eitaa logo
محمدعلی جعفری
6.5هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
260 ویدیو
0 فایل
صفحه شخصی محمدعلی جعفری ♦️ نویسنده ♦️ مؤسس محفل نویسندگان منادی ➡️ @monaadi_ir ⬅️ 📚 آثار: تاوان عاشقی، تور تورنتو، جاده یوتیوب، آرام جان، سربلند، عمارحلب، قصه دلبری، وزیر قلابی و... راه‌های ارتباطی: 🆔 @m_ali_jafari8 🆔 Instagram.com/m_ali.jafari
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 اگر از بیننده‌های پروپاقرص برنامه بودید حتما این کتاب را بخوانید! تا به حال قصه‌های زیادی از تجربه‌گران مرگ را شنیدید. آدم‌هایی که به حکمتی روحشان مدتی از جسم جدا شده و تجربیاتی پیدا کرده‌اند و دوباره به عالم دنیا برگشتند. اما در کتاب چیزی بالاتر از این را خواهید دید. رسول صاحب قصه‌های این کتاب مردگان را بی‌پرده در کوچه و خیابان وقت و بی‌وقت می‌بیند، با آن‌ها حرف می‌زند و از احوالشان خبردار می‌شود. روایت‌هایی کوتاه، جذاب و صددرصد واقعی! ✍️ نویسنده: زهرا عوض‌بخشی 📚 انتشارات: معارف ✅ جهت مشاهده این کتاب به لینک زیر، مراجعه نمایید 👇👇👇 🌐 https://b2n.ir/t30881 🆔 @m_ali_jafari
🔰 اوایل دهه هشتاد رفتم دبیرستان. در محیطی با ژانر فساد و فحشا. دبیر فیزیک، مدام از خاطرات دانشجوییِ قبل انقلابش می‌گفت و بی بند و باری دانشگاه تهران. حسرت می‌خورد که قدر ندانستم و استفاده نکردم. زنگ آخر باهاش درس داشتیم. زودتر کلاس را تعطیل می‌کرد که بچه‌ها به دخترهای توی ایستگاه سر کوچه برسند. دبیر زبان، اهل دود و دم بود. با سیبیل‌های زرد. اولین بار فیلتر سیگار را دست او دیدم. بارها تفسیر من‌درآوردی درمی‌انداخت که آیات و روایات گفته‌اند از شراب دوری کنید و حرام نیست. چند دفعه هم طریقه انگورانداختن را به بچه‌ها یاد داد. یکی از دبیرها که خودش مشتری پروپاقرص سی‌دی‌های مبتذل بچه‌ها بود. این وسط دبیر دینی، آقای فلاح، مهربان و موقر درس می‌داد و رفاقت می‌کرد. سمعک داشت و بچه‌ها دستش می‌انداختند. یکبار ازش پرسیدم «دلیل کم‌شنوایی‌تون چیه؟» گفت: «سوغات صدام!» همین شروعی شد که عصرها بروم دم مغازه لوازم برقی‌اش و بنشینم پای خاطرات اسارتش. یکی از روزهای خرداد، بعد از خاطرات ماه رمضان در اسارت، برگه‌ای بهم داد. گفت تابستان برو اینجا ثبت‌نام کن. «دوره تابستانه مدرسه عشق» و این شد نقطه تغییر و تحول در زندگی‌ام! اصغر بمانی هم‌جنس آقای فلاح است. وقتی را می‌خواندم با خودم گفتم «چقدر این بشر باقیات‌الصالحات جمع کرده؛ آنقدر که خودش هم نمی‌تواند چرتکه بیندازد!» 🆔 @m_ali_jafari
🔰 توی آینه جیبی خواهرم، پلک‌هایش را بالاپایین می‌کرد و مردمک می‌چرخاند تا ببیندش. برگه وسط دفترمان را می‌کند. چند لا سمبوسه‌ای می‌پیچید. نوک‌تیز درمی‌آورد. خودش با نوک تیز کاغذ، پلیسه آهن را درمی‌آورد. وقت‌هایی می‌شد که نصف شب از خواب می‌پرید. پا زمین می‌زد. می‌گفت انگار یک مشت سوزن ریختن توی کاسه چشمش. این مواقع کاری از دست خودش برنمی‌آمد. پلیسه فرو رفته بود توی سفیدی چشم. با موتور یاماها ۱۰۰ قرمز باک‌استیلِ خرجین‌دار می‌رفت اورژانس فرخی. پرستار با دستگاه درمی‌آورد و پماد می‌زد. هفته‌ای دوسه بار هم چشمش برق