محسن قنبریان
🏦گربه-سگ اقتصاد ایران❗️ نوشته حجت الاسلام قنبریان را بخوانید👇 ☑️ @m_ghanbarian
🏦گربه-سگ اقتصاد ایران❗️
🔸دعوای سود و بدهی، تعقیب و گریز سگ و گربه ای است که سه اپیزود دارد:
1⃣بدهی کارگر و کارمند به بانک:
بامصوبه شورای پول واعتبار(۹۳/۱۱/۲۱) با تاخیر در پرداخت اقساط، بانک حق دارد کل وام را یک جا جلب کند/ اگر بدهکار نداشت، بانک حق دارد "بدون طی مراحل قانونی" همه حسابهای بانکی بدهکار و ضامن هایش را بررسی و مبالغ را از آن کسر کند/ در این وقت دیگر پرداخت معوقه هم جلوگیر بانک نیست!
2⃣بدهی تولید کننده به بانک:
بانک در اینجا غیر از سود سرمایه اش، "سودِ سود" آن را هم طلب می کند؛ که به "سود مرکّب" معروف است./ زمین کارخانه و... هم در رهن بانک است؛ اگر نتوانست سود مرکّب بدهد، به نفع بانک مصادره می شود!
بیش از ۲۰۰۰کارخانه این سالها اینگونه در قبضه بانکها افتاده است!
مصوبه مجمع تشخیص درباره حذف سود مرکب و دستورات دادستان و توصیه های ستاد تسهیل تولید هم تا حالا این پدیده را از بین نبرده است!
قربانی های این اپیزود، نه ابربدهکاران بلکه تولیدکنندگان کوچک و بزرگی بوده اند که به گفته مقام قضایی نه ماشین لوکس دارند نه بُرج آنچنان؛ بلکه گاه گیر مبالغی ناچیزند!
3⃣بدهکاری بانکها به بانک مرکزی!
اما حق سیاسیِ خلق پول برای بانک ها، گاه بحرانِ رکود می آفریند و سپرده گذاران را عازم بانک می کند؛ تا با پولشان کار دیگری کنند.
حالا اگر بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی به بانک کمک نکند، ورشکست می شود!
عجب اینکه اینبار نه بانک منحل می شود و نه اموالش مصادره می شود! بلکه رقم های میلیاردی، از صندوق توسعه برداشت میشود تا بانک، سپرده ی سپرده گذارانش را بدهد! و فقط بدهکار بانک مرکزی بماند!
🔺برای نمونه: یک بانک زیان ده(بانک سرمایه) تا سال قبل باهمه ی سودِ مرکب ها و برداشت از ضامن ها، بدهی اش به بانک مرکزی، بیش از ۱۵تریلیون تومان است و سال بعد با رشد۳۱درصدی به بیش از ۲۰تریلیون می رسد!!!
🔸پدیده ی "گربه-سگ":
روی زمین عینیت، وضع پیچیده تر از آن سه قسم است. دعوای سگ(سود بانک) و گربه(بدهی افراد عادی و مولّد) کنج رینگ، واقع است.
وسط میدان، "گربه - سگی" است که خودش به خودش اعتبار می دهد! مصادره ی کارخانه اش، توسط بانکِ خودش انجام و بدهکاری کلانش از صندوق توسعه و بانک مرکزی پرداخت می شود!
🔺یک نمونه(که صاحبش را آیت الله علوی بروجردی هم می شناسد*):
برادران ریخته گران در قبال یک حواله ی میلگرد، مالک سهام ۳۸درصدی بانک سرمایه -که مال شهرداری تهران بود- می شوند./ نمایندگانشان در هیئت امنای بانک، اعتبار یک هزار و ۶۰۰میلیاردی برایشان می گیرند! / با این اعتبارات و سود سهامشان در بانک، مالکِ ۵۰٪سهام کارخانه پتروشیمی اصفهان و کرمانشاه میشوند!/ بانکشان(سرمایه)، بدهی شان به بانک دولتی تجارت را تسویه می کند!/ برای فروش محصولات پتروشیمی ها در دبی شرکت می زنند و رقم های میلیاردی، بدهکار پتروشیمی اصفهان و کرمانشاه -که خود سهام دار اصلی اش هستند- می شوند!/ بانک سرمایه بدهی اش به بانک مرکزی ۳۱٪افزایش می یابد و به ۲۰ تریلیون و۴۵۹میلیاردو۳۹۹میلیون تومان می رسد!!!
❗️منظور آیت الله از قهرمان هایی که باید روی سر گذاشت -ان شاءالله- دسته دومی ها باشد نه این دسته!
قاطبه مردمِ عادیِ دسته اول و پاکدستان دسته دوم انتظار داشته اند روحانیت و مرجعیت کنار آنها بایستد نه کنار اعتباربران بزرگ و سودخوران مرکّب.
البته آن دو دسته وجوهات زیادی ندارند و مثل برخی دسته سومی ها نیستند که بتوانند کسری از تسهیلاتی که خود برای خود اختصاص می دهند را بنام وجوهات و کار خیر و... در دفاتر و نزد متنفذین هزینه کنند!
