eitaa logo
مادرستان/ سرزمینِ مادرانه نوشت ها
1.5هزار دنبال‌کننده
207 عکس
50 ویدیو
1 فایل
مادرستان؛ سرزمین مادرانه نوشت‌ها اینجا، دنیا مادرانه است... جایی برای اشتراک دلنوشته‌های مادرانه به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/maadarestaan متن‌های خود را برای ما بفرستید 👇 @maadarestann
مشاهده در ایتا
دانلود
‌》﷽《 بسم الله الرحمن الرحیم به توکل نامت شروع میکنم و قدم میگذارم به میهمانی ات.. اذن دخول میخواهم بر مهمان شدنت.. و به سفارش خودت.. دست در دست "حسین" بر درت آمده ام.. مثل کودکی گناهکار که پشت پدرش قایم میشود تا همسایه نبیند صورت خطاکارش را.. صورت میپوشانم تا نبینی ام.. که شرمِ سیاه رویی ام از این آب تَرَم نکند در محضرت.. آری غرق شدم در گناه و روی ورود ندارم.. آنقدر غرق ، که دلم حُرّی ریخت مثل دیشبی که هلال ماه آمد و من چشم باز کردم که ای وای ! رجب و شعبان چون بادی گذشت و من هیییچ.. رجب و شعبان رفت و من هیچ سَکویی برای پروازِ رمضان نساختم.. و حالا بدون هیچ نردبانی چگونه بالا بیایم مثل خیلیها در این ماه.. چه کسی دستم را بگیرد.. از چه راهی روم.. .... قرار ندارم.. یک قلب سیاه از گناه.. یک سر پرهوس و سرگردان.. وجدان خواب و یک سال عمر ازدست رفته.. و دلی که ندیده گرفت معشوقش را.. چشمانی که ندیده مهرش را.. و وجودی که حس نکرده بودن و نظاره اش را.. شرم دارم از ورودم..آری.. اما همه را کوله ای کردم بر پشتم و کشان کشان به امید "رحمتت" آمده ام.. بپذیر مرا.. به حق "حسین"ی که شفیع آورده ام.. حمل بر گستاخی ام نکن.. اما نور سفره ی رحمت بینهایتت هر خطارکاری را سمت خود میکِشد.. و البته.. خطاکاری سر به زیر گرفته و شرمگین از گناه.. که امید بسته به جرعه ای از مِی ناب رحمتت.. که امید بسته و با تصور آغوش دوباره باز شده ات ، برای بخشش دوباره این پا و آن پا میکند.. و چه شیرین است تصور لحظه ای که دست بر زیر چانه ام گذاری و صورتم را بالا گیری و به حق شفیعی که آورده ام بپذیری ام.. همان که کشتی نجاتش به مقصد "رحمت"و "کرمت" هر سیاه روی پشیمانی مثل مرا جای میدهد.. و چه شفیع نابی ست "حسین"برای ورود به ماه میهمانی ات..🤚 💚💚💚 ✍️ریحانه
. ‌》﷽《 "یا مقلب القلوب والابصار".. "یا مدبر اللیل و النهار".. دست بالا گرفته ایم به دعا.. و سال را نو میکنیم دوباره.. در لحظاتی که شاید بهت زده ایم از تمام شدن سال پیش .. و مثل یک آپارات در پرده ی ذهنمان مرور میکنیم حوادثش را.. که چه کرده ایم و چه گذشت و چه ها شد.. چه کسانی آمدند و بودند .. چه کسانی رفتند.. همه را.. همه را در لحظه ای پس چشمانمان میبینیم و به یاد می آوریم.. دستانمان را به ناگاه بالاتر می آوریم و برای سالی که قصد قدم برآن کرده ایم دعا میکنیم.. خداوندا.. رسیدن امامِ زمانم.. بردن ظلمها و عداوتها.. صلح و آتش بسِ همه ی جنگ ها.. خدایا.. عدالت.. برکت.. سلامتی.. رونق.. خدایا.. خانواده ام.. بچه هایم.. دوستانم.. اقوامم.. عاقبت بخیری.. و... حالا.. صدای توپ و ورود به سال نو.. کودکانم را درآغوش میگیرم و رویشان را میبوسم.. آه که چه عطری دارند این معصومانِ پاک سرشت.. عطرِ "نویی" میدهند هنوز.. عطر آرزو های بزرگ و راه بلندی که در پیش دارند.. چقدر خوب است که آمدن این سال ها ، مثل ما، مضطربشان نمیکند هنوز که وقت از دست داده ایم و اهداف روی هم ریخته و انباشته ، انتظارمان را میکشند.. خدایا شرمنده ایم که در این بزنگاه ها "فقط"، به خود می آییم و "محاسبه" مان میاید.. و راه های نرفته را میشمریم.. و بعد چند روزی دوباره، غرق در روز مرگی ها و فراموشی ها.. که این "محاسبه" ها را باید هرشب داشته باشیم که راه را برای "روزِ نو" گم نکنیم.. نه اینکه "سالی نو" بیاید و برود و ما هییچ هنوز.. .. خدایا توفیقمان ده اما ، در این "سالِ نو".. توفیقی مضاعف.. که دست بندازد برچشمانمان و باز نگه شان دارد.. که خواب نرود و غفلت نکند.. خدایا توفیقمان ده بهترین باشیم در این سال جدید.. هم برای خودمان.. هم دیگران.. بهترین باشیم برای فرزندانمان.. یار باشیم برای رساندنشان به وفق و کمال.. "رَبّی" باشیم بهره مند از افقِ "ربّانیت" بیمثال خودت ، برایشان.. که راهشان دهیم در جهت رضایت و عنایت تو.. و توفیق "حوّل حالنا"یی ده مارا که در انتهای این سال، که دست رضایتمندی اماممان بر شانه هایمان بنشیند و نگاه راضی و پر مهرش سیرابمان کند.. الهی آمین.. ✨سال نو همگی مبارک✨ 🌱🌸🌱 ✍️ریحانه .