eitaa logo
ما و او ( احسان عبادی )
39.1هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
482 فایل
کانال دوم👈 @marefatemahdavi ✍️ احسان عبادی/طلبه درس خارج/ارشد ادیان و عرفان/دانشجوی دکتری قرآن و حدیث/از اساتیدمهدویت 🖥تبلیغات @sina_bavelayatali 📌ادمین سوالات @hovalsharid 📞تلفن: 09387543716 انتشارمطالب باهرنامی مشکلی ندارد✅
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سلسله بحث های 1 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه اول 💠زمانی «سعید حجاریان»، کسی که علاقه زیادی به «تئوریسین» -نمایی در جریان اصلاحات دارد، در باب تشکیلات سیاسی خود و همفکران رادیکال دوم خردادیش، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (که بعد از اثبات توطئه‌های ضدامنیت ملی آن در سال ۸۸ همراه با حزب مشارکت به حکم دستگاه قضائی منحل شد) گفته بود که "کل اعضای آن در یک فولکس واگن جا می‌گیرند." 🔰 واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب که در مواجهه با سازمان مجاهدین خلق در ماه‌های نخست پیروزی انقلاب شکل گرفت، این تشکیلات همواره ماهیت امنیتی خود را حفظ کرده است. حتی بعد از انحلال این سازمان در اواسط دهه ۶۰، به واسطه خروج اعضای وابسته به جناح راست سازمان، و شکل‌گیری دوباره این تشکیلات (صرفاً با اعضای چپ سازمان) در اوایل دهه هفتاد، به واسطه اینکه تمام اعضای آن به نوعی سابقه اطلاعاتی-امنیتی داشتند، این ماهیت پنهان‌کار و نیمه مخفی همواره حفظ شد تا اینکه در فتنه ۸۸، تا حد زیادی نقاب از ماهیت آن برافتاد 🔰به بیان دیگر، اگر سازمان مجاهدین انقلاب در اوایل عمر جمهوری اسلامی با هدف حفظ انقلاب در برابر کودتای نظامی وابستگان رژیم قبلی و شورش مسلحانه گروهک‌ها، تأسیس شد، با تأسیس و احیای مجدد آن در سال ۷۱، ماهیت کاملاً متضادی پیدا کرد و از همان زمان به صورت خزنده، طرح و توطئه برای استحاله درونی نظام و انقلاب-زدایی را در دستور کار قرار داد. 🔰 اعضای چپ این تشکیلات هیچ‌گاه اهل میانه‌روی و اعتدال (به مفهوم نبوی و علوی آن) نبودند، اگر در دهه ۶۰ به شدت تظاهر به انقلابی‌گری افراطی و رادیکال از نوع شبه‌کمونیستی می‌کردند، در دهه هفتاد از آن سوی بام تفریط افتادند و مرحله به مرحله از تفکرات خود ایدئولوژی زدایی کردند تا امروز که رسماً از انقلاب و حکومت دینی ابراز برائت می‌کنند. ادامه دارد... @ma_va_o
💠 سلسله بحث های 2 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه دوم 💠اما کارکرد بسیار مهم‌تر این سازمان و اعضای آن (بعد از احیا در اوایل دهه ۷۰) طراحی توطئه‌های امنیتی و اطلاعاتی در جهت ضربه زدن به نظام، با هدف قرار دادن نظام در موضع ضعف و گرفتن امتیازات بزرگ و در نهایت استحاله تام و تمام جمهوری اسلامی در نظام سلطه بوده است. این‌گونه است که از ۱۳۷۶، که به واسطه پیروزی خاتمی، دوباره جناح چپ رسماً وارد ساختار قدرت جمهوری اسلامی شد، در هر چالش بزرگ امنیتی (از قتل‌های زنجیره‌ای تا فتنه کوی دانشگاه، تحصن مجلس ششم، فتنه ۸۸ و…) همیشه به نوعی پای این جریان سیاسی در میان بود. 🔰«سعید حجاریان»، چهره محوری این تشکیلات از همان زمان انتخابات ریاست جمهوری ۷۶ نقش محوری در نظریه‌پردازی و طراحی آکسیون سیاسی چپ‌ها (اصلاح‌طلبان بعدی) پیدا کرد و حتی بنا بر گزارش‌هایی، شعارهای اصلی سیدمحمد خاتمی در آن انتخابات، طراحی او بود، بعد از پیروزی خاتمی، در مصاحبه‌ای با روزنامه ایران (۱۹ آذر ۷۷) به صراحت از تئوری «فتح سنگر به سنگر» سخن گفت که معنایی جز خیز بلند جریان چپ برای تصرف همه ارکان نظام نداشت. این راهبرد او موجی از واکنش را برانگیخت تا سرانجام عضو دیگری از شورای مرکزی حزب مشارکت در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه تهران، گفت: 👈"ما به دنبال حاکمیت یکپارچه هستیم و فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به سنگر فرماندهی را در دستور کار قرار داده‌ایم. ما برای فتح قوه قضائیه هم برنامه داریم، اما اولویت فعلی ما فتح مجلس ششم است."👉 🔰دوقطبی‌سازی و ایجاد گسل و شکاف هم در مقابل نظام و هم در درون نظام، مبانی سناریوهای ضدامنیتی طراحی شده در محفل «امنیتی‌» های دوم خردادی بوده است. بحث حاکمیت دوگانه، اصلاح قانون مطبوعات، رادیکال کردن فضای دانشگاه از طریق بازوهایی چون دفتر تحکیم وحدت، طرح شعار «عبور از خاتمی»، لوایح دوقلو، طرح رفراندوم در سال ۸۴، ایجاد فضای ساختارشکنی نسبت به مبانی انقلاب و حتی اعتقادات مذهبی در فضای مطبوعات، هجمه تبلیغاتی سنگین علیه نظام در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای، دمیدن بر آتش غائله کوی دانشگاه و…همه در راستای راهبردهای پیش‌گفته بود که باواسطه یا بی‌واسطه مهر طراحی «محفل امنیتی» اصلاحات را بر خود داشتند. ادامه دارد... @ma_va_o
