eitaa logo
مِشْکات
99 دنبال‌کننده
878 عکس
186 ویدیو
4 فایل
#کشکولی_معنوی_و_متنوع: #دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء #داستان_های_واقعی_عاشقانه_جذاب #سلسله_مباحث_مهدویت_مهدی_شناسی #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم #حکایت_ضرب_المثل_هاب_فارسی و..
مشاهده در ایتا
دانلود
مِشْکات
🌴 #داستان_های_قرانی 🌴 #قسمت_شصت_و_شش 🍃 #مهاجرت_موسی_از_مصر🍃 و لقد اوحینا الی موسی ان اسر بعب
🌴 🌴 آری، طومار زندگی فرعون و سپاهیانش در هم پیچیده شد و آن قوم سرکش در لجه های دریا جان دادند، آنگاه خداوند جسد بی جان فرعون یاغی را به وسیله امواج آب به کنار دریا انداخت تا بنی اسرائیل آنرا ببینند و از آن عبرت بگیرند.  و جاوزنا بنی اسرائیل البحر فاتواعلی قوم یعکفون علی اصنام لهم... (سوره اعراف: 135) بنی اسرائیل با شادی زائد الوصفی از کنار بدن بی جان فرعون گذشتند و در دل و زبان از خداوند اظهار امتنان و تشکر میکردند که آنها را از شر فرعون نجات بخشید و آن مرد یاغی را به کیفر طغیانش رسانید.  چون مسافتی راه پیمودند، به قومی رسیدند که در برابر بتها سجده میکردند و بت می پرستیدند. از آنجا که بنی اسرائیل عمر خود را در مصر یعنی یک کشور بت پرست گذرانیده بود و با بت و بت پرستی خوگرفته بودند، از دیدن مناظر بت ها و ستایش مردم در برابر آنها، هوس بت پرستی در ایشان پدید آمد و به موسی گفتند: برای ما هم خدائی قرار بده همانطور که این مردم خداهائی دارند، یعنی بتی تعیین کن که ما او را بپرستیم.  عجبا! چه زود بنی اسرائیل فراموش کردند خدای توانا را و چه زود از یاد بردند آیات پروردگار را. مگر آنها در چنگال فرعونیان به سخت ترین عذابها معذب نبودند و خدا آنها را نجات نداد؟! مگر ندیدند که فرعون و پیروانش بچه سرنوشت شومی دچار شدند و عذاب خداوندی آنها را فرا گرفت؟! چرا، دیدند ولی فراموش کردند و چنین درخواست بیخردانه ای از موسی نمودند. موسی زبان به توبیخ و ملامت آنها گشود و گفت: چه مردم نادان و بی خردی هستید شما! آیا از خدائی که آن همه احسان درباره شما کرد، رو میگردانید و پروردگاری که شما را از ذلت و بدبختی نجات داد و به سعادت رسانید، فراموش میکنید؟! این بزرگترین نادانی است که کسی خدای توانای بزرگ را رها کند و در برابر موجودات بی جان، اظهار عبودیت و بندگی نماید.  _صوفی http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
(آنچه نگارنده را به تعقیب و تحقیق در پیدا کردن ریشۀ تاریخی این ضرب المثل واداشت وجود کلمۀ یعنی این ماده خوراکی لبنیاتی در آن، و ارتباط آن با و و رفع و رجوع کردن امور مورد اختلاف بوده است که خوشبختانه پس از سالها پرس و جو و تحقیق و جویندگی و یابندگی رسید.  اینک شرح قضیه و آن:  قضیه از حوادثی است که در عصر بنیانگذار اتفاق افتاد و شادروان محمد مسعود این حادثه را در یکی از شماره های روزنامۀ مرد امروز به این صورت نقل کرده است: "هنگام عروسی و چون مقرر بود میهمانان مصری و همراهان عروس به وسیلۀ راه آهن جنوب تهران وارد شوند از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه های دهقانی مجاور خط آهن را سفید کنند. در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود بخشدار دستور می دهد که با کشک و ماست که در آن ده فراوان بود دیوارها را موقتاً سفید نمایند، و به این منظور متجاوز از یک هزار و دویست ریال از کدخدای ده گرفتند و با خرید مقدار زیادی ماست کلیۀ دیوارها را کردند."  