✅ #نکته_اصولی
⏪ تذکری در باب #خطابات_عرفی_شارع
🔶 عرف سخیف، عرف فاخر و عرف تشریع
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 هرچند شارع مقدس در بیان مطالب خود، طریقی اختراعی ندارد و از طریق عرفی استفاده میکند اما این به این معنا نیست که حالا که عرفی شد، به شدت کوچه بازاری و سخیف و سطح پایین سخن بگوید. زیرا خود مردم هم متفاوت سخن میگویند، بعضی خیلی مؤدب و منظم سخن میگویند و برخی سطح پایینتر حرف میزنند، بالاخره سطح فرهنگ و تحصیلات مردم با یکدیگر متفاوت است. از این مطلب این نکته استفاده میشود که گاهی گفته میشود به نظر من میآید این مطلب عرفی نیست، یعنی چه عرفی نیست؟ یعنی عرف شلخته، بیدقت و سطح پایین به آن توجه ندارد، اما بخشی از این عرف که دقیق، خوب و فاخر صحبت میکنند، احیانا این نکات را رعایت میکنند.
🔶 این نکته شمشیر دو دَم است از این جهت که ما بر روی مسامحات عرفیه تاکید داشته و داریم، در اینجا نیز میگوییم ما عرفِ با ادبیات خوب و در سطح بالا را هم مبتنی بر مسامحات عرفیه میدانیم. به طور مثال در اصل وضع کلمات بر معانی، مسامحات زیادی وجود دارد، همچنین در شکل گیری برخی از ترکیبات و عبارات خاص مسامحه وجود دارد. اما اینکه چه سطحی از همین زبانی که مبتنی بر مسامحات است را برای سخن گفتن انتخاب کنیم، مختلف است و انسان هم میتواند سطح بالاتر سخن بگوید و هم سطح پایینتر؛
🔶 عرض شد احیانا، همه سخنان شارع و حتی قرآن کریم نیز یکسان نیست. اگر کسی با نگاه ادبی به آیات قرآن کریم نگاه کند، به لحاظ ادبی و بلاغی، آیات قرآن در یک سطح نیستند. در برخی از آیات قرآن مانند «وَ قِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمَاءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» یا «قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ» نکات ادبی و بلاغی بسیاری به کار رفته، اما ممکن است بعضی از آیات قرآن به لحاظ بلاغی در این سطح نباشند.
🔶 البته همانگونه که تأکید هم شد، این نکته، نکتۀ بسیار دقیقی است و توجه به این مطلب کار سادهای نیست و تشخیص مصادیق آن آسان نمیباشد. اما گاهی، اموری که به نظرمان عرفی نمیآید، از این جهت است که ما یک عرف سطح پایین را در نظر گرفتیم و اگر عرف سطح بالاتری را در نظر بگیریم، عرفی خواهد شد. به طور مثال عرف قانونی و تشریعی، یک نوع عرف خاصی است با ویژگیهای خاص خود، لذا اگر شارع مقدس عبارتی را در فضای تشریع، تقنین و قانوگذاری میگوید، دقتهایی دارد که اگر بخواهد حرفی معمولی بزند آن دقتها را ندارد.
🔶 گاهی شخص میگوید جمله شرطیه مفهوم ندارد، لحاظ بشود که در چه فضای عرفی به نظر شما مفهوم ندارد، بله گاهی اوقات صحبتهای معمولی افراد با یکدیگر است، درست میگویید انسانها حرف بی دقت زیاد میزنند و حتی ممکن است «انما» هم بگویند ولی حصری در کار نباشد، و بگوید منظورم این هم نبود، یعنی مسامحه زیادی دارد ولی اگر ما این را در فضای قانون، تقنین و تشریع بردیم آنجا یک مقداری دقیقتر میشود. باز هم عرف است و مبتنی بر مسامحات، اما اینجا مسامحاتش کمتر میشود و ضوابطی پیدا میکند، به بیان دیگر خود فضای تقنین و تشریع مانند قرینهای میماند که این قرینۀ عامه سبب میشود ما سطح دقتمان را در فهم عبارات بالاتر ببریم.
