مرا عاشق چنان باید_بسطامی.mp3
5.12M
#ایرج_بسطامی
🎶مرا عاشق چنان باید
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
هدف از خلقت انسان_ دینانی-@MolaviPoet_149.mp3
6.48M
🔊 فایل صوتی
💬هدف از خلقت انسان
🎙 دکتر دینانی
حجم :5,7MB
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
24.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی نامه حضرت مولانا بزبان ساده
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅معنویت یعنی...
"دغدغهی خودْ شکوفاییِ خود را داشتن"
📻 استاد #مصطفی_ملکیان
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
باران اشک_علیرضا قربانی.mp3
3.05M
#علیرضا_قربانی
🎶باران اشک
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
💫متن زیارت حضرت رسول صل الله علیه واله💫
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكَاتُهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللّٰه، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللّٰهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللّٰهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ، وَجَاهَدْتَ فِى سَبِيلِ رَبِّكَ، وَعَبَدْتَهُ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ، فَجَزَاكَ اللّٰهُ يَا رَسُولَ اللّٰهِ أَفْضَلَ ما جَزىٰ نَبِيّاً عَنْ أُمَّتِهِ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلىٰ إِبْراهِيمَ وَآلِ إِبْراهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
التماس دعا
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_5766966559591371178.mp3
15.59M
🔊 فایل صوتی _12
📗 قمار عاشقانه
✍ دکتر عبدالکریم
سروش
🎙 محبوب
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
در اینجا مولانا صریحاً بهار و خزان را تاویل میکند و میگوید که خزان، انفاس مردمان پلید است که نشستن در نزد آنها موجب سوختن روح آدمی است و بهار، انفاس پاک اولیای خداوند است که بودن در جوار آنها مایه شکفتگی
روان آدمی است:
پس به تأویل اين بود کانفاس پاک
چون بهار است و حیات برگ و تاک
از حدیث اولیا نرم و درشت
تن مپوشان زانکه دینت راست پشت
گرم گوید سرد گوید خوش بگیر
تا ز گرم و سردش بجهی وز سعیر
گرم و سردش نوبهار زندگی است
مایه صدق و یقین و بندگی است
زان کزو بُستان جانها زنده است
زین جواهر بحر دل آگنده است
(دفتر اول، ابیات۲۰۵۸ تا۲۰۶۲)
در اینجا هم جمع ظاهر و باطن شده است.
دیگر از مواردی که مولانا دست به تأویل برده است. حدیث "الناقصُ ملمونُ" میباشد. به نظر وی ناقصان، کسانی نیستند که نقص عضو دارند بلکه کسانی هستند که مبتلا به نقصان عقلند.
چونکه ملعون خواند ناقص را رسول
بود در تاویل نقصان عقول
زانکه ناقص تن بود مرحوم رحم
نیست بر مرحوم لایق لحن و زخم
نقص عقل است آنکه بد رنجوری است
موجب لعنت سزای دوری است
زانکه تکمیل خردها دور نیست
لیک تکمیل بدن مقدور نیست
کفر و فرعونیّ هر گَبر و بعيد
جمله از نقصان صقل امد پدید
(دفتر دوم، ابیات ۱۵۳۷_۱۵۴۱)
برخلاف موارد قبل، رای مولانا را در این باب اساساً تاویل نمیتوان خواند، چرا که خلاف ظاهری صورت نگرفته است. آنچه صورت گرفته تبیین مجملی است، با تقیید مطلقی. یعنی مولانا با توجه به دیگر تعالیم شرع و قرائن عقلی، ناقص را محدود به کمخردان کرده است نه هرکسی که نقصانی دارد مالاً و عضواً و غير آن.