💠 سلسله بحث های 3 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه سوم 💠 دو چهره محوری سازمان مجاهدین انقلاب، سعید حجاریان و مصطفی تاجزاده، از فردای دوم ۷۶، با مأموریت ویژه برای راهبرد «فتح سنگر به سنگر»، راسا در سمت‌های مشاور سیاسی رئیس جمهور (حجاریان) و معاون سیاسی وزارت کشور (تاجزاده) دست به کار شدند. جالب این‌جاست که بعد از تشکیل حزب دولت-ساخته‌ی «جبهه مشارکت»، که مجموعه‌ای از رادیکال‌های جبهه دوم خرداد را در خود جمع کرده بود، باز حجاریان و تاجزاده عضو مشترک شورای مرکزی در هر دو تشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب و مشارکت بودند. 🔰 کته بسیار مهم و تعیین‌کننده که درباره اعضای تشکیلات «فولکس واگنی» سازمان مجاهدین انقلاب وجود دارد، سابقه امنیتی-اطلاعاتی همه‌ی آن‌هاست. جالب است که بدانید مصطفی تاجزاده که امروز اپوزیسیون درون جمهوری اسلامی محسوب می‌شود، به صراحت اصل انقلاب، ولایت فقیه و اصولاً حکومت دینی را زیر سوال می‌برد، سال‌ها عضو یک تشکیلات امنیتی نظام بوده است! 🔰 سعید حجاریان از همان ابتدای پیروزی انقلاب، با حمایت همفکرانش از قبیل مرتضی الویری، توانست به نهاد بسیار حساس و حیاتی «اداره دوم ارتش» (سازمان اطلاعات نظامی کشور در رژیم پهلوی) برود و مسؤولیت اطلاعات نیروی هوایی را به عهده بگیرد. او و همفکرانش که همه عضو مشترک سازمان مجاهدین انقلاب و دفتر اطلاعات نخست‌وزیری (به ریاست خسرو قنبری تهرانی، مشاور امنیتی خاتمی در دوران ریاست جمهوری) بودند و بعدها، با تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۶۲، به عضویت تشکیلات امنیتی جمهوری اسلامی درآمدند. حجاریان خود مدعی است که اساسنامه وزارت اطلاعات را او نوشته است. او به روایتی، مسؤول گزینش واحد اطلاعات نخست وزیری (قبل از تشکیل وزارت اطلاعات) بود و در زمان وزارت حجت‌الاسلام ری‌شهری، در سطح معاونت وزارت فعالیت می‌کرد. ادامه دارد... @ma_va_o
عکس تاجزاده در کنار حجاریان @ma_va_o
حجاریان (راست) و خسرو قنبری تهرانی (سوم از راست) در دورانی که مسؤول اطلاعات نخست وزیری بودند در محضر مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی @ma_va_o
💠 سلسله بحث های 4 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه چهارم 💠بهزاد نبوی (محور جناح چپ سازمان در دهه ۶۰) که به همراه مرتضی الویری که هر دو هم عضو شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی در ابتدای تأسیس (که تنها نهاد انتظامی و امنیتی کشور در ماه‌های اغازین پیروزی انقلاب بود) و هم شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب بودند، نقش مهمی در مهره‌چینی نیروهای امنیتی داشتند که اداره دوم ارتش یکی از مصادیق آن بود که به چهره‌هایی از قبیل حبیب‌الله داداشی، محمد رضوی، سعید حجاریان و البته «مسعود کشمیری» (عامل اصلی انفجار نخست وزیری در سال ۶۰) بود. افرادی چون تاجزاده، سازگارا، مخملباف و آرمین همه نوچه ها و مریدان بهزاد نبوی بودند. 🔰 از دیگر اعضای سوار بر فولکس واگن سازمان مجاهدین انقلاب، می‌توان به محسن آرمین اشاره کرد که بازجوی امنیتی اوین بود. «اکبر براتی»، که خود عضو سازمان مجاهدین دوره اول بود، در مصاحبه‌ای با تسنیم (۱۲ شهریور ۹۶) شرح داد که فیض‌الله عرب‌سرخی، محسن آرمین و برخی دیگر از اعضای چپ سازمان مجاهدین انقلاب، در همان دوران معتقد بودند که باید مثل ساواک، از متهمان بازجویی کرد. او همچنین از انحرافات فکری و عقیدتی جریان چپ سازمان مجاهدین انقلاب سخن به میان آورد که نهایتاً این اقدامات موجب انحلال سازمان شد: 👈👈 " امثال آرمین بعدها جذب بهزاد نبوی شدند و آن پیشینه بدشان باعث شد تا وقتی به طور مثال به عنوان بازجو انتخاب شوند، فکر کنند که اصول بازجویی همان اصولی است که ساواک در رژیم سابق پیاده کرده و باید با شدیدترین رفتار با متهمان برخورد کنند و بی محابا از قدرت استفاده کردند. همین رفتار اینها باعث شد که متأسفانه برخی متهمان و خانواده‌هایشان به دشمنان قسم خورده نظام تبدیل شوند و در این سال‌ها از هیچ اقدامی نسبت به ضربه زدن به نظام دریغ نکنند و از نظر بنده این بدرفتاری‌های این گروه که عمدتاً تفکرات چپی داشتند، برای نظام نبود و به منظور خالی کردن عقده‌هایی بود که در زندگی‌شان داشتند و فشارهای موجود در زندگی شخصی‌شان را در بازجویی‌ها تخلیه می‌کردند." 