به طوری که ملاحظه شد قدمت ریشۀ تاریخی این اصطلاح و مثل سائر از هفتاد سال نمی گذرد، زیرا عروسی مزبور در سال 1317 شمسی برگذار گردید و مدتها موضوع اصلی شوخیهای محافل و مجالس بود و در عصر حاضر نیز در موارد لازم و مقتضی بازار رایجی دارد. چنانچه کسانی برای این زمانی دورتر و قدیمی تر از هفتاد سال سراغ داشته باشند منت پذیر خواهیم بود که دلایل و مستنداتشان را به نام خودشان ثبت و ضبط کند. آری، یعنی قضیه را به صورت ظاهر خاتمه دادن، از آن موقع ورد زبان گردید و در موارد لازم و بالمناسبه مورد استفاده و استناد قرار می گیرد. http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
مِشْکات
🌴 #داستان_های_قرانی 🌴 #قسمت_شصت_و_هفت آری، طومار زندگی فرعون و سپاهیانش در هم پیچیده شد و آن قوم س
🌴 🌴 و واعدنا موسی ثلثین و اتممناها بعشر فتمّ میقات ربه اربعین لیلة... (سوره اعراف: 143)  🔅در دورانی که در مصر به سر می برند و فرعون بر آنها تسلط کامل داشت، با آنها وعده میداد که چون خداوند متعال فرعون را به هلاکت برساند و سیادت و آقائی به شما بدهد، کتابی از طرف خداوند خواهم آورد که راهنمای شما باشد. 🔅در این هنگام که فرعون غرق شد، موسی از خداوند در خواست کتاب کرد. به او وحی رسید که به میعاد پروردگار به کوه طور بیاید و سی شب در آنجا بماند و سپس کتاب قانون آسمانی خود را دریافت کند. 🔅موسی، برادرش هارون را به جانشینی خود تعیین کرد و از میان قوم بیرون آمد و به میقات پروردگار شتافت، در آنجا بنا به مصالحی، ده شب بر مدت تعیین شده، از طرف خداوند افزوده شد و موسی چهل شب از میان قوم غایب بود. 🔅در این مدت سامری وقت را غنیمت شمر و طلاهای بنی اسرائیل را گرفت و ذوب کرد و مجسمه یک گوساله ساخت و مردم را به پرستش گوساله طلائی خود دعوت کرد، به مردم گفت این است خدای شما و خدای موسی. بیائید و او را سجده کنید. 🔅هارون هر چه بنی اسرائیل را موعظه کرد، نتیجه نداد و آنها گوساله را به خدائی گرفتند و در برابر آن به سجده افتادند. در کوه طور پس از پایان میقات، خداوند الواحی که عبارت از توراة بود به موسی عطا فرمود و خبر انحراف بنی اسرائیل و گوساله پرستی ایشان را به او اطلاع داد... 🔅 به سوی بنی اسرائیل آمد و از دور فریادها و ضجه هائی شنید دانست این صدای مردم است که دور گوساله می رقصند و می نوازند و او را پرستش می کنند. وقتی بر آنها وارد شد، غضبناک گردید و الواح را بر زمین انداخت و گریبان برادرش را گرفت و گفت چرا گذاشتی بنی اسرائیل گمراه شوند و چرا مانع نشدی و با مفسدین نجنگیدی تا آتش فتنه را خاموش شود و مردم محفوظ بماند هارون با یک دنیا اندوه و تأسف گفت برادر جان! گریبان مرا مگیر و بر من غضب مکن، این مردم مرا ضعیف شمردند و به سخن من اعتنا نکردند و نزدیک بود مرا بکشند، تو با این رفتار خود زبان دشمنان را به روی من باز مکن. من ترسیدم اگر اقدام به جنگ کنم تو بگوئی که میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی.  