eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
29.9هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔄 ┅═✾ ترجمه ✾═┅┄┈ 🗓 نوشته اند كه امام اين سخنرانى را 5 روز پس از بدست گرفتن قدرت سياسى كشور در آخر ذى الحجّه سال 35هجرى ايراد فرمودند: 🏷 ويژگى هاى (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) 💫 تا اينكه خدا محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را برانگيخت، گواهى دهنده، بشارت دهنده، هشدار دهنده. پيامبرى كه بهترين آفريدگان در خردسالى و در سنّ پيرى نجيب ترين و بزرگوارترين مردم بود، اخلاقش از همه پاكان، پاك تر و باران كَرَمش از هر چيزى با دوامتر بود. 🚨 هشدار از آينده تلخ فرزندان اميّه ◾️شما اى فرزندان اميّه؛ زمانى از لذّت و شيرينى دنيا بهره مند شُديد و از پستان آن نوشيديد كه افسارش رها و بند جهازش محكم نبود (در حكومت عثمان)، تا آنجا كه حرام دنيا، نزد گروهى چونان ميوه درخت سدر بى خار، آسان و حلال آن، دشوار و غير ممكن شد. به خدا سوگند، دنيايى كه در دست شماست چونان سايه اى است گسترده كه زود به سر آمدِ خود نزديك مى شود. امروز زمين براى شما خالى و گسترده و دستهايتان براى انجام هر رفتار نادرستى، باز و دست هاى رهبران واقعى بسته است. شمشير شما بر آنان مسلط و شمشير آنان از شما باز گرفته شده است. آگاه باشيد هر خونى، خونخواهى دارد و هر حقى را جستجوگرى است. انتقام گيرنده خون هاى ما، چونان حاكمى است كه براى خود داورى كند و او خداوندى است كه از گرفتن كسى ناتوان نگردد و كسى از پنجه او نمى تواند بگريزد. اى فرزندان اميّه؛ سوگند به خدا زود باشد كه اين خلافت و دولت را در دست ديگران و در خانه دشمنان خود بنگريد، آگاه باشيد بيناترين چشمها آن است كه در دل نيكى ها نفوذ كند و شنواترين گوش ها آن كه پندها و تذكّرات سودمند را در خود جاى دهد. 🏷 اندرزهاى جاودانه، و توجه دادن مردم به عليهم السّلام 📜 اى مردم؛ چراغ دل را از نور گفتار گوينده ی با عمل روشن سازيد و ظرف هاى جان را از آبِ زلال چشمه هايى كه از آلودگى ها پاك است پر نماييد. اى بندگان خدا؛ به نادانى هاى خود تكيه نكنيد و تسليم هواى نفس خويش نباشيد، كه چنين كسى بر لبه پرتگاه قرار دارد و بار سنگين هلاكت و فساد را بر دوش مى كشد و از جايى به جاى ديگر مى برد، تا آنچه را كه ناچسب است بچسباند و آنچه را كه دور مى نمايد نزديك جلوه دهد. خدا را، مبادا شكايت نزد كسى بَريد كه نمى تواند آن را بر طرف سازد و توان گره گشايى از كارتان ندارد. همانا بر امام واجب نيست جز آنچه را كه خدا امر فرمايد و آن، كوتاهى نكردن در پند و ، تلاش در خير خواهى، زنده نگهداشتن سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، جارى ساختن حدود الهى بر مُجرمان ، رساندن سهم هاى به طبقات مردم، است. پس در فراگيرى علم و دانش پيش از آن كه درختش بخشكد تلاش كنيد و پيش از آن كه به خود مشغول گرديد از معدن علوم ( عليهم السّلام)، دانش استخراج كنيد. مردم را از حرام و منكرات باز داريد و خود هم مرتكب نشويد، زيرا دستور داده شُديد كه ابتدا خود محرّمات را ترك کنید و سپس، مردم را باز داريد. 🌐 @Mabaheeth
🔄 ┅═✾ ترجمه ✾═┅┄┈ 🔥 ... و امّا گنه كاران را در بدترين منزلگاه در آورد و دست و پاى آنها را با غُل و زنجير به گردنشان در آويزد، چنانكه سرهايشان به پاها نزديك گردد، جامه هاى آتشين بر بدنشان پوشاند و در عذابى كه حرارتِ آتش آن بسيار شديد و بر روى آنها بسته و صداى شعله ها هراس انگيز است قرار دهد. ☄️ جايگاهى كه هرگز از آن خارج نگردند و براى اسيران آن غرامتى نپذيرند و زنجيرهاى آن گسسته نمى شود، مدّتى براى عذاب آن تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سر آمدى تا فرا رسد. 