⭕️ آیا بچهها باید کار کنن؟!
میخوام یه فلاشبک بزنم به دوران خودمون 🤔
با هم بریم عقب؛
قدیمترها - یعنی حداقل دو دهه قبل - خیلی مرسوم بود که پسرها تابستون برن سر کار و دخترها و هم توی #اقتصاد_خانواده مشارکت داشته باشن. بچهها همین که دوره کودکی رو رد میکردن میتونستن به نحوی کار کنن، شاگردی کنن، یه خدمتی عرضه کنن و پول در بیارن. این #پول هم متناسب با سن و فهم #کودک بود، نه خارج از اون.
مادرها توی اقتصاد خانواده با فرش بافتن، قلاببافی، بافتنی بافتن، ترشی درست کردن، خیاطی و خیلی کارهای دیگه مشارکت داشتن و دخترها پابهپاشون کار میکردن. هم در جریان کارها رشد میکردن، هم مهارتهاشون توسعه پیدا میکرد و هم خیلی نرم با مفهوم اقتصاد خانواده آشنا میشدن.
پسرها هم یا با بابا سر کار میرفتن و بسته به باباهاشون یا شاگردی میکردن یا میشدن #پسر_حاجی 😉 که فقط دستور بدن! یا اینکه توی سوپری سر کوچه، مکانیکی یا هر جایی که یه آدم امین و معتمد داشت کار میکردن. هم در جریان کارها رشد میکردن، هم مهارتهاشون توسعه پیدا میکرد، هم جهت پیدا میکردن و هم خیلی نرم با مفهوم اقتصاد آشنا میشدن.
اما اون موقع چند تا مشکل وجود داشت ...
👈 اول اینکه بچهها که سر کار میرفتند و مزه پول میرفت زیر دهنشون معمولاً #درس و مدرسه رو ادامه نمیدادن و این بعد از مدتی برای خانوادهها خوشایند نبود.
👈 دوم اینکه توی خیلی از کارها به دلیل انتخاب نادرست #شغل یا اون اوستاکار، مشکلاتی به وجود میومد که این هم برای خانوادهها خوشایند نبود.
👈 سوم اینکه بچهها به دلیل رشد توی محیط خارج از خونه بعد از مدتی با خانواده به چالش میخوردن و ارزشهای خانوادگی رو زیر پا میگذاشتن و این هم برای خانوادهها خوشایند نبود.
👈 چهارم اینکه ...
همهی این موارد باعث شد تا صورت مسئله پاک بشه!! 🥺 برای خانوادهها اصلِ اینکه بچهشون کار کنه یه #تابو بود و کمکم یه #ارزش به ضد ارزش تبدیل شد! کار کردن بچهها نشوندهنده بیتوجهی، بیفکری و بیکلاسی خانوادهها شد!
حالا به اینها فکر کنید 👇
❗️چه تجربهای از دوران کودکی و کار و #کسب_درآمد دارید؟!
❗️به نظرتون چه چیزایی باعث میشه بعضی آدما ذاتاً کاسب باشن، بعضیا نه؟!
❗️اینکه یه آدمی #کارآفرین میشه اصلاً میتونه ربطی به کودکیش داشته باشه؟!
#تفکر_اقتصادی
#حمید_کثیری
❤️ @maadar_khoob
⭕️ تفکر تولید یا ...
اوایل تابستون بود و یه مادری که خونهشون تو یکی از روستاهای اطراف شهریار بود با من تماس گرفت و با نگرانی تمام در مورد اینکه پسر دوازده سالهاش میخواد کار کنه صحبت میکرد.
یه پسر نه ساله هم داشت که علاقه عجیبی به پرندهها داشت و توی خونه براشون قفس درست کرده بود و جوجهکشی راه انداخته بود 😂
اون #مادر میگفت که پسر بزرگه به مکانیکی خیلی علاقمنده و عاشق اینه که ماشینها رو تعمیر کنه. میگفت باباش هم کارگره و میترسم اگه بره سر کار دیگه درس نخونه ...
اون مادر هر چی جلو میرفت استرسش بیشتر میشد اما من واقعاً داشتم کیف میکردم! 😳 البته نه از استرس مادر، بلکه از اینکه بچهها #تفکر_تولید داشتن و نه #تفکر_مصرف.
قطعاً و قطعاً قرار نیست بچههای ما در دوره کودکیشون کار کنن. یعنی مسئولیت چیزی به عهدهشون باشه و در قبالش هم درآمد داشته باشن اما حتماً مهمه که بچهها با تفکر تولید بزرگ بشن. پایه و بذر تفکر تولید هم در هفت سال اول چیده میشه که در موردش مفصل صحبت میکنیم.
من حدود پنج ساله که #مشاور_اقتصادی خیلی از شرکتها و سازمانها هستم (و البته تا حالا اینجا چیزی در موردش نگفته بودم) و تا حدود دو سال قبل این موضوع رو خیلی جدیتر هم دنبال میکردم.
طبیعتِ این کار هم این بود که افراد زیادی باید من رو میشناختن و روزانه خانوادهها و جوونهای زیادی بهم مراجعه میکردن که یه کار برای بچهی ما پیدا کن 😭 منم در مواجههی با اکثرشون حالم شبیه این استیکره بود! چرا؟! چون همه تفکر مصرف داشتن و خیلی افراد معدودی پیدا میشدن که نگاهشون متفاوت بود.
