eitaa logo
معارف
28 دنبال‌کننده
21 عکس
87 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁 ✳️ تفسیر المیزان ⬅️ خدای سبحان در آيه زير به علت و خود اشاره نموده، مى فرمايد: (رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وكيلا) و در اين آيه اى كه از نظرت مى گذرد به علت خود اشاره نموده میفرمايد: (له ملك السموات و الارض و الى الله ترجع الامور) 🍁🍁🍁🍁🍁 پس اگر قرار است آدمى در هنگام خطرهايى كه او را تهديد میكند به ربى پناهنده شود، تعالى تنها رب آدمى است و به جز او ربى نيست، و نيز اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، الله سبحانه، عالم است، چون ملك از آن او است و حكم هم حكم او است. و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، الله تعالى معبودى واقعى است و به جز او اگر معبودى باشد قلابى و ادعايى است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و بنابراين جمله: (قل اعوذ برب الناس )، است به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به اينكه به خدا پناه ببرد، از اين جهت كه خداى تعالى همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است، و نيز خداى تعالى ملك و اله همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است.
🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ از آنچه گذشت روشن شد كه: 1⃣ چرا در ميان همه صفات خداى تعالى خصوص صفت: ()و ()و () را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد: اول ربوبيت، بعد مالكيت، و در آخر الوهيت؟ و گفتيم ربوبيت صفات خدا به انسان است و در آن است، زيرا عنايتى كه خداى تعالى در او دارد، از ساير مخلوقات است. 🍁🍁🍁🍁🍁 علاوه بر اين اصولا ولايت، امرى است مانند پدر كه فرزند را تحت پر و بال ولايت خود تربيت مى كنند. و ملك از ربوبيت و ولايت آن است، همچنان كه در مثل فرزندى كه دارد كارى به پادشاه ندارد، بله اگر سرپرست شد به اداره آن پادشاه مراجعه مى كند، تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله تر است. همچنان كه مى بينيم پادشاه ملت را زير پر و بال خود مى گيرد. 🍁🍁🍁🍁🍁 مرحله اى است كه در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از درونى است، نه طبيعت مادى. به همين جهت در سوره مورد بحث از ربوبيت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد، و در آخر ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه را بياد مى آورد. مى فرمايد: (قل اعوذ برب الناس1⃣ ملك الناس2⃣ اله الناس3⃣ ). 🍁🍁🍁🍁🍁 2⃣ روشن گرديد كه: چرا جمله هاى (رب الناس)، (ملك الناس)، (اله الناس) را و بدون واو عاطفه آورد، خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت و سببى در دفع شر است، پس خداى تعالى سبب مستقل شر است، بدين جهت كه است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه است، پس او از هر جهت كه اراده شود سبب است. 🍁🍁🍁🍁🍁 3⃣و نيز با اين بيان روشن گرديد كه چرا (كلمه) ناس بار تكرار شد؟ با اينكه مى توانست بفرمايد: (قل اعوذ برب الناس و الههم و ملكهم ) چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اينكه اين سه هر يك به تنهايى ممكن است پناهنده قرار گيرد، بدون اينكه پناهنده احتياج داشته باشد به اينكه آن دو جمله ديگر را كه مشتمل بر دو صفت ديگر است به زبان آورد. 🍁🍁🍁🍁🍁 همچنان كه در قرآن فرموده: خداى تعالى دارد، به هر يك بخواهيد مى توانيد او را بخوانيد. اين بود ما درباره آيات اين سوره. ولى در توجيه هر يك از سوالهاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند.
🍁بیان آیات (۴_۶) سوره ناس🍁 من شرالوسواس الخناس4⃣ الذی یوسوس فی صدور الناس5⃣ من الجنة والناس6⃣ ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ مراد از (وسواس خنّاس) و اينكه فرمود: من شر الوسواس الخناس در ، آمده که کلمه (وسواس ) به معناى است، به نحوى كه گويى صدايى است كه بگوش مى رسد، و بنا به گفته وى كلمه (وسواس ) مانند كلمه (وسوسه) خواهد بود، و ديگران آن را مصدرى دانسته اند. و از بعضى نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را دانسته اند، نه مصدر. 🍁🍁🍁🍁🍁 و كلمه ( ) صيغه از مصدر (خنوس ) است كه به معناى بعد از است. بعضى گفته اند: را از اين جهت خناس خوانده كه به طور آدمى را وسوسه مى كند، و به محضى كه انسان به مى افتد پنهان مى شود و مى رود، باز همينكه انسان از ياد خدا مى شود، جلو مى آيد و به وسوسه مى پردازد.
🍁 علت نامگذاری شیطان به خناس🍁 را از این جهت خوانده که به طور آدمی را وسوسه می کند و به محضی که انسان به می افتد پنهان می شود و می رود. باز همینکه انسان از یاد خدا می شود، می آید و به وسوسه می پردازد.