🏷 پارسايى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) 💫 (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) دنيا را كوچك شمرد و در چشم ديگران آن را ناچيز جلوه داد. آن را خوار مى شمرد و در نزد ديگران خوار و بى مقدار معرّفى فرمود و مى دانست كه خداوند براى احترام به ارزش او، دنيا را از او دور ساخت و آن را براى ناچيز بودنش به ديگران بخشيد. پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از جان و دل به دنيا پشت كرد و ياد آن را در دلش ميراند. دوست مى داشت كه زينت هاى دنيا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيّه نسازد، يا اقامت در آن را آرزو نكند و براى احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد و امّت اسلامى را با هاى لازم كرد و با بشارت ها، مردم را به سوى فراخواند و از آتش جهنّم پرهيز داد. 🏷 ويژگيهاى عليهم السّلام ✨ ما از درخت سرسبزِ رسالتيم و از جايگاه رسالت و محل آمد و شُدِ فرشتگان برخاستيم. ما معدنهاى دانش و چشمه سارهاى حكمت الهى هستيم. ياران و دوستان ما در رحمت پروردگارند و دشمنان و كينه توزان ما، در انتظار كيفر و لعنت خداوند به سر مى برند. 📖 @Mabaheeth
💢 مدظله العالی به سران برخی از کشورهای اسلامی 📜 نصیحت به سران برخی کشورهای مسلمان را وظیفه میدانیم. ◾️دولتمردانی که به جای تکیه به برادر مسلمان خود، به آغوش دشمن پناه میبرند و برای سود شخصی چند روزه، تحقیر و زورگویی دشمن را تحمّل میکنند و چوب حراج به عزّت و استقلال ملّت خود میزنند ــ آنان که بقاء رژیم غاصب و ظالم صهیونیست را میپذیرند و پنهان و آشکار دست دوستی به آنان میدهند ــ اینان را نصیحت میکنیم و از پیامدهای تلخ این رفتار بر حذر میداریم. 🌐 @mabaheeth 🌐 @Efshagari2020
🗓️ به بهانه ۶ فروردین 📝 | وقتی امام آرزوی کرد! 📄 متن کامل پیام حضرت امام ره در عزل منتظری: بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای منتظری! با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست ها و از کانال آنها به می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌ هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل من بودید چند می‌کنم دیگر خود دانید: 1⃣ سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. 2⃣ از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 3⃣ دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4⃣ نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. ▪️و الله قسم، من از ابتدا با شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. ▪️و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. ▪️و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. 🔹 سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. 📻 من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر های دیکته شده که این روزها، رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. 🤲 از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام. یکشنبه ۶۸/۱/۶ روح‌الله الموسوی الخمینی 📝 @kermanbidar 🌐 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مروری بر انگاره‌های دیپلماتیک غلط و نقدهای صریح بر آن سخنگوی محرمانه‌های روحانیست! ⭕️ چطور با وجود تذکرات فراوان و مهم اسلامی، پیاپی از خطوط قرمز عبور کرد؟ ▫️ مدظله العالی: مذاکره با آمریکا، یعنی و تسلط! مذاکره یعنی معامله، دادوستد؛ ولی علیه السلام کرد نه . آیا علیه السلام به زبیر و امام حسین علیه السلام به عمر سعد چیزی به نام حکومت و منافع مردم به آنها وعده داد؟ با آمریکا ممنوع است؛ بخاطر ضررهای بی‌شماری که دارد و منفعتی که اصلأ ندارد. 📢 @rozaneebefarda 🌐 @Mabaheeth
🔴 💠مردان دوست دارند که را به تنهایی حل کنند. 💠 اگر مشکلی را می‌کنند یعنی هستند به تنهایی موضوع را حل کنند و خود را برای حل آن می‌دانند. 💠 پس کتمان برخی مشکلات یا مسائل توسط آنها نشانه به شما نیست. 💠 آنها در صورت لزوم با شما در میان می‌گذارند. وظیفه شما خانمها این است که بعد از مطلع شدن، مرد را نکنید و حتی احساس درونی او را نمایید. مثلا بگویید: من مطمئنم که قادر هستی این مشکل را حل کنی! 💠 با یکدیگر و آگاهی از تفاوتهای روحی و شخصیتی یکدیگر، مانع ایجاد بگو مگو و لفظی شویم!