اما خداوند از عالمان وارسته عهد گرفته که بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت نباشند(خطبه ۳ نهج البلاغه).
......................
* https://t.me/ArmanGram/285
📝محسن قنبریان ۹۹/۷/۱۰
☑️ @m_ghanbarian
❗️باطن ظلم، کفر است!
❓قیام حسین(ع) علیه ظلم یا علیه کفر؟!
⚪️دوگانه غلط است!
این دوگانه های غلط حاصل نقص دین شناسی است(۱).
🔷ماهیت ظلم و کفر:
در اسلام شناسی اصیل: ظلم چهره ی نزد مائیِ کفر و کفر چهره نزد خدائی ظلم است.
قسط و عدل چهره نزدماییِ توحید و توحید، چهره باطنی و عنداللهی عدالت و قسط است.
🔹بیان اول: توحید در خالقیت و مالکیت یعنی خالقِ همه، "فقط" خداست. مالکِ همه ی چیزها هم، "فقط" خداست . انسانها همه مخلوق یک خدا و اجاره نشین امکانات اویند. نتیجه اینکه: همه انسانها در قبال نعمت ها و فرصت ها بالسویه اند. این یعنی زایشِ عدالت از توحید.(۲)
🔹بیان دوم: شعبه دیگر توحید، انحصار عبودیت در خداست. توحید یعنی "نفی عبودیت غیر خدا". باید پرسید: غیر خدا مثل چه؟ فقط بت های صامت و دست تراش؟!
از مصادیق غیر خدا، یکی هم "نظم اجتماعی غیر الهی" است. نظام طبقاتی، مطلوب الهی نیست. اصلا تئوری شرک، تولید این نظام برای مشروعیت بخشی به خود است. یا گفتند: جهان چندین خدا دارد؛ که برترینشان اشراف و شاهان را خلق کرده اند. یا گفتند: خدا یکی؛ اما دو خلق کرده: برخی پسران اویند!(عُزَیر بن الله/ مسیح ابن الله) و برخی مردم عادی! پس دستگاه مذهبی وارثان پسران خدا، ارباب مردمند!(احبار و رهبان اربابا من دون الله)!(۳)
🔶 تاریخ ظلم و کفر:
🔸در تاریخ، کافران همواره طبقه ظالمان و اتراف بوده اند.
🔸 ظلم ها هم "سلسله" دارند. سلسله ظلم هم "اساس" دارد.(اسست اساس الظلم).
اساس ظلم، شرک است(ان الشرک ظلم عظیم). شرک عملی، مثل نشستن حاکم جور جای ولیّ خدا. مثل غصب انفال و فیء مردم، دست طواغیت بجای بودن دست امین الله.
🔸امام حسین(ع) در شروع نهضت این حدیث پیامبر(ص) را نقل کرد که: هرکس "سلطان جائری" را ببیند که حرام ها را حلال می کند، عهدش با خدا را می شکند، مخالفت با سنت رسول الله می کند[تا اینجا شمارش کفر] و با بندگان خدا با گناه و ظلم رفتار کند[این هم ظلم] اما با قول و فعل علیه او کاری نکند؛ حق خداوند است که او را در جهنم به همان سلطان جائر ملحق کند.(۴)
🔸رسول الله در نگرانی از والیان مسلمین آنها را تحذیر داد که: مردم را فقیر نکنند تا کافرشان کنند!("ولَم یُفقِرهُم فَیُکفِرَهم")(۵)
یعنی برنامه های والیان جور این است که با فقیر سازی مردم(با نظام طبقاتی) آنها را کافر کنند!
یعنی ظلم یزیدی، ایمان را نشانه گرفته است.
توجه می شود چگونه دوگانه، غلط است؟!
سیدالشهدا مقابل نظامی ایستاده که از طرفی "دین را تعطیل می کند" و از طرف دیگر "در بیت المال ویژه خواری می کند"(۶). پس او ایمانی را خواسته که عدالت برای مردم می آورد؛ و ویژه خواری ای را نشانه گرفته که پی آمدش کافر کردن مردم است.
* بازنویسی ای از جلسه با دانشجویان دانشگاه شریف
پی نوشت:
۱.بعلاوه کلیشه های مشهوری مثل "المُلک یَبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم" . این جمله حدیث نیست ودر منابع معتبر شیعی وجود ندارد. البته اجزای سخن کامل درست است و احادیث متعدد دارد: اینکه عدالت موجب دوام مُلک است/ اینکه ظلم دوام حکومت را می کاهد ؛روایات متعدد دارد. اما ترکیب سخن درست نیست! یعنی معصوم ، کفر و ظلم را در سخنانش مقابل قرار نداده است تا کلیشه غلط ظلم یا کفر شکل گیرد! در دین شناسی معصوم، کفر و ظلم به هم مربوطند و روح و بدن اند.( دقت کنید)
۲. ر.ک: روح توحید نفی پرستش غیر خدا/ آیت الله خامنه ای.
۳.ر.ک: طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن/آیت الله خامنه ای.
۴و۶.طبری ج۴ص۳۰۴/ الکامل ج۴ص۴۸/ بحار ج۴۴ص۳۸۲
۵.الکافی ج۱ص۴۰۶
#محسن_قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
❓ماهیت قیام حسین(ع)؟!