👉👉 🔰 براتی به نکته بسیار مهمی در ادامه همین مصاحبه اشاره کرد: " صادق نوروزی، عرب سرخی، (ابوالفضل) قدیانی و امثالهم بودند که در اوایل انقلاب بازجو شدند و تخلفات زیادی کردند چون برخی بازجویی‌ها توسط بچه‌های مجاهدین انقلاب انجام می‌شد. همین اتفاقات و برخی انحرافات دیگر باعث شد که آیت‌الله راستی کاشانی که نماینده امام در سازمان مجاهدین انقلاب بود به دستور امام سازمان را منحل شده اعلام کند. 🔰 جالب اینکه هم آرمین و هم عرب‌سرخی، در دروغی آشکار در مصاحبه با شرق مدعی شدند که نه بازجو بودند و نه هیچ سابقه امنیتی داشته‌اند، این در حالی است که سوابق اطلاعاتی و امنیتی اعضای چپ سازمان مجاهدین انقلاب (چه رسمی و چه غیررسمی) از محسن آرمین و عرب‌سرخی تا محمد سلامتی و خسرو قنبری تهرانی کاملاً ثبت و ضبط است. حتی افراد رده دوم جناح چپ این سازمان از قبیل محسن سازگارا و محسن مخملباف هم در دهه ۶۰ دارای سوابق اطلاعاتی و امنیتی بودند. ادامه دارد... @ma_va_o
بهزاد نبوی در اوایل دهه 60 @ma_va_o
💠 سلسله بحث های 5 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه پنجم 💠 همین حلقه امنیتی و اطلاعاتی، زمانی که با ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی از سال ۶۸ ظاهراً از قدرت کنار رفتند، خیلی زود شروع به آشکار کردن زاویه تند تفکرات خود با ایدئولوژی انقلاب اسلامی و ستون‌های ماهیتی و هویتی نظام مانند «ولایت فقیه» کردند. امثال حجاریان و تاجزاده و آرمین در حلقه‌هایی چون «حلقه کیان» شروع به طرح‌ریزی برنامه‌های فکری برای «سکولاریزاسیون» گام به گام و ایدئولوژی زدایی از حاکمیت و عبور از انقلاب کردند و البته با در اختیار داشتن مراکز پژوهشی و اسنادی از قبیل مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری (با محوریت محمد موسوی خوئینی‌ها) مطالعات اطلاعاتی-امنیتی خود را هم برای برنامه ریزی راهبردهایی چون «فتح سنگر به سنگر» و «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» و....به پیش می‌بردند. 🔰گفتنی است که حلقه امنیتی سازمان مجاهدین انقلاب (دوره دوم) با چهره‌های روحانی با سوابق اطلاعاتی یا اطلاعاتی-قضایی از قبیل موسوی خوئینی‌ها و عبدالله نوری، و در رده‌های بعدی کسانی چون سراج‌الدین موسوی و مجید انصاری و علی یونسی هم در پیوند و هماهنگی تنگاتنگ قرار داشته و دارند و سوابق ثبت شده از این همکاری در بزنگاه‌هایی چون فتنه‌های ۷۸ و ۸۸ ثبت شده است. به علاوه، جدای از هسته مرکزی «فولکس واگن»، چهره‌های «چپ کرده»، «التقاطی» و «تجدیدنظر طلب» دستگاه‌های نظامی و امنیتی دهه ۶۰ که در اوایل دهه هفتاد از این نهادها بیرون آمدند، از قبیل عباس عبدی و علیرضا علوی‌تبار را هم می‌توان در تیم وابستگان این حلقه به شمار آورد. 🔰 درباره نقش‌آفرینی پررنگ مصطفی تاجزاده در وزارت کشور و روزنامه «صبح امروز» وابسته به سعید حجاریان در فتنه کوی دانشگاه و اغتشاشات بعد از آن، گزارش‌های زیادی در رسانه‌ها در دو دهه گذشته منتشر شده است. البته این پرونده هنوز زوایای متعدد پنهان و ناگفته در خود دارد که کاویدن آن‌ها باز پای حلقه امنیتی سازمان مجاهدین انقلاب را به میان خواهد کشید. نکته قابل تأمل اینکه دقیقاً همین حلقه، درست ۱۰ سال بعد، کار طراحی فتنه بزرگ «تقلب» را در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ۸۸ به عهده داشت. 🔰 نگاهی به اظهارات مسؤولان وقت اطلاعاتی و انتظامی کشور در آن مقطع که وظیفه برخورد با فتنه‌گران را بر عهده داشتند، متأسفانه آشکار می‌کند که تیم «امنیتی» طراح فتنه، دارای ارتباطات و هماهنگی‌هایی در درون دستگاه‌های نظام بود که به آن‌ها اجازه می‌داد ماه‌ها کشور را درگیر بحران امنیتی فرساینده نگه دارد. حجت‌الاسلام «حیدر مصلحی»، وزیر اطلاعات دولت دهم که خود ماه‌ها مستقیماً درگیر مساله مهار فتنه بود، در مصاحبه با فارس (۱۶ اردیبهشت ۹۳) درباره «شبکه» فتنه‌ساز چنین گفت: "… نکته مهم آن جاست که ما می‌دیدیم مجموعه آن‌ها یک شبکه بیرونی و یک شبکه داخلی داشت که فکر می‌کردند ما آن‌ها را رصد نمی‌کنیم چرا که در فضای مجازی و همه جا با اسم مستعار حضور داشتند و هر کاری برای این‌که کسی رد آنها را در فضای مجازی پیدا نکند انجام می‌دادند و شبکه خود را شکل داده و جلسه می‌گذاشتند اما برادران ما کاملاً بر آنها مسلط بودند البته برخی اوقات آزمون و خطایی پیش می‌رفتیم، مثلاً اعلام می‌کردند امشب در یکی از خانه‌ها جمع