eitaa logo
کانال ‌رسمی شهید محمد اسلامی
823 دنبال‌کننده
423 عکس
352 ویدیو
36 فایل
ولادت‌دست‌خودمان‌نیست‌ولی‌چگونه‌رفتن‌ دست‌خودمان‌است، برای‌یک‌نفر‌وفات‌و‌برای‌دیگری‌شهادت‌می‌نویسند. ولادت: ¹³⁸⁰/²/⁶ شهادت: ¹⁴⁰¹/⁶/² مزارشهید:گلزارشهدای‌شیراز قطعه۳بیت‌المقدس،ردیف ۱۰ راه‌ارتباطی: @deldeh135 کپی؛با‌ذکر‌صلوات هیئت‌مدینة‌النبے‌شیراز
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال ‌رسمی شهید محمد اسلامی
دل توی دلم نبود... نمیدانستم بنشینم ، بایستم، یا راه بروم.. خستگی راهی که در پیشِ رو داشتم را کم کم روی دوشم حس میکردم...راهی که دیگر باید تنها سپری میکردم... صداهایی مبهم به گوشم میرسید،درست نمیشنیدم...در آن همهمه هرکسی چیزی میگفت،شاید هم نمیخواستم که بشنوم چون تنها به تو فکر میکردم و دوست داشتم تمام فکرم تو باشی،شاید هم دوست داشتم در آن همهمه ها فقط صدای تو را بشنوم که مرا صدا میکنی اما...... اما دیگر مرا صدا نمیکردی...دیگر تمام شده بود حال منتظر بودم،منتظر بودم تا ببینمت برای آخرین بار شده بودم مانند شبی که میخواستم به تو بله بگویم مثل همان لحظات دل توی دلم نبود اما انگار واقعا اولین بار بود میدیدمت...تو را آوردند چقدر زیباتر شده بودی گُل زیبای من آری،اولین بار بود میدیدمت که صدایم نمیکنی،نگاهم نمیکنی،وقتی تورا میبوسم نفس هایت را روی صورتم حس نمیکنم،صدای زیبای قلبت را نمیشنوم... حیف...حیف که نگذاشتند خوب تورا ببینم،حیف که نگذاشتند برایت بخوانم،صدایت کنم و در انتظار جوابی تا لحظه‌ی مرگم منتظر بمانم... حیف که نگذاشتند خوب موهای زیبایت را شانه کنم و زود تو را بردند... و آن روز.... گمان نکن که تنها خاک شدی،که تنها رفتی،نه..... تو تمام قلب مرا با خودت بردی،تمام وجود مرا،تمام امید و آرزوهای مرا با خودت بردی تمام آن چیزی که از زندگی میخواستم با تو خاک شدند... قلب من،آرزوهای من، امید من، همگی با تو خاک شدند... در چمدان آرزوهایم دیگر آرزویی نیست...جز یکی آن هم اینکه تا ابد درکنارت باشم و مادرمان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها برایمان عروسی بگیرند... حال کوله بار تمام خاطراتمان تنها بر دوش من است...هرجا میروم با خودم حمل میکنم ... اکنون این راهی را که دونفره آغاز کرده بودیم باید به تنهایی سپری کنم،اما میدانم که تنها نیستم و تو هرلحظه‌ی آن در کنار من،در جان من و در قلب و روح منی... خوشحالم برایت،آرزوی تو آرزوی من هم بود و من خوشحالم که تو به آرزوی زیبایت رسیدی و در آغوش اربابمان جای گرفتی، من نیز جز زیبایی چیزی ندیدم تنها یار دو دنیای فاطمه... مرا نیز فراموش نکن... یار و دلدار همیشگی من،محمدم... @m_eslami313
Picsart_23-01-12_21-47-48-319.jpg
1.09M
دلنوشته ای خطاب به محمد شهیدم در روز مادر پسرم‌، محمدم، امیدم، امسال با عین حالی که در روز مادر، به ظاهر من شما را در کنارم ندارم تا با پیام تبریک و یا شاخه گل و هدیه‌ای ، روز مادر را برایم به زیبایی ترسیم کنی ولی این را بدان همانطور که با شهادتت ،مدال افتخاری را به گردنم آویختی ،این مدال را برای همه‌ی عمر نزد خود نگه می‌دارم و بیش از پیش به وجودت افتخار میکنم که تو مصداق آیه‌ی "والسابقون السابقون" هستی در نیکی ها گوی سبقت را از ما ربودی و "عند ربهم یرزقون" شدی. باشد که با شفاعت خویش ،ما را بهرمند نمایی. دوستدارت، چشم به راهت، مادرت😭😭 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🤲🤲 @m_eslami313
کاش در اولین روزِ زنِ زندگی‌مان پیشم بودی... دستان سردم را در دستانت می‌فشردی و قلبت را مسافر قلبم میکردی کاش بودی محمد.... کاش بودی تا با حرف‌های دلنشینت برای لحظه‌ای هم که شده آرامم کنی کاش بودی... اما... حالا از تو هدیه‌ای می‌خواهم که هیچ مردی در این دنیا نمی‌تواند به همسرش بدهد.. و چه هدیه‌ای بهتر از این که اکنون که میهمان سفره‌ی مادر هستی سلام فاطمه را به فاطمه(س) برسانی..؟! @m_eslami313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمد جان‌ بابا آشفته‌حالی‌ام را می‌بینی؟! هنوز هم که به شهادت و داغ ندیدنت‌ فکر می‌کنم، با تمام استدلال‌ها و منطق‌هایی که عقلم برای دلم بافته، باز هم بهانه می‌گیرد و این زخم، سر باز می‌کند و به سوز و گداز می‌‌افتد. چند ماهی‌ هست که این احوالم دست کمی از دیوانگان ندارد... هر بار که عکس و فیلم های باز مانده از تو را می‌بینم و چشمانم به چشمانت می‌افتند، بارانی میشوند. محمد جانم به تنهایی و دلتنگی و آشفتگی من، رحمی کن که دیگر طاقتی برایم نمانده. نمیدانم با این حجم از بغض انباشته شده از دلتنگی چطور مقابله کنم... بابا جان‌ سرت را درد آوردم بخشش که پدرت پر حرفی می‌کند اما محمدجان‌ بدان‌ این آشفتگی و ناخوشیِ احوالم فدای زخم های تنت باد💔 @m_eslami313
