eitaa logo
مبتلایِ امید
632 دنبال‌کننده
280 عکس
63 ویدیو
0 فایل
ماهِ پسِ اَبرم... کپی؟ به هیچ‌وجه! لطفا فوروارد بفرمایید و با آیدی و اسم نویسنده منتشر کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
سال قبل با بخشی از جایزه‌ای که توی مسابقه برنده شده بودم، تو مسیر رفتن به حوزه‌ی امتحانی نوبت دوم، دو تا گیره‌ی سر گرفتم و مابقی رو توی اون یک ماه با دوستم از هم می‌پرسیدیم بعد امتحان چی می‌چسبه؟ و فارغ از هر حسی، جوابمون هر چیزی که بود می‌رفتیم طرف مغازه‌ش و خوراکی مورد نظرمون رو می‌خریدیم. یه بار تو گرمای ظهر عین دیوونه‌ها حدود یه کیلومتر راه رفتیم و کل مسیر به خودمون و تصمیمی که گرفته بودیم، مسخره‌کنان خندیدیم و از دردها فارغ شدیم. اینطوری وصلشون کردم به کاغذ و قصه‌ش رو نوشتم تا حس فوق‌العاده‌ای که داشتم، ثبت بشه و بمونه🎀🤍
مبتلایِ امید
حالا با جایزه‌ی مسابقه امسال هم، کتاب‌های هری پاتر رو خریدم و کامم شیرین شده! طعم استقلال، ملیح و لطیفه! چه استقلال مادی و مالی، چه معنوی و شخصیتی...
آموختیم و پس از آن، تمامِ ما اشك شد.
زمان: حجم: 148.4K
؛ آواز و پَرواز
اینجا یه نفر برای خودش بوک‌مارکِ گل رز درست کرده و عمیقا خوشحاله♥️
به کسی که تلاشی نکرد، اجازه‌ی گریه نمی‌دم.
_ 𝓵𝓪𝓿𝓮𝓵𝔂
در باغِ آسمان قدم می‌زد، از درخت‌های نقره‌ای رنگ ستاره می‌چید و در جیب پیراهنش می‌انداخت! گاهی با گاز کوچکی که از ستاره‌ای می‌زد، کمی از ذراتش از کنج لبخندش تا کنار پاهایش سُر می‌خورد و قدم‌هایش را روشن می‌کرد. از دل مهتابِ کامل که میان چند تکه اَبر جاخوش کرده بود، رودخانه‌ای از نور جاری شده و درخت‌ها را سیراب می‌کرد. کنار رود زانو زد، جرعه‌ای ماه نوشید و چشم‌هایش عطر شب گرفت... رقیه برومند / از شب‌هایِ مَه‌تابی شیراز