بحث کودک و #تفکر_اقتصادی یه بحث مفصل هست که در مورد بیشتر مینویسم. بحث رو دنبال کنید ...
#تفکر_اقتصادی
#حمید_کثیری
❤️ @maadar_khoob
🔴 تربیت لاتاریوار (۱)
وقتی یه جوون میخواد #ازدواج کنه، والدین نگران هستن که الان باید دویست میلیون برای رهن خونه یا اگه دختر باشه برای جهیزیه، صد میلیون برای ماشین، صد میلیون برای عروسی و مخارجش و ... بگذاریم کنار!! تازه باید براش دنبال #شغل هم بگردیم و به هر کسی که فکر میکنیم رو بندازیم. همین باعث میشه ما سالها پول جمع کنیم تا به وقتش بتونیم براش هزینه کنیم!
همهمون آدمهایی رو دیدیم که سالها #پول جمع میکنن، به خودشون و خانوادهشون کلی سختی میدن تا در آینده، بچههاشون زندگی راحتی داشته باشن. در حالی که همون بچهها وقتی بزرگ شدن با چالش فراوون اون پولها رو از والدینشون میگیرن و در مسیری غیر از ارزشهای اونها خرج میکنن! 🥺 شمام هر وقت اون والدین رو میبینی در حال گلایه از بچههاشون هستن. از بیست سال پیش تا همین امروز ...
واقعاً اگر اونها بیست درصد اون مبلغی رو که جمع کردن برای آیندهی بچههاشون، برای رشد خودشون و بچهها در #کودکی و خصوصاً #نوجوانی سرمایهگذاری میکردن، به احتمال خیلی زیاد الآن شرایط خیلی بهتر بود!
اینم میدونم که امروزه پسانداز تقریباً داره برچیده میشه!! و الآن میگید که پول کجا بود که سرمایهگذاری کنیم و این حرفا!! 😬 بله، پول لازمه برای خیلی از کارها اما کلی کارهای دیگه میشه کرد که به پول نیازی نداره یا برعکس کلی کارهای اضافی رو میشه نکرد و از کنار اونها پول سِیو کرد. (در مورد چهار نوع درآمد و هزینه خانواده صحبت میکنم)
بحث #ثروت و پول هم دقیقاً هیمنجاست. ثروت به هیچ عنوان منحصر در مسائل مادی نیست. خیلی از امور معنوی هستند که ثروت محسوب میشن و اینها دقیقاً از طریق رفتار و #سبک_زندگی خانواده و جامعه به بچههامون منتقل میشن. تمام اینهایی که میگم میتونن ثروتهای یک انسان باشند؛
احساس رضایت و خشنودی از زندگی – که ربطی به پولدار بودن نداره –، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، #عزت_نفس، اعتبار و آبرو و ...
کدومشون لزوماً پول میخواست؟! 🤔 برنامهمون برای انتقال این ثروتها به بچهها چیه؟!
ما بچهها رو راحتطلب، منتظر شانس و پرشهای اقتصادی و اصطلاحاً لاتاریوار تربیت میکنیم و اصلاً توجهی به ابعاد دیگه تربیت نداریم. خانوادهی در مسیر درست، بچههای قوی و ثروتمندی رو تربیت میکنه که قدرت اقتصادی هم دارن، تلاشگرند و این اصلاً ارتباطی با این نداره که امروز چقدر #پولدار هستیم، نداره. حداقل زندگی افراد اثرگذار رو وقتی مطالعه میکنیم به ندرت افرادی رو پیدا میکنیم که خانواده پولداری داشتن و ...
#تفکر_اقتصادی
#حمید_کثیری
❤️ @maadar_khoob
مادر خوب | مدرسه مادری
🔴 تربیت لاتاریوار (۱) وقتی یه جوون میخواد #ازدواج کنه، والدین نگران هستن که الان باید دویست میلیو
🔴 تربیت لاتاریوار (۲)
چند بار شده بود که برای برنده شدن توی #جایزه سیصد هزار تومنی برنامه #عادل_فردوسی_پور براش پیامک فرستاده باشید؟! نه فقط #نود بلکه برای باقی چیزا چند بار شده با امید تمام #پیامک فرستاده باشید؟! (ما تو رفقامون مورد داشتیم هر هفته تمام گوشیهای خانواده رو به خط میکرد و با هفت، هشت تا موبایل، چهارصد هفته مداوم پیامک داده بود 😳)
قدیما مردم پول توی حسابهای قرضالحسنه #بانک میگذاشتن و تلویزیون هم مدام تبلیغ میکرد که مثلا هر ده هزار تومن در هر روز یک امتیاز و خدایی چقدر پول از تو دست مردم جمع میکردن! شما چقدر شده بود که خانوادهتون برای برنده شدن پولهاشون رو میگذاشتن توی بانکها؟! (بماند که بانکها با اون پولها بنگاهداری میکردن یا زمین میخریدن یا ... و چند درصد ناقابل از سود اون پولها رو به مردم جایزه میدادن! و جالبه که الآن هم همینجوری هستن 😭)
یا این اواخر مد شده بود توی #روبیکا یه شخص معروف یا همون #سلبریتی میومد چند تا سوال طرح میکرد و شما میتونستی با یه مبلغی توی مسابقهاش شرکت کنی. چند صد هزار نفر رقابت میکردن و حداقل نفری ده هزار تومن میدادن که بعد از یه رالی سخت! پنجاه هزار تومن برنده بشن 🥺) بماند که هر شب چند میلیارد از این طریق نصیب سازنده اپلیکیشن و اون طرفِ مثلاً سلبریتی میشد!