🍁بیان آیات (۴_۶) سوره ناس🍁 الذی یوسوس فی صدور الناس5⃣ ✳️تفسیرالمیزان ⬅️ اين جمله (وسواس خناس ) است و مراد از (صدور ناس ) است، چون و ادراك آدمى به حسب استعمال شايع، به آدمى نسبت داده مى شود كه در قفسه قرار دارد، و قرآن هم در اين باب فرموده : (و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور). 🍁🍁🍁🍁🍁 من الجنه و الناس6⃣ اين جمله (وسواس خناس ) است، و در آن به اين معنا اشاره شده كه بعضى از مردم كسانى هستند كه از شدت ، شيطانى شده و در زمره شيطانها قرار گرفته اند، همچنان كه قرآن در جاى ديگر نيز فرموده: (شياطين الانس و الجن ). و اما اينكه بعضى گفته اند كه كلمه ( ) هم بر جماعتى از اطلاق مى شود و هم بر جماعتى از ، و جمله (من الجنه و الناس) بيانگر اين معناى است، سخنى است بى دليل كه نبايد بدان اعتناء نمود. 🍁🍁🍁🍁🍁 همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه: كلمه (والناس) است بر كلمه (وسواس)، و معناى عبارت اين است كه: پناه مى برم به خدا از شر وسواس خناس كه از طائفه جن هستند، و از شر مردم. چون اين معنايى است كه همه مى دانند از فهم بدور است.
🍁 تأیید و یاری خداوند بوسیله فرشته در برابر وسواس خناس 🍁 رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده: هيچ نيست مگر آنكه براى قلبش در سينه اش گوش هست، از يك گوش فرشته بر او مى خواند و مى دمد، و از گوش ديگرش خناس بر او مى خواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را میكند، و اين همان است كه فرموده: (و ايدهم بروح منه; ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند).
🍁بحث روایتی سوره ناس🍁 ✳️ تفسیرالمیزان (روایتی درباره شأن نزول، مراد از (وسواس) و وسواس و تسویلات آن) ⬅️ در البيان است كه ابو خديجه از امام (ع) روايت كرده كه فرمود: نزد رسول خدا(ص) آمد در حالى كه آن جناب بود، پس آن جناب را با سوره (قل اعوذ) و (قل هو الله احد) نموده، سپس گفت: (بسم الله ارقيك و الله يشفيك من كل داء يوذيك خذها فلتهنيك؛ من تو را به نام خدا مى كنم، و خدا تو را از هر كه آزارت دهد میدهد، بگير اين را كه گوارايت باد) پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) گفت: (بسم الله الرحمن الرحيم قل اعوذ برب الناس... 🍁🍁🍁🍁🍁 و باز در البيان است كه از بن مالك روايت شده كه گفت: خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: پوزه خود را بر هر انسانى خواهد گذاشت، اگر انسان به بيفتد، او مى گريزد و دور مى شود، و اما اگر خدا را از ياد ببرد، دلش را میخورد. اين است معناى خناس. 🍁🍁🍁🍁🍁 و در همان كتاب آمده كه به سند خود از بن تغلب، از جعفر بن محمد (عليهماالسلم) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: هيچ نيست مگر آنكه براى قلبش در سينه اش گوش هست، از يك گوش بر او مى خواند و میدمد، و از گوش ديگرش خناس بر او مى خواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را میكند، و اين همان است كه فرموده: (و ايدهم بروح منه؛ ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند). 🍁🍁🍁🍁🍁 و در به سند خود از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: وقتى آيه (و الذين اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم )، نازل شد، به بالاى كوهى در رفت كه آن را كوه مى نامند. و به بلندترين آوازش هاى خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسيدند: اى ما مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندى؟ گفت: اين آيه نازل شده، كداميك از شما است كه اثر آن را سازد، عفريتى از شيطانها برخاست و گفت: من از اين راه آن را مى كنم. شيطان گفت: نه، اين كار از تو بر نمى آيد. عفريتى برخاست و مثل همان سخن را گفت، و آن پاسخ را شنيد. 🍁🍁🍁🍁🍁 گفت: اين كار را به من واگذار، پرسيد از چه راهى آن را خواهى كرد؟ گفت: به آنان مى دهم، آرزومندشان مى كنم تا مرتكب و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، را از يادشان مى برم. شيطان گفت: آرى، تو به درد اين كار مى خورى، و او را بر اين ماموريت كرد، تا روز .