❗️فرار، خروج، نهضت یا...؟!
۱از۲
🔹قطعا فرار نیست!
هم خود تصریح می کند(لا اَفِرُّ فرارَ العبید)؛ هم آدم فراری، مسیر را از راه اصلی طی نمی کند(که امام چنین کرد)!
🔹خروج است اما نه مثل خوارج!
خود امام تصریح می کند:"خرجتُ..."(خروج کردم...)؛ لکن خروج او هیچ شباهتی با "خروج های مسلحانه" مثل خوارج -که پس از حکمیت و نهروان تا آن زمان زیاد اتفاق می افتد- ندارد.
برعکسِ خروجهای مسلحانه، با زن و بچه از مدینه و مکه بیرون می زند، فقط سلاح حامل دارد، هیچ نشانی از درگیری و جنگ طلبی ندارد و شروع کننده جنگ نیست.
خروج او، "خروج از نظم اموی موجود" است که به مرحله یزیدی رسیده و دیگر سکوت مقابلش جایز نیست.
🔷مراحل نهضت:
1⃣"نه" به یزید!
این "نهِ" حسین به یزید قطعی است و نقطه شروع ماجراست.
در همان زمان معاویه، به خصلت مشروب خوری یزید اعتراض و او را نااهل خوانده است.
وقت دعوت به بیعت در همان روز اول در مدینه به مروان می گوید: "چگونه کسی که مشروب می خورد، میتواند بر امت محمد(ص) حکومت کند؟! چنین کسی فاسق و از اشرار است و حتی بر یک درهم نمی تواند امین باشد؛ چه رسد بر آنکه امین بر امت باشد"(۱).
به عبدالله بن عمر که "پیشنهاد سازش" داشت فرمود: اُف بر این کلام مادامی که آسمانها و زمین برپاست"(۲).
جملاتِ:"مثلی لا یُبایع مثله"، "و علی الاسلام والسلام ان دُعیت الامة براع مثل یزید" و... همه گویای این است که "نهِ" امام به حاکمیت یزید قطعی است و هرگز به بیعت و سازش و... نمی رسد؛ اما "صورت بندی اجتماعی" این "نه" بستگی به شرایط و حوادث بعد دارد.
2⃣تبدیل به قیام!
"نهِ" خود را شخصی و خانوادگی نگه نمی دارد. برایش تبلیغ می کند. یعنی به "مرحله قیام" می رساند. در مکه، عالمان آنروز جهان اسلام را در منا جمع و به اعتراض دعوتشان کرد(۳).
از سوم شعبان تا دهه ذیحجه، چهارماه در مرکز فرهنگی اسلام برای شیوع "نه" خود تلاش می کند. طرف مقابل هم برای سازش، تلاش می کند(تقلاهای دیپلماتی مثل عبدالله بن جعفر برای مصالحه در همین برهه است)!
هنوز قیام حسینی "صورت کوفی" و "تعیّن کوفی" ندارد. این قیام و خیزش که طرفدارانی یافته، ممکن است با جاهای دیگر صورتبندی شود.
3⃣نهضت، کوفی شد!
علتِ "نهِ" حسین، دعوت کوفه نیست. از ماهها قبل، او "نه" گفته و بیعت نکرده است. برعکس، نهضت کوفه، علتش شروع قیام توسط امام است.
بعد از شهادت امام مجتبی(ع) -یعنی ده سال قبل- شیعیان به امام نامه نوشته آمادگی برای قیام را خبر داده بودند اما امام دعوت به خانه نشینی تا پایان عمر معاویه(وپایان عهدنامه فیمابین) کرد. اینبار که شرعا و عرفا به یزید، "نه" گفت(۴)؛ کوفی ها شنیده و نامه های بیعت فرستادند و به کوفه دعوتش کردند.
جالب اینکه دوبار نامه جمعیِ شیعیان را بی پاسخ می گذارد، تا نامه ها و امضاء ها، فراگیرتر از شیعیان میشود (حتی کسانی مثل شبث و حصین و... نامه نوشتند). این یعنی اکثریت کوفه دارند به یزید "نه" می گویند؛ نه فقط شیعیان علی(ع).
از اینجا قیام، "تعیّن کوفی" می یابد. امام، مسلم بن عقیل را میفرستد و...
4⃣حاضر است تعیّن کوفی را عوض کند؛ اما "نه" را نه!
🔺وقت نزول به کربلا، نامه عبیدالله -که بیعت یا سرحسین(ع) راخواسته- را پرت کرده، بی جواب می گذارد. یعنی هنوز بر"نه" است.
🔺ملاقاتها با ابن سعد در کربلا -که نصیحت توسط امام و دعوتش به پیوستن به قیام است- از سوی ابن سعد به عبیدالله چنین گزارش شد که؛ بر یکی از این گزینه ها رضایت دارد:"برگشت به مدینه"، "رفتن به مرزها و سرحدات ومثل یکی از مسلمانان شدن" و "رفتن به شام ودست در دست یزید نهادن تا ببیند بین شان به چه می انجامد"(۵).