🔶 دقت کنید که از آنجا که ما تأکید زیادی داشتهایم که بحثهای اصولی باید عرفی باشد و از عرف خارج نشویم و جای بسیاری از بحثهای عقلی در مباحث الفاظ اصول نیست، در عین اینکه ما کماکان از مبنای خود عقب نشینی نمیکنیم، اما این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت.
🗓 زمان: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسۀ آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، مدرس ۱۱۳
💥 برگرفته از سال دوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ العبادة بالمعنی الأعم و العبادة بالمعنی الأخص (#دلالة_فعل_المعصوم علیه السلام)
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 عبادت به دو قسم «العبادة بالمعنی الاخص» و «العبادة بالمعنی الاعم» تقسیم میشود. مراد از عبادت بالمعنی الاعم، هر فعل جایز یا راجحی است که انسان به قصد قربت انجام دهد، که با این نیت آن فعل جایز یا راجح، جنبه عبادی پیدا میکند.
🔶 به طور مثال اگر بر فعلِ راه رفتن انسان، خیری مترتّب شود و شخص، نیت عبادت کند این فعل، عبادت محسوب میشود. بله اگر انسان در راه شر حرکت کند، طبیعتا شرّ مبعّد است و «المبعد لایمکن ان یکون مقرّبا». اما اگر فعل مباحی باشد مانند أکل یا شرب، و شخص نیت کند من بابِ «قوّ علی خدمتک جوارحی» این خوردن و آشامیدن برای عبادت یا خدمت به خلق باشد، در این صورت عبادت بالمعنی الاعم میشود.
🔶 اما عبادت بالمعنی الاخص، عبادتی است که به تصریح خود شریعت عبادت است و بدون قصد امتثال و تقرب، اتیان نمیشود. حال اگر در ما نحن فیه، یعنی #السنة_الفعلیة فعل معصوم، عبادت بالمعنی الاخص بود قاعده کلی ما «لا بد من الاخذ بالقدر المتیقن مما یستفاد من فعل المعصوم» است که این قدر متیقن در اینجا «عدم حرمة الفعل» است.
🔶 بحث اینکه آیا این فعل، مکروه است یا خیر را با مطالبی مانند #ترک_اولی و دیدگاه خاصی که ما در مورد ترک اولی داریم در ادامۀ ابحاث متعرض خواهیم شد. لکن اگر این فعل عبادت بالمعنی الاخص باشد کما هو المفروض، «عدم حرمة الفعل العبادی، مساوقٌ لمشروعیته و رجحانه»؛ یعنی همین که یک فعل عبادی صورت میگیرد و این فعل عبادی حرام نیست، به معنای آن است که آن فعل مشروع، مطلوب و راجح است.
💥 برگرفته از دورۀ سوم درس خارج اصول
🗓 زمان: ٥ خرداد ١٤٠٣
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ١١٣
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولى
⏪ تبيين القول بالفعل
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 قرآن کریم میفرماید (أَقيمُوا الصَّلاةَ) اما از کیفیت، کمیت، اجزاء، شرایط و ... نماز سخنی به میان نیاورده است و این فعل نماز خواندن رسول الله در مرأی و منظر مردم است که مبیّن این آیۀ شریفه میباشد.