چی میخوام بگم؟!
به نظرتون اینها طبیعیه؟! این میلِ به یک شبه پولدار شدن، بدون زحمت، از طریق شانس و اصطلاحاً لاتاریوار برای چیه؟! (بماند که اصلاً اینجور قرعهکشی کردن، تبلیغ کردنش و برنده شدن با این نیت؛ شرعی هست یا نه؟!)
خیلیها هستند که به هر دلیلی میخوان خارج از ایران زندگی کنن، میخوان برن سوئد، استرالیا، کانادا یا مثلاً آمریکا! برای همین آمریکا رفتن میشه از دو طریق اقدام کرد، یکی اینکه شما آدم متخصصی بشید و خیلی راحت به واسطهی تخصصتون برید و یکی هم اینکه توی قرعهکشی #لاتاری آمریکا شرکت کنید! حالا فکر میکنید سالانه چند نفر از ایران توی قرعهکشی لاتاری آمریکا شرکت میکنن و چند نفر به واسطه تخصصشون درخواست اقامت میدن؟!!
اینکه فکر کنیم بدون کار و تلاش کسی به جایی میرسه تقریباً یه شوخیه! به قول میکلآنژ - هنرمند نابغهی ایتالیایی - اگه مردم میدونستن که من برای هر مجسمه چقدر زحمت کشیدم، هیچ وقت از دیدن اون ها تعجب نمیکردن ...
👈 حالا این حرفا توی زیر هفت سال یعنی چی؟! چی کار کنیم که بچههامون تلاشگر و با همت عالی بزرگ بشن؟!
یه ذرهاش رو مینویسم 😉
#تفکر_اقتصادی
#حمید_کثیری
❤️ @maadar_khoob
🔴 زبان دوم و مهد دو زبانه؛ آری یا خیر؟!
همین اول متن بگم که من هیچ مشکلی با دو یا چند زبانه شدن بچهها ندارم!! 🙄🙄 پس تا حالا چی میگفتم؟!
ببینید نفسِ یادگیری زبان دوم در دوره کودکی هیچ مشکلی نداره که اگه داشت هیچ ترک و لر و کرد و بلوچ و عرب و غیرهای نباید بچههاشون زبان یاد میگرفت اما نکته اینجاست که اون بچهها توی محیطهایی هستند که از دو زبان داره استفاده میشه. یعنی مثلاً کودک توی خونه باهاش یه جور صحبت میشه و توی کوچه و خیابون یه جور دیگه. در تعامل با پدر و مادر و خواهر، برادراش مثلاً عربی صحبت میشه و توی کوچه در حال بازی با بچههای دیگه فارسی.
من وارد ریز ماجرا نمیشم ولی فقط بدونیم که ساختار مغزی کودک دو زبانه با تکزبانه متفاوت هست. در مورد بد و خوبش هم اصلا صحبتی نیست، اما قطعا تفاوت وجود داره ...
حالا ما اگر بخوایم محیطی رو طوری درست کنیم که کودک در اون به صورت غیر مستقیم زبان دوم رو یاد بگیره باید چی کار کنیم؟! (هر چند همین هم توصیه نمیشه چون هیچ عجلهای براش نیست!) باید روشی رو پیدا کنیم که علاوه بر آموزش زبان به کودک، آسیبی هم به اون وارد نکنه. فکر کنم این رو همه قبول داشته باشن. یعنی روشی که همهی ابعاد رو ببینه و فقط هدفش آموزش زبان نباشه.
بسیاری از روشهای فعلی مثل اینه که من کمک کنم قد کودکم بلندتر بشه ولی دستهاش رو از آرنج قطع کنم!! ☹️ اینکه این روش رو دکتر فلانی یا استاد فلانی هم توصیه کرده هیچ کمکی به قطع نشدن دست بچهها نمیکنه!
مثلا چی میگن؟! توصیه میکنن کودک از حدود دو، سه سالگی به مدت سه تا چهار سال، روزانه سه تا چهار ساعت در معرض کارتونهای زبان انگلیسی یا فرانسه یا هر زبان دیگهای باشه. یعنی بدون فشار و آموزش مستقیم کودک داره زبان رو از محیط یاد میگیره. ظاهراً هیچ مشکلی نیست اما سادهترین مشکلش کجاست؟!
مشکلمون احتمالا با سازمان بهداشت جهانی هست که توصیه کرده تا دو سالگی بچهها اصلا تلویزیون نبینن و از دو تا شش سالگی حداکثر روزی یک ساعت. این رو هم فقط برای آسیب به چشم بچه نگفته، بلکه فرآیند رشد جسمی، مغزی، روانی و ... رو هم در نظر گرفته.