🔅کم کم غضب موسی فرو نشست و دست به علاج واقعه زد و قبل از هر چیز به سراغ مایه فساد رفت و سامری را مورد خطاب قرار داد و گفت: چرا اینکار را کردی و بنی اسرائیل را گمراه نمودی؟  گفت: من دیدم آنچه را مردم ندیدند و در روز غرق شدن فرعون مشتی از خاک زیر قدم مرکب فرشته خدا جبرئیل را برداشتم و آن را در دهان گوساله ریختم، به صدا در آمد و مردم او را سجده کردند.. موسی رو به بنی اسرائیل کرد و گفت: مردم! مگر خداوند به شما وعده نداده بود که اگر در ایمان خود ثابت قدم باشید، به سعادت و نیکبختی خواهید رسید؟!  آیا خواستید غضب خداوند شما را فرو گیرد که از عهد و پیمان من سرپیچی کردید؟! گفتند: ما به اختیار خود از فرمان تو سر نتافتیم و اگر سامری ما را منحرف نمی کرد، در راه حق ثابت قدم بودیم ولی سامری این گوساله را از زر و زیورهای ما ساخت و ما را گمراه نمود.. آنگاه بنی اسرائیل از کرده خود اظهار ندامت و پشیمانی کردند و از خداوند طلب آمرزش نمودند و گفتند: اگر خدا رحم نکند و ما را نیامرزد و از زیانکاران خواهیم بود.  موسی گفت: شما با پرستیدن گوساله به خودتان ستم کرده اید، اینک به درگاه خدا بروید و از پیشگاه احدیتش طلب مغفرت کنید!  اما سامری که این فتنه بزرگ را بوجود آورده بود خداوند او را به عذابی گرفتار کرد که نتواند با مردم تماس بگیرد و در اجتماعات شرکت کند، از معاشرت و همنشینی مردم ناراحت بود و مجبور شد در بیابانها مانند وحشیان زندگی کند، و در آخرت عذاب دردناکی برای او مهیا فرمود. موسی گوساله طلائی او را سوزانید و در دریا ریخت و به این ترتیب آثار این جرم نابود گردید.. ... صوفی http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
🌴 🌴 💰 💰 ان قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم...  (سوره قصص: 76) 🌐 از قوم موسی و از خویشان نزدیک او بود، در ابتدای کار مردی صالح و با تقوا بود ولی چون مدت توقف بنی اسرائیل و سرگردانی آنها در تیه به طول انجامید، قارون از قوم کناره گیری کرد و به صنعت کیمیا گری و طلا سازی پرداخت و به واسطه این عمل ثروت بی شمار و گنجینه های از طلا برای خود تهیه کرد، کلیدهای خزائن قارون را چند تن از مردان نیرومند حمل می کردند. و ها، را به و و کشانید و او را به لب پرتگاه بدبختی رسانید. به به نظر می نگریست و به داشتن ، بر آنها افتخار می کردند و بزرگی می فروخت. 🌐مردم کوته نظر هم وقتی و زندگانی را می دیدند، به او حسرت می بردند و با خود می گفتند ای کاش ما هم مانند قارون چنین ثروت و دستگاهی می داشتیم زیرا او را از زندگی استفاده کامل می کند. قوم می گفتند: وای بر شما، به این ظواهر فریبنده زندگی حسرت نبرید، همانا ثواب خداوند برای مردم با ایمان، بسی گرانبهاتر و بالاتر از اینها است. جمعی از روشن دلان ، وقتی تندروی های را دیدند او را نصیحت کردند و گفتند: ای ! به این زرد سرخ دنیا خرسند مباش زیرا خداوند چنین کسان را دوست ندارد تو بااین ثروت عظیم و نعمتهای بی پایانی که خدا به تو ارزنی داشته آخرت را آباد کن و قدمی برای خدا بردار، از دنیا بهره برداری کن و همانطور که خداوند به تو احسان کردند، تو با بندگان او نیکی و احسان کن، به راه فساد مرو و مفسده جو مباش زیرا پروردگار مفسدین را دشمن دارد.  