48 - اندرزی عجیب مخلص در ولایت اهل بیت علیهم‌السلام : جناب آقامیرزا ابوالقاسم عطار تهرانی - سلمه اللّه - نقل نمود از عالم بزرگوار مرحوم حاج شیخ عبدالنبی نوری که از جمله تلامیذ حکیم الهی مرحوم حاج ملاهادی سبزواری بوده است در سال آخر عمر مرحوم حاجی، روزی شخصی در مجلس درس ایشان آمد و خبر داد که در قبرستان، شخصی پیدا شده و نصف بدنش در قبر است و نصف دیگر بیرون و دائما نظرش به آسمان است و هرچه بچه ها مزاحمش می شوند به آنها اعتنایی نمی کند . مرحوم حاجی گفتند خودم باید او را ملاقات کنم، چون مرحوم حاجی او را دید بسیار تعجب کرد نزدیکش رفت دید به ایشان هم اعتنایی نمی کند . مرحوم حاجی گفتند تو کیستی و چکاره ای من تو را دیوانه نمی بینم از آن طرف رفتارت هم عاقلانه نیست؟ در جواب ایشان گفت من شخص نادان بی خبری هستم، تنها دو چیز را یقین کرده و باور دارم : یکی آنکه : دانسته ام که مرا و این عالم را خالقی است عظیم الشأن که باید در شناختن و بندگی او کوتاهی نکنم . دوم آنکه : دانسته ام در این عالم نمی مانم و به عالم دیگر خواهم رفت و نمی دانم وضع من در آن عالم چگونه خواهد بود. جناب حاجی ! من از این دو علم بیچاره و پریشانحال شده ام، به طوری که مردم مرا دیوانه می پندارند. شما که خود را عالم مسلمانان می دانید و این همه علم دارید چرا ذره ای درد ندارید و بی باکید و در فکر نیستید ؟ ! این اندرز مانند تیری بود که بر دل مرحوم حاجی نشست، برگشت در حالی که دگرگون شده بود و کمی از عمرش که مانده بود دائما در فکر سفر آخرت و تحصیل توشه این راه پرخطر بود تا از دنیا رفت . هرکَس در هر مقامی که باشد محتاج شنیدن و است ؛ زیرا اگر نسبت به آنچه می شنود دانا باشد ، آن موعظه برایش تذکّر یعنی یادآوری است چون انسان فراموشکار است و همیشه محتاج به یادآوریست و اگر جاهل باشد، اندرز برایش دانش و کسب است . از اینجاست که در قرآن مجید وظیفه هر مسلمانی را خیرخواهی و اندرز به دیگران قرار داده و فرموده : ( وَ تَوا صَوْا بِالْحَقِّ وَتَوا صَوْا بِالصْبرِ )¹ چنانچه اندرز به دیگری لازم و مورد امر خداوند است، استماع اندرز و پذیرفتن آن هم لازم است؛ زیرا امر به موعظه کردن برای شنیدن و پذیرفتن و بدان عمل کردن است و لذا مکرر در قرآن مجید می فرماید : ( فَهَلْ مِنْ مَدَّکِر ؛ آیا کسی هست اندرزهای الهی را بشنود و بپذیرد ). ضمنا باید دانست که موعظه بی اثر نخواهد بود و در شنونده اثری می گذارد هرچند اثر آنی و جزئی باشد و باید از حضور در مجالس وعظ و استماع موعظه از هرکس که باشد مضایقه نکرد . از مسلمه منقولست که گفت بامدادی به خانه عمر بن عبدالعزیز رفتم در اندرونی که پس از نماز صبح آنجا تنها بود کنیزکی آمد و قدری خرما آورد پس قدری از آن برداشت و گفت ای مسلمه ! اگر مردی این را بخورد و آبی بر سر آن بیاشامد او را بس باشد؟ گفتم نمی دانم . پس پاره بیشتری از آن برداشت و گفت این چه ؟ گفتم بلی این کافی است و کمتر از این نیز چنانچه اگر این را بخورد تا شب باکی ندارد که هیچ طعام دیگر نچشد. گفت پس برای چه آدمی به رود؟ یعنی انسانی که کفی خرما و آبی، او را در روز کافی است برای چه در طلب مال دنیا حرص زند و از محرمات الهی پرهیز نکند تا به جهنم برود . مسلمه گوید : هیچ وعظی در من چنین کارگر نشد . غرض آنکه آدمی نمی داند که کدام سخن در او خواهد گرفت، مسلمه بسیار موعظه شنیده بود؛ اما هیچ‌یک در او چنان نگرفته بود که این . و نیز مشهور است و در بعض تفاسیر هم نوشته شده که ( فضیل عیاض ) مدتی از عمرش در طغیان و عصیان بود تا شبی به قصد دستبرد به قافله، حرکت می کرده و قافله را تعقیب می نموده، ناگاه صدای خواننده قرآن به گوشش می خورد که این آیه را می خواند : ( اَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا اَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِاللَّهِ )² یعنی : ( آیا نرسیده وقت آنکه کسانی که آورده اند دلشان برای یاد خدا خاشع شود ) . فوراً آیه شریفه دلش را بیدار کرد و گفت بلی وقتش رسیده از همان راه برگشت و کامله نمود و ادای حقوق کرد و هرکس بر او حقی داشت او را از خود راضی ساخت و بالأخره از خوبان روزگار شد . و نیز منقول است که شخصی از ثروتمندان بر واعظی گذشت که می گفت : ( عجبتُ مِن ضعیفٍ یعصی قویّاً ؛ یعنی در شگفتم از بنده ناتوانی که مخالفت می کند امر خدای توانا را ) . این سخن در او اثر کرد و تمام گناهان را ترک نمود و رو به خیر آورد تا یکی از خوبان روزگار شد. شاید او بسیار کلمات موعظه و شنیده بود؛ اما نجات کلی و بیداری او را خداوند در این کلمه قرار داده بود. ------------------------------------------------- 1- سوره عصر،آیه 3. 2- سوره حدید، آیه 16
68 - نجات از هلاکت و نیز مرحوم خلوصی مزبور نقل می کرد در سی سال قبل (تقریباً) پیرمرد صالحی که از بستگانش بود (و بنده نام او را فراموش کرده ام) که می گفت در سن جوانیم یکی از بستگانم که خانه اش دروازه اصفهان بود، شب جمعه مجلس عروسی داشت و مرا هم دعوت نمود. من به جهت اجابت نموده و رفتم. دیدم مطرب یهودی آمد و سرگرم خوانندگی و نواختن با آلات موسیقی شدند. چون این منظره و بعضی فسقهای دیگر دیدم سخت ناراحت شدم و آنچه آنها را نهی کردم و نصیحت نمودم فایده نبخشید و راه فرار هم نداشتم؛ زیرا خانه ام دروازه کازرون بود و مسافت زیاد و در آن ساعت از شب هم عبور و مرور در داخل شهر قدغن بود. به ناچار در غرفه خالی که در آن منزل بود، داخل شده درها را بستم و چون شب جمعه بود مشغول و و با پروردگار شدم. در اواخر شب که صداها خاموش و همه خسته و خوابیده بودند، زمین لرزه شدیدی شد به طوری که وحشت زده درب غرفه را از فضای خانه باز کردم که ببینم چه شده. در همان حال درخت وسط خانه به واسطه زلزله رو به غرفه مایل شد به طوری که شاخه اش به دست من رسید. از وحشت😲 دستم را به شاخه درخت محکم کردم، درخت به جای خود برگشت و تا پایم از غرفه جدا شد همراه شاخه درخت به وسط فضا رسیدم بلافاصله تمام عمارتهای خانه منهدم گردید به طوری که جز من، یک نفر از اهل خانه سالم نماند. در آن حال به فکر خانه و اهلم افتادم ، گفتم بروم ببینم بر سر آنها چه آمده وقتی که از درخت پایین آمدم و رو به خانه آوردم تمام خانه ها و دکانهایی که درمسیر من تا دروازه کازرون