eitaa logo
پیشینه
188 دنبال‌کننده
62 عکس
7 ویدیو
16 فایل
مرکز رسام، گروه پیشینه، تاریخ ایران و مطالعات استعماری ارتباط با سردبیر @alireza_azizgol
مشاهده در ایتا
دانلود
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی (۱) سفرنامه‌ راهی برای تبادل فرهنگی بین ملتها یکی از مهم‌ترین راه‌های تبادل آگاهانه‌ در امور فرهنگی نوشتن و خواندن سفرنامه است. متن سفرنامه بیشتر در میان نخبگان فرهنگی کشورها و ملت‌ها رواج دارد جذابیت بسیاری می‌تواند داشته باشد. این گونه‌ی ادبی و علمی در تاریخ معاصر ایران و جهان رواج بسیاری داشته و دارد. مطالعه‌ی سفرنامه یکی از دل‌مشغولی‌های علاقه‌مندان به فرهنگ ملل مختلف است. وحید یامین‌پور نویسنده و از اهالی فرهنگ کشور مردادماه سال ۱۳۹۵ به ژاپن رفته است. او با قلم خوب خود این ماجرا را روایت کرده است. این سفر به همراه برخی از چهره‌های هنری و فرهنگی به منظور حضور در مراسم یادبود انفجار اتمی هیروشیما بوده است. برخی از جنبه‌های فرهنگی روایت این سفر در ادامه می‌آيد. فرهنگی که نشانه‌های آشکاری از استعمار غربی در آن دیده می‌شود. اولین شیرین‌کاری یامین‌پور توصیف دلنشین گروه هم‌راهان یعنی پرویز‌پرستویی، حبیب احمدزاده، محسن یزدی مستند‌ساز، مازیار میری، علی اکبر سیاح طاهری، دکتر فضل‌اله موسوی استاد دانشگاه و چند نفر جانباز است. تقابل فرهنگی ژاپن غرب‌زده با اسلام و عرفان شرقی در روایت او بخش قابل توجهی از توصیفات فرهنگی وی است. آن جا که به پذیرفتن نظم ریاضی غربی آن‌ها را متهم می‌کند. رفتارهای عجولانه‌ی ژاپنی‌ها را به صورت جدی نقد کرده و آن را مسخره می‌نامد. در پیاده‌شدن از هواپیما، در سوار شدن مترو و در برنامه‌ی اصلی که یادبود هیروشیما باشد این نقد او خود را نشان می‌دهد. یامین‌پور می‌‌گوید غرور ملی مردان سامورایی‌ها را خیلی نمی توان در ژاپن امروز دید اما از این که زبان‌ ژاپنی در فرودگاه بین‌المللی اوساکا تنها زبان رسمی هست به صورت تلویحی ستایش می‌نماید. جالب‌تر آن که اثری از زبان انگلیسی در تابلو‌ها و اطلاع‌رسانی دیده نمی‌شود و سخت‌تر آن که خود ژاپنی‌ها هم با زبان انگلیسی آشنایی چندانی ندارند. @m_rasad
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی (۲) توصیف مراسم یادبود هیروشیما بخش مهم دیگر این سفرنامه هست. در این بخش ژاپنی‌ها با اعتراف به خشونت خود در جنگ از گریز‌ناپذیری بمباران هسته‌ای توسط آمریکا سخن می‌گویند که در یک کلام می‌شود روایت آمریکا از ماجرا. در نهایت نیز یک بازمانده از روایت لحظه‌ی انفجار می‌گوید. آشنایی نویسنده با دو جوان هم‌فکر و دانشجو در توکیو بخش مهمی از تجربه‌ی او می‌شود. او با این دو جوان به لایه‌های زیرین جامعه ژاپنی سرک می‌کشد و تجربیات خود را برای خوانند‌ه‌ی ایرانی نقل می‌کند. در ابتدای فصل « توکیو قلیان ندارد» نویسنده به ماجرای حضور خود در معبد نینجا می‌نویسد. پس از آن توصیف تفریح و سرگرمی در میان مردمان تلاش‌گر و پرکار ژاپنی و غرب‌زدگی فرهنگی بخش مهم این روایت است. او در این زمینه روایتی از ماساژ و اختلاط صمیمانه‌ی زنان و دختران برای مردان می‌گوید. از این که روسپی‌گری در ژاپن قانونا ممنوع است اما این فعالیت‌ها خود می‌تواند بستری برای ارتباطات مخفیانه باشد تا قانون نیز دست و پاگیر نباشد. البته یامین‌پور به زیبایی ثمره‌ی این نوع زندگی غربی را قربانی شدن عشق حقیقی می‌داند. در پایان این بخش روایتی نیز پوشش عجیب و غریب بخش قابل توجهی از جوانان می‌آورد. این که رنگ‌های غیرطبیعی مو هم‌چون بنفش، طلایی، قرمز شرابی و خردلی رواج دارد و عمل زیبایی چشم و پلک و البته برخی اعضای دیگر نیز در میان جوانان دیده می‌شود‌.‌ یامین‌پور در پایان روایت خود از جهانی‌شدن فرهنگ یا غربی‌شدن جهان گلایه می‌کند و از ندیدن لوطی‌های تهران به همان اندازه‌ی آب رفتن سامورایی‌ها ابراز ناراحتی می‌کند. @m_rasad
