🍁 بحث روايتى سوره توحید🍁
✳️ تفسیرالمیزان
🔹در #كافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام #صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود:
#يهوديان از #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيدند:
مشخصات و #حسب و #نسب پروردگارت را براى ما بيان كن. آن جناب تا #سه روز پاسخ نداد، تا آنكه #سوره (قل هو الله احد) نازل شد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: و در كتاب #احتجاج از امام #عسكرى (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود:
#سؤال كننده #عبدالله بن صورياى يهودى بوده، و در بعضى روايات اهل #سنت آمده كه #سائل عبدالله بن سلام بوده، و اين سؤال را در #مكه كرد، و بعد از شنيدن پاسخ #ايمان آورد، ولى ايمان خود را #پنهان مى داشت، و در بعضى ديگر آمده #جمعيتى از #يهود بودند كه اين سؤال را از آن جناب كردند، و در روايات بسيارى از طرق اهل #سنت آمده كه اصلا سؤال از ناحيه يهوديان #نبوده، بلكه از ناحيه #مشركين_مكه بوده، و به هر حال هر چه بوده #مراد از حسب و نسب، #صفات و #مشخصات خداى تعالى است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در كتاب #معانى به سند خود از #اصبغ بن نباته از #على (عليه السلام) روايت آورده كه در ضمن #حديثى فرمود: #نسبت خداى عزوجل همان #سوره (قل هو الله...) است و در كتاب #علل به سند خود از امام #صادق (عليه السلام) روايت كرده كه در حديث #معراج فرمود:
خداى تعالى به آن جناب - يعنى به #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) - فرمود:
(قل هو الله احد) را همانطور كه نازل شده بخوان، كه اين سوره #نسبت و #معرف من است.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: و نيز به سند خود از #موسى بن جعفر روايتى در #معناى اين روايت آورده.
و در #الدر المنثور است كه #ابو_عبيد در كتاب #فضائل خود از ابن عباس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده كه فرمود:
سوره (قل هو الله احد) #ثلث قرآن است.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) #عزم خود را براى #فتح_مكه جزم مى كند.
راوى مى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) #دستور داد تا مسلمانان براى #جنگ با مردم #مكه، مجهز و #آماده شوند، و آنگاه #عرضه داشت بارالها #چشم و #گوش قريش را از كار ما #بپوشان و از رسيدن #اخبار ما به ايشان جلوگيرى فرما تا #ناگهانى بر سرشان بتازيم و #قريش را در شهرشان مكه #غافلگير سازيم، در اين هنگام بود كه #حاطب بن ابى بلتعه #نامه اى به قريش نوشت و به دست آن #زن داد تا به #مكه برساند، ولى خبر اين #خيانتش از #آسمان به رسول الله رسيد، و #على (عليه السلام) و #زبير را فرستاد تا #نامه را از آن زن بگيرند.
🍁🍁🍁🍁🍁
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در داستان فتح مكه #ابوذر غفارى را #جانشين خود در مدينه كرد و #ده روز از ماه #رمضان گذشته بود كه با #ده_هزار نفر لشكر از مدينه #بيرون آمد، و اين در سال #هشتم_هجرت بود، و از #مهاجر و #انصار حتى يك نفر #تخلف نكرد. از سوى ديگر #ابوسفيان #بن حارث بن عبدالمطلب (#پسر_عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و #عبدالله بن اميه بن مغيره، در بين راه در محلى به نام (#نيق_العقاب) رسول خدا (ص) را ديدند، و #اجازه ملاقات خواستند، ليكن آنجناب اجازه #نداد، #ام_سلمه همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #وساطت و شفاعت آن دو عرضه داشت:
يا رسول الله (ص) #يكى از اين دو پسر عموى تو و ديگرى #پسر_عمه و #داماد تو است. فرمود مرا با ايشان كارى نيست، اما پسر عمويم #هتك_حرمتم كرده، و اما پسر عمه و دامادم همان كسى است كه درباره من در #مكه آن سخنان را گفته بود، وقتى خبر اين گفتگو به ايشان رسيد #ابوسفيان كه پسر خوانده اى همراهش بود گفت:
به خدا #سوگند اگر اجازه ملاقاتم ندهد دست اين #كودك را مى گيرم و سر به #بيابان مى گذارم، آنقدر مى روم تا از گرسنگى و تشنگى #بميريم، اين سخن به رسول خدا (ص) رسيد، حضرت #دلش سوخت و اجازه ملاقاتشان داد، هر دو به ديدار آن جناب شتافته #اسلام آوردند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و چون رسول خدا (ص) در #مرالظهران بار انداخت، و با اينكه اين محل #نزديك مكه است، مردم مكه از حركت آن جناب #بكلى بى خبر بودند، در آن شب #ابوسفيان بن حرب و #حكيم بن حزام و #بديل بن ورقاء از مكه بيرون آمدند تا خبرى كسب كنند.
🍁بیان آیه 1⃣ سوره کوثر🍁
✳️ تفسیر المیزان
⬅️صاحبان #دو قول اول استدلال كرده اند به #بعضى روايات، و اما #باقى اقوال #هيچ دليلى ندارند به جز #تحكم و بى دليل حرف زدن، و به هر حال اينكه در #آخر_سوره فرمود:
(ان شانئك هو الابتر).
با در نظر گرفتن اينكه كلمه (#ابتر) در ظاهر به معناى #اجاق_كور است، و نيز با در نظر گرفتن اينكه جمله مذكور از باب #قصر_قلب است، چنين به دست مى آيد كه منظور از كوثر، #تنها و تنها #كثرت_ذريه اى است كه خداى تعالى به آن جناب #ارزانى داشته، (و بركتى است كه در نسل آن جناب قرار داده )، و يا مراد #هم خير كثير است و هم كثرت ذريه، چيزى كه هست كثرت ذريه يكى از #مصاديق خير كثير است، و اگر مراد مساله ذريه به #استقلال و يابه طور #ضمنى نبود، آوردن كلمه (إن) در جمله (ان شانئك هو الابتر) #فايده اى نداشت، زيرا كلمه (إن) علاوه بر #تحقيق، #تعليل را هم مى رساند و معنا #ندارد بفرمايد ما به تو #حوض داديم، چون كه #بدگوى تو اجاق كور است و يا بى خبر است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و روايات هم #بسيار زياد رسيده كه سوره مورد بحث در پاسخ كسى نازل شده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را به اجاق كورى #زخم_زبان زد و اين زخم زبان هنگامى بود كه #قاسم و #عبداللّه دو فرزندان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از #دنيا رفتند، پس با اين بيان روشن شد كه سخن آن #مفسر كه گفته:
(منظور #صاحب اين زخم زبان از كلمه (#ابتر) بريدگى از #مردم يا انقطاع از #خير بوده و خداى تعالى در #رد گفتارش فرموده او خودش #منقطع از هر چيز است) سخن #بی_وجهى است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و چون جمله (انا اعطيناك الکوثر) در مقام منت نهادن بود، با #سياق متكلم مع الغير (#ما) آمد كه بر #عظمت دلالت مى كند، و چون منظور از آن #خوشدل ساختن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بود مطلب را با واژه #اعطاء كه ظاهر در #تمليك است بيان داشت و فرمود: ما به تو #كوثر عطا كرديم.