گزارش عقبه بن سمعان(غلام رباب) دراینباره این است که:"همه جا تا شهادت با امام بودم، به خدا قسم آنچه مردم می گویند وگمان دارند که او گفته: بگذارید من دستم را به دست یزید بگذارم یا به سرحدات بروم"؛ چنین سخنی نفرمود. فقط گفت: بگذارید من در این سرزمین پهناور بروم تا ببینم #امر_مردم به کجا می رسد"(۶).
جالب اینکه طبری این شهادت عقبه را پیش از نقل گزارش ابن سعد آورده و بنظرش موجه تر است.
بفرض صحت گزارش ابن سعد، هیچ دلالت بر رضایت به بیعت و دست شستن از "نه" ندارد. چون خیلی واضح است گزینه ی شام رفتن و دست به دست یزید نهادن، اگر بمعنای بیعت و سازش بود ؛ که مطلوب اصلی ابن زیاد و ابن سعد بود و اصلا برایش بدیل، طرح نمی کردند و قطعا تحت الحفظ به شام می فرستادند. پس معلوم است خود ابن سعد هم از عزیمت به شام، بیعت و سازش نفهمیده است. شمر که کاملا ادامه نهضت و کشاندن اعتراض به شام را ازش فهمید. لذا ابن زیاد را از قبول منع کرد که اگر برود او عزیز است و تو ذلیل می شوی!
⬅️پس "نهِ" امام هرگز قابل مذاکره نیست؛ حداکثر تعیّن کوفی، مدنی، یمنی اش قابل بحث است. چنانچه در مواجهه با حُر هم همین را اشاره کرده است.(دقت شود)
(ادامه 👇)
☑️ @m_ghanbarian
❓ماهیت قیام حسین(ع)؟!
❗️فرار، خروج، نهضت یا...؟!
۲از۲
5⃣اگر مردم می ماندند، به "انقلاب" و "حکومت" می انجامید!
علی التشبیه "نهِ" امام خمینی به پهلوی؛ کویت راه نداد، می رود عراق؛ آنجا نشد، پاریس؛ اما سر "نه" هست. اگر مردم ماندند و نهضت، فراگیر شد، "انقلاب" میشد و نظام سابق زیر و زبر شده ، "نظام جدید" شکل می گرفت. اتفاقی که در نهضت امام خمینی -به تأسی از سیدالشهدا- افتاد اما در قیام سیدالشهدا، کوفه ریزش کرد؛ به امام هم اجازه جای دیگر رفتن داده نشد لذا به انقلاب و حکومت نیانجامید.
🔺البته این انقلابیگری، بعد از شهادت به "روح امت" تزریق شد. واقعا "طلب اصلاح در امت جدش" محقق شد. او به مردم جرات طوفان داد. دیگر قیام پس از قیام تا واژگونی دستگاه اموی ادامه یافت.
بی مناسبت نیست که "ثارالله" لقب برگزیده آن امام شهید در زیارات شده که با "الثوره"(بمعنای انقلاب) هم ریشه است. خونی که می جوشد و انقلاب می آفریند.
* بازنویسی ای از جلسه با دانشجویان دانشگاه شریف
..............................................
پی نوشت:
۱. دعائم الاسلام ج۲ص۱۳۱
۲.طبری ج۳ص۲۹۵
۳.ر.ک: تحف العقول خطبه منا
۴.شرعا چون ادله شرعی مانع حاکمیت یک فاسق مشروب خوار بر مسلمین است.عرفا چون خلاف عهدنامه معاویه با امام حسن(ع) است که از تعیین ولایتعهدی و خلیفه بعدتوسط معاویه منع کرده بود.
۵.طبری ج۵ص۴۱۴/ ارشاد مفید ج۲ص۸۷و۸۸
۶.طبری ج۵ص۴۱۳/ الکامل ج۲ص۵۵۶
#محسن_قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
❗️شاگرد پذیری عاشورا!
❓آیا قیام حسین(ع) یک اسوه است یا ماموریت خصوصی و ویژه؟!
🔸اسوه است!
خود حضرت می نویسد:"فلکم فیّ[بیّ] اسوه" در من برای شما الگوست(۱)
در ادامه "هیهات منا الذله" هم دارند: اینرا (ذلت) خدا و رسول و مومنین و سینه های پاک و غیرتمندان و جانهای ننگ ناپذیر از ما نمی پذیرد(۲).
معلوم است مومنین و غیرتمندان و اهل اباء از ننگ در چنین شرایطی کار حسینی می کنند که حضرت در تماشاگه تاریخی آنها می گوید نباید ذلت بپذیرم.(دقت کنید)
البته منافاتی ندارد، بخاطر تراز کار و مقدس بودن نهضت او؛ حضرت ملهم از غیب هم باشد و با خبر پیامبر و مکاشفات و... تایید گردد. اینها تاسی پذیری را از عاشورا نمی گیرد.
❓پس چرا ائمه دیگر مقابل جبّارین کاری عاشورایی نکردند؟! یعنی تا سرحد جان دادن بر "نه" مقاومت کنند!