یعنی ممکنه کودکی زبان هم با این متد یاد بگیره اما هیچ تضمینی نیست که به سایر ابعاد رشدی اون آسیبی نرسیده باشه!! (اینجا دیگه تصمیم با خانوادههاست که زبان یاد گرفتن توی کودکی براشون مهمتره یا ...)
یک نکته هم اینجا اضافه کنم؛
اگر این کار درسته و خوبه و دوستانی میگن توی کشورهای دیگه داره استفاده میشه، خیلی خیلی ممنون میشم که از کشورهای پیشرفته و صاحب سبک تربیتی یک مورد رو اسم بیارن که به صورت فراگیر در مهدهای کودکشون داره این اتفاق میافته (بگذریم که به صورت غیرفراگیر هم موردی نمیشه پیدا کرد!) و مایه تأسف هست که بگیم پسر مسی داره اینجوری دو زبانه میشه، پس حتما کار درستیه 😣
نکته آخر در دو زبانگی اینکه، حتی اگه از چرایی این کار هم بگذریم و فقط به بررسی روش بپردازیم باید این سوال رو بپرسیم که درصد موفقیت روش شما چقدره؟! اساساً یکی از دلایل اقبال به یک روش درصد موفقیت اون هست، یعنی چند درصد بچههایی که از متد شما استفاده میکنن دارن به این شکل زبان دوم رو یاد میگیرن؟! یعنی اگر من ۱۰۰ تا بسته دارم در این موضوع میفروشم لااقل باید ۴۰، ۵۰ تا از این بچهها موفق به داشتن زبان دوم بشن. آیا در واقعیت اینجوریه؟! (البته توجیه اینه که شما به صورت کامل و درست نتونستید از بسته استفاده کنید 😶)
اما چند کلمه در مورد مهدهای دو زبانه؛
لابد دیدید که به بهانه دو زبانه بودن مهد لااقل یک سوم به شهریه اضافه میکنن و پولهای بیشتری از خانوادهها میگیرن. من به نظرم مهمترین دلیل وجود یک شیء خودش هست 😳 یعنی چی؟! یعنی اگه یه دونه بچه دو زبانه از توی این مهدها اومد بیرون شما بگید بهتون نشون بدن! اینکه بچه اسم چهار تا رنگ رو یاد بگیره، چهارتا حیوون رو انگلیسشون رو بگه یا مثلاً موقعی که دارن بازی لباس شستن میکنن بگه واش واش واش!! به هیچ عنوان دو زبانه شدن نیست. اگه باشه پس تو ایران همه مردم لااقل چهار زبانه هستن چون حداقل به چهار زبون بلدیم فحش بدیم 😂😂
مهد دو زبانه وجود خارجی نداره که اگر داشته باشه هم لزوماً چیز خوبی نیست! خیلی خیلی جسارته ولی نگذاریم به حماقت ما بخندن ...
پینوشت: در مورد تأثیرات فرهنگی این موضوع هم خیلی میشه صحبت کرد که باشه برای یک وقت دیگه 😉
#آموزش
#زبان_دوم
#مهد_دوزبانه
#حمید_کثیری
❤️ @maadar_khoob
⭕️ آموزش، یه مانعِ رشد جدی
یکی از اصلیترین موانع رشد بچهها #آموزش هست. ماها اصرار داریم بچههامون رو بِکِشیم! 🤔 با فشار زیاد میخوایم زودتر بزرگ بشن. زودتر خااانم بشن، آقااا بشن و ...
ما وقتی یه اسباببازی برای بچههامون میخریم سادهترین کارِ ممکنه اینه که به بچه توضیح بدیم که با اون وسیله چی کار باید بکنه. مثلاً برای بچه جِنگا یا همون برج هیجان میخریم و بهش میگیم که اینها رو میتونی اینجوری روی هم بچینی یا کنار هم بگذاری و دیوار درست کنی یا ... طبیعتاً بچهی ما هم تا حدی یاد میگیره و ما خیلی خوشحالیم که سریع یاد گرفته و اصلاً میتونیم باهاش کلی فخر بفروشیم که بچهی دو سالهی ما بلده این اینا رو کنار هم بچینه و بچهی سه سال و شش ماههی خواهر شوهر بلد نیست 😜
خب، ظاهرش خیلی شیکه!! ما توی این رقابت برنده شدیم اما باطنش خیلی درد داره، چون ما واقعا باختیم! 😭 چرا؟!
توی پرانتز و قبل از اینکه چرا رو بگم، بدونیم که هر گونه رقابتی مخرّب هست، خصوصاً که این رقابتها رو تبدیل به ارزش میکنیم و شدیداً برد و باخت برای ما و بچههامون مسئله میشه. برای من اصلاً چیز عجیبی نیست وقتی هر هفته کلی سوال میاد، بچهی من از باخت خیلی بدش میاد یا عصبی میشه یا جیغ و داد میکنه یا ... خب وقتی خود ما برامون مهمه و بچه رو توی این فضا بزرگ کردیم، چه توقعی از اون داریم؟!
اما چرا باختیم؟!! 🤔 اگر برامون مهمه که از هر جهت بچههای رشدیافتهتری داشته باشیم نباید فرصت کشف رو از اونها بگیریم. کشف با حیرت همراهه و خیلی حس لذتبخشی داره. بچهای که بعد از یک سال میفهمه با جِنگاها میشه دیوار هم درست کرد هیچ چیزی از دست نداده در عین حال ممکنه تا اون موقع ده جور بازی دیگه هم با جِنگاها پیدا کرده باشه و همهی اونها به رشدش کمک کرده باشه.