🔶 بر اساس آیۀ شریفۀ (لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم) وظیفه تبیین آیات قرآن با پیامبر خدا است. برخی همانطور که ظاهر کلام مرحوم #علامه_طباطبایی در المیزان است، معتقدند وظیفۀ تبیینی رسول الله تنها قرائت آیات قرآن برای مردم است ولکن به نظر میآید این وظیفه، بیش از این مقدار باشد. یکی از وظایف تبیین که به عهدۀ رسول الله میباشد، بیان جزئیات، تفاصیل، مخصصات و مقیداتی است که در قرآن وجود ندارد و ایشان باید بیان و تبیین کنند.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۷ مهر ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏪ سعه و ضیق #دلالة_الفعل
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 بیان شد که فعل، دلیل صامتی است که در مقام دلالت، اجمال دارد و باید به قدر متیقن از مدلول یا مدالیل آن اکتفا کرد که طبعا یک مدلول مضیق و محدود به حساب میآید، لکن تضیق و محدودیت هم یک امر نسبی است و هرچند این مدلول، نسبت به مجموعه مدالیل محتمل الاستفاده از این فعل، دایرۀ بسیار محدودی دارد اما در عین حال، فی حد نفسه و در همان دایره محدود و مضیق میتوان یک سعهای برای آن لحاظ کرد.
🔶 به بیان دیگر اگر ما همین مدلول مضیق و محدود را در قالب یک لفظ و عبارت بیان کنیم، خود آن لفظ یک سعه و ضیقی دارد و میتواند عمومیت یا خصوصیت داشته باشد. به طور مثال اگر گفتیم «الفعل یدل علی عدم الحرمة علی الاقل» یا «الترک یدل علی عدم الوجوب علی الاقل» این جملات ترجمۀ لفظی آن افعال هستند که میتوان برای آن سعه یا ضیقی در نظر گرفت. پس همچنان که در باب اجماع میگوییم، اجماع دلیل لبی است ولکن همین اجماع دارای معقد است که میتواند سعه یا ضیق داشته باشد، در باب فعل هم میتوان این مطلب را ذکر کرد و گفت مدلول مضیق فعل که همان قدر متیقن از مدالیل است میتواند سعه و ضیق داشته باشد.
🔶 گاهی از این مطالب میتوان استفادههای فراوان برد، یعنی در حالی که دلالت فعل معصوم، نسبت به همه مدالیل محتمل الاستفاده از آن، محدود است اما به خودی خود سعهای دارد. به تعبیر امروزی میتوان گفت هر عمل و فعلی، پیامی دارد.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم خارج اصول
🗓 زمان:۱۴ مهر ۱۴۰۳
🕌 مدرسه آیتالله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ نصوصیت دلیل مجمل در میزان قدر متیقن
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 إن قلت: اگر فعل دارای اجمال است چطور میتواند مبیّن و مفسر دلیل دیگر باشد؟ کوری عصا کش کوری دگر باشد؟!
قلت: هرچند فعل، مجمل است اما اگر برای آن مجمل، قدر متیقنی استفاده شود، این قدر متیقن از حیث دلالت بر معنا، اقوی از ظهور است چون نصوصیت دارد.
🔶 دلالت ظهور، ظنی است در حالی که دلالت قدر متیقن، یقینی میباشد. بسیاری از جمله برخی از بزرگان و افاضل از این نکته غفلت دارند و توجه نمیکنند که اگر مجمل، قدر متیقن داشت در همان محدودۀ قدر متیقن، نصوصیت دارد و لذا اقوی از ظهور است.
🔶 دلیل این غفلت هم این است که گمان میکنند چون دلیل ابتدا مجمل بوده و از مجمل، قدر متیقن استفاده کردهایم دلالت آن ارزش چندانی ندارد، در حالی که این دلالتِ مضیَّق، اقوی از ظهورات است.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۲۱ مهر ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ توهم تعارض التقریرین لسکوت المعصوم تجاه المتنافیین
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 "قد یتوهم تعارضٌ بین التقریرین لسکوت المعصوم تجاه امرین متنافیین کسکوته تجاه فعل صادر من شخص و تجاه النهی عنه من قبل شخص آخر"
شخصی در حضور معصوم کاری را انجام میدهد و معصوم علیه السلام در قبال آن سکوت میکند، سپس شخص دیگری به کار شخص اول اعتراض میکند که این کار جایز نیست باز هم معصوم سکوت میکند. حال بالاخره یا آن کار درست بوده یا نهی از آن کار درست بوده اما در هر دو حالت، معصوم سکوت کرده است آیا این حالت از قبیل تعارض التقریرین است؟
🔶 عرض میشود اگر فاعل اول، فعلی را انجام داد که آن فعل، غیر مرضیّ عند الامام بود و بلافاصله شخص دیگری او را نهی از منکر کرد دیگر لزومی ندارد امام به او چیزی بگوید زیرا شخص دیگری او را نهی از منکر کرده و امام اتکالاً علی نهی الناهی خودشان نهی از منکر نکردهاند. لذا در اینجا میگوییم اساسا تقریری نسبت به فعل نفر اول و فعل نفر دوم صورت نگرفته و اگر اصرار شود که بالاخره امام سکوت کرده و تقریر صورت گرفته، میگوییم این تقریر ناظر به فعل دوم یعنی نهی ناهی است.