🔸از دیدی همه، "نهِ" حسین(ع) را تعقیب کردند. اما "در شرایط مشابه"، باید انتظار "شهادت مشابه" را داشت:
1⃣نهی از منکری تا به خطر افتادن جان، واجب است؛ که اساس اسلام در خطر باشد(۳).
"وعلی الاسلام والسلام" برای خلافت فلان خلیفه عباسی نبود آنجور که برای یزید بود. چون قیام حسینی موجب تفکیک مذهب از خلیفه جور شد. دیگر مردم دین خود را از خلیفه نمی گرفتند تا فسق او همه محرمات را حلال کند...
2⃣ خصوصیت مقابله با بدعت در بدو امر:
بعدها خلیفه مشروب خور تر از یزید هم آمد اما این بدعت در زمان سیدالشهدا شروع شد؛ لذا سکوت، مجوز تلقی می شد. هم مُعلِن به فسق، هم تبدیل خلافت به سلطنت و هم موروثی کردن؛ آن سه بدعت بود که خون حسین(ع) بر آن مهر باطل و ضد اسلام زد. حالا عملا ادامه یابد، سخن دیگری است. "هدایت" به اینکه این کار، اسلامی نیست؛ در همان بدو امر با مخالفت امام صورت گرفته است. این وظیفه امام و علماست که در بدو امر بدعتها مخالفت کنند حتی اگر عملا موثر نشود(۴). وظیفه بعدی ها که در زمان شیوع آن می آیند الزاما وظیفه ابتدایی ها نیست.
اصلا دیگر بیعت ورافتاد که از ائمه بیعت بخواهند و بیعت نکردن به عاشورا بیانجامد!
یک امام در مدینه برای امپراطوری بزرگ عباسی دیگر اهمیت حسین بن علیِ مدینه را نداشت که حتما نظرش را بگیرند!
3⃣"دوره نهضت" و "دوره نظام" هم مثل هم نیست:
"نهِ" یک امام و عالم که به قیام و نهضت رسیده(مثل امام حسین)؛ اگر آنقدر بایستد که جانش را بدهد، موجب خیزش و انقلاب مردم است؛ اما "نهِ" یک رهبر نظام، وقتی مردمش نمی خواهند ادامه دهند(مثل امام علی و امام حسن)، ادامه اش شکست است.
هرچه "حماسه مظلومِ" اول به طرفداران، شخصیت و جسارت می دهد؛ "حماسه مغلوبِ" دوم، رعب و سرشکستگی و بی نتیجه گی می آفریند. اینجا یک نظام، مقابل یک نظام، شکست خورده است. می گویند چرا نرفت مردمش را همراه کند؟ چرا نرفت نظامش را استحکام دهد؟! اما یک قیام حق طلبانه وقتی با یک نظام جبّار سرکوب شود، نتیجه دیگر دارد.
4⃣مساله ضِیم هم موضوعیت دارد:
ضیم بیشتر از ظلم است. ظلم با ننگ است. از حسین(ع) بیعتی می خواستند که ضیم بود. "یا بیعت یا سر حسین"! ؛ شعار این ضیم است.
مقایسه کنید با واقعه حَرّه تا روشن شود. آنجا امام سجاد(ع) صد خانواده را تحت پوشش دارد و خانه اش امن است؛ اینجا خود زنان و دختران امام در معرض تعرض و اسارتند. لذا فرمود: "هیهات منا الذله یابی الله ذلک لنا و رسوله و...ونفوس ابیّه" جانهای اهل اباء از ضیم، از من نمی پذیرند اینجور ننگی را بپذیرم(۵). لذا ابن ابی الحدید حضرت " سید اهل اباء" می خواند(۶).
......................................
۱.بحار الانوار ج۴۴ص۳۸۲
۲و۵.تحف العقول ص۲۴۱
۳.رجوع کنید به تحریر الوسیله امام خمینی شرط۴ امربه معروف مساله۶
۴.ر.ک: همان مساله ۷تا ۱۹
۶.شرح ابن ابی الحدید ج۳ص۲۴۹
* بازنویسی با تلخیص نشست با دانشجویان دانشگاه شریف
#محسن_قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
🔘روضه اربعین
پیراهن حسین(ع)را با پیراهن یوسف(ع)تفاوتها و شباهتهاست:
🔸"بِدَمٕ کَذِب"(۱۸/یوسف)آغشته به خون نشد!
رویایش در پاره پاره شدن توسط سگان و گرگان وحشی محقق شد؛ واقعا "فَأکَله الذِئب"(۱۷/یوسف)گشت:"السلام علی الاجسام العاریه فی الفلوات تنهشها الذئاب العادیات"(۱)
هیچ یوسفی چون او قربانی نیرنگ برادران کوفی و کینه فرعونهای شامی نشد! تنها بازمانده اش فرمود: صبح کردیم مثل بنی اسرائیل که مردانمان را ذبح کردند و زنانمان...(یذبحون ابنائهم و یستحیون نسائهم)!
🔸اما این پیراهن هم هرکجا برگشت "فَارْتَدّ بَصیرا"(۹۶/یوسف)آورد:
-روزی که از شام به مدینه و کنار قبرپیامبر(ص) برگشت...
-روزی که با ثائر و قائمشان برگردد...
