🍁 بیان آیات (۳و۴) سوره توحید🍁
لم یلد و لم یولد3⃣
ولم یکن له کفوا احد4⃣
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ و اين معناى از #كفو بودن در #غير آلهه مشركين نيز تصور دارد، نظير #استقلالى كه #بعضى براى موجودى از موجودات ممكن بپندارند، اين نيز #مصداقى است براى كفو بودن، چون #برگشت اين فرض نيز به اين است كه انسان بپندارد مثلا فلان #گياه خودش #مستقلا بيمارى ما را شفا مى دهد و در #بهبودى از بيماريمان احتياجى به خداى تعالى نداريم، با اينكه گياه مذكور از هر جهتى #محتاج به خداى تعالى است، و آيه مورد بحث اين را نيز #نفى مى كند.
🍁🍁🍁🍁🍁
بيان اينكه #نزائيدن، زاده نشدن و #كفو نداشتن خدا #فرع بر صمد بودن و يگانگى او در #ذات و #صفات و افعال است. و صفات #سه گانه اى كه در اين سوره #نفى شده، يعنى #متولد شدن چيزى از خدا، و تولد خداى تعالى از #چيز ديگر، و داشتن كفو، هر چند ممكن است نفى آنها را #متفرع بر صفت #احديت خداى تعالى كرد، و به وجهى گفت #فرض احديت خداى تعالى كافى است در اينكه او هيچ يك از اين #سه صفت را نداشته باشد، و ليكن اين معنا #زودتر به نظر مى رسد كه #متفرع بر #صمديت خدا باشند.
🍁🍁🍁🍁🍁
اما اينكه #متولد نشدن چيزى از خدا فرع صمديت او است، #بيانش اين است كه ولادت كه خود نوعى #تجزى و قسمت #پيرى است به هر معنايى كه تفسير شود، بدون #تركيب تصور ندارد، كسى كه مى زايد و چيزى از او #جدا مى شود بايد خودش داراى #اجزايى باشد، و چيزى كه جزء دارد #محتاج به جزء #خويش است، چون بديهى است موجود #مركب از چند چيز وقتى آن موجود است كه آن چند جزء را داشته باشد، و خداى سبحان #صمد است هر محتاجى در حاجتش به او منتهى مى گردد، و چنين كسى #احتياج در او تصور ندارد.
🍁 بیان آیات (۴) سوره توحید🍁
و لم یکن له کفوا احد4⃣
✳️تفسیرالمیزان
⬅️و اما اينكه #كفو نداشتنش متفرع بر #صمديت او است، #بيانش اين است كه كفو چه اينكه كفو در #ذات خداى تعالى فرض شود و چه كفو در #فعل او، وقتى تصور دارد كه كفو #فرضى در عملى كه در آن عمل كفو شده #مستقل در ذات خود و #بى نياز از خداى تعالى باشد، و گفتيم كه خداى تعالى #صمد است و صمد #على_الاطلاق هم هست، يعنى همان كفو فرضى در آن عمل كه كفو فرض شده #محتاج او است و بى نياز از او نيست، پس كفو هم نيست.
🍁🍁🍁🍁🍁
بنابر اين روشن شد كه #نفى در دو آيه، متفرع بر صمديت خداى تعالى است، و مال #صمديت خداى تعالى و #فروعات آن به اثبات #يگانگى خدا در #ذات و #صفات و #افعال او است، به اين معنا كه خداى تعالى در ذاتش #واحد است و چيزى #شبيه به او نيست، نه در ذاتش و نه در صفات و افعالش، پس ذات خداى تعالى به ذات خود او و براى ذات خود او است، بدون اينكه #مستند بغير خودش باشد و بدون اينكه محتاج #بغير باشد، به خلاف #غير خداى تعالى كه در ذات و صفات و افعال خود #محتاج خداى تعالايند، و او است كه به #مقتضا و #لياقت ساحت كبريايى و عظمتش موجودى را با صفات و افعال #معين خلق مى كند، پس حاصل مفاد سوره اين است كه، خداى تعالى را به صفت #احديت و #واحديت توصيف مى كند.