🌐 گفت: من این ثروت را خودم، به واسطه علمی که دارم ( ) تهیه کرده ام، ولی گویا نمی دانست که خداوند ملتها و امت هائی از او نیرومندتر و غنی تر بودند، به واسطه گناهشان به هلاکت رسانید و هلاک کردن او هم در پیشگاه خدا امری است سهل و آسان.  🌐باری، ثروت و مال، را به جائی رسانید که به خیمه او وارد شد، لبخندی تمسخرآمیز زد و پیغمبر آسمانی خدا را کوچک شمارد، با مهربانی و لطف از او پرسید: چرا در مجمع که برای توبه و انابه به درگاه خدا تشکیل شده شرکت نکرده ای. جواب او را با مسخرگی و رذالت داد، افسرده از خیمه او بیرون آمد و بیرون خیمه روی زمین نشست، دستور داد مقداری خاکستر و آب آلوده بر سر و لباسهای موسی ریختند.  🌐 به درگاه خدا از اهانتی که به او روا داشته بود شکایت کرد، خداوند متعال در مقابل سرکشی و طغیان و اهانت به مقدسات، او و تمام گنجینه هایش را به زمین فرو برد و به عذاب ابدی گرفتارش ساخت.  🌐در آن حال کسانی که به زندگانی او حسرت می بردند، با سرور و خوشحالی به گفتند: چه خوب شد که ما مثل نبودیم و به خداوند مبتلا نشدیم.  🌐آری، سعادت و نیکبختی و ، مخصوص کسانی است که در دنیا سرکشی و طغیان نکنند و در زمین برپا ننمایند.. صوفی http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
مِشْکات
🌴 #داستان_های_قرانی 🌴 #قسمت_شصت_ونه 💰 #قارون 💰 ان قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم
🌴 🌴 🍁 🍁 💠 💠 📒 📒   و اذقال موسی لقومه یا قوم اذکروا نعمة الله علیکم اذ جعل فیکم انبیاء...  (سوره مائده: 20) 📚کم کم به سرزمین مقدس ( ) نزدیک شدند.  کشوری است که خداوند وعده فرموده آن را به عطا کند و پادشاهی آن سرزمین را به ایشان تفویض نماید و زمامدارانی که در آن حکومت میکنند براند.  📚 که سالها در ذلت و خواری زندگی کرده بودند، روح مردانگی و شهامت در آنها مرده بود، دچار ترس و بیم شدند و هر قدمی که به طرف می رفتند، مرگ را جلوی چشم خود می دیدند و یارای جنگ و مقاومت با پادشاهان را در خود نمی یافتند.  این ترس و اضطراب موقعی به منتهی درجه رسید که جاسوسان موسی از برگشتند و از قوة و قدرت سربازان و مردم آن مرز و بوم سخن گفتند.  موسی هرچه آنها را برای رفتن به تشویق کرد نتیجه نداد و جواب دادند که تو با خدایت بروید با آنها جنگ کنید، ما اینجا نشسته ایم. وقتی وقتی آنها را تخلیه کردند و رفتند ما خواهیم آمد.  📒موسی درمانده شد و شکوِه به درگاه خدا برد و عرضه داشت: ! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم. تو میان ما و این مردم حکم کن.  📒خداوند به او وحی فرستاد که سرزمین بر آنها است و باید در بیابان ها سرگردان باشند . شاید بدین جهت بود که تربیت شدگان دامان ذلت و خواری بمیرند و آن روحیه های ضعیف و زبون نابود شود و نسل جوان که ذلت فرعونیان روح آن را نکشته، قدم در میدان بگذارد و با شهامت و مردانگی، سرزمین موعود را تصرف کنند.  