-روزی که توسط مادرصدیقه اش بر قائمه عرش زده شود و از قاتلانش انتقام گرفته شود...
چه نیکوست کوری از گریه مصایب تو وقتی شفایش بوی پیراهن خونین ات باشد.
................
۱)زیارت ناحیه مقدسه: سلام بر پیکرهای عریان گذاشته در بیابان که گرگهای سرکش پاره پاره شان کردند!
محسن قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
۱-فئه یک امام.mp3
21.3M
💢فئه یک امام
#جلسه_اول
🔹فرق فئه و جماعت
🔹سلسله فئه ها(۳۱۳ ها)
🔹فئه انقلاب اسلامی
🔹ابتلاء، جداکننده ی فئه از جماعت
هیئت فاطمیون ماهشهر/ ایام اربعین۹۹
☑️ @m_ghanbarian
۲-فئه یک امام.mp3
26.2M
💢فئه یک امام
#جلسه_دوم
🔹فئه در مقابل فئه
🔹الهیات خاص رهبران انقلاب: در مختصات کربلاییم!/ شکست مان، شکست اسلام است!
🔹دو عامل شکست و وظیفه ما
🔹افراغ صبر
هیئت فاطمیون ماهشهر/ ایام اربعین ۹۹
☑️ @m_ghanbarian
۳-فئه یک امام.mp3
30.25M
💢فئه یک امام
#جلسه_سوم
🔹فئه کامل و ناقص
🔹فئه حق، اهل امعّه نیست!
🔹فئه انقلاب الان چه کند؟
🔹سهمی از مهندسی معکوس تحریم های هوشمند!
هیئت فاطمیون ماهشهر/ ایام اربعین ۹۹
☑️ @m_ghanbarian
♨️ امیرالمومنین(ع) با قتل خطایی آشوبها چه می کرد؟!
نوشته حجت الاسلام قنبریان را بخوانید👇
☑️ @m_ghanbarian
♨️ امیرالمومنین(ع) با قتل خطایی آشوبها چه می کرد؟!
⭕️در روایات تعبیر "الهائشات" برای فتنه ها و نا آرامی ها بکار رفته است.(۱)
روایت موثقی از امام صادق(ع) درباره سیره امیرالمومنین(ع) نقل شده که فرمود:"لَیسَ فی الهائِشاتِ عَقل ولاقِصاص" ؛ یعنی: در آشوبها و ناآرامی ها دیه و قصاص نیست. امام صادق(ع) منظور حضرت را توضیح دادند که:"نا آرامی هایی که در شب و روز اتفاق افتاده و کسی زخمی شود یا کشته شود و قاتلش معلوم نباشد"(۲).
براساس روایات و فتوای فقهاء اینجا دیه با بیت المال است.(۳)
⭕️وقتی طرفداران حضرت، مخالفی را کشتند!
وقتی امیر(ع) مردم را برای صفین تشجیع می کرد مردی از بنی فزاره بنام "اربد" اعتراض کرد: آیا می خواهی ما را بر سر برادران شامی خویش بتازانی که آنان را بخاطر تو بکشیم؟ همانگونه که مارا بر سر برادران بصری مان[در جمل] راندی و ایشان را کشتیم؟ به خدا دیگر چنین نکنیم!
مالک اشتر برخاست و گفت: مردم این کیست؟
اربد گریخت و مردم دنبالش کردند. در بازار مال فروشان گرفتند و آنقدر با مشت و لگد و پاشنه نیام شمشیر زدند که مُرد!
وقتی نزد حضرت آمدند و خبر دادند حضرت پرسید: چه کسی او را کُشت؟!
گفتند: تیره هَمدان به همراه گروهی دیگر از مردم.
فرمود:"پرداخت خونبهای کسی که در غوغا کشته شود و قاتلش معلوم نباشد، با بیت المال است"(۴).
⭕️زنی که شاهد درگیری مسلحانه بود و از ترس مُرد:
زن حامله ای نظاره گر درگیری اصحاب حضرت با شورشیان جمل بود و از ترس سقط کرد. هم بچه اش مرد و هم خود ش آنجا در آن وضع جان داد.
اینجا هم حضرت دستور پرداخت دیه(بر اساس قواعد ارث) دادند.(۵)
⭕️در عهدنامه مالک اشتر:
فرمود:"از اینکه به ناحق خون کسی را بریزی بپرهیز؛ زیرا هیچ چیز همچون به ناحق خونی را ریختن انتقام خدا را نزدیک نسازد و کیفرش بزرگ نباشد و سبب زوال نعمت و پایان یافتن زمان حکومت نگردد(...) اگر گرفتار قتل خطا شدی و تازیانه یا شمشیر و یا دستت در مجازات کردنِ کسی افراط کرد -زیرا ممکن است زدن یک مشت قوی و بالاتر سبب قتل شود- مبادا که کبر و نخوت حکومت تو موجب شود که حق صاحبان خون[دیه] را به آنان نپردازی"(۶).
