#داستانهای_شگفت
6 - زنده شدن پس از مرگ
و نیز از همان مرحوم آقامیرزا محمود شنیدم که فرمود در نجف اشرف مرحوم آقا شیخ محمدحسین قمشه ای که از فضلا و تلامیذ مرحوم سید مرتضی کشمیری بود مشهور شده بود که ″ از گور گریخته ″ و سبب این شهرت چنانچه از خود آن مرحوم شنیدم این بود که ایشان در سن هیجده سالگی در قمشه به مرض حصبه مبتلا می شود، روز به روز مرضش سخت تر شده اتفاقا فصل انگور بود و انگور🍇 زیادی در همان اطاقی که مریض بود می گذارند، ایشان بدون اطلاع کسی، از آن انگورها می خورد و مرضش شدیدتر شده تا می میرد .
در آن حال، حاضرین گریان شدند و چون مادرش آمد و فرزندش را مرده دید می گوید کسی دست به جنازه فرزندم نزند تا برگردم.
فوراً #قرآن_مجید را برداشته و بالای بام می رود و سرگرم تضرع به حضرت آفریدگار می شود و قرآن مجید و حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) را شفیع قرار می دهد و می گوید دست برنمی دارم تا فرزندم را به من برگردانید. دقیقه بیش نمی گذرد که جان به کالبد آقا محمد حسین برمی گردد و به اطراف خود می نگرد، مادرش را نمی بیند، می گوید به والده بگویید بیاید که خداوند مرا به #حضرت_اباعبداللّه علیه السلام بخشید .
مادر را خبر می کنند بیا که فرزندت زنده شده؛ سپس گزارش خود را نقل نمود که چون مرگ من رسید دو نفر نورانی سفیدپوش نزدم حاضر شدند و گفتند چه باکی داری؟
گفتم تمام اعضایم درد می کند، یکی از آنها دست برپایم کشید، پایم راحت شد، هرچه دست را رو به بالا می آورد درد بدن راحت می شد، یک دفعه دیدم تمام اهل خانه گریانند هرچه خواستم به آنها بفهمانم که من راحت شدم، نتوانستم تا بالاخره آن دو نفر مرا به بالا حرکت دادند، بسیار خوش و خرّم بودم؛ در بین راه بزرگی نورانی حاضر شد و به آن دو نفر فرمود : ( ما سی سال عمر به این شخص عطا کردیم در اثر توسل مادرش به ما، او را برگردانید ) .
به سرعت مرا برگردانیدند، ناگهان چشم باز نمودم اطرافیان را گریان دیدم.
به مادر خود گفتم که توسل تو پذیرفته شد و مرا سی سال عمر دادند و غالب آقایان نجف که این داستان را از خودش شنیده بودند، در رأس مدت سی سال، منتظر مرگش بودند و در همان رأس سی سال هم در نجف اشرف مرحوم گردید.
نظیر این داستان است آنچه در آخر کتاب دارالسلام عراقی نقل کرده از صالح متقی ملا عبدالحسین، مجاور کربلا و داستانی است طولانی و خلاصه اش آنکه پسر ملاعبدالحسین از بام خانه اش می افتد و می میرد. پدرش پریشان و نالان بی اختیار به حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام پناهنده می شود و زنده شدن پسرش را می طلبد و می گوید تا پسرم را ندهید از حرم خارج نمی شوم.
بالاخره همسایگان از آمدن پدر مأیوس شده و می گویند بیش از این نمی شود جنازه را معطل گذاشت، به ناچار جنازه پسر را به غسّالخانه می برند، در اثناء غسل، به شفاعت حضرت اباعبداللّه علیه السلام روح پسر به بدنش برمی گردد، لباسهایش را می پوشد و با پای خود به حرم حضرت می آید و به اتفاق پدرش به منزل برمی گردد .
موارد زنده شدن مردگان به اعجاز ائمه طاهرین (علیهمالسلام)، بسیار است و پاره ای از آنها در کتاب مدینه المعاجز ضمن معجزات آن بزرگواران مذکور است.
🌐 @Mabaheeth
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
31 - افاضه قرآن مجید
و نیز جناب حاج علی آقا فرمود من در طفولیت به مکتب نرفتم و بی سواد بودم و در اول جوانی سخت آرزو داشتم بتوانم قرآن مجید را بخوانم تا اینکه شبی با دل شکسته به حضرت ولی عصر - عجل اللّه تعالی فرجه - برای رسیدن به این آرزو متوسل شدم .