می‌زد. تابستان‌ها مامان آب خیار می‌چکاند و زمستان‌ها آب سیب‌زمینی. اگر خوددرمانی جواب نمی‌داد دوباره سوار بر موتور می‌رفت اورژانس. چندباری پرستار اسم قطره را روی برگه نوشته بود برایش. نمونه‌های داروخانه جواب نمی‌داد. می‌گفت این قطره سگ‌مصب خودشون یه چیز دیگه‌ایه! بیست‌ سی‌سالی که می‌رفت اورژانس، یکبار یکی از پرستارها قایمکی قطره را داده بود به و مدتی دعای پدرآمرزی خریده بود. این‌ها خرده‌ریزه‌ها بود. یکبار دستش لای نوار نقاله گیر کرد و شکست. هنوز که هنوز است دست راستش کامل صاف نمی‌شود. سر بزرگش هم سوختگی سر و صورت و دستانش بود با آتش‌گرفتن تابلوبرق سه‌فاز کوره آجر. یک‌سال فقط بندِ گوشت اضافه‌ای بود که پشت دستش قلمبه شد آمد بالا. گوشت را بریدند و با پوست شانه‌اش پیوند زدند. این‌ها نمی از یم کارگری باباست که بعد از بازنشستگی، هنوزم برای امرار معاش مجبور است فنی‌کارِ کوره‌های آجر باشد. پ.ن: آقایان مسئول، با تبریک و شوآف مبارک نمی‌شود! 🆔 @m_ali_jafari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 مسابقه کتابخوانی 💶با ۱۰۰میلیون ریال جایزه نقدی ⏳مهلت شرکت در مسابقه: پایان اردیبهشت‌ماه ♨️شرکت در مسابقه: 🖇 https://b2n.ir/tavaneasheghi 🆔️ @m_ali_jafari
هدایت شده از  منادی
📚 آیین اختتامیه مسابقه بزرگ کتابخوانی (روایت زندگی تنها شهید یزدی حادثه پرواز اوکراین، شهید امیرحسین قربانی بهابادی) ♦️ با حضور آقای بهزاد دانشگر 🗓 دوشنبه ۱۸ اردیبهشت‌ماه؛ ساعت ۱۰ صبح 📌 خیابان آیت‌الله کاشانی، بعد از گذر فرهنگ و هنر، کوچه سی‌ام، تالار فرهنگ و هنر نگین یزد 🆔 @monaadi_ir
هدایت شده از  منادی
💠 محفل نویسندگان برگزار می‌کند؛ سلسله نشست‌های نقد کتاب 📚 نقد و بررسی کتاب 👤 با حضور: آقای بهزاد دانشگر؛ منتقد خانم زکیه دشتی‌پور؛ نویسنده ⌚️ دوشنبه ۱۸ اردیبهشت‌ماه؛ ساعت ۱۹:۳۰ 📍 ابتدای بلوار بسیج، کتابخانه مرکزی یزد 🆔️ @monaadi_ir
🌱 کوتاهه‌ای از گف‌وگفت‌مان در اختتامیه پویش 🌐 https://b2n.ir/b06839 🆔️ @monaadi_ir
♦️ من هیچ؛ من نگاه😂 🆔️ @m_ali_jafari
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
💎 روایتی جذاب از یک نفوذ 🔵 داستان یک تغییر هویت، تغییر ملیت، تغییر زبان و ماجرای یک بسیجی که تلاش می کند خودش را نابود کند تا با هویتی جعلی بتواند به جای دوستش وزیر خود را جا بزند و به هدفی که دارد دست پیدا کند... 📖 وزیر قلابی ✍🏻 به قلم: محمد علی جعفری ✅ جهت مشاهده این کتاب به لینک زیر، مراجعه نمایید 👇👇👇 https://manvaketab.com/book/373337/ 🎁 برای خرید بالای صد و پنجاه هزارتومان 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
📣 جلسه مجازی نقد و بررسی کتاب 👤 با حضور نویسنده کتاب آقای محمدعلی جعفری ⌚️ جمعه ۲۲ اردیبهشت، ساعت ۲۱ 🔻 لینک نشست مجازی: 🌐 https://www.skyroom.online/ch/taalei/roshd @hamkhaniketab @shahideqods 🆔 @m_ali_jafari