نمونههای یاد شده به جز نمونه اخیر، همه از جنس اعتبارند و راه یافتنشان به زبان، از آن روست که چون از دید گاه خداوند. نامها بر ماهیات نهاده میشود (نام هر چیزی بر خالق سرش)، کلمات او را باید بر اسرار و حقایق اشیاء حمل نمود و ظاهرش را باید مثالی از آن حقیقت نهفته دانست. چرا که فیالمثل برای کودکان هنگامی که از «زناشویی» سخن میگوییم نمیتوانیم همه «ذوق» آن را مصوّر کنیم مگر با کمک گرفتن از شیرینی حلوا و امثال آن. متکلّمی که از یک طرف میخواهد حقایق بلندی را بگوید و از طرفی با مستمعان ناقصی روبروست چه چاره داره جز آنکه خود دست به مثال ببرد و دست مستمعان را نیز در تأویل گشاده بگذارد. اینها همه هست امّا قواعد تأویل مضبوط. چیزی است که در کلمات مولانا کمتر به آن اشاره شده است. سخن را با ابیاتی از مولانا در باب شناخت ظاهری و شناخت ژرف به پایان میبریم:
طفل ماهیّت نداند طمث را
جز که گویی هست چون حلوا تو را
کسی بود ماهّیت ذوق جماع
مثل ماهیّات حلوا ای مُطاع
لیک نسبت کرد از روی خوشی
با تو آن عاقل چو تو کودکوشی
تا بداند کودک آن را از مثال
گر نداند ماهیت یا عین حال
وقتی میگوییم نوح را میشناسیم به شناخت ظاهری اشاره میکنيم و زمانی که میگویيم او را نمیشناسیم شناخت حقیقی و باطنی را نفی میکنیم، پس میتوان چیزی را هم شناخت و هم نشناخت. و دعوت به تأویل در واقع دعوت به فهم سرّ اشیاء است:
گر کسی گوید که دانی نوح را
آن رسول حق و نور روح را
گر بگویی چون ندانم کآن قمر
هست از خورشید و مه مشهورتر
کودکان خُرد در کُتابها
وان امامان جمله در محرابها
نام او خوانند در قرآن صریح
قصهاش گویند از ماضی فصیح
راستگو دانیش تو از روی وصف
گرچه ماهیت نشد از نوح کشف
ور بگویی من چه دانم نوح را
همچو اویی داند او را ای فتی
مور لنگم من چه دانم فیل را
پشهای کی داد اسرافیل را
این سخن هم راست است از روی آن
که به ماهیّت ندانیش ای فلان
عجز از ادراک ماهیّت عمو
حالت عامه بُوَد مطلق مگو
(دفتر سوم، ابیات ۳۶۴۲ تا ۳۶۵۳)
📗 قمار عاشقانه شمس و مولانا
صفحه ۱۴۱ تا ۱۴۴
✍ دکتر عبدالکریم سروش
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
🕊
🔅#پیامبر_مهربانی_ها💚
این آیت فرود آمد که _حق تعالی_
گفت: «محمد راضی نباشد تا از امت وی
در دوزخ، یک تن بُوَد»
که رسول (ص) میگوید:
«بارخدایا! حساب امت من به من کن
تا کسی عذاب ایشان نبیند»
گفت:«ایشان امت تواَند و بندگان منند
و من بر ایشان رحیمترم.
نخواهم که مساوی ایشان کسی بیند،
نه تو و نه دیگری»
و گفت(ص) که: حیاتِ من خیر شماست
اگر زنده باشم شریعت به شما می آموزم
و اگر مرده باشم اعمال شما
بر من عرضه میکنند،
آنچه نیک بُود حمد و شکر میکنم
و آنچه بد بُود آمرزش میخواهم.
#کیمیای_سعادت
#امام_محمد_غزالی
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
معراج بایزید بسطامی
و گفت: چون به وحدانیت رسیدم،
به توحید نگریستم.
سالها به قدم افهام دویدم تا مرغی گشتم.
در هوای چگونگی میپریدم.
چون از مخلوقات غایب گشتم.
گفتم: به خالق رسیدم.
پس سر از وادی ربوبیت برآوردم.
کاسه ای بیاشامیدم که
هرگز تا ابد از تشنگی او سیراب نشدم.
چون نود هزار سال به سرآمد بایزید را دیدم
و من هرچه دیدم همه من بودم.
چون نگه کردم خود را دیدم در بدایت درجه انبیا.
پس چندانی در آن بی نهایتی برفتم
که گفتم بالای این هرگز کسی نرسیده است
و برتر ازین مقام ممکن نیست.
چون نیک نگه کردم
سر خود بر کف پای یکی نبی دیدم.
پس معلوم شد که نهایت حال اولیا
بدایت احوال انبیا است،
نهایت انبیا را غایت نیست.
پس روح من بر همه ملکوت بگذشت
و بهشت و دوزخ بدو نمودند
و به هیچ التفات نکرد و هرچه در پیش او آمد
طاقت آن نداشت و به جان هیچ پیغمبر نرسید،
الا که سلام کرد،
چون به جان مصطفی علیه السلام رسید.
از هیبت و دهشت
چنان مدهوش گشتم که هیچ نماندم.
با آن که به حق رسیدم زَهره نداشتم
به محمد رسیدن.
یعنی هرکس بر قدر خویش
به خدای تواند رسید که حق با همه است.
اما محمد در پیششان در حرم خاص است.
لاجرم تا وادی لااله الا الله قطع نکنی
به وادی محمد رسول الله نتوانی رسید...
اللهم صلی علی محمد و آل محمد🌸
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿بقره/۱۸۶﴾
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند .🍃🍃🍃
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی