فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰شرط خدایی بودن
🔺حضرت آیتالله خامنهای: اگر چنانچه یک انسان مسلمان، یک بخشی از زندگیاش را برای خدا قرار داد و در راه خدا قرار داد و دیگر بخشها را نه، این انسان صددرصد یک انسان خدایی و توحیدی نیست. شرط خدایی بودن به طور کامل این است که دربست و بهطور کامل همهی نمودهای زندگی این انسان در راه خدا و برای خدا باشد. از جمله همسر گرفتن و از جمله فرزنددار شدن، از جمله آیندهی این فرزندان.
⬅️بیانات در مراسم قرائت خطبه عقد آقای مرتضی الویری. متن کامل این بیانات را از پیوند زیر بخوانید:
📩 https://khl.ink/f/48266
#روز_ازدواج
🌸 ۱۳۵۶/۰۱/۱۱
🌱 @Khamenei_Reyhaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاداش وساطت در ازدواج
امام صادق علیه السلام فرمودند: چهار نفر در قیامت مورد لطف و نظر پروردگار هستند:
1 . آن که چون طرف معامله پشیمان شود، معامله را برگرداند .
2 . کسی که غم از دلی بر گیرد .
3 . کسی که برده ای را آزاد کند.
4 . کسی که وساطت در ازدواج بی همسران را انجام دهد.
--------------------------------------
🛑 تقصیر ما و شماست
✅ یک آمریکایی فهمید که حقیقتاً ما کوتاهی کردیم، بیاییم قبول کنیم که مقصریم!
💭 خاطرهای آمریکایی
معلمی به نام آقای سید مهدی موسوی، تحصیل كرده آمریکا در ایالت اوهایو و تازه به وطن بازگشته بود.
ایشان می گفت: “یك روز در دانشگاه اعلام شد كه در ترم آینده مشاور اقتصادی رییس جمهوری سابق آمریكا -گمان می كنم ریچارد نیكسون - قرار است درسی را در این دانشگاه ارائه كند و حضور آن شخصیت نامدار و مشهور چنان اهمیتی داشت كه همه دانشجویان برای شركت در كلاس او صف بستند و ثبت نام كردند و اولین بار بود كه من دیدم برای چیزی صف تشكیل شده است.
🔸 در یكی از همان جلسات نخست به من خیره شد، شرقی بودنم از رنگ و رو پیدا بود لذا از نام و زادگاهم پرسید و بعد برای این كه معلومات خود را به رخ دانشجویان بكشد، قدری درباره شیعیان سخن گفت، ولی در سخن خود قدری از امام علی علیهالسلام با لحن نامهربانانه و نادرستی یاد كرد.
🔴 این موضوع بر من گران آمد و برای آگاه كردن او ترجمه انگلیسی نهجالبلاغه را تهیه و به منشی دفتر اساتید سپردم تا هدیه مرا برساند.
🔹 در جلسات بعد دیگر #فرصت گفت و گویی پیش نیامد و تصور كردم كه یا كتاب نرسیده و یا از كارم ناراحت شده و به همین دلیل تقریبا موضوع را فراموش كردم.
🔹 روزی از روزهای آخر ترم نام من برای مراجعه به دفتر اساتید و ملاقات با همان شخصیت مهم و مشهور از بلندگو اعلام شد، با دلهره و نگرانی به دفتر اساتید رفته، وارد اتاقش شدم با دیدن ناراحتی و چهره درهم رفتهاش بیشتر ترسیدم.
روزنامه ای به طرفم گرفت و گفت می بینی؟ نگاه كن! وقتی به تیتر درشت روزنامه نگاه كردم خبر و تصویر دردناك خودسوزی یك جوان را در وسط خیابان دیدم.
او در حالی كه با عصبانیت قدم می زد گفت:
😡 می دانی علت درماندگی و بیچارگی این جوانان آمریكایی چیست؟ بعد به جریانات اجتماعی رایج و فعال آن روزها مانند هیپی گری و موسیقی های اعتراضی و آسیب های اخلاقی اشاره كرد و سپس ادامه داد:
🔻 همه اینها به خاطر تقصیر و كوتاهی شماست!
من با اضطراب سخن او را می شنیدم و با خود می گفتم: خدایا، چه چیزی در این كتاب دیده و خوانده كه چنین برافروخته و آشفته است؟
او سپس از نهج البلاغه یاد كرد و گفت: از وقتی هدیه تو به دستم رسیده در حال #مطالعه آن هستم و مخصوصا فرمان علی بن ابیطالب به مالك اشتر را كپی گرفته ام و هر روز می خوانم و عبارات آن را هنگام نوشیدن قهوه صبحانه مرور می كنم تا جایی كه همسرم كنجكاو شده و می پرسد این چه چیزی است كه این قدر تو را به خود مشغول كرده است؟
بعد هم شگفتی و اعجاب خود را بیان كرد و گفت: من معتقدم اگر امروز همه نخبگان سیاسی و حقوقدانان و مدیران جمع شوند تا نظام نامه ای برای اداره حكومت بنویسند، نمی توانند چنین منشوری را تدوین كنند كه قرنها پیش نگاشته شده است!
دوباره به روزنامه روی میز اشاره كرد و گفت: می دانی درد امثال این جوان كه زندگی شان به نابودی می رسد چیست؟
آنها نهجالبلاغه را نمی شناسند.
آری، تقصیر شماست كه علی را برای خود نگهداشته اید و پیام علی را به این جوانان نرسانده اید!
دلیل آشوب و پریشانی در خیابانهای آمریكا، محرومیت این مردم از پیام جهان ساز و انسان پرور نهج البلاغه است.”
و اما جشنواره “باران غدیر” در تهران میزبان مرحوم پروفسور دهرمندرنات نویسنده و شاعر برجسته هندی بود...
🔻پیرمرد هندو در حالی كه بغض كرده بود و قطرات اشك در چشمانش حلقه زده بود از مظلومیت علی بن ابی طالب علیه السلام یاد كرد و با اشاره به مشكلات گوناگون اجتماعی در كشورهای مختلف جهان گفت: “شما در معرفی امام علی علیهالسلام و نهج البلاغه موفق نبوده اید!
باید پیام های امام علی علیهالسلام را چون سیم كشی برق و لوله كشی آب به دسترس یكایك انسانها در كشورها و جوامع مختلف رساند !
📖 #عید_غدیر فرصتی است تا به عشق امیرالمومنین علیه السلام کاری برای نهجالبلاغه کنیم.
نهج البلاغه | #نامه_ها
✉️ نامه 1 - نامه به مردم كوفه قبل از نبرد جمل
________________________
📄 و من كتاب له عليهالسلام إلى أهل الكوفة عند مسيره من المدينة إلى البصرة مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ إِلَى أَهْلِ اَلْكُوفَةِ جَبْهَةِ اَلْأَنْصَارِ وَ سَنَامِ اَلْعَرَبِ
از بندۀ خدا، على اميرمؤمنان، به مردم كوفه، كه در ميان انصار پايهاى ارزشمند، و در عرب مقامى والا دارند.
📃 أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُخْبِرُكُمْ عَنْ أَمْرِ عُثْمَانَ حَتَّى يَكُونَ سَمْعُهُ كَعِيَانِهِ إِنَّ اَلنَّاسَ طَعَنُوا عَلَيْهِ فَكُنْتُ رَجُلاً مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ أُكْثِرُ اِسْتِعْتَابَهُ وَ أُقِلُّ عِتَابَهُ وَ كَانَ طَلْحَةُ وَ اَلزُّبَيْرُ أَهْوَنُ سَيْرِهِمَا فِيهِ اَلْوَجِيفُ وَ أَرْفَقُ حِدَائِهِمَا اَلْعَنِيفُ
پس از ستايش پروردگار! همانا شما را از كار عثمان چنان آگاهى دهم كه شنيدن آن چونان ديدن باشد، مردم بر عثمان عيب گرفتند، و من تنها كسى از مهاجران بودم كه او را به جلب رضايت مردم واداشته، و كمتر به سرزنش او زبان گشودم؛ امّا طلحه و زبير، آسانترين كارشان آن بود كه بر او يورش برند، و او را برنجانند، و ناتوانش سازند.