در خواب دیدم در کربلا هستم، شخصی به من رسید و گفت : در این خانه بیا که تعزیه #حضرت_سیدالشهداء علیه السلام در آن برپاست و استماع #روضه کن. قبول کرده وارد شدم، دیدم دو نفر سید بزرگوار نشسته اند و جلو آنها ظرف آتشی است و سفره نانی پهلوی آنها است، پس قدری از آن نان را گرم نموده به من مرحمت فرمودند و من آن را خوردم، پس روضه خوان ذکر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) کرد و پس از تمام شدن، از خواب بیدار شدم حس کردم به آرزوی خود رسیده ام؛ پس #قرآن_مجید را باز کردم دیدم کاملا می توانم بخوانم و بعد در مجلس قرائت قرآن مجید حاضر شدم، اگر کسی غلط می خواند یا اشتباه می کرد به او می گفتم حتی استاد قرائت هم اگر اشتباهی می کرد می گفتم. استاد گفت: فلانی ! تو تا دیروز سواد نداشتی و قرآن را نمی توانستی بخوانی، چه شده که چنین شده ای ؟ گفتم : به #برکت حضرت حجت علیه السلام به مقصد رسیدم .
فعلا حاجی مزبور استاد قرائت اند و در شبهای #ماه_مبارک_رمضان مجلس قرائت ایشان ترک نمی شود .
از جمله عجایب حاجی مزبور آن است که غالبا در خواب، امور آتیه را می بیند و میفهمد که فردا چه می شود با که برخورد می کند و با که طرف معامله می شود و آن معامله سودش چه مقدار است.
وقتی به حقیر گفت خداوند بزودی به فرزندت ( آقای سید محمد هاشم ) پسری عطا می کند اسمش را به نام مرحوم پدرت ( سید محمد تقی) بگذار، طولی نکشید خداوند پسری به ایشان عنایت فرمود و اسمش را ( محمد تقی ) گذاردیم .
پس از ولادت، سخت مریض شد به طوری که امید حیات به آن بچه نبود. باز حاجی مزبور فرمود ( این بچه خوب خواهد شد و باقی خواهد ماند)، طولی نکشید که خداوند او را شفا داد و الان بحمداللّه در سن پنجسالگی و سالم است.¹
و بالجمله ایشان در اثر #تقوا و مداومت بر #مستحبّات خصوصا #نوافل یومیّه دارای صفای نفس و مورد عنایت و لطف حضرت حجت - عجل اللَّه تعالی فرجه - می باشد .
ضمنا باید دانست که راز آگاه شدن بعض نفوس از امور آتیه و إخبار به آن، آن است که خداوند قادر متعال تمام حوادث کَوْنیّه ، کلّی و جزئی را تا آخر #عمر دنیا پیش از پیدایش آنها در کتابی از کتابهای روحانی و لوحی از الواح معنوی ثبت فرموده است چنانچه در سوره حدید می فرماید :( هیچ مصیبتی در آفاق و انفس واقع نمی شود مگر اینکه پیش از پیدایش آن در کتاب الهی ثبت است و این کار ( یعنی ثبت امور تماما در لوحی نزد قدرت بی پایان او) بر خداوند سهل است برای اینکه ناراحت نشوید بر فوت شدن چیزی از شما ( یعنی بدانید خداوند صلاح شما را دانسته و فوت آن چیز را قبلا تعیین و ثبت فرموده) و خوشحال نشوید و به خود نبالید به چیزی که به شما رسیده ( یعنی بدانید آن را خداوند برای شما مقدّر و مقرّر فرموده )²
بنابراین ممکن است بعض نفوس صاف در حال خواب که از قیود مادّی تا اندازه ای آزاد شده اند با ارواح شریف و الواح عالی و بعض کتب الهی متصل شده و به بعض اموری که در آنها مشهود است اطلاع یابند و هنگام بیداری و مراجعت تام روح به بدن ، قوه خیالیش تصرفی در آن نکند و آنچه دیده به صرافت در حافظه اش باقی ماند و از آن خبر دهد .