بود تماماً منهدم شده بود. این داستان دو چیز به ما می آموزد یکی اینکه هرگاه بلایی بر جمعی گنهکار برسد اگر در بینشان کسی باشد که به یاد خدا بوده و آنها را می کرده و چون از او نشنیدند از ایشان جدا شده آن بلا به او نخواهد رسید و خدا او را نجات خواهد بخشید چنانچه در سوره اعراف، راجع به هلاکت اصحاب سَبت می فرماید : اَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ ¹. دیگر آنکه هیچگاه نباید اهل معصیت با خاطر و بی باکی با هوسرانی و انواع آلودگیها گلاویز شوند ؛ زیرا ممکن است قهر الهی به آنها برسد و در همان حالت به بلاهای خاص یا بلاهای عمومی دچار شوند و باب هم بر آنها بسته شود چنانچه در قرآن مجید می فرماید: ( آیا ایمن شدند اهل قریه ها که ایشان را عذاب ما در شب بیاید در حالی که خواب باشند، آیا ایمن شدند اهل قریه ها که عذاب ما ایشان را در روز بیاید در حالی که سرگرم لهو باشند ² . و در باب رسیدن بلاهای عمومی ناگهان مانند زمین لرزه داستانهایی است فراموش نشدنی مانند آنچه در این داستان نقل شد و ظاهرا همان زلزله ای است که در فارسنامه ناصری ، صفحه 308 می نویسد در شب بیست و پنجم ماه رجب ، سنه 1269 مطابق پانزدهم اردیبهشت، یک ساعت پیش از طلوع صبح صادق در شهر شیراز زلزله شدید آمد و چند صد خانه را ویران و چندین هزار را شکسته نمود و چندین هزار نفر در زیر عمارت خرابه بماندند و بمردند و بیشتر مساجد و مدارس خراب گشت و عموما محتاج به تعمیر گردید . و در صفحه 268 می نویسد : و در سال 1237 وبای عام از بلاد چین و هندوستان به ممالک ایران سرایت نمود و از شهر شیراز شش هزار نفر در ظرف مدت پنج شش روز در خوابگاه عدم خفتند . و در شوال 1239 زلزله شدیدی در قصبه کازرون آمد و بعد از چند شب در وقت بین الطلوعین زلزله شدیدتر در شهر شیراز حادث گردید که بیشتر عمارات قدیم و جدید از مساجد و مدارس و بقاع و خانه ها ( عالیها سافلها ) شد و چون وقت اواخر بهار و تمام مردم یا در صحن خانه یا بر پشت بام بودند زیاده از چندین هزارنفر تلف نگشتند و بعد از چند روز دیگر زلزله ای در شیراز آمد لکن خفیف تر از زلزله اول اما به سبب وحشت از زلزله اول، هرکس بر پشت بام بود خود را به زیر انداخت و اعضای او در هم شکست . هنوز هستند پیرمردهای محترمی که درست در خاطر دارند و نقل می کنند که در سنه 1322 قمری یعنی تقریبا هفتاد سال قبل، اهالی شیراز گرفتار وبای سختی شدند و مانند فصل خزان که برگ از درخت می ریزد ، در کوچه و بازار و خانه ها اشخاص وبا زده می افتادند و جنازه ها روی زمین افتاده بود به طوری که سالمها به دفن آنها نمی رسیدند . --------------------------------------------- 1- اَ فَأَمِنَ اَهْلُ الْقُری اَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتاً وَ هُمْ نائِمُونَ اَوَ أَمِنَ اَهْلُ الْقُری اَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْْسُنا ضُحًی وَ هُمْ یَلْعَبُونَ. (سوره اعراف ، آیه 95 و 96). 2- سوره اعراف ، آیه 165.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت های جناب آقا عباس کیشوانه ای که حدود ۴۵۰ سال است نسل در نسل کلید دار حرم آقا ابوالفضل العباس علیه‌السلام هستند. ببینید چه زیبایی دارند. تا آخر بشنوید و اگر خیر دنیا آخرت میخواهید این دو عملی که میگن فراموش نکنید... عجّل تعالی فرجه الشریف [ نماز + تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام + ۱۰۰ مرتبه صلوات ] ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