📃 وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ وَ بَايَعَنِي اَلنَّاسُ غَيْرَ مُسْتَكْرَهِينَ وَ لاَ مُجْبَرِينَ بَلْ طَائِعِينَ مُخَيَّرِينَ
عايشه نيز ناگهان بر او خشم گرفت، عدّهاى به تنگ آمده او را كشتند، آنگاه مردم بدون اكراه و اجبار، با من بيعت كردند.
📃 وَ اِعْلَمُوا أَنَّ دَارَ اَلْهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ بِأَهْلِهَا وَ قَلَعُوا بِهَا وَ جَاشَتْ جَيْشَ اَلْمِرْجَلِ وَ قَامَتِ اَلْفِتْنَةُ عَلَى اَلْقُطْبِ فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِيرِكُمْ وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّكُمْ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
آگاه باشيد! مدينه مردم را يك پارچه بيرون راند و مردم نيز براى سركوبى آشوب از او فاصله گرفتند. ديگر حوادث آشوب به جوش آمد و فتنهها بر پايههاى خود ايستاد؛ پس به سوى فرمانده خود بشتابيد، و در جهاد با دشمن بر يكديگر پيشى گيريد، به خواست خداى عزيز و بزرگ.
از نامههاى آن حضرت عليه السَّلام است باهل كوفه در بين راه هنگاميكه از مدينه (براى جنگ با طلحه و زبير و پيروانشان) ببصره مىرفت (چون به ماء العذيب رسيد اين نامه را براى اهل كوفه نوشت و آنان را از سبب كشته شدن عثمان آگاه ساخته بكمك و يارى خود طلبيد و آنرا بوسيلۀ حضرت #امام_حسن (علیه السلام) و عمّار ابن ياسر فرستاد):
از بندۀ خدا علىّ #اميرالمؤمنين بسوى اهل كوفه كه يارى كنندگان بزرگوار و از مهتران عرب مىباشند.
پس از حمد خدا و درود بر پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله)، من شما را از كار عثمان (و سبب كشته شدن او) آگاه مىسازم بطوريكه شنيدن آن مانند ديدن باشد (تا كسانى از اهل كوفه كه در آن واقعه نبودند مانند آنان باشند كه بودند و ديدند). مردم بعثمان (بر اثر كارهاى ناشايسته) زشتيهايش را نموده ناسزا گفتند و من مردى از هجرت كنندگان بودم كه (با پيغمبر اكرم از مكّه به مدينه براى صلح و آسايش آمده و از فتنه و فساد و خونريزى بيزار بوده دورى مىجستم، و) بسيار خواستار خوشنودى مردم از او بوده، و كمتر او را سرزنش مىنمودم (همواره او را پند و اندرز داده و بتغيير كردار دعوت مىكردم) و (لكن) آسانترين روش طلحه و زبير دربارۀ او تند روى و آهستهترين سوق دادنشان سخت راندن بود (هرگز او را نصيحت نكرده، بلكه هميشه درصدد بر پا نمودن #فتنه و تباهكارى بودند، از اينرو مردم را از دور و نزديك گرد آورده به كشتن او ترغيب مىنمودند، چنانكه زبير مىگفت: او را بكشيد كه دين شما را تغيير داده و عثمان هنگام محصور بودن در خانۀ خود مىگفت: واى بر طلحه كه او را چنين و چنان رعايت نمودم و اكنون در صدد ريختن خون من برآمده است) و ناگهان عائشه بىتأمّل و انديشه در بارۀ او خشمناك گرديد (براى اينكه عثمان #بيت_المال را به خويشاوندان خود اختصاص داد بر آشفت و مردم را به كشتنش وادار نمود و گفت: اقتلوا نعثلا، قتل اللّٰه نعثلا يعنى شيخ احمق و پير بىخرد را بكشيد خدا او را بكشد، و نعثل نام يهودىّ دراز ريشى بوده در مدينه كه عثمان را باو تشبيه نموده، روايت شده روزى عثمان بالاى منبر رفته و مسجد پر از جمعيّت بود، عائشه از پس پرده دست بيرون آورد و نعلين و پيراهن پيغمبر اكرم را بمردم نمود و گفت: اين كفش و پيراهن رسول خدا است كه هنوز كهنه نگشته و تو دين و سنّت او را تغيير دادى و سخنان درشت بيكديگر گفتند)؛ پس (طلحه و زبير و عائشه مردم را به كشتن او ترغيب نمودند، و) گروهى براى كشتنش آماده شده او را كشتند (بنا بر اين بايد از ايشان خونخواهى نمود، نه آنكه آنان در صدد خونخواهى بر آيند) و مردم بدون اكراه و اجبار از روى ميل و اختيار با من بيعت نمودند (پس سبب مخالفت طلحه و زبير و پيروانشان با من و بر پا نمودن فتنه و آشوب چيست؟!).
( و بدانيد (بر اثر فتنه انگيزى طلحه و زبير و عائشه) سراى هجرت (مدينه) از اهلش خالى گشته، و اهلش از آن دور شدند (من ناچار از آنجا خارج شدم) و مانند جوشيدن ديگ به جوش و خروش آمده (بسبب هرج و مرج، آرامش و آسايش آن از بين رفت) بر مدار (دين يعنى امام عليه السَّلام) تباهكارى رو آورد، پس بسوى سردار و پيشواى خود شتاب كنيد (او را كمك و يارى نمائيد) و براى جنگ با دشمنتان (طلحه و زبير و پيروانشان) بكوشيد اگر خدا بخواهد.
آن گاه امام عليه السلام چنين مىفرمايد: «اما بعد (پس از حمد و ثناى الهى) من از جريان كار عثمان شما را آگاه مىسازم، آنچنان كه شنيدنش همچون ديدنش باشد»؛
🤔 چرا امام عليه السلام در اين نامه قبل از هر چيز به سراغ ريشههاى حادثۀ قتل عثمان مىرود؟
👈 براى اينكه اين نامه در آستانۀ جنگ جمل براى مردم كوفه نوشته شد و مىدانيم بهانۀ شورشيان جمل (طلحه، زبير، عايشه و پيروانشان) مسألۀ خونخواهى عثمان بود و هر گاه امام عليه السلام اين مسأله را كاملا روشن مىساخت، مردم كوفه با درايت بيشترى به امام عليه السلام مىپيوستند. سپس افزود: «مردم بر او عيبها گرفتند و طعنه زدند»
تقريباً همۀ مورخان اسلام و عموم محققان نوشتهاند كه ايراد مردم بر عثمان عمدتاً دو چيز بود:
- تقسيم ناعادلانۀ بيت المال و بخشش بى حساب به اطرافيان و خويشاوندان خود
- و ديگر، سپردن پستهاى كليدى حكومت اسلامى به افراد ناصالح از ميان خويشاوندان و پيروانش.
آنگاه امام عليه السلام مىفرمايد: «من در اين ميان يكى از مهاجران بودم كه براى جلب رضايت عثمان (از طريق رضايت مردم از او و تغيير روشهاى نادرستش) نهايت كوشش را به خرج دادم و كمتر او را سرزنش كردم (مبادا مردم تحريك به قتل او شوند) ولى طلحه و زبير (خشونت در برابر او را به آخرين حد رساندند به گونهاى كه) آسانترين فشارى كه بر او وارد مىكردند مانند تند راندن شتر بود و نرمترين حُدىها، سخترين آن بود (آوازى كه شتر را به شتاب وا مىدارد و خسته مىكند) و از سوى عايشه نيز خشمى ناگهانى بود (كه مردم را سخت بر ضد عثمان شوراند) و به دنبال آن گروهى به تنگ آمدند و بر ضدّ او شوريدند و او را كشتند»
آن گاه مىفرمايد: «مردم بدون اكراه و اجبار بلكه با رغبت و اختيار با من بيعت نمودند»؛ (وَ بَايَعَنِي النَّاسُ غَيْرَ مُسْتَكْرَهِينَ وَ لَا مُجْبَرِينَ، بَلْ طَائِعِينَ مُخَيَّرِينَ).