------------------------------------------------
1- اینک هنگام چاپ این کتاب، در سن هفت سالگی و در سال اول دبستانِ فرصت ، سرگرم تحصیل است (ناشر).
2- (ما اَصابَ مِنْ مُصیبَهٍ فِی اْلاَرْضِ و َلا فی اَنْفُسِکُمْ اِلاّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَبْرَاءَها اِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیرٌ لِکَیْلا تَاءْسَواْ عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتیکُمْ) سوره حدید، آیه 23.
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
32 - داستانی عجیب تر
تقریبا پانزده سال قبل، از جمعی از علمای اعلام قم و نجف اشرف شنیدم که پیرمرد هفتاد ساله ای به نام کربلائی محمد کاظم کریمی ساروقی (ساروق از توابع فراهان اراک است) که هیچ سوادی نداشته، تمام قرآن مجید به او افاضه شده به طوری که تمام قرآن را حافظ شده به طرز عجیبی که ذکر می شود .
عصر پنجشنبه، ( کربلائی محمد کاظم ) به زیارت امامزاده ای که در آن محل مدفون است می رود، هنگام ورود، دو نفر سید بزرگوار را می بیند و به او می فرمایند کتیبه ای که در اطراف حرم نوشته شده بخوان.
می گوید آقایان ! من سواد ندارم و قرآن را نمی توانم بخوانم. میفرمایند بلی میتوانی. پس از التفات و فرمایش آقایان حالت بی خودی عارضش می گردد و همانجا می افتد تا فردا عصر که اهالی ده برای #زیارت امامزاده می آیند او را افتاده می بینند، پس او را بلند کرده به خود می آورند. به کتیبه می نگرد می بیند #سوره_جمعه است، تمام آن را می خواند و بعد خودش را حافظ تمام قرآن می بیند و هر سوره از #قرآن_مجید را که از او می خواستند، از حفظ به طور صحیح می خوانده و از جناب آقای میرزا حسن، نواده مرحوم میرزای حجه الاسلام شیرازی شنیدم فرمود مکرر او را امتحان کردم هر آیه ای را که از او می پرسیدم فورا می گفت از فلان سوره است و عجیبتر آنکه هر سوره ای را می توانست به قهقرا بخواند ؛ یعنی از آخر سوره تا اول آن را می خواند .
و نیز فرمود : کتاب تفسیر صافی در دست داشتم برایش باز کرده گفتم این قرآن است و از روی خط آن بخوان، کتاب را گرفت چون در آن نظر کرد گفت آقا ! تمام این صفحه قرآن نیست و روی آیه شریفه دست می گذاشت و می گفت تنها این سطر قرآن است یا این نیم سطر قرآن است و هکذا و مابقی، قرآن نیست .
گفتم از کجا می گویی؟ تو که سواد عربی و فارسی نداری؟ گفت : آقا ! کلام خدا نور است، این قسمت نورانی است و قسمت دیگرش تاریک است ( نسبت به نورانیت قرآن ) و چند نفر دیگر از علمای اعلام را ملاقات کردم که می فرمودند همه ما او را امتحان کردیم و #یقین کردیم امر او خارق عادت است و از مبداء فیّاض جل و علا به او چنین افاضه شده.
در سالنامه نور دانش، سال 1335 صفحه 223 عکس کربلائی محمد کاظم مزبور را چاپ کرده و مقاله ای تحت عنوان ( نمونه ای از اشراقات ربانی ) نوشته و در آن شهادت عده ای از بزرگان علما را بر خارق العاده بودن امر او نقل نموده است تا اینکه می نویسد : ( ( از مجموع دستخطهای فوق ، موهبتی بودن حفظ قرآن کربلائی ساروقی به دو دلیل ثابت می شود .
1 - بی سوادی او که عموم اهالی دهِ او شهادت می دهند و احدی خلاف آن را اظهار ننموده است . نگارنده شخصا از ساروقیهای ساکن تهران تحقیق نمودم و با اینکه موضوع بی سوادی او در جراید کثیرالانتشار چاپ و منتشر شده، معذلک هیچکس تکذیب نکرده است.
2 - بعضی از خصوصیات #حفظ_قرآن او که از عهده تحصیل و درس خواندن خارج است ، به شرح زیر :
1 - هرگاه یک کلمه عربی یا غیر عربی بر او خوانده شود، فورا می گوید که در قرآن هست یا نیست.