👈 پستهای بعدی رو بخونید، مفصل میخوام در مورد انواع آموزش در هفت سال اول صحبت کنم ...
#موانع_رشد
#آموزش
#حمید_کثیری
❤️ @maadar_khoob
مادر خوب | مدرسه مادری
⭕️ آموزش، یه مانعِ رشد جدی یکی از اصلیترین موانع رشد بچهها #آموزش هست. ماها اصرار داریم بچههامون
⭕️ فرق نیاز و خواسته چیه؟! (قبلا دربارهاش نوشتم، اینجا یه کوچولو میگم)
ببینید ما یک سری #نیاز_اصیل داریم و یک سری نیازهای کاذب یا همون خواستههامون! نیازهای اصیل اون چیزهایی هستن که اگه تأمین نشن #کیفیت_زندگی ما به شدت تحت تأثیر قرار میگیره و حتی ممکنه جونمون رو از دست بدیم، مثل خوراک، نوشاک، پوشاک، سرپناه، اکسیژن و ...! اما نیازهای کاذب اگه تأمین نشن، هیچ مشکلی در زندگی ما ایجاد نمیشه و فقط در مواقع حاد ممکنه فرد دچار آسیب بشه، مثل اینکه من همیشه آرزو داشته باشم موهام رو تا پشت کمرم بلند کنم، اما چون مامانم دوست نداره یا مثلاً توی یه سری جمعها نمیتونم برم این کار رو نکنم. خب طبیعیه که برآورده نکردن این موضوع تأثیر عمیق توی زندگی من نمیگذاره.
حالا چند تا نکته؛
1️⃣ نیازهای اصیل با تعریفی که کردیم تابع هوا و هوس نیستن، چون نبودشون باعث تعطیل شدن زندگی میشه یا دیگه زندگیمون اون کیفیت مطلوب رو نداره.
2️⃣ خواستههای ما باید با نیازهای واقعیمون تطبیق داشته باشه، یعنی در یه زندگی اصیل و آرمانی، نیازها و خواستهها منطبق هستن. یعنی من فقط چیزهایی رو میخوام که دارن یه نیاز اساسی رو از من تأمین میکنن. مثلا من میل به دانستن دارم و کتاب میخوام بخونم و این دقیقا یه نیاز اصیل هست چون همه میل به دانستن دارن.
3️⃣ هر چی به #کودکی نزدیکتر بشیم فاصله نیاز و خواسته از همدیگه بیشتر میشه. در اکثر اوقات نیاز و خواسته در دو سوی متعارض هستن که متأسفانه در اکثر موارد با بالا رفتن سن هم اینها همسو نمیشن! (یعنی مثلاً بچه سه ساله سرماخورده و وضع گلوش داغونه اما میخواد با زور و گریه بستنی بخوره 😭)
4️⃣ نیاز همه آدمها یه چیز نیست. جدا از اینکه هر سنی اقتصائات خودش رو داره، هر کسی هم با شأنیتِ متفاوت اجتماعی، نیازهای متفاوتی داره. اصلا برای همینه توی ازدواج میگن باید زندگیای که درست میکنی متناسب با شأن همسرت باشه. (البته طبیعی هست که در هر حالتی؛ تجمل یک نیاز کاذب هست و حرکت به سمت اون زندگی رو از اصالت میاندازه)
حالا برگردیم به سوال ابتدای بحث؛
ببینید بچهها ذاتاً اینطورین که اگه نیازهای اصلیشون به درستی تأمین بشه، به ندرت به سمت نیازهای کاذب حرکت میکنن. من این مثال رو بارها سر کلاسها زدم؛ بچهای که توی سوپرمارکت میگه اینو میخوام و بهش میگی الآن نه، اونم سوپرمارکتو میزاره رو سرش؛ قطعا نیازهاش به درستی تأمین نشده و به والدینش اعتماد نداره وگرنه بچه خیلی راحت این حرف رو میپذیره. پس نکته اول تأمین نیازهای بچهها از جمله نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به محبت، احترام و خصوصا #بازی هست.
#تفکر_اقتصادی
#حمید_کثیری
❤️ @maadar_khoob
#منهای_کودک
#بحران
ماهایی که درگیر کار زیربنایی هستیم همیشه دنبال فضاهای آروم برای ارتقای فرهنگ عمومی میگردیم. همیشه سعی میکنیم فضا رو آروم کنیم تا بتونیم تغییراتی هر چند اندک در جهت مثبت ایجاد کنیم اما این دو هفته گذشته #سیل_اتفاقات اینقدر زیاد و سنگین بوده که فرصت فکر کردن رو هم از همهمون گرفته. ما به جای فکر کردن در بهبود روابط، بهبود فرآیندها، بهبود ساختارها و ... مجبوریم مدام در لحظه و برای بحرانهای به وجود اومده فکر کنیم و تا میایم عمل کنیم، بحران بعدی از راه میرسه!