┅═ ۶۳ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅ ❒ مثل ماهي! ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ 🐟 ماهي بيچاره گذارش به كنار ساحل مي افتد، كرمي 🪱 معلق مي بيند و غافل از آن كه در پس آن قلابي 🎣 تيز در كمين نشسته است، با چه حرص و شتاب و ولعي شتابان به سراغ آن مي رود و آن را به دهان مي كشد و همين كه از دريا بالا آمد، چه لرزه اي بر اندام او مي افتد. تازه مي فهمد چه داده و چه گرفته است. آنچه داد درياست و آنچه گرفت، يك كرم، آن هم مرده و فرو نبرده! حال قصه يوسف(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) يك چنين معامله اي را به نمايش مي گذارد، و از مردمي ياد مي كند كه يوسف(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) را دادند و در عوض درهمي چند گرفتند. آنان يوسف را فروختند به بهايي اندك يعني درهمي 🪙 چند. و آنان نسبت به يوسف بي رغبت بودند. البته چنين معامله اي براي ما نبايد جاي هيچ شگفتي داشته باشد، چون در حقيقت اين داستان داستان ما نيز بوده و هست. «بشنويد اي دوستان اين داستان خود حقيقت نقد حال ماست آن» به قول مولانا اگر باور نمي داري سري به بازار شهر بزن تا با چشم خود و به عيان چنين معامله اي را بارها و بارها ببيني. «در شهر ما نك احمقي خوش مي فروشد يوسفي باور نمي داري ز من، بازار شو، بازار شو» با اين تفاوت كه آن ها يوسف را فروختند و ما خداي يوسف را. چون وقتي كسي به 🤥، جنسي كه ده تومان ارزش دارد را به يازده تومان مي فروشد، او خدا را به يك تومان داده است، پس باز هم به فروشندگان يوسف! اين است كه حافظ خيرخواهانه مي كرد و مي گفت: «يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد آن كه يوسف به زر ناسره بفروخته بود» ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت های جناب آقا عباس کیشوانه ای که حدود ۴۵۰ سال است نسل در نسل کلید دار حرم آقا ابوالفضل العباس علیه‌السلام هستند. ببینید چه زیبایی دارند. تا آخر بشنوید و اگر خیر دنیا آخرت میخواهید این دو عملی که میگن فراموش نکنید... عجّل تعالی فرجه الشریف [ نماز + تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام + ۱۰۰ مرتبه صلوات ] ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت های جناب آقا عباس کیشوانه ای که حدود ۴۵۰ سال است نسل در نسل کلید دار حرم آقا ابوالفضل العباس علیه‌السلام هستند. ببینید چه زیبایی دارند. تا آخر بشنوید و اگر خیر دنیا آخرت میخواهید این دو عملی که میگن فراموش نکنید... عجّل تعالی فرجه الشریف [ نماز + تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام + ۱۰۰ مرتبه صلوات ] ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────