در آن بیابان گذشت. و در همان بیابان از دنیا رفتند و پس از آن مدت، بنی اسرائیل بر رهبری ، جانشین ، قدم در گذاشتند و با مردانگی آن را متصرف شدند.  با وفات و   دوران تبلیغ بسر آمد و مأموریت آسمانی و خاتمه یافت، به دستور خداوند، هر دو به کوه هور رفتند و در آنجا از دنیا رفت و موسی جسد وی را به خاک سپرد چون میان برگشت و خبر وفات را به گفت: وی را متهم به قتل کردند، خداوند برای اینکه بدانند موسی او را نکشته؛ پرده از جلوی چشم آنان برداشت، را با بدن سالم، روی تختی میان زمین و آسمان دیدند و دانستند که او مرگ طبیعی از دنیا رفته است.  📒چندی گذشت، هم به امر حق تعالی بر فراز کوه نبو رفت و از آنجا نگاهی به سرزمین و کرد و در همان مکان قبض روح شد و دفن گردید.  یوشع بن نون که از اسباط بود، به امر قیام کرد و آنان به رهبری او به سرزمین موعود قدم گذاشتند ولی چون به مخالفت امر خداوند عادت کرده بودند، در این مورد هم بر خلاف امر او رفتار کردند و به خداوند مبتلا شدند. http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc
مِشْکات
🌴 #داستان_های_قرانی 🌴 🍁 #قسمت_هفتاد 🍁 💠 #تیه 💠 📒 #چهل_سال_سرگردانی 📒   و اذق
🌴 🌴 🌀 🌀 الم تر الی الملاء من بنی اسرائیل من بعد موسی اذ قالوا لبنی لهم ابعث لنا ملکا نقاتل فی سبیل الله... (سوره بقره: 246) 🍁 ، با رهبری ابن نون، قدم در سرزمین گذاشتند و در آنجا سکونت اختیار کردند. تا آخر عمرش را میان گذارنید و به امور دینی و اجتماعی آنها قیام کرد. پس از وفات ، قضات امور آنها را اصلاح می کردند، و از زمان وفات تا حدود سیصد و پنجاه سال، بنی اسرایئل پادشاهی نداشتند و اصلاح امور، به دست قاضی ها بود و پیامبران آن دوران هم راهنمای قضات و واسطه میان آنها و خداوند بودند.  🌀در این دوران بنی اسرائیل در معرض حملات ملت های همسایه خود از قبیل عمالقه، مدیانی ها، فلسطینی ها و دیگران بودند، گاهی آنان و گاهی هم بنی اسرائیل در این جنگها غالب می شدند . در اواسط قرن چهارم پس از وفات موسی بود که بنی اسرائیل اقدام به جنگ با فلسطینی ها نمودند و در این جنگ را که صندوقی بود جای اوراق و همراه داشتند که باعث پیروزی آنها شود، ولی فلسطینی ها غلبه کردند و بنی اسرائیل را شکست دادند. 🌀بنی اسرائیل پس از آن روز که تابوت عهد را از دست دادند به ذلت و بدبختی افتادند و سالها در منتهای زبونی به سر بردند ولی ناگهای به خود آمدند و از زندگی ذلت بار خود احساس ناراحتی کردند بدین جهت نزد پیامبر زمان خود ( ) آمدند و اظهار داشتند که پادشاهی برای ما معین کن تا ما در رکاب او با دشمنان خود وارد جنگ شویم و سیادت از دست رفته خود را به دست آوریم. که از اخلاق و روحیات بنی اسرائیل آگاه بود و می دانست آنها مردمی سست و بی اراده و ناپایدارند به آنها گفت: من می ترسم که وقتی خداوند فرمان جنگ را بر شما بنویسد، شما سستی کنید و پشت به جنگ دهید و نافرمانی خداوند کنید و در نتیجه گرفتار عذاب خدا شوید. گفتند: برای چه سستی کنیم با اینکه دشمنان، ما را از وطن و خانه و فرزندانمان جدا کرده اند و تمام دواعی جنگ در ما موجود است و بنابراین محال است که ما در جنگ اهمال کنیم.. وفی http://eitaa.com/joinchat/263258191Cac5bfdefcc