❇️ تجربه یک خرید لذت بخش از نمایشگاه کتاب تهران 📚 فروش ویژه کتابهای خوبِ انتشارات شهید کاظمی ✅ مشاهده و تهیه کتب به صورت حضوری👇 تهران/ بخش ناشران عمومی(شبستان) راهرو ۱۳/غرفه ۳ / ✅ مشاهده و تهیه کتب از سایت نمایشگاه👇 https://b2n.ir/a68025 🎁تخفیف ویژه و ارسال رایگان به سراسر کشور ✅ مشاهده و تهیه کتب از سایت من و کتاب👇 https://manvaketab.com/pubbooklist/59974/ 🎁 تخفیف ویژه و ارسال رایگان برای خرید بالای ۱۵۰ هزار تومان به سراسر کشور 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔️ @m_ali_jafari
📖 جز کتاب‌های روز چهارم نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در نشر شهید کاظمی 🆔 @m_ali_jafari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 فردا عصر در نمایشگاه کتاب، به بهانه مهمان انتشارات روایت فتح هستم. 🆔 @m_ali_jafari
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🛑 برای ناموس، برای غیرت گفت و گو و نشست صمیمی با خانواده شهدای غیرت ✍🏻 با حضور نویسندگان کتاب های: همیشه مربی (حسن مجدیان) آرام جان ( محمدعلی جعفری) تنها برای لبخند ( بهنام حشمدار) ❇️ میهمانان ویژه: خانواده‌های معظم شهیدان؛ محمدحسین حدادیان و شهید علی خلیلی 💎 زمان: چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت، ساعت ۱۷ مکان: تهران، مصلی امام خمینی، سالن ناشران عمومی، راهرو ۱۳، غرفه ۳ ❤️ منتظر حضور گرم شما هستیم 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
📖 جز کتاب‌های روز هفتم نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در نشر شهید کاظمی 🆔 @m_ali_jafari
📕مسابقه کتابخوانی 💶با ۱۰۰میلیون ریال جایزه نقدی ⏳مهلت شرکت در مسابقه: تا پایان خرداد ماه تمدید شد . ♨️شرکت در مسابقه: 🖇 https://b2n.ir/tavaneasheghi 📚 @shahideqods
هدایت شده از  منادی
🌱 کاش دختر نداشتم! این جمله لعنتی از پارسال چسبید روی مخم. وقتی پایش را کرد توی یک کفش. می‌خواست برود اعتکاف. هنوز روزه کامل نگرفته بود. می‌ترسیدیم تاب نیاورد، جسمش نکشد، جا بزند. نمی‌خواستیم از اولین روزه‌داری‌اش تجربه تلخ به یادگار بماند. حریف نشدیم. شماره مسئول اعتکاف را گیر آوردم. زنگ زدم. ماجرا را گفتم. پیشنهاد داد روز اول را تست بزنیم؛ اگر اذیت شد بهانه‌ای بتراشیم و ببریمش خانه. آخر شب بردمش مسجد. پشت سرش رفتم تا توی چارچوب ورودی. وسایلش را دادم دستش. بوسیدمش. خداحافظی کرد و رفت. شب سردی بود. دستم را ها کردم. نشستم پشت فرمان. سوئیچ توی دستم نچرخید. فریز شدم. قلبم مچاله شد، شکست و ریخت. این بچه کی بزرگ شد؟ فکر و خیال آوار شد روی سرم. پیشانی چسباندم به فرمان. عاشق‌شدنش را دیدم؛ شب خواستگاری‌اش هم، با هم آشنا شدن‌شان هم، خرید عقدرفتن‌شان هم، سفره عقدشان هم، عاقدشان هم. سر زانویم گرم شد. دست کشیدم. خیسِ اشک بود. نمی‌توانم وقتی گفت: "با اجازه پدر..." را بشنوم. دق می‌کنم. از الان نمی‌خواهم آن لحظه را تجربه کنم. حالا به من حق می‌دهید بگویم: "کاش دختر نداشتم"؟ ✍️ محمدعلی جعفری 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🔻🔻 محفل نویسندگان منادی 🔻🔻 ╔═ 💠 ═══════╗ 🆔️ @monaadi_ir ╚════════════════════
🔹 استوری خانم سلطانی؛ مدیر مدرسه 📎 🆔 @m_ali_jafari
📣 🔸 بزرگوارانی که پیگیر کارگاه نویسندگی بودید؛ دوره تابستانه بزودی برگزار می‌شود! 🔸 کلاس‌ها به‌شکل در تشکیل می‌شود. 🔸 منتظر اطلاعات تکمیلی باشید... 🆔 @m_ali_jafari