می‌شویم. وقتی می‌رفتند در آنجا می‌دیدند ماشین‌ها هست اما آدم‌ها نیستند؛ در واقع همان شبکه‌ای که در داخل بود و با بیرون ارتباط داشت. شبکه بیرونی طوری بود که افراد آن در فرانسه، انگلیس، آمریکا، اتریش و یا عربستان بودند و با یکدیگر ارتباط داشتند و در فضای مجازی طراحی کرده و درصدبندی می‌کردند که برای تصمیم‌گیری نهایی چند درصد برای شبکه بیرونی و چند درصد برای شبکه داخلی باشد و در نظردهی، اولویت را به تصمیمات شبکه داخلی می‌دادند. پشت همه آنها در این کشورهایی که نام بردم، سرویس‌ها قرار داشتند." البته به عنوان مصداقی برای حرف حجت الاسلام مصلحی، می‌توان به نقش‌آفرینی امثال سازگارا و مخملباف و اکبر گنجی به عنوان وابستگان محفل امنیتی سازمان مجاهدین انقلاب، در ماه‌های استمرار فتنه ۸۸ در کشور، در شبکه‌های ضدانقلاب خارجی اشاره کرد که قطعاً در هماهنگی کامل با شبکه داخلی قرار داشتند. ادامه دارد... @ma_va_o
💠 سلسله بحث های 6 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه ششم 💠 البته به عنوان مصداقی برای حرف حجت الاسلام مصلحی، می‌توان به نقش‌آفرینی امثال سازگارا و مخملباف و اکبر گنجی به عنوان وابستگان محفل امنیتی سازمان مجاهدین انقلاب، در ماه‌های استمرار فتنه ۸۸ در کشور، در شبکه‌های ضدانقلاب خارجی اشاره کرد که قطعاً در هماهنگی کامل با شبکه داخلی قرار داشتند. 🔰 یا «اسماعیل احمدی مقدم» (فرمانده ناجا در مقطع فتنه ۸۸، در مصاحبه‌ای با نشریه «رمز عبور» (سال ۹۴) چنین گفت: " ضعفی که به وزارت اطلاعات وارد بود، این بود که شاکله وزارت اطلاعات، جریان اصلاح‌طلب مثل عباس عبدی، حجاریان و دیگران از گذشته بود. در فتنه ۸۸ حس می‌کردیم کلیت وزارت اطلاعات دوستان بسیار خوبی هستند و مسئولان همراهی دارد، ولی در بدنه‌اش گرایش وجود دارد و اینها آن‌طور که شایسته و بایسته است در شناسایی فتنه و قطع سرانگشتان جریان عمل نمی‌کنند و توانایی وزارت بیش از اینهاست. شاید یک مقدار چنین گرایش‌های سیاسی در بدنه، وزارت اطلاعات را ناکارآمد می‌کرد تا بتواند از همه توانش استفاده کند. منظورم مدیریت میانی است. منظورمان رده‌های پایین که نیست. مقصودم کسانی است که هدایت پرونده دستشان است. چون متوجه می‌شدیم انحراف‌های اطلاعاتی داریم که بعضی جاها که باید باشند نیستند، بعضی جاها هستند و اطلاعات غلط است، برخی جاها اخبار جلسات ما زودتر به آنها می‌رسد! " احمدی مقدم سپس به نکته بسیار مهمی اشاره می‌کند: " نمی‌خواهم متهم کنم ولی به نظر می‌آمد در بدنه میانی وزارت اطلاعات از آن گرایش‌ها هنوز بودند. شاید اگر به دوستان بگویید قبول ندارند، ولی واقعیتی است. بسیاری از اطلاعاتی‌هایی که در ستاد موسوی بودند، به وزارت اطلاعات دسترسی داشتند. من چند ماه است از ناجا رفته‌ام، ولی رفقایم هنوز هستند و سیم‌هایم قطع نشده است. آن اطلاعاتی‌ها هم رفته بودند، ولی در این سه، چهار سال هنوز ارتباطاتشان را حفظ کرده‌اند. یکی از اعتراضات آقای احمدی‌نژاد به آقای اژه‌ای این بود که من گفتم این آدم‌ها را بریز بیرون، شما بیرون نریختی و محافظه‌کارانه برخورد کردی و در فتنه خودش را نشان داد. مدتی که سرپرست بود، تلاش کرد اینها را پاک‌سازی و حذف کند ادامه دارد... @ma_va_o
💠 سلسله بحث های 7 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه هفتم 💠 اغتشاشات دی‌ماه ۹۶ در تهران و چند شهر دیگر کشور، انگار یک موهبت سیاسی برای جریان اصلاحات و به طور خاص «محفل امنیتی» اصلاح‌طلبان بود، چرا که ناگهان سیلی از تحلیل و تفسیر و میزگرد و کنفرانس درباره ریشه‌شناسی و آسیب‌شناسی و… و. شناسی از سوی مطبوعات و رسانة‌های اصلاح‌طلب به راه افتاد که نشان می‌داد این طیف به شدت روی ظرفیت برخی «اردوکشی» های خیابانی برای تحت فشار قرار گرفتن نظام جهت تسلیم و دادن امتیاز حساب باز کرده بودند. همگی این تحلیل‌ها دو محور مشترک داشتند: اولاً، عمده این تحلیل‌ها توسط وابستگان همان محفل امنیتی یعنی افرادی از قبیل حجاریان، تاجزاده، عباس عبدی، ابراهیم اصغرزاده، علیرضا علوی‌تبار و…ارایه می‌شد. ثانیاً، در نتیجه‌گیری همه آن‌ها هشدارهای شدید و غلیظ به نظام بود که «اگر فلان‌کارها را نکند، این اغتشاشات و آشوب‌ها با شدت بیشتری باز خواهند گشت». 