در اینجور مواقع هست که افراد تصمیمات بنیادین در زندگیهاشون میگیرن، تصمیماتی که ممکنه جهت زندگی اونها رو به صورت کامل عوض کنه، اهداف و چشماندازهاشون رو تغییر بده و کاملاً آدم دیگهای از اونها درست بکنه. (البته شاید بعضیهام این وسط باشند که زندگیشون هیچ تغییری نسبت به قبل نکنه، فقط وقایع رو از بیرون نگاه کنن اما کوچکترین دلیلی برای تغییر روند در زندگیشون احساس نکنن، نهایتاً لب پایینشون رو یکی دو بار؛ یواش گاز بگیرن!)
برای اینکه به خودمون کمک کنیم تا بتونیم هر تهدیدی رو به فرصت تبدیل کنیم، خیلی خیلی مهمه که سیر جزئیات و وقایع ما رو درگیر نکنه! یعنی در عین حال که ازشون مطلع هستیم، مدام دنبال سناریوسازی نباشیم چون ذهن آدمیزاد جوّال هست و طبیعیش اینه که با کنار هم چیدن یکسری جزئیات میتونه هزار جور خروجی ازش بگیره. میشه سناریوهایی استخراج کرد که صددرصد با هم در تضاد باشند. پس چی کار باید کرد؟!
همیشه باید در عین رصد جزئیات، یک نگاه کلان به مسائل داشته باشیم، همیشه باید جریانی و جبههای فکر کنیم، همیشه باید سعی کنیم وقایع رو در اون پازل کلان هم ببینیم، نباید گذاشت جزئیات باعث بشه جای جبههها با هم عوض بشه. اگه اینجوری بشه به احتمال خیلی بالا تصمیماتی که میگیریم همهجانبه نیست و شاید سالهای بعد پشیمونی به بار بیاره و احتمالا دیگه اون موقع نمیشه کاری کرد ...
ما شاید صفر و صد نداشته باشیم، شاید حق و باطل مطلق نداشته باشیم اما تشخیص مصادیقی که در مرز اونها تعریف میشن یا میخوان به اون سمت حرکت کنن، خیلی سخت نیست. خصوصاً این روزها که بحرانها پیدرپی به وجود میان خیلی خیلی مهمه که خوب فکر کنیم، خوب ...
#حمید_کثیری
❤️ @maadar_khoob
🔴 بچهام مرغدار بشه یا مهندس؟!!
اگه هر روز نباشه، هر دو سه روز یه بار پیش میاد که خانوادهای از من میپرسه چی جوری با بچهمون صحبت کنیم یا چی بگیم که بره ریاضی فیزیک؟ بعضی موقعهام تجربی! منم بلا استثناء اینجوری میشم 🥴 یا اینجوری 😒 یا نهایتاً اینجوری 😐 واقعاً اون لحظه احساس میکنم هر کاری دارم میکنم سر کاریه 😬
یکی از رفقای قدیم هم بود که علامه حلّی درس میخوند و توی اونجا هم شاگرد اول بود. ریاضی فیزیک میخوند اما شدیداً به ادبیات علاقمند شده بود و توی المپیاد ادبی هم رتبه آورده بود. یه دفعه ورق برگشت و تصمیم گرفت بره انسانی و چون خیلی دغدغهاش زده بود بالا، شروع کرده بود به مطالعه و توجیه دیگران.
یه روز رفت پیش مدیر مدرسه خودشون و فرزانگان. اونجا گفته بود چرا رشته انسانی نمیارید؟ بهش خیلی ساده گفته بودن باهاش توی کجاها میشه مدال آورد؟! 🙄
نمیدونم در جریان هستید یا خیر! در کشورهای پیشتر توسعه یافته، نخبگانشون رو به سمت علوم انسانی و علوم پایه سوق میدن. علت هم ساده است، موتور محرکهی تمدن، علوم انسانی و علوم پایه هستند. اصلاً به همین دلیله که بیشترین میزان مهاجرتپذیری و اقامتهای کاری در رشتههای فنی مهندسی و شاخههای مختلف علوم تجربی هست. در کشور ما و خیلی از کشورهای در مسیر توسعه؛ دقیقاً فضا برعکسه ...
اصلاح این موضوع هم یه شبه نیست. هنوز که هنوزه توی مدارس، مدیر، معلم و مشاور؛ بچههایی که نمره بالاتری دارند رو سوق میدن به سمت ریاضی فیزیک و تجربی. خیلی از خانوادهها هنوز از ترس حرف خواهر شوهر و جاری بچهها رو مجبور میکنن ریاضی فیزیک بخونن! چرا؟ چون بچهشون برچسب مهندس بخوره روی پیشونیش!
(البته الان دیگه برچسبها خیلی کارکردی ندارن، چون همه همدیگه رو توی خیابون و هرجایی!! دکتر و مهندس و استاد صدا میزنن 😬)
حالا ساده اگه بخوایم بگیم، فرزند شما چه رشتهای باید بخونه یا براش بهتره چی بخونه؛ باید بگیم که از حداقل دو سال قبل تحقیقاتش باید شروع بشه. باید فرزند شما تا میتونه مشاغل مختلف رو مشاهده کنه و احیاناً باهاشون درگیر بشه. باید روشهایی برای ارزیابی علایق، سلایق و استعدادهاش پیدا کنید. خیلی هم به این دل نبندید که در شرایط فعلی نظام آموزشی بتونه کمک درستی به شما بکنه ...