💥 برگرفته از سال سوم دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۱ آبان ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ بررسی تعبیر #الکافی_کافٍ_لشیعتنا
🔹 توضیح اعتبار سندی روایات کافی شریف
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 برخی از تعابیر مانند «الکافی کاف لشیعتنا» در باب کتاب کافی شریف وجود دارد، که اولا بحث است که آیا چنین جملهای از ناحیه مقدسه صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف صادر شده یا خیر؛ لعل ما طریقی برای اثبات صدور این جمله از ناحیه مقدسه نداشته باشیم، ولکن لو کنا فرضنا أنّ هذا الکلام صدر عن المعصوم، باز هم این جمله لزوما به معنای «صحة کلّ ما فی الکافی» نیست، بلکه به این معنا است که «بقدر الکفایة لشیعتنا موجودٌ فی الکافی» یعنی اگر شخص شیعه بخواهد زندگی اسلامی داشته باشد و عقائد، احکام زندگی و اخلاق اسلامی داشته باشد، در کافی به این مقدار روایت وجود دارد.
🔶 البته همانطور که در جای خود اثبات کردهایم ما همۀ احادیث کافی را معتبر میدانیم، البته نه به معنای مشهور صحیح السند که امروز گفته میشود بلکه میگوییم این روایات به لحاظ سندی، بررسی سندی نمیخواهد.
لکن بحث ما در اینجا در مدلول تعبیر «الکافی کاف لشیعتنا» است که آیا ظهور چنین تاییدی به این معنا است که امام علیه السلام کلمه به کلمه آن را تایید کرده است؟ میگوییم خیر، خصوصا در باب کتابی مانند کافی که احیانا تهافت و تنافی میان مدالیل روایات آن هم مشاهده میشود که امکان ندارد همه اطراف آن را تایید کرده باشند، لذا ما نیز که قائل به اعتبار صدوری روایات کافی هستیم، احتمالات دیگر مانند احتمال وجود تقیه، احتمال سقط قرینه، احتمال نقص و زیادۀ کلمه و ... را انکار نمیکنیم و لذا جمع دلالی بین روایات کافی را لازم میدانیم. لعل مدلولی از روایات آن را نتوانیم بپذیریم زیرا با نصوص قرآن کریم یا سنت قطعیه مخالفت داشته باشد که آن را کنار میگذاریم و علم آن را به اهلش واگذار میکنیم.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۸ آبان ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ إستبطان متعلق التقریر للإلزام
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 در باب #تقریر باید توجه داشت که گاهی، آن فعل یا سیرۀ منعقده در درون خود مستبطن و متضمن الزام است و به نحو الزامی منعقد شده که در این صورت، اگر تقریر و امضای معصوم به چنین سیره یا بنای عقلا یا عرفی تعلق بگیرد، آن سیره و بنای عقلاء بما أنه مستبطن و متضمن للالزام، امضا میشود، لذا ما الزام را هم از تقریر استفاده میکنیم.