در واقع امام عليه السلام در اين بيان كوتاه و پر معنا به سه نكته اشاره مىفرمايد تا مردم بتوانند به خوبى دربارۀ شورشيان جمل قضاوت كنند.
1. او از مدافعان عثمان بود و مىخواست او را به راه راست بر گرداند و آتش فتنه را خاموش كند.
2. طلحه و زبير از عاملان اصلى فتنه بودند. گر چه شورش جنبۀ عمومى و مردمى داشت ولى آنان نيز بر اين آتش مىدميدند و بر آن هيزم مىريختند و همچنين عايشه نيز با جملۀ كوتاهى كه در مسجد پيغمبر در حضور مهاجران و انصار به عثمان گفت، در حالى كه كفش و پيراهن پيغمبر را در دست گرفته بود، صدا زد: اى عثمان هنوز كفش و پيراهن پيغمبر كهنه نشده كه تو دين و سنّتش را دگرگون ساختى.
3. بيعتى كه با من شد (بر خلاف بيعت با خليفۀ اوّل، دوم و سوم) بيعتى عام و همگانى بود و هيچ كَس با فشار و اكراه با من بيعت نكرد.
به اين ترتيب امام عليه السلام حقيقت را روشن ساخت تا مردم بدانند او بر حق و شورشيان جمل بر باطلاند.
امام عليه السلام در اين بخش از خطبه به دنبال معرفى ماهيت شورشيان بصره و آتش افروزان جنگ جمل است و مىخواهد اهل كوفه را براى مبارزۀ با آنها بسيج كند تا به يارى امام عليه السلام بشتابند و آتش فتنه را خاموش كنند؛ لذا براى ايجاد انگيزه در آنها مىفرمايد: «بدانيد سراى هجرت (مدينه) اهل خود را از جا كند و بيرون راند و آنها هم از آن فاصله گرفتند و (مدينه) همچون ديگى بر آتش در حال غليان است، فتنه بپا خواسته و بر محور خود در گردش است»؛ (وَ اعْلَمُوا أَنَّ دَارَ الْهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ بِأَهْلِهَا وَ قَلَعُوا بِهَا، وَ جَاشَتْ جَيْشَ الْمِرْجَلِ ، وَ قَامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَى الْقُطْبِ).
👈 اشاره به اينكه شما چرا خاموش نشستهايد در حالى كه پايتخت اسلام، مدينه، يكپارچه جنب و جوش و شورش است و مؤمنان مدينه با من براى خاموش كردن آتش فتنۀ شورشيان در بصره يكپارچه حركت كردهاند.
حضرت به دنبال آن مىافزايد: «حال كه چنين است به سوى امير و فرماندۀ خود بشتابيد و به جهاد با دشمنان خويش به خواست خداوند بزرگ، مبادرت ورزيد»؛ (فَأَسْرِعُوا إِلَىٰ أَمِيرِكُمْ، وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّكُمْ، إِنْ شَاءَ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ).
همان طور كه در بالا گفته شد منظور از «دار الهجرة» مدينه است كه به اين نام معروف بود و بزرگترين هجرت در تاريخ اسلام، هجرت مسلمانان مكّه و شخص پيامبر به مدينه بود و اينكه بعضى احتمال دادهاند كه منظور از آن كوفه باشد يا كل بلاد اسلام احتمال بسيار بعيدى است.
تشبيه مدينه به ديگى كه روى آتش گذارده شده و در حال غليان است به خاطر حوادثى است كه در اواخر زندگى عثمان پس از قتل او واقع شد.
و تعبير به بپا خاستن #فتنه و گردش بر محورش، اشاره به فتنۀ طلحه و زبير و عايشه است كه با طرحى از پيش تعيين شده براى كنار زدن على عليه السلام از مركز خلافت و يا لاأقل تجزيۀ كشور اسلام به گونهاى كه حجاز و مدينه در دست على عليه السلام باشد و عراق و كوفه و بصره در دست طلحه و زبير و عايشه و شام در دست معاويه باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #کلیپ
✍ توصیههای عالم جلیلالقدر
#آیتالله_سیبویه «رضواناللهتعالےعلیه»