eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
35.7هزار عکس
31.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
123 - خانه مهمانکُش و نیز جناب آقای سبط نقل فرمودند که مرحوم آقا سید ابراهیم شوشتری که یکی از ائمه جماعت اهواز و بسیار محتاط و مقدس بود پس از سخت پریشان و مبتلا به فقر و تهیدستی می گردد به طوری که از عهده مخارج خود و خانواده اش برنمی آید، ناچار مخفیانه به می رود و نزد یکی از طلبه های شوشتر در مدرسه می ماند. چند ماه که می گذرد کاروانی از شوشتر می آید و به او خبر می دهند که خانواده ات از رفتن تو به نجف باخبر شده اند و اینک و پدر و مادر و خواهرانت آمده اند . نامبرده سخت پریشان می شود که در این موقعیت که نه جا دارد نه تمکن مالی، چه کند؟ به هر طوری که بود سراغ خانه خالی را از این و آن می گیرد به او نشانه دکانداری را می دهند که کلید خانه خالی در دست او است، به او مراجعه می کند، می گوید بلی ولی این خانه بدقدم است و هرکَس در آن نشسته مبتلا به پریشانی و مرگ زودرس می شود. سید می گوید چه مانعی دارد ( اگر هم بمیرم چه بهتر از این زندگی فلاکت بار، زودتر راحت می شوم ) پس کلید خانه را می گیرد و داخل خانه می گردد می بیند تار عنکبوت همه جا را گرفته و خانه پر از کثافت و آشغال است و معلوم است که مدتها مسکون نبوده است. پس از نظافت، خانواده اش را در آن جای می دهد، شب که می خوابد ناگهان می بیند عربی با عقال لف (که از عقالهای معمولی عربی سنگین تر و محترمانه تر است) آمد و با تشدد بر روی سینه اش نشست و گفت سید چرا در خانه من آمدی؟ الان تو را خفه می کنم . سید در جواب گفت : من سید اولاد پیغبرم گناهی ندارم. عرب گفت : بلی چرا در خانه من نشستی؟ سید گفت : حالا هرچه بفرمایی انجام می دهم و از تو هم اکنون اجازه می گیرم. عرب گفت : خوب حالا یک چیزی. باید در سرداب بروی و آن را پاک و تمیز کنی و پرده گچی که بر آن کشیده شده برداری، آنگاه قبر من پیدا می شود باید زباله های آن را بیرون بری و هرشب یک حضرت علیه السّلام (ظاهرا گفته بود) بخوانی و روزانه فلان مقدار (که از خاطر ناقل محو گردیده) قرآن بخوانی، آن وقت مانعی ندارد در این خانه بمانی. سید گوید : به همان ترتیب سطح سرداب را که گچینه بود کندم به قبر رسیدم و سرداب را تنظیف کردم و هر شب زیارت و هر روز به مشغول بودم، ولی از جهت مخارج، سخت در فشار بودم تا اینکه روزی در صحن مطهر نشسته بودم، شخصی که بعد معلوم شد حاج رئیس التجار معروف به سردار اقدس وابسته شیخ خزعل بود، مرا دید و احوالپرسی کرد و به عدد افراد خانواده ام یک لیره عثمانی داد و ماهیانه مبلغ معین مُکفی حواله داد و خلاصه وضعیت معیشت ما خوب شد و کاملاً در آسایش واقع شدیم . ارواح به قبرشان علاقه مندند این داستان مانند پاره داستانهای دیگر که نقل شد، گواه صدقی است بر بقای ارواح در و اطلاعشان بر گزارشات این عالم. و از این داستان به خوبی دانسته می شود که ارواح به محل دفن بدن و قبر خود علاقه مندند. توضیح مطلب آنکه : روح سالها با بدن بوده و به وسیله آن کارها انجام داده، ها و دانش ها کسب کرده، بندگی ها نموده و کارهای نیک کرده است و در برابر، خدمتها به آن بدن نموده و در و تدبیر آن رنجها برده است. از اینجاست که محققین گفته اند علاقه نفس با بدن علاقه عاشق و معشوق است. بنابراین، که از بدن فاصله می گیرد از آن قطع علاقه کلی نخواهد کرد و هرجا بدن باشد به آن محل بخصوص نظر دارد؛ پس اگر ببیند آن محل زباله دانی یا محل گناه و کثافت کاری شده سخت رنجیده می شود و مباشرین این زشتکاری را نفرین می نماید و شکی نیست که نفرین ارواح مؤثر است ، چنانچه در این داستان گفته شد آنهایی که در آن خانه ساکن می شدند چه نکبت‌هایی به آنها می رسید و به خیال فاسد خود می گفتند خانه بدقدم است . ولی اگر کسی قبر را نظیف کند و نزد آن اعمال شایسته از قبیل انجام دهد شاد می شوند و برایش می کنند چنانچه درباره سید مزبور گفته شد که به زیارت و قرائت قرآن نزد آن قبر، چه گشایش‌ها که برایش شد.
amin-allah-farahmand.mp3
1.46M
🎧 علیه‌السلام ‌╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────