2 - اگر یک کلمه قرآنی از او پرسیده شود، فورا می گوید در چه سوره و کدام جزء است.
3 - هرگاه کلمه ای در چند جای قرآن مجید آمده باشد تمام آن موارد را بدون وقفه می شمارد و دنباله هرکدام را می خواند .
4 - هرگاه در یک آیه یک کلمه یا یک حرکت غلط خوانده شود یا زیاد و کم کنند بدون اندیشه متوجه می شود و خبر می دهد .
5 - هرگاه چند کلمه از چند سوره به دنبال هم خوانده شود محل هر کلمه را بدون اشتباه بیان می کند.
6 - هر آیه یا کلمه قرآنی را از هر قرآنی که به او بدهند آنرا نشان می دهد .
7 - هرگاه در یک صفحه عربی یا غیر عربی یک آیه مطابق سایر کلمات نوشته شود، آیه را تمیز می دهد که تشخیص آن برای اهل فضل نیز دشوار است .
این خصوصیات را خوش حافظه ترین مردم نسبت به یک جزوه بیست صفحه فارسی نمی تواند دارا شود تا چه رسد به 6666 آیه قرآنی ) ) .
و پس از نقل شهادت چند نفر از #علما ، می نویسد : موهبت قرآن ( کربلائی کاظم ) برای مردمی که فکر محدود خود را در چهاردیواری مادیات محدود و مُنکر ماورای طبیعت هستند اعجاب آور بوده و سبب #هدایت عده ای از گمراهان گردیده است، ولی این امر با همه اهمیّتش در نظر اهل توحید یک شعاع کوچک از اشعه بیکران افاضات خداوندی و از کوچکترین مظاهر قدرت حق است، نه تنها امور خارق العاده به وسیله انبیا و سفرای حق به کرّات به ظهور رسیده و در تواریخ ثبت و ضبط است، در عصر حاضر نیز کسانی که به علت ارتباط و پیوند با مبدأ تعالی صاحب کراماتی هستند وجود دارند که اهمیت آن به مراتب از حافظ قرآن ما بیشتر می باشد .
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
35 - اخبار از ساعت مرگ
و نیز حاج مؤمن مزبور - علیه الرحمه - از سید زاهد عابد ، جناب سید علی خراسانی که چند سال در حجره مسجد سردزک معتکف و مشغول عبادت بود ، عجایبی نقل می کرد از آن جمله گفت یک هفته پیش از مردن سید مزبور به من فرمود ، #سحر شب جمعه که بیاید نزد من بیا که شب آخر #عمر من است.
#شب_جمعه نزدش حاضر شدم مقداری شیر روی آتش بود و یک استکان آن را میل فرمود و بقیه را به من داد و گفت بخور؛ پس فرمود امشب من از دنیا می روم، امر تجهیز من با جناب آقا سید هاشم ( امام جماعت مسجد سردزک ) است و فردا عدالت ( که در همسایگی مسجد منزل داشته ) می آید و می خواهد کفن مرا متقبل شود تو مگذار ولی از حاج جلال قناد قبول کن که مرا از مال خودش کفن کند.
پس رو به قبله نشست و #قرآن_مجید را تلاوت می کرد، ناگاه چشمانش خیره متوجه قبله شد و قریب یکصد مرتبه کلمه مبارکه ( لااِلهَاِلااللَّهُ ) را می گفت پس تمام قامت ایستاد و گفت : ( السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ ) پس رو به قبله خوابید و گفت یاعلی ! یا مولای ! و به من فرمود ای جوان ! مترس و نگاه به من نکن ، من راحت می شوم و به جوار جدم می روم پس چشمهای خود را روی هم گذاشت و خاموش شد و به رحمت حق واصل گردید .
به عبداللّه بن مبارک گفتند تا کِی تو در طلب حدیث و علم هستی ؟ گفت نمی دانم، شاید آن سخن که رستگاری من در آن است هنوز نشنیده باشم .
و لذا عالم ربانی مرحوم شیخ جعفر شوشتری در منبر دعا می کرد و عرض می نمود پروردگارا ! مجلس ما را مجلس موعظه قرار ده و می فرموده هنگامی مجلس موعظه است که شنونده اگر اهل معصیت است پشیمان شود و #گناه را ترک کند و اگر اهل طاعت است، شوقش در زیادتی طاعت و سعی او در #اخلاص بیشتر شود .
و بالجمله عالم و غیر عالم همه باید در مجلس وعظ به قصد اندرز گرفتن و متنبّه شدن و عمل به آن حاضر شوند؛ نادان برای دانستن و دانا برای یادآوری.
و اخبار وارده در فضیلت مجلس موعظه بسیار است و برای شناختن اهمیت آن کافی است دانسته شود موعظه غذای روح و حیاتبخش دل است چنانچه حضرت #امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندش #امام_مجتبی علیه السلام می فرماید : ( اَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ ) و رسوا کننده نفس و #شیطان و نجات دهنده از شرّ آنهاست و موجب برطرف شدن وساوس و اضطرابات و پیدایش #امنیت و آرامش خاطر است : ( اَلا بِذِکْرِاللَّهِ تَطْمئِنُّ الْقُلُوبُ )¹
چه اشخاصی که بواسطه فشار وساوس و خیالات شیطانی آماده انتحار ( خودکشی ) شدند و به وسیله برخورد بموعظه آرامش خاطری نصیبشان شده و قرار گرفتند .
ناگفته نماند کسیکه بمجلس #موعظه و برخورد بکسی که او را موعظه کند دسترسی نداشته باشد، باید از مراجعه بمواعظ مدوَّنه بهره مند شود که در رأس آنها #قرآن_مجید است.
🔍 با دقّت و تدبّر در #تفسیر آیات آن و بعد ترجمه و شرح #نهج_البلاغه و خطبه های بلیغه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که شرح دهنده و بیان کننده آیات قرآن مجید است و بعد ترجمه جلد 17 بحارالانوار که مواعظ رسول خدا ( صلوات الله علیه وآله ) و ائمه هدی (علیهمالسلام) را جمع نموده و بعد کتب اخلاقی مانند #معراج_السعاده نراقی و عین الحیواه مجلسی و سایر کتابهائیکه در آنها مواعظ بزرگان دین نقل شده است .
-------------------------------------------------
1- سوره رعد، آیه 28.
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
123 - خانه مهمانکُش
و نیز جناب آقای سبط نقل فرمودند که مرحوم آقا سید ابراهیم شوشتری که یکی از ائمه جماعت اهواز و بسیار محتاط و مقدس بود پس از #ازدواج سخت پریشان و مبتلا به فقر و تهیدستی می گردد به طوری که از عهده مخارج خود و خانواده اش برنمی آید، ناچار مخفیانه به #نجف_اشرف می رود و نزد یکی از طلبه های شوشتر در مدرسه می ماند. چند ماه که می گذرد کاروانی از شوشتر می آید و به او خبر می دهند که خانواده ات از رفتن تو به نجف باخبر شده اند و اینک #همسر و پدر و مادر و خواهرانت آمده اند .
نامبرده سخت پریشان می شود که در این موقعیت که نه جا دارد نه تمکن مالی، چه کند؟ به هر طوری که بود سراغ خانه خالی را از این و آن می گیرد به او نشانه دکانداری را می دهند که کلید خانه خالی در دست او است، به او مراجعه می کند، می گوید بلی ولی این خانه بدقدم است و هرکَس در آن نشسته مبتلا به پریشانی و مرگ زودرس می شود.
سید می گوید چه مانعی دارد ( اگر هم بمیرم چه بهتر از این زندگی فلاکت بار، زودتر راحت می شوم ) پس کلید خانه را می گیرد و داخل خانه می گردد می بیند تار عنکبوت همه جا را گرفته و خانه پر از کثافت و آشغال است و معلوم است که مدتها مسکون نبوده است.
پس از نظافت، خانواده اش را در آن جای می دهد، شب که می خوابد ناگهان می بیند عربی با عقال لف (که از عقالهای معمولی عربی سنگین تر و محترمانه تر است) آمد و با تشدد بر روی سینه اش نشست و گفت سید چرا در خانه من آمدی؟ الان تو را خفه می کنم .
سید در جواب گفت : من سید اولاد پیغبرم گناهی ندارم.