🔰 اما در بین همه‌ی این «تحلیل» ها، شاید حرف‌هایی که سعید حجاریان در میزگرد هفته‌نامه «صدا» (وابسته به طیف کارگزاران) با حضور فاطمه صادقی (از فمینیست‌های رادیکال) زد و در اوایل فروردین ۹۷ منتشر شد، حائز اهمیت زیادی است و با سخنان سردار «اسماعیل احمدی مقدم»، فرمانده ناجا در مقطع فتنه ۸۸ درباره ارتباط مستمر و لاینقطع محفل امنیتی اصلاحات با بدنه یک نهاد خاص، بیشتر تطبیق می‌کند. حجاریان در پایان بخش از سخنانش در آن میزگرد، به نقش حزب بدیل حزب منحله «مشارکت»، یعنی حزب «اتحاد ملت» هم اشاره می‌کند: 🔰 " اولاً من معتقدم بالاخره قدرت دوگانه پذیرفته می‌شود. ثانیاً در نقد کارکرد انتخابات نباید از نقش اصلاح‌طلبان غافل شد. برخی دوستان در فاصله بین دو انتخابات غیرفعال می‌شوند و در موسم تبلیغات انتخابات فعال می‌شوند، آن وقت انتظار تأثیرگذاری دارند. اکنون حزب اتحاد برای همه محلات دفتر زده و در حال سازماندهی است؛ باید این کارها را تقویت کرد. چنانکه ابوالقاسم لاهوتی نیز در یکی از اشعارش می‌گوید: «چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است.» ما باید به‌لحاظ تئوریک به وحدت برسیم و تشکیلات و سازمان‌مان را تقویت کنیم. بدون این دو قابلیت پیش‌روی نداریم؛ ما نمی‌توانیم به امید قضا و قدر بنشینم. " 🔰 او سرفصل‌های تهاجم جدید محفل امنیتی اصلاحات را چنین برشمرد: "ما از اعتراضات اخیر سه درس گرفتیم؛ این سه درس در بیانیه حزب اتحاد و تحلیل‌های مصطفی [تاج‌زاده] و عباس [عبدی] و من موجود است. ما معتقدیم برای سیاست‌ورزی در ایران امروز نخست باید سه مشکل را مرتفع کرد. اول، استصواب شورای نگهبان که من در این‌باره مقاله‌ای با عنوان «شبهه عبائیه» نوشتم. دوم، قوه قضائیه و سوم صداوسیماست. ما تا اطلاع ثانوی باید بر روی این سه نهاد تمرکز کنیم. البته باید احیا قانون وزارت اطلاعات، آنگونه که در زمان تأسیس آمده بود، فکر کرد و جلوی تشکیلات موازی را گرفت. " 🔰 این معاون اسبق وزارت اطلاعات، سپس در ابهامی مرموز از ظرفیت‌های «زیرزمینی» اصلاح‌طلبان می‌گوید: صدا: اهرم فشارتان برای بهبود این سه نهاد چیست؟ به نمد نمی‌کوبید؟ حجاریان: آنقدر پیگیری می‌کنیم تا تأثیر بگذاریم و صدای آن‌ها در بیاید. ممکن است گفته شود اصلاح‌طلبان دیگر ارج و قربی ندارند که لازم باشد صدایشان شنیده شود. ولی قول معروفی می‌گوید: «شتر خوابیده از خر ایستاده بلندتر است.» فراموش نکنید نصف اصلاح‌طلبان زیرِ زمین است. در روایت داریم: «من طلب شیئا و جدّ وجد و من قرع بابا و لجّ ولج» یعنی هر کس چیزی بخواهد و تلاش کند می‌یابد و هر کس دری را بکوبد و اصرار ورزد، در گشوده گردد؛ به قول مولوی: گفت پیغامبر که چون کوبی دری / عاقبت زان در برون آید سری ادامه دارد... @ma_va_o
💠 سلسله بحث های 8 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه هشتم 💠حجاریان در ۲۹ اردیبهشت ۹۷، در گفتگو با اعتماد درباره «برنامه» روحانی نکته‌ای قابل تأمل می‌گوید: " اعتماد: یعنی چون روحانی نتوانسته به مطالبات مردم پاسخ دهد آنها می‌ایستند و می‌بینند که کسی بیاید که او هم به طریق اولی به این مطالبات پاسخ نخواهد داد؟ حجاریان: باید روشن کنیم از چه کسی سخن می‌گوئیم؟ هرکس بخواهد درون نظام بیاید و رئیس جمهور شود، وضعیتی بهتر از روحانی نخواهد داشت و شاید وضعیتش بدتر شود. مگر آنکه گشایشی در کار روحانی ایجاد کنند که بتواند سیاست خود را آن گونه که می‌خواهد به پیش ببرد. " 🔰 اما «محسن آرمین» (دیگر عضو اصلی محفل امنیتی) در مصاحبه‌ای با سایت «جماران»، اظهاراتی داشت که از باب شناختن «دستور کار» محفل (با همراهی دست‌کم بدنه‌ای در دولت) بسیار حایئز اهمیت است: جماران: آقای حجاریان اظهار کرده حاکمیت دوباره به سمت تکنوکراتها روی خواهد آورد و در سیاست خارجی گشایش‌هایی را اعمال خواهد کرد؟ آرمین: نمی دانم در سطوح عالی نظام چنین تصمیمی اخذ خواهد شد یا خیر؟ فعلاً که نشانه‌ای مشاهده نمی‌شود. اما می‌توان گفت وضعیت کنونی در دراز مدت ادامه نخواهد داشت. رویکردها و شیوه‌های گذشته در اداره کشور تمام ظرفیت خود را به فعلیت رسانده‌اند وضعیت کنونی خوب یا بد نتیجه آن رویکردها و شیوه‌ها در اداره کشور است. برای حل مشکلات و بحران‌های کنونی نیازمند تجدید نظر در رویکردها و روش‌های مذکور و وارد کردن خون جدیدی در رگ‌های نظام و کشورهستیم. به نظر من در نهایت به ضرورت چنین تجدید نظری خواهیم رسید. به عنوان یک اصلاح طلب و کسی که خواهان عزت ملت و اقتدار کشور است، امیدوارم این تجدید نظر با ابتکار عمل و براساس منافع و مصالح ملی و به موقع انجام پذیرد. " 🔰 آرمین در همین مصاحبه حرف‌هایی می‌زند که نشان می‌دهد اصلاح‌طلبان نه تنها از «بی‌عملِ» و «انفعال» دولت در اداره امور و حل مسائل معیشتی در پیوند با سکوت و خمودگی مجلس کنونی، ناراحت و آن‌گونه که وانمود می‌کنند، منتقد