🔶 این نکته در علم اصول کاربرد زیادی دارد و دقت مضاعفی میطلبد که ببینیم معصومین به چه نحوی، یک سیره را امضا کردهاند. به عنوان تقریب به ذهن عرض میشود اگر یک عقد یا ایقاعی، مورد امضای شریعت قرار گیرد، این عقد با همه اجزاء و شرایطی که داشته و همان هیئت ترکیبیهای که در میان عرف رایج بوده و به آن پایبند بودهاند، مورد امضا قرار گرفته و مشمول «أوفوا بالعقود» است، و حینما نشکّ فی صحة هذا العقد من دون تلک القیود و الشرایط لانستطیع إثبات شرعیته.
💥 برگرفته از سال سوم دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۱۲ آبان ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ موثوق الصدور و موثوق الصحة
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 به چهار معنا در باب تعبیر موثوق الصحة در کلمات فقها اشاره شد و رابطۀ آن با موثوق الصدور را بررسی کردیم. معنای پنجمی که از تعبیر موثوق الصحة در کلام فقها مشاهده میشود این است که موثوق الصحة یعنی خبری که صرفاً به صحت محتوای آن از نظر دین و شریعت اعتماد داریم. اما نمیدانیم این خبر، متن یک حدیث صادر شده از معصومین علیهم السلام است یا از فعل یا تقریر معصوم استفاده شده یا مستفاد از سیره متشرعه یا حتی ارتکاز متشرعی است.
🔶 میتوان رابطه این معنا از موثوق الصحة را با موثوق الصدور عموم و خصوص من وجه دانست زیرا گاهی خبری از حیث صدور مورد وثوق است ولی به لحاظ جهت صدور تقیهای صادر شده است لذا محتوای آن موثوق الصحة نیست. یعنی موثوق الصدور است ولی موثوق الصحه نیست. به بیان دیگر این محتوا، مورد نظر دین و شریعت نیست اگر چه صادر هم شده است. موثوق الصدور که سهل است میتواند مقطوع الصدور هم باشد اما در عین حال ما بگوییم مورد نظر شارع مقدس نبوده است.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏪ رد دیدگاه #مشهور_فلاسفه در باب ضرورت علّی و معلولی در افعال اختیاری انسان.
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 در ادامه بحث از السنة الفعليه و در بحث #ترک_اولی به چهار دیدگاه، و قول مختار که قول جدیدی در مسئله بود اشاره شد.
🔶 در انتهای بحث گفتیم «إما هو المساوی لامر راجح آخر فاختاره المعصوم تخییراً». در اینجا باید تذکر داد که ما قائل به #اصل_سلطنت در #افعال_اختیاری انسان هستیم و قانون ضرورت علی و معلولی را در این حوزه قبول نداریم. هرچند قاطبه فلاسفه قائل به ضرورت علی و معلولی هستند در عین حال این قانون، در باب افعال اختیاری انسان غیر قابل قبول است.
اگر گفته شود «عقلیة الاحکام لاتخصّص» میگوییم لو کنا فرضنا که اصل قانون ضرورت علّی و معلولی با برهان اثبات شده باشد، اما فلاسفه دلیل و برهانی بر شمول این قانون بر افعال اختیاری انسان اقامه نمیکنند.
🔶 مرحوم #علامه_جعفری کتابی به نام جبر و اختیار دارند که به نوعی این بحث را مطرح کرده و بر ضد وجوب علی و معلولی بحث کرده که برخی از اساتید مکرم ردّی بر آن نوشتهاند و ضمن کمال احترام به علامه جعفری فرمودهاند که ایشان بحث علیت در فلسفه را درست متوجه نشدهاند.
🔶 حال اگر بیان علامه جعفری در برخی موارد اجمال داشته باشد اما بیان #شهید_صدر در اینجا بسیار مناسب است و اساسا عنوان سلطنت هم از ایشان است. شهید صدر در کتب اصولی و غیر اصولی خود این مطلب را بیان کردهاند. ما نیز در جای خود، بارها مطرح کردهایم که در اینجا سلطنت وجود دارد.