رفیق امام حسینی من سلام محمد! امسال اولین سالی بود که بی تو به استقبال محرم رفتیم. نبودنت، اشک و غمی مضاعف بر روی دلمان بود. دلمان تنگ توست، خیلی تنگ! اما انگار تو امسال هم هستی! تو همیشه هستی! ما آدم‌های دنیایی، کور بودیم و تو را ندیدیم! تو بودی! تو هستی! مثل هرسال پرچم‌ها را زدی فرش‌ها را جارو کشیدی بلندگوها را تو تنظیم کردی سینه زدی اشک ریختی و هیئت را آماده‌ی اشکِ عشاق کردی. امسال هم تو بودی محمد! تو هستی! و باز هم می‌آیی و نوکری می‌کنی؛ اما این بار دیگر بی‌قرار نیستی! بی‌قرار دیدار بی‌قرار شهادت رزقت را گرفتی محمد. خوشا به حالت! سخت دعایمان کن رفیق دعا کن که سخت غریبیم... @m_eslami313
کانال ‌رسمی شهید محمد اسلامی
دل توی دلم نبود... نمیدانستم بنشینم ، بایستم، یا راه بروم.. خستگی راهی که در پیشِ رو داشتم را کم کم روی دوشم حس میکردم...راهی که دیگر باید تنها سپری میکردم... صداهایی مبهم به گوشم میرسید،درست نمیشنیدم...در آن همهمه هرکسی چیزی میگفت،شاید هم نمیخواستم که بشنوم چون تنها به تو فکر میکردم و دوست داشتم تمام فکرم تو باشی،شاید هم دوست داشتم در آن همهمه ها فقط صدای تو را بشنوم که مرا صدا میکنی اما...... اما دیگر مرا صدا نمیکردی...دیگر تمام شده بود حال منتظر بودم،منتظر بودم تا ببینمت برای آخرین بار شده بودم مانند شبی که میخواستم به تو بله بگویم مثل همان لحظات دل توی دلم نبود اما انگار واقعا اولین بار بود میدیدمت...تو را آوردند چقدر زیباتر شده بودی گُل زیبای من آری،اولین بار بود میدیدمت که صدایم نمیکنی،نگاهم نمیکنی،وقتی تورا میبوسم نفس هایت را روی صورتم حس نمیکنم،صدای زیبای قلبت را نمیشنوم... حیف...حیف که نگذاشتند خوب تورا ببینم،حیف که نگذاشتند برایت بخوانم،صدایت کنم و در انتظار جوابی تا لحظه‌ی مرگم منتظر بمانم... حیف که نگذاشتند خوب موهای زیبایت را شانه کنم و زود تو را بردند... و آن روز.... گمان نکن که تنها خاک شدی،که تنها رفتی،نه..... تو تمام قلب مرا با خودت بردی،تمام وجود مرا،تمام امید و آرزوهای مرا با خودت بردی تمام آن چیزی که از زندگی میخواستم با تو خاک شدند... قلب من،آرزوهای من، امید من، همگی با تو خاک شدند... در چمدان آرزوهایم دیگر آرزویی نیست...جز یکی آن هم اینکه تا ابد درکنارت باشم و مادرمان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها برایمان عروسی بگیرند... حال کوله بار تمام خاطراتمان تنها بر دوش من است...هرجا میروم با خودم حمل میکنم ... اکنون این راهی را که دونفره آغاز کرده بودیم باید به تنهایی سپری کنم،اما میدانم که تنها نیستم و تو هرلحظه‌ی آن در کنار من،در جان من و در قلب و روح منی... خوشحالم برایت،آرزوی تو آرزوی من هم بود و من خوشحالم که تو به آرزوی زیبایت رسیدی و در آغوش اربابمان جای گرفتی، من نیز جز زیبایی چیزی ندیدم تنها یار دو دنیای فاطمه... مرا نیز فراموش نکن... یار و دلدار همیشگی من،محمدم... @m_eslami313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمد جان‌ بابا آشفته‌حالی‌ام را می‌بینی؟! هنوز هم که به شهادت و داغ ندیدنت‌ فکر می‌کنم، با تمام استدلال‌ها و منطق‌هایی که عقلم برای دلم بافته، باز هم بهانه می‌گیرد و این زخم، سر باز می‌کند و به سوز و گداز می‌‌افتد. چند ماهی‌ هست که این احوالم دست کمی از دیوانگان ندارد... هر بار که عکس و فیلم های باز مانده از تو را می‌بینم و چشمانم به چشمانت می‌افتند، بارانی میشوند. محمد جانم به تنهایی و دلتنگی و آشفتگی من، رحمی کن که دیگر طاقتی برایم نمانده. نمیدانم با این حجم از بغض انباشته شده از دلتنگی چطور مقابله کنم... بابا جان‌ سرت را درد آوردم بخشش که پدرت پر حرفی می‌کند اما محمدجان‌ بدان‌ این آشفتگی و ناخوشیِ احوالم فدای زخم های تنت باد💔 @m_eslami313