eitaa logo
مبتلایِ امید
589 دنبال‌کننده
407 عکس
116 ویدیو
0 فایل
ماهِ پسِ اَبرم... کپی؟ به هیچ‌وجه! لطفا فوروارد بفرمایید. https://daigo.ir/secret/91558536243
مشاهده در ایتا
دانلود
سایه چه تخلص لطیف و به‌جایی
درستش این بود که وقتی از کسی کتابی قرض گرفتیم، شاخه گلی میان برگ‌هایش گذاشته‌ و بعد پسش بدهیم. می‌شد انسان‌ها را با چیزهای کوچک نجات داد.
مبتلایِ امید
نام دیگر مرگ، زیستن در میان کسانی‌ست که رنج تو را کوچک می‌شمارند.
این‌ بار زمستونِ ۱۴۰۲ سر کلاس عربی بعد از اتمام ترم اول و یک ماه از مرگِ یک عزیز گذشته بود. دبیر برگه رو دست به دست کرد تا برسه به من. کلاس ساکت بود. پرسید: "دلیلِ این نمره‌ی بد چیه؟" با لبخندی که هیچ چیز ازش معلوم نبود و تقریبا دیده نمی‌شد گفتم: "عذر می‌خوام. مشکلاتی داشتم." بدون مکث، انگار که جوابش رو از قبل آماده کرده باشه گفت: "بغل دستیت همین چند هفته پیش بزرگ‌ترین مصیبت رو از سر گذروند. اما الان بهترین نمره رو داره. پس می‌شه مرگ عزیز دید و باز هم درس خوند." بله می‌شد. من به اندازه‌ی بزرگی ساختمون دو طبقه‌ی مدرسه‌، درِ گوش خودم خونده بودم که فلانی و فلانی و فلانی رو ببین، دارن ادامه می‌دن. قوی هستن. نذاشتن اتفاقی از پا بندازدشون. من به اندازه‌ی تمام انسان‌ها خودم رو سرزنش می‌کردم و با بقیه خودم رو مقایسه کرده بودم. مثل اینکه این بار، مثل خیلی وقت‌های دیگه، نوبت دیگران بود که رنجم رو مقایسه کنن، کوچیک بشمارن و بخاطرش حرف بارم کنن. من هنوز افسوس می‌خورم که چرا زبونم نچرخید تا بگم "غم هر کسی محترمه. که هیچکس اجازه نداره این غم رو مقایسه کنه یا کم ارزش بدونه. راه هر کسی با دیگری فرق می‌کنه. این‌ها پیش پا افتاده‌ترین و واضح‌ترین مسائلی هستن که معلم یک جامعه باید بهشون آگاه باشه."
https://daigo.ir/secret/91558536243 به عنوان کسی که دلش می‌خواد معلم بشه می‌خوام این رو بدونم که بنظر شما یک معلم باید به چه چیزهای دیگه‌ای آگاه باشه؟
هدایت شده از ⭐
📪 پیام جدید اینکه دانش آموز ربات نیست؟
مبتلایِ امید
📪 پیام جدید اینکه دانش آموز ربات نیست؟ #دایگو
سخت‌گیری‌های افراطی باعث دل‌زده شدن دانش آموز از درس می‌شه! یک معلم خوب مواظبه که نه از این طرف بوم بیوفته نه از اون طرف! به شخصه بعضی از روزها به خودمون میومدیم تا هر چهار زنگ کلاسی‌مون امتحان داریم!
هدایت شده از ⭐
📪 پیام جدید سلام رقیه جانم...من معلمم خودم و ب شخصه باید بگم یک معلم باید اون دختر بچه ای ک شاگردش هست و هنوز تلخی و شیرینی زندگی رو نچشیده درک کنه و اگر خدایی نکرده روزی گرفتار پستی و بلندی زندگی شد سعی کنه بهش کمک کنه و راز نگه دارش باشه و اون رو مثل دختر خودش بدونه...باید شادی اون بچه شادیش باشه و غمش غم اون و بهش کمک کنه. باید درکش کنه و بهش بفهمونه هیچ چیز توی این دنیا موندنی نیست و ارزش استرس و غصه نداره و نباید برای امتحانات زندگی دلشوره داشته باشه و از همه مهم تر یادش بده ک در هیچ صورت ایمات و توکلش ب خدا رو از دست نده.. امیدوارم بتونم کمکی کرده باشم..اگر میشه برای منم خیلی دعا کنید ک فک کنم ی پله مونده دق کنم
مبتلایِ امید
📪 پیام جدید سلام رقیه جانم...من معلمم خودم و ب شخصه باید بگم یک معلم باید اون دختر بچه ای ک شاگردش
سلام و خوشحالی چون از طرف یک معلمِ عزیز این پیام رو دریافت کردم :))🤍 چقدر نکات خوبی رو گوشزد کردید، ممنونم ازتون و درباره‌ی خط آخر، الهی دور از قلبتون باشه این حس‌ها... خدا در چشم بهم زدنی این حالِ آشوب رو به آرامش بدل می‌کنه ان‌شاءالله :)✨
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای میازاکی، من از ته قلبم شما رو دوست دارم چون کودکی من با کمک شما رویایی شد. من هنوز هم وقتی به روزهایی که می‌نشستم جلوی تلویزیون و پونیو یا بندانگشتی نگاه می‌کردم، فکر می‌کنم، توی قلبم احساس خنکی و شادی ایجاد می‌شه :)💘☁️🎀⭐
بچه‌ها اسم هاپوی ما، هاپو کوماره. [مشخصه من این اسمو براش گذاشتم، نه؟] هر زمانی که ماشین رو روشن می‌کنیم تا بریم خونه‌ی کسی، اگر از جلوش رد بشیم و موقع رفتن ما رو ببینه، دنبالمون راه میوفته و تا هرجایی که بریم میاد. وقتی به مقصد می‌رسیم می‌ره می‌خوابه زیر ماشین. حتی اگر چند روز ما همونجا بمونیم از جاش تکون نمی‌خوره تا با ما برگرده :) انقدر دوسش دارم و با محبت‌هاش قلبم رو رقیق کرده، که هر وقت می‌بینم داره دنبالمون میاد از شدت دوست داشتنش قلبم درد می‌گیره🥲❤️‍🩹
مبتلایِ امید
POV: حوصلت سر می‌ره، تنها سوژه‌ای که داری درخت‌ها و آسمونه، پس ولاگ‌های تکراری می‌گیری.
بچه‌ها وای از لحظه‌ای که بهار برسه، اینجارو می‌کنم ولاگستون :))))) بهاری که گذشت تو حیاط قدم می‌زدم و هعی با خودم می‌گفتم آیا الان نباید یک دوربین خوب می‌داشتم تا این همه قشنگی رو ثبت کنم؟ و افسوس که نمی‌دانستم دوربین خواهر تو خونه‌ست ◍•ᴗ•◍
259.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وَ نجاتش داد. دو دستی او را چسبید و رها نکرد. آدم‌ها، نجات دهنده باشید. بگذارید از چشم‌ها و حرف‌هایتان، مهر و نور چکه کند.