهام انیمیشن
93 دنبال‌کننده
27 عکس
365 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟ نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟ ؟ من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟ جرمم این دان که ز جان دوست‌ترت می‌دارم از پی دوستی تو به بلا افتادم من بیچاره به تو کجا افتادم؟ پایمردی کن و از روی کرم دستم گیر که بشد کار من از دست و ز پا افتادم تا چه کردم، چه گنه بود، چه افتاد، چه شد؟ چه خطا رفت که در رنج و عنا افتادم؟ ؟_چه_کند_بیچاره؟ که درین واقعهٔ بد ز قضا افتادم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1077 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دل گم شد، ازو نشان نمی‌یابم آن گم شده در جهان نمی‌یابم پیدا و نهان نشان نمی‌یابم تا گوهر شب چراغ گم کردم ره بر در دوستان نمی‌یابم بوی گل و گلستان نمی‌یابم تا آب حیات رفت از جویم عیش خوش جاودان نمی‌یابم سیر آمدم از حیات خود، زیراک بی او ز حیات آن نمی‌یابم زان است که جز زیان نمی‌یابم آن یوسف خویش را کجا جویم چون در همه کن فکان نمی‌یابم هم بر در دوست باشد ار باشد از خود بجزین گمان نمی‌یابم بر خاک درش روم بنالم زار چاره به جز از فغان نمی‌یابم چون جانش عزیز دارم، ار یابم دل، کز غم او امان نمی‌یابم تا بر من بگرید زار یک مشفق مهربان نمی‌یابم تا یک نفسی مرا دهد یاری یک یار درین زمان نمی‌یابم یاری ده خویشتن درین ماتم جز دیدهٔ خون‌فشان نمی‌یابم بر خوان جهان چه می‌نشینم من؟ چون لقمه جز استخوان نمی‌یابم برخیزم ازین جهان بی حاصل نقدی چو درین دکان نمی‌یابم خواهم که شوم به بام عالم بر چه چاره؟ که نردبان نمی‌یابم خواهم که کشم ز چه را افسوس که ریسمان نمی‌یابم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1081 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در ملک لایزالی دیدم من آنچه دیدم از خود شدم مبرا، وانگه به خود رسیدم گفتم به بی‌زبانی، بی گوش هم شنیدم خورشید وحدت اینک از مشرق وجودم طالع شده است، ازان من چون ذره ناپدیدم ،_دری_که_هرگز_بر_کس_نشد_گشاده سر ازل مرا داد، از لطف خود، کلیدم چون محو گشتم از خود همراه من بر آشیان وحدت بی‌بال و پر پریدم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1075 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من باز ره خانهٔ خمار گرفتم ترک ورع و زهد به یک بار گرفتم بر کف می چون رنگ رخ یار گرفتم کارم همه با جام می و شاهد و شمع است ترک و دین بهر چنین کار گرفتم پیمانه همان لب که به هنجار گرفتم چشم خوش ساقی و دین برد ز دستم وین فایده زان نرگس بیمار گرفتم پیوسته چینین می زده و مست و خرابم تا عادت چشم خوش خونخوار گرفتم بس کام کز آن لعل شکربار گرفتم چون مست شدم خواستم از پای درآمد حالی سر زلف بت عیار گرفتم آویختم اندر سر آن زلف پریشان این شیفتگی بین که دم مار گرفتم گفتی: کم سودای سر زلف بتان گیر، چندین چه نصیحت کنی؟ انگار گرفتم با توبه و تقوی تو ره خلد برین گیر من با می و معشوقه ره نار گرفتم در نار چو رنگ رخ بدیدم آتش همه باغ و گل و گلزار گرفتم المنة لله که میان گل و گلزار دلدار در آغوش دگربار گرفتم بگرفت به دندان فلک انگشت تعجب چون من به دو انگشت لب یار گرفتم دور از لب و دندان لب هم باز به دست خوش گرفتم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1078 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دل گم شد، ازو نشان نیابم آن گم شده در جهان نیابم پیدا و نهان نشان نیابم تا گوهر شب چراغ گم شد ره بر در دوستان نیابم بوی گل و بوستان نیابم تا آب حیات رفت از جوی عیش خوش جاودان نیابم سرمایه برفت و سود جویم زان است که جز زیان نیابم ؟ چون در چه کن فکان نیابم هم بر در دوست باشد آرام از خود به جز این گمان نیابم بر خاک درش چرا ننالم ؟ چاره به جز از فغان نیابم چون جانش عزیز دارم، آری دل، کز غم او امان نیابم تا بر من بگرید یک مشفق مهربان نیابم تا یک نفسی مرا بود یار یک یار درین زمان نیابم یاری ده خویشتن درین حال جز دیدهٔ خون‌فشان نیابم بر خوان جهان چه می‌نشینم؟ چون لقمه جز استخوان نیابم بی‌حاصل ازین دکان بخیزم نقدی چو درین دکان نیابم خواهم که شوم به بام عالم چه چاره، چو نردبان نیابم خواهم که کشم ز چه افسوس که ریسمان نیابم! ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1082 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در حسن رخ خوبان پیدا همه او دیدم در چشم نکورویان زیبا همه او دیدم وندر نظر وامق عذرا همه او دیدم دلدار افگاران غم‌خوار جگرخواران یاری ده بی‌یاران، هرجا همه او دیدم مقصود من پر غم ز اشیا همه او دیدم دیدم همه پیش و پس، جز دوست ندیدم کس او بود، همه او، بس، تنها همه او دیدم آرام غمگین جز دوست کسی مگزین فی‌الجمله همه او بین، زیرا همه او دیدم ،_صحرا_و_بیابان_ها او بود گلستان ها ، صحرا همه او دیدم هان! ای دیوانه، بخرام به میخانه کاندر خم و پیمانه پیدا همه او دیدم در میکده و گلشن، می‌نوش می روشن میبوی گل و سوسن، کاینها همه او دیدم در میکده ساقی شو، می در کش و باقی شو جویای شو، کو را همه او دیدم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1074 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از میکده تا چه شور برخاست؟ کاندر همه شهر شور و غوغاست ،_به_نظاره‌ای_برون_آی کان روی تو از در تماشاست پنهان چه شوی؟ که عکس رویت در جام جهان نمای پیداست رنگ رخش آخر از چه زیباست؟ ور نه به تو نظر کرد چشم خوش نرگس از چه بیناست؟ ور سرو نه قامت تو دیده است او را کشش از چه سوی بالاست ما را همه میل سوی صحراست ما را چه ز باغ لاله و گل؟ از جام، غرض می مصفاست جز حسن و تو نبیند از گلشن و لاله هر که بیناست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1073 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ اگر با من خوشستی غمگسارم کنون کز دست بیرون شد نگارم نگارا، بر تو نگزینم کسی را تویی از خوبان اختیارم ،_که_می‌دارم_تو_را_دوست عجب نبود که جان را دوست دارم مرا تا کار با زلف تو باشد پریشان‌تر ز زلف توست کارم مرا کرامگه زلف تو باشد ببین چون باشد آرام و قرارم؟ نشسته بر سر ره چون غبارم در آویزم به دامان تو یک شب مگر روزی سر از جیبت برآرم عراقی، دامن او گیر و خوش باش که من با تو درین اندیشه یارم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1070 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر زمان جوری ز خوبان می‌کشم هر نفس دردی ز دوران می‌کشم جام غم هر شب دگرسان می‌کشم باز دست غم گریبانم گرفت گرچه بر افلاک دامان می‌کشم گرچه دشوار است، آسان می‌کشم از پی پری رخساره‌ای زحمتی هر دم ز دیوان می‌کشم جور بین، کز دست دوران دم به دم ساغر پر زهر هجران می‌کشم ؟ کین همه بیداد ازیشان می‌کشم تا نباید دیدنم روی رقیب هر نفس سر در گریبان می‌کشم با خیال دوست همدم می‌شوم وز لب او آب حیوان می‌کشم تن چو سوزن کرده‌ام، تا روز و شب مهر او در رشتهٔ جان می‌کشم نازنینا، ناز کن بر جان من ناز تو چندان که بتوان می‌کشم از تو چیزی دیده‌ام ناگفتنی وین همه محنت پی آن می‌کشم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1066 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن بخت کو که بر در تو باز بگذرم؟ وآن دولت از کجا که تو بازآیی از درم؟ نگذاشت روزگار که گردد میسرم از عمر من کنون چو نمانده است هم دمی باری، بیا، که با تو دمی خوش برآورم ،_روا_مدار_که_با_دیدهٔ_پر_آب نایافته مراد ز کوی تو بگذرم زین گونه سرکشی که تو آغاز کرده‌ای از دست جور تو نه همانا که جان برم دست غم تو بس که مرا پایمال کرد مگذار هجر را که نهد پای بر سرم :_عراقی_از_آن_ماست از لطف تو که یاد کند بار دیگرم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1072 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا کی از دست تو خونابه خورم؟ رحمتی، کز غم خون شد جگرم ،_دور_از_تو دم به دم از غم تو زارترم نه همانا که درین واقعه من از کف انده تو جان ببرم چون سگان بر سر کویت گذرم؟ آمدم بر درت از دوستیت دشمن آسا مکن از در، بدرم دم به دم گرد درت خواهم گشت تا مگر بر رخت افتد نظرم ،_که_منم کی توانم که به رویت نگرم؟ تا من از خاک درت دور شدم نامد از تو که بپرسی خبرم؟ کرمت نیز نگفت از سر لطف که: غم کار بخورم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1071 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم باری، بیا که جان را در پای تو فشانم بگذار تا برآید در آرزوت جانم بگذار تا بمیرم در آرزوی رویت بی روی خوبت آخر تا چند زنده مانم؟ ؟ بیهوده قصهٔ خود در پیش تو چه خوانم؟ گیرم که من نگویم لطف تو خود نگوید: کین خسته چند نالد هر شب بر آستانم؟ ای بخت خفته، برخیز، تا حال من ببینی وی عمر رفته، بازآ، تا بشنوی فغانم آخر چو چشم مستت من نیز ناتوانم بر من همای وصلت سایه از آن نیفکند کز محنت فراقت پوسیده استخوانم ای طرفه‌تر که دایم تو با منی و من باز چون سایه در پی تو گرد جهان دوانم کس دید تشنه‌ای را غرقه در آب حیوان جانش به لب رسیده از تشنگی؟ من آنم زان دم که دور ماندم از درگهت نگفتی: کاخر شکسته‌ای بد، روزی بر آستانم هرگز نگفتی، ای جان، کان خسته را بپرسم وز محنت فراقش یک لحظه وارهانم اکنون سزد ، نگارا، گر حال من بپرسی یادم کنی، که این دم دور از تو ناتوانم بر دست باد کویت بوی خودت فرستی تا بوی جان فزایت زنده کند روانم باری، این دم بس ناخوش است و در هم حال دگر دم، تا چون شود، چه دانم؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1065 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