نیستند، که کاملاً با برنامه پنهان آن‌ها برای تحت فشار قرار گرفتن نظام خوشحال و راضی هم هستند: " در مورد مجلس یازدهم سه حالت قابل پیش بینی است اول آنکه انتخابات مجلس در فضای رقابتی برگزار شود در این صورت همین ترکیب سه گانه فعلی در مجلس آینده کما بیش حفظ خواهد شد. ممکن است ترکیب اصلاح طلبان و اصول گرایان معتدل دستخوش تغییراتی شود، اما قطعاً افراطیون قادر به کسب کرسی‌های بیشتر نخواهند شد. در این حالت دولت با چالشی مواجه نخواهد شد. حالت دوم این است که رقابت کاندیداها به گونه‌ای ساماندهی شود که شرایط برای حضور اصلاح طلبان در رقابت انتخاباتی فراهم نشود و اصلاح طلبان حتی در حد انتخابات قبل قادر به معرفی کاندیدا نباشند و در نتیجه نتوانند بدنه اجتماعی خود را به شرکت در انتخابات قانع کنند در این صورت کرسی‌های مجلس اکثراً میان اصول گرایان معتدل و اصول گرایان رادیکال تقسیم خواهد شد و به احتمال زیاد اکثر کرسی‌ها در اختیار جریان افراطی قرار خواهد گرفت. 🔰 فراموش نکنیم که بخش مهمی از نمایندگان اصول گرای معتدل حضور خود را در مجلس فعلی مرهون حمایت اصلاح طلبان هستند، در مجلس نیز این فراکسیون موقعیت کنونی خود را وامدار اصلاح طلبان است. بنابراین در غیاب حضور مؤثر اصلاح طلبان در انتخابات احتمال اینکه افراطیون نتیجه انتخابات را به نفع خود تمام کنند بسیار زیاد است حتی اگر این اتفاق نیفتد و افراطیون در انتخابات موفق به کسب اکثر کرسی‌های مجلس نشوند در صورت عدم حضور مؤثر اصلاح طلبان، اصول گرایان معتدل قدرت مانور خود را از دست داده و ناگزیر عرصه را به رقیب واگذار خواهند کرد و افراطیون با توجه به پشتوانه حمایتی قدرتمندی که دارند فضای مجلس را در دست خواهند گرفت و بخش قابل توجهی از بدنه فراکسیون اصول گرایان معتدل با مشاهده شرایط به افراطیون خواهند پیوست در این حالت دولت دوازدهم دو سال خیلی سختی را در پیش روخواهد داشت.👇👇👇
💠 سلسله بحث های 9 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه نهم 💠 اما یکی از امّهات امتیازاتی که طبق این طراحی، نظام باید بابت پذیرش آن از درون و بیرون تحت فشار قرار بگیرد، بحث «نظارت استصوابی» و دیگری، حذف نهادهای زیر نظر رهبری است. شاید در این زمینه، محتوای میزگردی که اخیراً یک سایت جدیدالتأسیس مرتبط با طیف رادیکال اصلاحات برگزار کرد، به قدر کفایت گویا باشد. این میزگرد که با حضور حجاریان، تاجزاده و علوی‌تبار (۲۹ بهمن ۹۷) برگزار شد و علاوه بر «مشق نو»، محتوای آن در روزنامه «شرق» هم پوشش داده شد، یک پلتفرم تبلیغاتی برای شروع کمپین رسانه‌ای-سیاسی است. 🔰علوی‌تبار در جایی از میزگرد، از پروژه‌های رادیکالی گفت که حتی بخش‌هایی از بدنه اصلاح طلبان هم حاضر به همراهی با آن نبودند: " آیا می‌شود در مرحله نخست انتخابات شرکت کرد و نقد و تحلیل رادیکال ارائه داد؟ من معتقدم به‌محض رادیکال شدن شعارها بعضی سریعاً حساب خود را جدا می‌کنند. مثلاً یکی از دوستان گفته بود، آن‌هایی که می‌گویند در هدف انقلابی و در روش اصلاح‌طلب‌اند، برانداز هستند! من آن نقد را پاسخ دادم منتهی چنین تفکراتی وجود دارد. حتی زمانیکه نقدها را به‌سمت بعضی ساختارهای نظام ببریم، بعضی همراه نمی‌شوند. " 🔰او سپس از چیزی به نام «ارکان اندیشه دموکراسی» (که می‌توان آن را اسم رمز همان پروژه رادیکال محفلی در نظر گرفت) نام برد، که چیزی جز «سکولاریزم محض» نیست: " به‌خاطرم دارم، دوره‌ای درباره ارکان اندیشه دموکراتیک صحبت می‌کردیم، بعضی دوستان صراحتاً همراهی نکردند. به‌طور مشخص مسئولان دو حزب مطرح ما گفتند، این ارکان قابل قبول نیستند. ارکان اندیشه دموکراتیک اولاً، پذیرش اصل حاکمیت مردم است. یعنی مردم حق دارند حکومت را نصب و نقد و عزل کنند و در امور عمومی تصمیم بگیرند. ثانیاً، برابری سیاسی شهروندان است. یعنی شهروندان مستقل از دین و مذهب و ایدئولوژی و جنس و جنسیت و قومیت از حقوق برابر برخوردارند و در سیاست نمی‌توان برای افراد به دلیل دین‌داری یا دین‌شناسی‌شان حق ویژه قائل شد. ثالثاً، حکمرانی اکثریت باید با رعایت حقوق اقلیت انجام بگیرد. با دومین رکن، تعدادی از دوستان همراهی نداشتند. از این گذشته، برای برخی قوانین قائل به مشروعیت ابدی بودند درحالیکه در دموکراسی هیچ قانونی مشروعیت ابدی ندارد. " به زبان ساده، آنچه به عنوان رکن دوم از آن نام برده شده، در دل خود پروژه «نرمالیزاسیون» فرقه‌هایی چون «بهائیت» را دارد (درباره ابعاد این پروژه در آینده سخن خواهیم گفت). از سوی دیگرف در همین پاراگراف، با ادعای صریح به اینکه "هیچ مشروعیت ابدی" وجود ندارد، به صراحت در حال زدن رکن رکین قانون اساسی یعنی مبحث «ولایت فقیه» است. 👉👉👉 ادامه دارد... @ma_va_o