عرب گفت : بلی چرا در خانه من نشستی؟
سید گفت : حالا هرچه بفرمایی انجام می دهم و از تو هم اکنون اجازه می گیرم.
عرب گفت : خوب حالا یک چیزی. باید در سرداب بروی و آن را پاک و تمیز کنی و پرده گچی که بر آن کشیده شده برداری، آنگاه قبر من پیدا می شود باید زباله های آن را بیرون بری و هرشب یک #زیارت حضرت #امیرالمؤمنین علیه السّلام (ظاهرا #زیارت_امین_اللّه گفته بود) بخوانی و روزانه فلان مقدار (که از خاطر ناقل محو گردیده) قرآن بخوانی، آن وقت مانعی ندارد در این خانه بمانی.
سید گوید : به همان ترتیب سطح سرداب را که گچینه بود کندم به قبر رسیدم و سرداب را تنظیف کردم و هر شب زیارت #امین_اللّه و هر روز به #تلاوت #قرآن_مجید مشغول بودم، ولی از جهت مخارج، سخت در فشار بودم تا اینکه روزی در صحن مطهر نشسته بودم، شخصی که بعد معلوم شد حاج رئیس التجار معروف به سردار اقدس وابسته شیخ خزعل بود، مرا دید و احوالپرسی کرد و به عدد افراد خانواده ام یک لیره عثمانی داد و ماهیانه مبلغ معین مُکفی حواله داد و خلاصه وضعیت معیشت ما خوب شد و کاملاً در آسایش واقع شدیم .
ارواح به قبرشان علاقه مندند
این داستان مانند پاره داستانهای دیگر که نقل شد، گواه صدقی است بر بقای ارواح در #عالم_برزخ و اطلاعشان بر گزارشات این عالم.
و از این داستان به خوبی دانسته می شود که ارواح به محل دفن بدن و قبر خود علاقه مندند.
توضیح مطلب آنکه : روح سالها با بدن بوده و به وسیله آن کارها انجام داده، #معرفت ها و دانش ها کسب کرده، بندگی ها نموده و کارهای نیک کرده است و در برابر، خدمتها به آن بدن نموده و در #تربیت و تدبیر آن رنجها برده است. از اینجاست که محققین گفته اند علاقه نفس با بدن علاقه عاشق و معشوق است.
بنابراین، #پس_از_مرگ که از بدن فاصله می گیرد از آن قطع علاقه کلی نخواهد کرد و هرجا بدن باشد به آن محل بخصوص نظر دارد؛ پس اگر ببیند آن محل زباله دانی یا محل گناه و کثافت کاری شده سخت رنجیده می شود و مباشرین این زشتکاری را نفرین می نماید و شکی نیست که نفرین ارواح مؤثر است ، چنانچه در این داستان گفته شد آنهایی که در آن خانه ساکن می شدند چه نکبتهایی به آنها می رسید و به خیال فاسد خود می گفتند خانه بدقدم است .
ولی اگر کسی قبر را نظیف کند و نزد آن اعمال شایسته از قبیل #تلاوت_قرآن انجام دهد شاد می شوند و برایش #دعا می کنند چنانچه درباره سید مزبور گفته شد که به #برکت زیارت و قرائت قرآن نزد آن قبر، چه گشایشها که برایش شد.
آنگاه امام عليه السلام در ششمين وصف اين برادر الهى مىفرمايد: «هيچ كَس را نسبت به كارى كه انجام داده، در آنجا كه امكان داشت عذرى داشته باشد ملامت نمىكرد تا عذر او را بشنود»؛ (وَ كَانَ لا يَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ)
به يقين شتاب كردن در ملامتِ افراد كار عاقلانهاى نيست. چه بسا براى كار خلافى كه انجام دادهاند عذرى داشتهاند كه اگر انسان آن عذر را بشنود آنها را معذور مىدارد و از ملامتى كه قبلاً كرده پشيمان مىشود و ناچار از عذرخواهى مىگردد؛ بنابراين چرا عجله كند و پيش از شنيدن عذر طرف، زبان به ملامت و سرزنش او بگشايد.
به خصوص اگر اين گونه مسائل در مورد افراد عالم و عاقل و فهميده باشد كه احتياط كردن بسيار سزاوارتر است.
