eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
37.6هزار عکس
33.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۴۴۵ 🏷️ ارتباط صفات اخلاقی ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام إِذَا كَانَ فِي رَجُلٍ خَلَّةٌ رَائِقَةٌ فَانْتَظِرُوا أَخَوَاتِهَا ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: اگر در كسى خصلتى شگفت ديديد، همانند آن را نيز انتظار كشيد. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ پيشرفت صفات) فرموده است: هر گاه در كسى صفت و خوى شگفت آورنده‌اى باشد (خواه نيك و خواه زشت) همانندهاى آنرا منتظر باشيد (كه خوبتر خواهد بود اگر آن صفت خوب بوده و زشتتر اگر آن صفت زشت باشد). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكته‌اى مى‌كند كه براى شناخت باطن اشخاص غالباً مفيد و مؤثر است، مى‌فرمايد: «هرگاه در انسانى خوى و خصلت خوب و خوشايندى باشد انتظار همانندهايش را نيز (در او) داشته باشيد»؛ (إِذَا كَانَ‌ فِي رَجُلٍ‌ خَلَّةٌ‌ رَائِقَةٌ‌، فَانْتَظِرُوا أَخَوَاتِهَا). 💡 «خَلَّةٌ‌» (به فتح خاء و تشديد لام) به معناى خصلت و خوى و صفات اخلاقى است. 💡«رَائِقَةٌ‌» از مادۀ «روق» (بر وزن ذوق) به معناى زيبا بودن و جلب توجه كردن است و در بعضى از نسخ «رائعة» آمده است كه همان معنا را مى‌رساند. طبيعى است كه وقتى بر شاخۀ درختى ميوۀ خوب و جالبى ببينيم دور از انتظار نيست كه همانند آن در شاخه‌هاى ديگر نيز يافت شود. همچنين هر گاه انسان در جايى به قطعه سنگ قيمتى‌اى برخورد كند چه بسا كه نشانۀ وجود معدنى از آن در آن‌جا باشد. اين سخن در وجود انسان دليل روشنى دارد و آن اين‌كه كارهايى كه انسان به‌طور مكرّر انجام مى‌دهد يك ريشۀ باطنى دارد كه در نهاد اوست و اين ريشۀ باطنى سبب مى‌شود كه مشابهات آن نيز در وى ظاهر گردد. همان گونه كه عكس آن نيز چنين است؛ هرگاه ببينيم انسانى بدزبان و فحاش است غالباً، پى مى‌بريم كه در كارهاى ديگر نيز در مسير غلط و ناپسند قرار دارد؛ از چنين انسانى نمى‌توان انتظار امانت‌دارى و صداقت داشت. به تعبير ديگر، نيكى‌ها و بدى‌ها غالباً به‌هم پيوسته‌اند گويى يكديگر را صدا مى‌زنند و دعوت مى‌كنند. البته ممكن است استثنائاتى وجود داشته باشد كه شخصى تنها يك صفت خوب يا يك صفت بد داشته باشد و بقيۀ صفاتش با آن هماهنگ نباشد ولى همان‌گونه كه اشاره شد اين‌ها جنبۀ استثنايى دارد نه قاعدۀ كلى. به هر حال اين گفتار حكيمانه دو پيام براى ما دارد: پيام اول درمورد انسان‌شناسى است كه براى شناخت افراد، غالباً مى‌توان روى يكى از صفات خوب يا بد آن‌ها تكيه كرد و آن را نشانه‌اى براى بقيۀ صفات دانست. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، یک نامه از ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
مباحث
نهج البلاغه | #نامه_ها ✉️ نامه ۴۷ - وصيت امام عليه السلام به فرزندانش پس از ضربت ابن ملجم‏ (علیه ال
| ✉️ نامه ۴۸ - به معاویه در بیان عوامل هلاکت دین و دنیا ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🗞️و من كتاب له عليه‌السلام إلى معاوية (علیه الهاویة) 📜 فَإِنَّ اَلْبَغْيَ وَ اَلزُّورَ يُوتِغَانِ اَلْمَرْءَ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ وَ يُبْدِيَانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ يَعِيبُهُ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّكَ غَيْرُ مُدْرِكٍ مَا قُضِيَ فَوَاتُهُ وَ قَدْ رَامَ أَقْوَامٌ أَمْراً بِغَيْرِ اَلْحَقِّ فَتَأَلَّوْا عَلَى اَللَّهِ فَأَكْذَبَهُمْ همانا ستمگرى و دروغ پردازى، انسان را در دين و دنيا رسوا مى‌كند، و عيب او را نزد عيب جويان آشكار مى‌سازد، و تو مى‌دانى آنچه كه از دست رفت باز نمى‌گردد. گروهى باطل طلبيدند، و خواستند با تفسير دروغين، حكم خدا را دگرگون سازند، و خدا آنان را دروغگو خواند. فَاحْذَرْ يَوْماً يَغْتَبِطُ فِيهِ مَنْ أَحْمَدَ عَاقِبَةَ عَمَلِهِ وَ يَنْدَمُ مَنْ أَمْكَنَ اَلشَّيْطَانَ مِنْ قِيَادِهِ فَلَمْ يُجَاذِبْهُ معاويه، از روزى بترس كه صاحبان كارهاى پسنديده خوشحالند، و تأسف مى‌خوردند كه چرا عملشان اندك است، آن روز كسانى كه مهار خويش در دست شيطان دادند سخت پشيمانند وَ قَدْ دَعَوْتَنَا إِلَى حُكْمِ اَلْقُرْآنِ وَ لَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَ لَسْنَا إِيَّاكَ أَجَبْنَا وَ لَكِنَّا أَجَبْنَا اَلْقُرْآنَ فِي حُكْمِهِ وَ اَلسَّلاَمُ تو ما را به داورى قرآن خواندى، در حالى كه خود اهل قرآن نيستى، و ما هم پاسخ مثبت به تو نداديم؛ بلكه داورى قرآن را گردن نهاديم. با درود. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
📜 ترجمه فیض‌الاسلام: 🗞️ از نامه‌هاى آن حضرت عليه السّلام است به معاويه (كه او را اندرز مى‌دهد): (۱) پس ستمگرى و دروغگويى شخص را در دين و دنيايش تباه مى‌گردانند، و نقص و بى‌قدريش را نزد عيب جويش هويدا مى‌سازند، و تو ميدانى كه در نمى‌يابى آنچه (خواهشهاى در دنيا، يا يارى عثمان بعد از كشته شدنش) را كه از دست رفتن آن مقدّر شده است، و گروه‌هايى كارى (امامت و خلافت) را نادرست قصد كردند، و (براى پيروى ننمودن از امام حقيقى، يا نقض عهد و بدست آوردن رياست و كالاى دنيا) دستور آشكار الهىّ‌ را تأويل نمودند (خلافت را بميل خود به رأى مردم واگذاشتند، و براى رسيدن به آرزوى خويش خونخواهى عثمان را بهانه نمودند) پس خدا ايشان را دروغگو خوانده (و عذاب و كيفر دروغگويان را بآنها خواهد داد) (۲) پس بر حذر باش از روزى كه در آن خوشنود است كسيكه پايان كارش را پسنديده يافته و پشيمان است كسيكه اختيارش را بشيطان داده و با او ستيزگى نكرده است (مهار خود را از كف او بيرون نكشيده تا بهر جا كه خواسته او را برده). (۳) و تو ما را (در جنگ صفّين) بحكم قرآن دعوت نمودى با اينكه اهل قرآن نبودى (چون كارهايت بر خلاف دستور و احكام آنست) و ما ترا پاسخ نداديم؛ بلكه حكم قرآن را پذيرفتيم، و درود بر آنكه شايسته است. ╭───๛- - - - - ┅╮ 📜 @Mabaheeth ╰──────────
📜 امام عليه السلام در اين نامۀ كوتاه و پر معنا چند نكتۀ مهم را به معاويه يادآور مى‌شود كه اگر پند امام عليه السلام را به گوش جان شنيده بود و به كار بسته بود آن همه فساد در جهان اسلام پيدا نمى‌شد و شجرۀ شوم بنى‌اميّه در سرزمين مقدّس اسلام رشد و نمو نمى‌كرد. نخست به صورت اندرزى كلّى مى‌فرمايد: «() به يقين ظلم و ستم و سخنان باطل و بر خلاف حق، انسان را در دين و دنيايش به هلاكت مى‌افكند و عيوب او را نزد عيب‌جويان آشكار مى‌سازد»؛ (وَ إِنَّ‌ الْبَغْيَ‌ وَ الزُّورَ يُوتِغَانِ‌ الْمَرْءَ‌ فِي دِينِهِ‌ وَ دُنْيَاهُ‌، وَ يُبْدِيَانِ‌ خَلَلَهُ‌ عِنْدَ مَنْ‌ يَعِيبُهُ‌) آرى هيچ چيز بدتر از ظلم و گفتار باطل نيست؛ زيرا انسان را داده و به وادى‌هاى خطرناكى مى‌كشاند كه هيچ‌گونه راه بازگشتى از آن ندارد و دين و دنيايش را بر باد مى‌دهد و در افكار عموم مردم فردى فاسد و مفسد معرفى خواهد شد. در دومين نكته مى‌فرمايد: «من مى‌دانم كه آنچه (از سوى خداوند) فوت آن مقدّر شده به دست نخواهى آورد»؛ (وَ قَدْ عَلِمْتُ‌ أَنَّكَ‌ غَيْرُ مُدْرِكٍ‌ مَا قُضِيَ‌ فَوَاتُهُ‌). بسيارى از شارحان نهج‌البلاغه، اين جمله را اشاره به خونخواهى دروغين عثمان از سوى معاويه مى‌دانند؛ زيرا آنها كه دستشان به خون عثمان آغشته بود و يا با سكوت و ترك يارى او شريك در قتل او بودند، براى پيشرفت كار خود و تحميق عوام، مطالبۀ خون عثمان را عنوان كردند و از امام خواستند كه قاتلان عثمان را به آنها بسپارد تا قصاص كنند؛ ولى امام عليه السلام مى‌فرمايد: با اين كار هرگز به مقصود خود نخواهى رسيد و تو و همدستانت كه شريك قتل عثمان بوده‌ايد هرگز نمى‌توانيد خون او را مطالبه كنيد و قاتلان را به قصاص برسانيد. 💭 اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از جملۀ «مَا قُضِيَ‌ فَوَاتُهُ‌» حكومت شام باشد كه معاويه آن را از امام عليه السلام درخواست كرده بود.