❌پ.ن:
سه دسته کردن مصدومین و کشته شدگان ناآرامی های آبان۹۸ بی توجه به این منطق نبود. بخصوص دسته دوم که در جریان تظاهرات اعتراضی به هرنحو جان خود را از دست داده اند را موضوع پرداخت دیه و دلجوئی از خانواده های آنان کرد.
⚠️جای شگفتی و تعجب این است که با وجود قید رهبرانقلاب مبنی بر اینکه "هرچه سریعتر انجام شود"؛ با گذشت یکسال ظاهرا انجام نشده است!!!
راست گفت امیرالمومنین(ع):"آفَه الاَعمالِ عَجزُ العُمّالِ" آفت و آسیب اعمال، ناتوانی کارگزاران است.(۷)
....................................
۱.ر.ک: ملاذالاخیار ج۱۶ص۴۲۲ / روضه المتقین ج۱۰ص۴۶۴/ مرآه العقول ج۲۴ص۱۷۶
۲.التهذیب ج۱۰ص۲۰۳/ وسائل الشیعه ج۲۹ص۱۴۶
۳.ر.ک: ریاض المسائل ج۱۶ص۲۸۴/ جواهرالکلام ج۴۲ص۲۳۸
۴.وقعه صفین ص۹۴و۹۵ ترجمه: پیکار صفین ص۱۳۳/ منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ج۱۸ص۳۰و۳۱
۵.ر.ک: الکافی ج۷ص۳۵۴
۶. نهج البلاغه نامه ۵۲ / مضمون این فرمان باب " المقتول لایُدری مَن قتله" هم هست: الکافی ج۷ص۳۵۴
۷.غررالحکم
#نا_آرامی_های_آبان
#فرمان_سه_ماده_ای
#مصدومان_و_کشته_ها
📝 محسن قنبریان ۹۹/۷/۱۹
☑️ @m_ghanbarian
40.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢نگاهی کلان به ولایتعهدی امام رضا(ع)
بخش اول: هبوط نهضت ها!
🔹نهضت موسوی به مصر و نهضت رسول الله در کسری و روم هبوط کرد!
🔹شکوه ذکر به عمارت مجلل و قرآن مطلّا!
🔹مساوات اسلام به عدالت کسرایی!
🔹اسلام، اسیر می شود!
🔹چگونه نماز و حج و زکات اسیر شد؟!
🔹نقشه برای اسارتِ ولایت!
☑️ @m_ghanbarian
39.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢نگاهی کلان به ولایتعهدی امام رضا(ع)
بخش دوم: پروژه اسارت امامت
🔹تفاوت اسارت امام با اسارت امامت
🔹امامت؛ علم و عصمت است
🔹اسارت علم؛ با قیل و قالِ منهای تعهد
🔹اسارت عصمت؛ با دخول در دربار
🔹دسیسه پیچیده مامون
☑️ @m_ghanbarian
37.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢نگاهی کلان به ولایتعهدی امام رضا(ع)
بخش سوم: چگونه امامت اسیر نشد؟!
🔹معتزلی های مأمونی، عدالت را از اعتقاد به فلسفه اجتماعی نمی آوردند!
🔹سیمای درباری که برای هبوط ولایت آراسته بودند!
🔹امام رضا(ع) نسبت به مشروعیت بخشی به دربار، "عدم تعهد" و نسبت به مبارزین و محرومان، "تعهد" قبول کرد!
☑️ @m_ghanbarian
🏴 هیات مجازی برنامه تلویزیونی ثریا
📱پخش زنده از این پیج
instagram.com/mohsen.maghsoodi61
💠پروژه مأمون به اسارت بردن مفهوم امامت بود
✅ مصاحبه روزنامه قدس با حجت الاسلام قنبریان را بخوانید.
⬅️صفحه روزنامه را میتوانید از اینجا دریافت کنید
http://media.qudsonline.ir/d/2020/10/13/0/1009917.pdf
محسن قنبریان
💢نگاهی کلان به ولایتعهدی امام رضا(ع) بخش سوم: چگونه امامت اسیر نشد؟! 🔹معتزلی های مأمونی، عدالت را ا
🥀هبوط علم دین!
❓چگونه عالمان معتزلی عصر مأمون عدالت را در فلسفه اجتماعی رها کردند؟
❓و چگونه امام رضا(ع) رها نکرد؟
#بخشی_از_مصاحبه_روزنامه_قدس_با_حجت_الاسلام_قنبریان:
🔸هبوط به این است که علم را خالی از تعهد کند و آن را به یک قیل و قال تنها تنزل بدهد.
برای فهم بهتر پروژه مأمون به آنچه عالمان معتزله دچارش شدند اشاره می کنم:
🔸 معتزله پنج اصل اعتقادی داشتند:"توحید" و "عدل"، "وعد وعید"-که در مورد خداوند است-، "منزلة بین المنزلتین"-که در مورد گناهان کبیره بود- و یکی هم "امر به معروف". این امر به معروف را به عدل متصل می کردند و به تعبیری یک جور فلسفه اجتماعی می ساختند.
آقای هانری کربن در «تاریخ فلسفه اسلامی» اینگونه آورده است که «از نظر معتزله عدل به معنای دوری جستن فرد از شرّ و ظلم نیست بلکه عدل عمل جمعی امت برای ایجاد برابری و وفاق اجتماعی است تا هر فرد بتواند امکانات بالقوه خودش را تحقق بخشد».