🍁 بیان آیات (۱-۲) سوره فلق🍁 قل اعوذ برب الفلق1⃣ من شر ما خلق2⃣ ✳️ تفسیرالمیزان 🔹معنى (فلق) در (قل اعوذ برب الفلق) و مفاد (و من شر ما خلق) 🔹مصدر () به معناى كردن خويش و دادن از شر از راه پناه بردن به كسى است كه مى تواند آن شر را كند، و كلمه (فلق) به معناى و كردن است، و اين كلمه نظير () به دو فتحه (چون قصص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى شده، و يا نقل شده است، و غالبا اين كلمه بر هنگام اطلاق مى شود، و فلق يعنى آن لحظه اى كه گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد. 🍁🍁🍁🍁🍁 و بنابراين، آيه چنين مى شود: بگو من مى برم به پروردگار ، پروردگارى كه آن را فلق مى كند و مى شكافد، و مناسب اين تعبير با مساله بردن از شر، كه خود ساتر خير و مانع آن است، بر كسى پوشيده نيست. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه (فلق) هر چيزى است كه از عدم به وسيله خلقت سر بر آورد، براى اينكه خلقت و ايجاد در حقيقت شكافتن عدم، و بيرون آوردن موجود به عالم است، در نتيجه مساوى با رب مخلوق است. بعضى ديگر گفته اند: كلمه (فلق) نام است در . مؤيد اين قول بعضى از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده. 🍁🍁🍁🍁🍁 من شر ما خلق2⃣ يعنى از هر مخلوقى، چه انسان و چه جن و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه شرى همراه خود دارد، پس، از عبارت (ما خلق) نبايد كرد كه تمامى مخلوقات شرند و يا شرى با خود دارند، زيرا آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و نيست.
🍁 بیان آیه (۳) سوره فلق🍁 و من شر غاسق اذا وقب3⃣ ✳️ تفسیرالمیزان 🔹در مى گويد: كلمه () به معناى مرحله از شب است، وقتى گفته مى شود (قد غسق الليل ) معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و غاسق شب، آن ساعتى است كه شفق سمت مغرب ناپديد شود. 🍁🍁🍁🍁🍁 و كلمه () كه مصدر فعل ماضى (وقب) است، به معناى شدن است. در معناى آيه اين مى شود: و از شر وقتى كه با داخل مى شود. و اگر در آيه شريفه شر را به شب داده، به خاطر اين بوده كه شب با تاريكيش شرير را در رساندن شر كمك مى كند، و به همين جهت مى بينيم كه در شب واقع مى شود از شرور واقع در روز است. علاوه بر اين، انسان كه مورد حمله شرور است، در شب تر از روز است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى بعضى گفته اند: مراد از كلمه (غاسق) شب نيست، بلكه شرى است كه به آدمى بياورد، هر چه مى خواهد باشد. ذكر خصوص شر ، شر و شر بعد از ذكر (من شر ما خلق) از باب به اين سه شرط است. در آيه شر را ذكر كرد، و در آيه دوم (شر غاسق) را ياد آور شد، و اين خود از باب ذكر بعد از عام است، تا اهتمام بيشتر نسبت به را برساند، و در اين سوره بعد از ذكر شر عام، به خصوص سه شر اهتمام شده است: شر شب وقتى داخل مى شود. و شر ساحران. و شر حاسد، كه مشغول مى گردد. و اهتمام بيشتر نسبت به اين سه نوع شر بخاطر اين است كه انسان از اين سه شر است، يعنى اين سه نوع شر در حال آدمى حمله مى آورند.
✅ در سوره بعد از ذكر شر ، به خصوص شر اهتمام شده است: 1⃣ شر شب وقتى داخل مى شود. 2⃣ شر ساحران. 3⃣شر حاسد، كه مشغول توطئه مى گردد. ✅ اهتمام بيشتر نسبت به اين سه نوع شر بخاطر اين است كه: انسان از اين سه شر است، يعنى اين سه نوع شر در حال حمله مى آورند.
🍁 بیان آیات (۴-۵) سوره فلق🍁 و من شر النفاثات فی العقد4⃣ ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ يعنى و از شر ، كه در ها و ها عليه مسحور مى دمند، و به اين وسيله مسحور را مى كنند. و اگر از ميان جادوگران، زنان را نام برد، براى اين بود كه سحر و جادوگرى در بين زنان است تا مردان، و از اين آيه استفاده مى شود كه قرآن كريم تاثير سحر را فى الجمله دارد. و نظير اين آيه در تصديق سحر آيه زير است كه در داستان و مى فرمايد: (فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين به من احد الا باذن الله)، و نيز نظير آن، آيه اى است كه سخن از دارد. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى بعضى از گفته اند: آيه مورد بحث نظرى به سحر ندارد، بلكه مرادش از دمندگان در گره ها، آن است كه با خود تصميم هاى شوهران را از ايشان مى گيرند و راى شوهران را متمايل به آن جانبى مى كنند كه خودشان مى دانند و دارند، پس مراد از كلمه عقد - كه جمع (عقده) است - ، و مراد از ( در عقد) به طور كنايه كردن شوهر است. ولى اين معنايى به دور از ذهن است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و من شر حاسد اذا حسد5⃣ ⬅️ يعنى از وقتى كه به حسد گشته و اعمال حسد درونى خود شود و عليه محسود دست بكار گردد. بعضى از گفته اند: اين آيه شامل زدن اشخاص نيز مى شود، چون چشم زدن هم ناشى از نوعى حسد مى گردد. شخص حسود وقتى چيزى را ببيند كه در نظرش بسيار آور و بسيار زيبا باشد حسدش شده، با همان نگاه، خود را مى ريزد.