من هنوز یادم نمیره مادری که سال قبل با استرس تمام از روستاهای شهریار به من زنگ زد و ناراحت بود که چرا پسر ۸، ۹ سالهاش علاقه شدیدی به مرغداری داره و توی همون حیاط خونه جوجهکشی راه انداخته و انواع مرغ و خروس و بوقلمون و بلدرچین و ... رو داره پرورش میده و من چشمام برق میزد و داشتم کِیف میکردم. مادر نگران آینده شغلی فرزندش بود و من گفتم اگه از الان شروع کرده و در آینده این کار رو اصولیتر پیگیری کنه، یکی از پردرآمدترین شغلها رو داره ...
👈 نمیدونم شما با چه خطکش و معیاری میخواید به آینده بچههاتون جهت بدید؟
👈 نمیدونم تا حالا با فرزندتون رفتید کارگاه مبلسازی، رفتید کارگاه نخریسی، رفتید ابزارفروشیهای حسنآباد، رفتید پژوهشگاه مطالعات علوم انسانی، رفتید رصدخانه، رفتید مکانیکی، رفتید یه شرکت بازرگانی، رفتید تولیدی کفش، رفتید حوزه علمیه، رفتید سازمان جغرافیایی، رفتید مرغداری، رفتید موزهها و ....
👈 راستی خودتون چقدر رفتید مشاغل رو از نزدیک ببینید؟ خودتون سال چندم دانشگاه فهمیدید باید یه چیز دیگه میخوندید؟ و ...
#حمید_کثیری
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
🔴 امروز اَمنتریم یا دههی ۶۰ و ۷۰ ؟!!
اواسط دههی هفتاد بود و من اول راهنمایی بودم. هر روز ساعت حدود ۶.۰۰ صبح ۱۰ دقیقه پیاده میرفتم تا به ایستگاه اتوبوس برسم و برم مدرسه و از فوتبال اول صبح جا نمونم! 😁
اون زمان تمام اتوبوسها مال شرکت واحد بود و همه رانندهها کارمند دولت. یه روز نمیدونم برای چی رانندهها اعتصاب کرده بودن و اوضاع خیلی ناجور بود. اگه تو حالت معمول هر ۷-۸ دقیقه یه اتوبوس میومد، اون روز هر ۲۰-۲۵ دقیقه و به همین دلیل تا خِرتناق پُرِ پُر بود!! و طبیعتاً توی ایستگاهی که ما بودیم نمیایستاد.
ساعت حدود ۶.۵۰ دقیقه شده بود و زنگ مدرسه ما ۷.۳۰ میخورد. منم کلاً ۲۵ تومن پول توی جیبم بود. دقیقا به اندازه کرایه خیابون نبرد بود. ماشین سوار شدم و رفتم چهارراه کوکاکولا، نمیدونم چرا تصمیم گرفته بودم هر جور شده برسم مدرسه. از اونجا تا چهارراه آبسردار که مدرسهمون بود رو با یه کولهپشتی پر از کتاب دویدم. پنج دقیقه قبل از اینکه زنگ بخوره رسیدم مدرسه و یادمه رفتم آب زدم به سر و صورتم. تمام صورتم سرخِ سرخِ سرخ بود ...
(الآن توی نقشه نگاه کردم و دیدم این فاصله دقیقاً ۴ کیلومتره 😎)
اون زمان تلویزیون دو تا شبکه بیشتر نداشت و شبکه دو، حدود دو ساعت بعد از ظهرها برنامه کودک نشون میداد! فکر میکنید دو ساعت قبل از شروع برنامه کودک هر روز چی نشون میداد؟!
دو ساعت تمام، تصویر و اسم و فامیل گمشدگان!!
بله، حدود ۱۲۰ دقیقه، هر روز تصویر افرادی رو که اون یکی دو روز توی کشور گم شده بودند رو نشون میداد. هر تصویر رو هم اگه یک دقیقه نشون میداد، میشد روزی ۱۰۰-۱۲۰ نفر!
اما ماها و خانوادههامون خیلی خیلی امنتر بودیم ...
واقعیت اینه که جامعهی ما نسبت به ۲۰ سال قبل بسیار امنتر شده. الآن یک نفر توی کشور گم میشه، مردم تا چند هفته درگیر هستند و فشار روحی رو تحمل میکنن. این رو چی جوری میشه تحلیل کرد؟!
به نظرم بین امنیت و احساس امنیت، کاملاً تفاوت وجود داره. جامعه در گذشته، ناامنتر بود اما احساس امنیت بیشتر بود. امروز جامعه امنتر هست اما احساس ناامنی به شدت بیشتره که البته علل مختلفی داره، اما به نظرم مهمترینش به رسانهها و نوع استفادهی ما از رسانهها برمیگرده.
یه مثال بزنم تا تفاوت این دو تا خیلی بهتر براتون ملموس بشه.