عدلی که اینجا از آن صحبت شده، یک عدل اجتماعی است که به یک فلسفه اجتماعی تبدیل می شود.
در ادامه می گوید «بدین سان اختیار و مسئولیت انسانی به صرف کاربرد قوای فردی محدود نمی شود بلکه به مجموعه امت بسط می یابد یا باید بسط یابد». بعد می گوید که «این اصل (یعنی امر به معروف) به کرات در کتاب آسمانی اسلام بیان شده است اما اهمیت مکتب معتزلی در این است که اصل عمل اخلاقی و اجتماعی را بر مبنای اصل کلامی عدل و اختیار انسانی قرار داده است».
یعنی این ها(معتزله) آمدند و آن عدلی که ما نیز در باورها داریم که هر چه عدل است خدا می کند نه هر چه کرد، عدل است(که اشعری ها می گویند) این را معتزله تا یک فلسفه اجتماعی آوردند که از آن امر به معروف و نهی از منکر دربیاید و امت بتوانند عدالت اجتماعی درست کنند و شاه جور را نپذیرند.
🔸 شما منتظرید تا ببینید که معتزله با این فلسفه بزرگ اجتماعی چه با شاهان جور می کنند؟ حالا امام رضا(ع) را با معتزلی های بزرگ دوران خودش مثلاً احمد بن ابی دوءاد -که قاضی القضات مامون شد- یا ثمامة بن اشرس -که مشاور نزدیک مامون بود- یا بشر بن معتمر -که از نزدیکانی بود که به عنوان شاهد، عهدنامه ولایتعهدی را امضا کرده است- مقایسه کنید.
می بینید که این افراد واقعاً علم شان هبوط کرد یعنی همین مقدار هم که معتزله در مورد عدالت و کشاندن آن تا امربه معروف و نهی از منکر می گفتند، چیزی از آن گفته نمی شد و حتی برعکسش اتفاق افتاد.
🔸 ماجرای «محنة القرآن» که تفتیش عقائد بود که اگر کسی مثل امام رضا(ع) جلوی این ماجرا نمی ایستاد ممکن بود که یک دوره تفتیش عقائد همچون دوران قرون وسطی در اسلام نیز اتفاق بیافتد. از عجائب تاریخ است که معتزلی هایی که به دنبال آزاداندیشی بودند و علیه سلاطین جور از امر به معروف و نهی از منکر حرف می زدند و از عدالت اجتماعی می گفتند تبدیل به اصلی ترین افرادی شدند که تفتیش عقائد را شروع کردند. در ماجرای «محنة القرآن» انسان ها را تفتیش می کردند که شما بگویید که به مخلوق بودن قرآن معتقدید یا برعکس؟! همین احمد بن ابی دؤاد متصدی بود و محاکمه می کرد.
🔸خوب این یعنی هبوط! معتزله از حرف هایی که در عالم تئوری می زدند که عدالت را از خدا شروع می کردند و تا فلسفه اجتماعی می آورند و تا تکلیف امربه معروف و نهی از منکر امتداد می دادند؛وقتی عالمانش درباری شدند هبوط کرد.
🔸مامون می خواست همان کاری که با معتزله کردند، را با امام رضا(ع) کند؛ که علم امام رضا فقط در قیل و قال معلوم شود که کمتر یا بیشتر بلد است بلکه تعهدش را -تعهدی که نسبت به عدالت اجتماعی، خدای خود و تکلیف بندگان و مستضعفان و محرومان دارد- را از او بگیرند.[که موفق نشد/تفصیل را در مصاحبه ومجموعه ویدئوهای اسلام ناب ببینید]
http://media.qudsonline.ir/d/2020/10/13/0/1009917.pdf
☑️ @m_ghanbarian
43.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢نگاهی کلان به ولایتعهدی امام رضا(ع)
بخش چهارم: شکست پروژه امامشاه!
🔹با ولایتعهدی مامون می خواست امام مردم را امامشاه کند!
🔹امام رضا(ع) به:
- آزادی تفکر و بیان
- به حقوق اقلیت ها
- به محرومان و مستضعفان
متعهد ماند(ذکرنمونه ها)
🔹اما نسبت به کارهای دربار، عدم تعهد ورزید!
🔹این تعهد و عدم تعهد جهت دار، روح ولایتعهدی شد!
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🔆نمائی از بحث: بی پرده از انقلاب و تقلّب (قطعه خوانی از کتاب دو امام مجاهد مقام معظم رهبری/گفتار چها
"انقلاب-ارتجاع" خطری که بود، خطری که هست!.mp3
30.57M
🔴"انقلاب-ارتجاع" ؛ خطری که بود ، خطری که هست!
⭕️گزارشی از خطر ارتجاع در انقلاب محمدی و خمینی به روایت آیت الله خامنه ای
❗️از ٥٢ تا ٩٦ ، ٤٤ سال بازگوی یک خطر بدون محافظه کاری
➕در هیأت مجازی برنامه تلویزیونی ثریا ٩٩/٧/٢٣
☑️ @m_ghanbarian