💠 سلسله بحث های 10 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه دهم 💠مصطفی تاجزاده سپس از پروژه بعدی با کارکرد دوگانه می‌گوید: " باید نهاد انتخابات و نهاد پارلمان و نهاد دولت را احیا کنیم. به مردم اعلام کنیم، پروژه اصلاحات احیای جمهوریت نظام و لوازم آن به شمول جایگاه پارلمان به‌عنوان تنها نهاد قانون‌گذاری است؛ به‌نحوی که در قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی پاریس وجود داشت. یعنی آن را به مرکز انحصاری قانون‌گذاری تبدیل کنیم. این سخن حق است و پاسداری از آرمان انقلاب و شهدا به شمار می‌رود و حاکمیت نمی‌تواند مستقیم و علنی به مصاف آن برود. این همان شعار مهندس موسوی است؛ اجرای بدون تنازل قانون اساسی. این را می‌توانیم به‌عنوان شعار محوری‌مان انتخاب کنیم و دائماً آن را شرح و بسط بدهیم. 💠 او صراحتاً از «قانون اساسی مشروطه» و «قانون اساسی پاریس» می‌گوید و هیچ صحبتی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیست، تو گویی، نظام ایران یک نظام شاهنشاهی است که باید در متن تاریخ پیش از ۱۳۵۷، به قانون اساسی «مشروطه» تعهد و التزام داشته باشد. لازم به یادآوری است که «اجرای بی تنازل قانون اساسی»، چیزی جز شعار نهضت آزادی در دوران پهلوی نیست که سقف آرزو و تحرک سیاسی آن‌ها این بود که "شاه سلطنت کند، نه حکومت. " این نوع شبیه‌سازی‌های خطرناک که از اذهان مسموم و توطئه‌گری چون تاجزاده و حجاریان (با سوابق و امنیتی) بیرون می‌آید، به شدت خطرناک و براندازانه است. 🔰جالب این‌جاست که حجاریان در این جای بحث ورود کرده و یک خواست را بعه عنوان معیار قرار گرفتن در لیتس انتخاباتی اصلاح طلبان برای سال ۹۸ عنوان می‌کند: "من می‌گویم، بر سر اینکه پارلمان تنها محل قانون‌گذاری است، توافق کنیم. درون و بیرون قدرت، هر کس این موضع را تأیید و امضا کرد، اصلاح‌طلب است و اگر امضا نکرد، نیست. 🔰واقعیت این است که همه تلاش این محفل امنیتی این است که مجلسی تشکیل شود که کارهای ناکرده و ناموفق مانده مجلس ساختارشکن و جنجالی ششم را ادامه دهد، یعنی با هماهنگی با قوه مجریه، به سمت مباحثی چون «همه‌پرسی»، «اصلاحات عمده در قانون اساسی» و «حذف نهادهای انقلابی» برود که برآیند مجموع آن، سکولاریزاسیون کامل نظام جمهوری اسلامی است. ادامه دارد... @ma_va_o
💠 سلسله بحث های 11 ( افشای پشت پرده محفل امنیتی ) جلسه یازدهم 💠جالب این‌جاست که طبق معمول دست کم یک سال اخیر (از اغتشاشات دی ماه سال گذشته تا به امروز)، انتهای «تحلیل» های وابستگان این محفل، با «تهدید» نظام ختم می‌شود. علوی‌تبار در همین میزگرد می‌گوید: "‌اگر یکبار دیگر مردم از صندوق رأی ناامید شوند، انتخابات طریقیت و موضوعیت خود را از دست می‌دهد و این ترس همگی ماست. من نگران اتفاق افتادن آزمون فیصله‌بخش هستم؛ یعنی جایی که مردم به این نتیجه برسند، از طریق فرایندهای مسالمت‌آمیز نمی‌توان تغییری ایجاد کرد. به‌علاوه توجه کنید قدرت نهادهای انتخابی ابتدای امر به خودش بستگی دارد اما به مرور و بیش از آن به توازن قوای بیرون وابسته می‌شود و ما شکست مجلس را باید در این امر جستجو کنیم. خروجی‌های مجلس ششم، از بیرون با مشکل مواجه می‌شد، اما با این حال مجلس حضور زنده و فعال داشت چون متکی به نیروی جنبش اصلاحات بود. " 🔰 و حجاریان خط او را با تاکید ادامه می‌دهد: " مشکل مشروع و نامشروع بودن انتخابات نیست. من گمان دارم، سال آینده همین روزها، فشارهای اقتصادی و معیشتی بر مردم زیاد می‌شود و آن‌ها فارغ از بحث سیاسی نه‌تنها به صندوق رأی بلکه از تمام سیستم اداره کشور قطع امید می‌کنند. یعنی، نه اصول‌گرا و اصلاح‌طلب می‌شناسند و نه به مجلس و دولت اهمیت می‌دهند. از این جهت انتخابات از معنا تهی می‌شود. ما باید توجه کنیم، دولت به لحاظ درآمدی با مشکلات جدی روبرو است و ممکن است به‌خاطر فشارها وا برود؛ شاید اصلاً روحانی دوام نیاورد…" 🔰 و البته تاجزاده هم از قافله عقب نمی‌ماند: "تاج‌زاده: من یک سوال می‌پرسم. فرض کنیم مشکلات ادامه پیدا کرد، مذاکره با امریکا انجام نشد، دلار به بیست هزار تومان رسید و قحطی کشور را فراگرفت. اگر شورای نگهبان در نظر یا در عمل یا در هر دو بعد، نظارت استصوابی را لغو کند، در این صورت و در حالی که مردم با انتخابات قهر کرده‌اند، آیا باید از ۳۰ نفر نامزد اصلی‌مان –که می‌آیند تا با پلتفرم مشخص شرایط را تغییر دهند- حمایت کنیم یا خیر؟ حجاریان: اگر به چنین نقطه‌ای برسیم، حتماً جواز مذاکره با امریکا صادر خواهد شد… تاج‌زاده: بله. من هم معتقدم اگر به نقطه بحران برسیم، ساخت قدرت باید تصمیم‌های متفاوت بگیرد و به احتمال زیاد خواهد گرفت. ولی مستقل از آن، معتقدم با لغو نظارت استصوابی در هر شرایطی باید لیست بدهیم. برای اینکه یک گام به سمت دموکراسی است. اگر شورای نگهبان صلاحیت و پلتفرم کسانی را که فتنه‌گر خوانده می‌شوند، تأیید کرد، پروژه انتخابات را پیش می‌بریم. در غیر این صورت آن را تحریم می‌کنیم و با مردم تحریم‌کننده هماهنگ می‌شویم. " 🔰👈👈👈 در مجموع، سناریوی محفل امنیتی اصلاحات، سناریوی جدیدی نیست و دست‌کم از اوایل دهه هفتاد، مبانی آن ثابت مانده است. ایجاد تقابل‌ها و دوقطبی‌هایی چون «نهاد انتخابی / انتصابی»، «مردمسالاری محض / حکومت دینی»، «انقلاب / نرمالیزاسیون»، و…که همه و همه یک هدف را دنبال می‌کنند: سکولاریزاسیون کامل و استحاله در نظام سلطه. درباره تحرکات این «محفل» در پیکره نظام که با حفظ پیوندهای خود در درون حاکمیت، سناریوهای قدیمی را جامه نو می‌پوشند و هدف آن‌ها افزایش فشار روزافزون بر نظام است، باید بیشتر و بیشتر گفت و نوشت چرا که در همه این سال‌ها از «ناآگاهی» یا «تغافل» نسبت به ماهیت واقعی خود سود برده‌اند و در بزنگاه‌هایی چون انتخابات مراکز قدرت را تصرف کرده‌اند و تازه هیچ‌گاه هم حاضر نیستند مسؤولیت عواقب سناریوهای خود را به گردن بگیرند. ✳️ پایان ✳️ @ma_va_o
بررسی پروژه 1 💠 بعد از اتمام سلسله مطالب که مورد توجه شما بزرگواران قرار گرفته است ، حال می خواهیم در چند جلسه به بررسی پروژه جدید و البته نه چندان جدید در باره عبور از رئیس جمهور آقای روحانی بپردازیم 🔰 روز ۱ بهمن 97، مصاحبه‌ای از علی صوفی، از فعالان اصلاح‌طلب و وزیر تعاون دولت اصلاحات در روزنامه آرمان منتشر شد که این چهره سیاسی نزدیک به خاتمی، در آن حرف‌های جالبی درباره دولت روحانی زد. او درباره محبوبیت روحانی گفت: 👈👈 "متاسفانه می‌توان گفت که آقای روحانی از پایین‌ترین سطح سرمایه اجتماعی در میان رؤسای جمهور گذشته برخوردار است.»"👉👉 🔰 اما این حرف علی صوفی، تنها بخشی از مجموعه اظهارات هدفمند از سوی چهره‌های رسانه‌ای جریان اصلاحات است که از مدتی قبل با هدف ایجاد فاصله میان اصلاحات و دولت حسن روحانی کلید خورده است. شاید اولین بار، این علیرضا علوی‌تبار، از چهره‌های رادیکال اصلاحات بود که در مصاحبه‌ای با مجله اندیشه پویا (۱۴ آبان)، با ذکر خاطراتی از دوران ریاست حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت، گفت: 👈👈 "آقای هاشمی صاحب جایگاه بود و از موضع قدرت این طور بود. اما آقای روحانی چنان موقعیتی نداشت. اطرافیان آقای هاشمی بعضاً آدم‌های قوی بودند، اما اطرافیان آقای روحانی چه بگویم؟ بهتر است چیزی نگویم. در نگاه ما که روحیه انقلابی مان را هنوز داشتیم، ایشان کمی هم خوشگذران بود و سبک زندگی لوکسی داشت. ما برای پروژه‌ها بودجه کم داشتیم، اما برای درست کردن استخر بودجه کم نبود. اگر نان کنجدی و پنیر و گردو و سبزی آماده نبود، جلسه تشکیل نمی‌شد. به نظر ما این‌ها خیلی لوکس بود. آقای روحانی یک چهره امنیتی بود با ظاهری که راست محافظه کار بود، اما در باطن به چیزی اعتقاد نداشت 👉👉 🔰 در همین پاراگراف از اظهارات علوی‌تبار سه نکته هدفمند دیده می‌شود: 1️⃣ اول، روحانی خوشگذران بود و سبک زندگی لوکسی داشت. 2️⃣ دوم، در نگاه ما (جناح چپ سابق و اصلاحاتی‌های فعلی) روحیه انقلابی بود. 3️⃣ سوم، آقای روحانی چهره «راست» امنیتی محافظه‌کار بود. 🔰 این‌ها کلیدواژه‌هایی بود که ظاهراً قرار است طبق یک سناریوی طراحی شده دقیق، از طرف چهره‌های رسانه‌ای و فعالان سیاسی جریان اصلاحات به بهانه‌های مختلف روی آن تاکید شود. از این رو، به ناگهان، چهره کم‌حرف و مرموز اصلاحات که به او لقب «مرد خاکستری» اصلاح‌طلبان داده‌اند، سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، سنت خود را می‌شکند و یک مصاحبه بلند سه قسمتی از او در خبرگزاری دولتی ایرنا منتشر می‌شود. البته بهانه‌ی مصاحبه، ظاهراً سالگرد فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی است، اما مشخص است که در یک تقسیم کار قبلی، خبرنگار اصلاح‌طلب ایرنا نزد موسوی خوئینی‌ها فرستاده می‌شود که اختلافات گذشته او (به عنوان نماینده جریان چپ سابق و اصلاحات فعلی) با مشی و دیدگاه هاشمی رفسنجانی را نبش قبر کنند. ادامه دارد.... @ma_va_o
💾 مطالب کانال (لیست اول)👇👇 (س) ؟ ای (ع) (ع) (ع) (ع) (ع) 🆔 @MA_VA_O