#قرآن_مجيد در داستان #حضرت_خضر و موسى عليهماالسلام در سورۀ «كهف»، صحنههايى از اين مطلب را نشان داده كه موسى عليه السلام در قضاوت عجله مىكرد و خضر سلام الله علیه را بر كارش سرزنش مىنمود؛ اما هنگامى كه عذر او را شنيد دانست كه آنچه انجام داده، حق و به فرمان خدا بوده است.
سپس در هشتمين وصف مىفرمايد: «همواره سخنى مىگفت كه خود انجام مىداد و چيزى را كه انجام نمىداد نمىگفت»؛ (وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَ لا يَقُولُ مَا لا يَفْعَلُ)
اين جمله شبيه چيزى است كه از امام عليه السلام در جاى ديگر نقل شده و فرموده است: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا وَ لا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا؛ اى مردم به خدا سوگند من شما را دعوت به اطاعتى (نسبت به اوامر الهى) نمىكنم جز اينكه خودم پيش از شما آن را انجام مىدهم و شما را از معصيتى نهى نمىكنم جز اينكه خودم قبلاً آن را ترك مىگويم».
#قرآن_مجيد نيز شاهد اين مدعاست آنجا كه به زبان سرزنش و توبيخ مىگويد: «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مٰا لاٰ تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اَللّٰهِ أَنْ تَقُولُوا مٰا لاٰ تَفْعَلُونَ» ؛ اى كسانى كه #ايمان آوردهايد! چرا سخنى مىگوييد كه عمل نمىكنيد؟! اين كار مايۀ خشم عظيم خداوند است كه سخنى بگوييد و عمل ننماييد».
بعضى از شارحان نهج البلاغه تفسير ديگرى براى اين جملۀ امام عليه السلام دارند و مىگويند: منظور اين است كه همواره قولى مىدهد كه به آن قول عمل مىكند نه اينكه به مردم قول دهد و بعداً عمل نكند؛ ولى تفسير اوّل مناسبتر به نظر مىرسد.
📣 خط حزبالله ۴۰۳ | اتصال الهی حسین(علیهالسلام)
🔸خط حزبالله به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی، بیانات منتشر نشده سال ۱۳۶۴ رهبر انقلاب درباره جایگاه و نقش دعا در #قیام_امام_حسین(علیهالسلام) را برای نخستین بار منتشر کرده است.
📝 گزارش هفته این شماره خطحزبالله با عنوان «بازی شکستخورده اسلامستیزی غربی» به این پرسش پاسخ داده است که علیرغم اقدامات تلخ و توطئهآمیز جسارت به مقدسات، چرا حرمت و شوکت #قرآن_مجید بیشتر و انوار هدایت آن درخشانتر خواهد شد؟
🌷 شماره این هفته خط حزبالله به روح مطهر شهیدان مأمور پلیس راه، استواریکم رضا اسماعیلی، استواریکم محمد رضا شیخی، استواریکم حسن وحیدی و ستوان یکم مهدی اللهپور، تقدیم میشود.
📥 نسخه PDF👇
هدایت شده از تلاوت
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟 قرآنی با کتابتی اعجازگونه
💫 تناظر حروف سطرهای متناظر در هر صفحه!
🖋 کاتب: ابوالقاسم خوانساری
📖 هر صفحه از این مصحف شریف دارای ۱۱ سطر است؛ که حرف ابتدای سطر اول هر صفحه با حرف ابتدای سطر آخر همان صفحه، یکسان است و همچنین در بقیه سطور هر صفحه نیز دقیقا چنین تناظری وجود دارد؛ یعنی تناظر حرف اول سطر دوم با سطر دهم، سطر سوم با سطر نهم و ....
✒️ این #مصحف_شریف در سال ۱۳۲۲ هجری قمری کتابت شده است.
[ كتب ابوالقاسم الخوانساری مصحفا سنة 1322 هـ، يتميز بتناظر الحرف الأول من السطر الأول مع الحرف الأول من السطر الأخير، و هكذا الأحرف الأولى في الأسطر الأخرى التالية، و هذا يحتاج لمهارة و دقة و تحكم عالي بالخط؛
طبع هذا المصحف في سوريا عام 1413 هـ.]
#قرآن_مجید
╭═══════๛- - - ┅╮
│✨ @Nafaahat
╰๛- - - - -