یکی، دو ماه قبل رو تصور کنید. کرونا تعداد مبتلایانش شاید به یک سوم امروز هم رسیده بوده. یعنی زیر ۱۰۰۰ نفر مبتلا در روز اما همه به شدت از اون میترسیدیم و سعی در مراقبت بیشتر داشتیم. امروز آمار مبتلایان به کرونا نزدیک به ۳۰۰۰ نفر در روز هست اما انگار ترسمون ریخته و خیلی راحتتر همه جا میریم و میایم!!
آیا خطر کرونا کمتر شده؟! ظاهراً که اینطور نیست، حداقل شدت ابتلا به هیچ عنوان کمتر نشده.
امنیت یه چیزه و احساس امنیت یه چیز دیگه. اینکه چرا امروز احساس ناامنی بیشتری داریم از رسانه گرفته، از شرایط اقتصادی و مدام گرونتر شدن اجناس گرفته، از ناامنیهای اجتماعی گرفته، از اغتشاش و به هم ریختگی اجتماع گرفته، از داعش و ترس از تحریم گرفته، از دلار و سکه و بورس گرفته، از پیجها و کانالها گرفته تا پویا و اخبار و ... تلویزیون رسمیمون!
بهش فکر کنید که چرا اینجوریه و چرا ما برای استفاده ازش تدبیر نمیکنیم؟!
#حمید_کثیری
❤️ @maadar_khoob
🔴 بچهها توی کوچه بازی کنن یا نه؟!!
شاید اگر دههی شصت یا هفتاد بود، بازی در کوچه یه موضوع کاملاً بدیهی بود و اصلاً جایی برای فکر و سوال وجود نداشت اما الآن اینطور نیست! (خود این موضوعیه که چرا اینجوری شد ولی الآن محل بحث بنده نیست اما شما حتماً بهش فکر کنید)
اکثر افراد وقتی ازشون میپرسند چرا نمیگذارید کودکتون توی کوچه بازی کنه، دو تا دلیل میارن:
1️⃣ بحث امنیت، خصوصاً امنیت جنسی!
2️⃣ تربیت نامناسب در کوچه
اولاً بدونیم که هیچ چیزی به اندازه تعامل با همسالان موجب رشد بچهها نمیشه. بچهها در بازیهاشون، قهر و آشتیهاشون، دعواهاشون، بگو مگوهاشون و ... چیزهایی رو یاد میگیرند و مهارتهایی بهشون اضافه میشه که در حالت معمولی ممکنه تا چند سال طول بکشه و شاید گذر زمان هم نتونه اون یادگیریها رو ایجاد کنه. خیلیا میگن بازی با همسالان برای #رشد_اجتماعی کودک مفیده اما شخصاً معتقدم به ابعاد دیگرِ رشدی هم کمک میکنه و صرفاً مسئله رشد اجتماعی نیست.
تجربیات جدیدی که هر روز ممکنه در کوچه و تعامل با بچههای دیگه به وجود بیاد، تقریباً ناب و تکرار نشدنی هست. دیدن سوسک، مارمولک، کرمهای توی خاک، دستشویی پرندهها، بالا رفتن از درخت برای توت خوردن، برخورد محکم توپ توی صورت، دعوا سر اینکه چرا از جلوی خونه ما رد شدی، دوچرخه بازی و زمین خوردن، زخم و زیلی شدن به خاطر شیرجه زدن روی آسفالت یا کشیده شدن به درخت، دنبال گربه کردن، زیر ماشین رفتن برای در آوردن توپ، دفاع از بچههای کوچیکتر تو بازی، کثیف شدن هر روزهی لبا
تشخیصِ درست نیاز کودک، باعث میشود آن ارتباطی که میخواهید شکل بگیرد.
نیازِ بچه بازی است.
از دیدِ بچه از خواب بیدار شدن،دست و صورت شستن😄، صبحانه خوردن🍳☕️🍶، غذا خوردن 🍣🍚و ... همه و همه بازی است.
❗️به خاطر جلوگیری از اسراف، مانع رشد بچه ها نشوید.
آب بازی💦💦 اسراف نیست. بلکه هر چیزی که به رشد کمک نکند، اسراف است.
#حمید_کثیری
❤️ @maadar_khoob
پسر هندی از پدر پرسید: «مادرم چه شغلی دارد؟»
پدر گفت: «او بیکار است! خانهدار است!»
این نقاشی دانشآموز کلاس نهم به نام آجونات سیندهو از کرالای هندوستان است! آجونات همواره از پدر میشنید که درباره مادرش میگوید: «او خانهدار است و کار نمیکند» و از این نحوه معرفی مادرش حیرت میکرد، زیرا هرگز مادرش را بیکار ندیده بود!
آجونات این نقاشی را کشید تا زحمات بیپایان مادرش را نشان دهد! او نقاشی را به معلم خود نشان داد! معلم هم حیرت زده شد و نقاشی را به دفتر ایالتی فرستاد و نقاشی وی در آن مرکز برای جلد سند بودجه جنسیتی سال ۲۰۲۱ انتخاب شد و اکنون از معروفترین و گرانترین نقاشیهای جهان است که در موزه بزرگ بمبی نگهداری میشود!
این نقاشی الهامبخش تغییر است ...
پینوشت: شاید جنس کارهای مادر خانهدار ایرانی با تصویر خیلی همسان نباشد اما تنوع و تکثر کارهایش کمتر از این نیست.
✍#حمید_کثیری
🧡 @maadar_khoob