نحوه اجرای اصلاحات ارضی(۳) مرحله‌ی اول اصلاحات ارضی این بود که هر مالک می‌توانست یک ده داشته باشد. یعنی ۶ دانگ فقط یک ده را مالک باشد و اگر در چند ده املاک داشت مجموع آن‌ها بیشتر از ۶ دانگ نباشد. ابتدا دولت قرار بود که از طریق وزارت کشاورزی ملک را از مالک بخرد و سپس آن را به زارع واگذار می‌کرد. ابتدا قرار شد مالکین پول خود را در اقساط ده ساله دریافت کنند ولی بعد این مدت ۱۵ ساله شد. یعنی مالکین پس از فروش املاک خود سر سال به بانک کشاورزی مراجعه می‌کردند و قسمتی از اقساط خود را دریافت می‌نمودند. بانک کشاورزی با اعتباری که در اختیارش قرار گرفته بود تعهد کرده بود طلب مالکین را بپردازد. زارعین هم قرار شد پس از خرید زمین بدهی خود را ۱۵ ساله به بانک کشاورزی پرداخت کنند. مالکین و زارعین هر دو با بانک طرف بودند. ( ص ۳۲) بر طبق قانونی زمین به زارعی که عضویت شرکت تعاونی را قبول کرده بود تعلق می‌گرفت. قبل از تقسیم اراضی مامورین بانک کشاورزی به مناطق روستایی می‌رفتند و شرکت تعاونی تشکیل می‌دادند. زارعین پس از عضویت در آن سهیم می‌شدند و بعد از سوی سازمان اصلاحات ارضی به آن‌ها زمین داده می شد. بقیه‌ی زمین‌های بایر و موات به دولت تعلق گرفت. علاوه بر این تسهیلات کشاورزی را شرکتهای تعاونی موظف بودند انجام دهند. تهیه‌ و فروش بذر، تراکتور، وسائل سنتی، پارچه، قند و شکر، نفت و سوخت و هم‌چنین مایحتاج زارعین را فراهم کنند.( ص ۳۵)
اصلاحات ارضی (۴) قیمت‌گذاری زمین هیاتی مامور این کار بود. نماینده‌ای از سازمان اصلاحات ارضی، نماینده‌ای از بانک کشاورزی و نماینده‌ای از سوی رئیس کشاورزی منطقه به روستاها می‌رفتند و پس از بررسی زمین و آب و عایدات هر ملک و در نظر گرفتن جوانب آن ضریبی معین می‌کردند که از ۱۰۰ کمتر نباشد. به این ترتیب مالیاتی که مالک پرداخت می‌کرد در عدد ۱۰ ضرب می‌شد و قیمت ملک به دست آمد. به عبارت دیگر معمولا ۱۰ برابر عایدات یک سال هر ملک قیمت آن ملک محسوب می‌شد. قیمت زمین در آن زمان و حتی قبل از اصلاحات ارضی به همین منوال قیمت‌گذاری می‌شد. ولی چون مالیاتی که مالک پرداخت می‌کرد در آن زمان چندان حقیقی نبود بنا بر این هیات مزبور مسئول رسیدگی به این موضوع بود و ضریب معین می‌کرد.براساس آن چه تا پایان مرحله‌ی اول اصلاحات ارضی بررسی شد ضرایب از ۱۷۰ تجاوز نکرد.(‌ به عبارتی می‌شود ۱۷ برابر کشت یک سال یک زمین) (‌ص ۳۳) تصمیم مالکان مالکان به موجب قانون مجبور بودند املاک خود را به دولت بفروشند. دولت نیز برای تشویق آن‌ها اعلام کرده بود که سهام کارخانجات را بخرند و از این طریق وارد بخشهای صنعتی شوند. مالکینی که حاضر نبودند املاک خود را بفروشند دولت هیچ‌گاه از حربه‌ی خشونت استفاده نمی‌کرد.زیرا ما اصلا ما مالک طرف نمی‌شدیم. در چنین مواردی دادستان از طرف مالک اسناد مربوط به زمین‌های تقسیم شده را امضا می‌کرد. بعدا دادستان این اختیار را به مامورین سازمان اصلاحات ارضی داد که از طرف مالک امضا کنند.(‌ ص ۳۶) در اراک مالکین مقاومت کردند و اظهارنامه‌ها را امضا نمی‌کردند اگر هم امضا می‌کردند می‌نوشتند به حکم اجبار این کار را کردم.در آذربایجان این کار سریع و خوب پیش رفت. در شاهین‌دژ، میان‌دوآب، ابهر و بویراحمد استان فارس نیز گروه‌هایی مخالفت کردند. (‌ص ۴۲)
اصلاحات ارضی ( بخش پایانی) در مرحله‌ی اول قسمت اعظم اصلاحات ارضی را که می‌بایست با کمال قدرت انجام شود ما هم با نهایت قدرت به پایان رساندیم. یعنی آن سد مالکیتهای بزرگ شکسته شد و از بین رفت. مراحل بعدی بایستی ملایم‌تر پیش می‌رفت. ما کارهای مرحله‌ی دوم را مطالعه کرده بودیم و اشکالات عمده آن را روی کاغذ آوردیم و پیش‌بینی کرده بودیم این کارها باید انجام گیرد ولی در عمل بسیاری از برنامه‌ها اجرا نشد. در مرحله نخست ما با مالکیت‌های عمده مواجه بودیم که متعلق به تعداد ملاکین محدودی بود ولی در مرحله‌ی دوم و سوم افراد بیشتری مشمول تقسیم اراضی می‌شدند. بسیاری از آن‌ها افراد ضعیفی بودند و از همین طریق امرار معاش می‌کردند و ادامه‌ی اصلاحات ارضی و تقسیم اراضی از این پس کار مشکلی بود... ( ص ۵۱)