🗓 ۱۶ مهر ۱۴۰۳
🕌 مدرسه آیتالله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ تفاوت استبعاد ابان ابن تغلب که موجب خطاب «مهلاً یا أبان» شد با استبعادهای مطرح در کلام فقهاء
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 اگر استبعاد نسبت به یک حکم نه بر اساس قیاس عرفی و عقلائی میان احکام مختلف، بلکه ناشی از خود دین باشد و با رعایت شرایط و حدود آن به انجام برسد، مطلوب است. به این صورت که فقیه با توجه به شناختی که از دین طی دهها سال کار بر روی نصوص دینی پیدا کرده و با توجه به کبریات و قواعد کلی دین که به اصطلاح امروزی میگویند سیاستها، خط و مشیها یا اسناد بالا دستی – در اصطلاح حقوقیها اسناد بالادستی، و در فضای مدیریت و حکمرانی، سیاستها و خط و مشیهای کلان – با توجه این موارد، فقیهی که همۀ عمر را در دین سپری کرده و با این آیات و روایات زندگی کرده و مأنوس بوده و به عمق آن در حد توان غیر معصوم دست یافته میگوید بعید است که دین چنین نظری داشته باشد و چنین کلامی از معصوم صادر شده باشد یا حتی اگر صادر شده بعید است مراد جدی معصوم، همین معنای ظاهر باشد. مراد جدی چیز دیگری بوده است که به این شم الفقاهة میگویند.
🔶 لذا در کلمات بزرگان از این قبیل استبعادها زیاد مشاهده میشود، یعنی بزرگان علی رغم اینکه ایشان روایت ابان بن تغلب را خواندهاند اما خودشان هم مرتکب استبعاد میشوند و ابایی از این ندارد، چون استبعاد خودشان را علی المبنی الصحیح، میدانند و میگویند این استبعاد با استبعاد ابان فرق دارد.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ نقل روایت بر اساس مبنای میرزای نائینی و آخوند خراسانی
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 مرحوم آیت الله خویی میفرمایند ما در جعل حجیت قائل به جعل طریقیت هستیم یعنی جعل حجیت مساوی با جعل طریقیت و کاشفیت است، که ثمره آن این میشود که شما میتوانید بر اساس یک خبر ثقه، مستقیماً خبر دهید و بگویید در فلان جا فلان حادثه رخ داده است یا فلان شخص چنین سخنی گفته است و لازم نیست بگویید راوی به من گفته یا نقل شده و شخصی برای من تعریف کرده است، زیرا وقتی مخبر ثقهای برای شما خبر آورد، شارع مقدس برای خود همین اماره ظنیه – یعنی خبر واحد ثقه – جعل طریقیت و کاشفیت از واقع کرده است، کأنّ بجعل شارع شما، مشاهِد مباشِر آن صحنه یا مستمع مباشر آن قول، میشوید، کأنّ آن واقعه برای شما کشف شده است.
🔶 لکن در مقابل این دیدگاه، دیدگاه کسانی مانند آخوند خراسانی است که قائلند جعل حجیت تنها منجزیت و معذریت است لیس الّا. یعنی هیچ نکتهای در آن خبر، جز معذریت و منجزیت وجود ندارد، فلذا شما به هیچ وجه حق ندارید مستقیماً بگویید در فلان مکان فلان حادثه رخ داده یا فلان شخص فلان مطلب را گفته است، بلکه حتما باید بگویید شخصی برای من نقل کرده است کسی میگوید که در فلان مکان فلان حادثه رخ داده است یا کسی برای من نقل کرده است که شخصی چنین سخنی را مطرح کرده است فلذا شما وقتی مقتل میخوانید یا روایتی نقل میکنید بنابر مبنای آخوند حتما باید این را ذکر کنید که راوی اینطور گفته است یا در مقاتل اینطور نوشتهاند و در روایات اینگونه آمده و در کتب تاریخی اینطور ذکر کردهاند.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9