eitaa logo
آیت‌ الله ملک زاده
5.9هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
62 ویدیو
267 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🔶 مباحث: کانالی برای پاسخ به نیازهای طلبه پساانقلاب و تربیت مجتهد تمدن ساز 💥 اطلاع رسانی و ارائه دروس، سخنرانی‌ها، تالیفات، آراء و ... «آیت‌الله محمدحسین ملک زاده» توسط جمعی از شاگردان؛ 🔶 خادمان کانال: @seyyedifard @Zeini64
مشاهده در ایتا
دانلود
⏪ تذکری در باب 🔶 عرف سخیف، عرف فاخر و عرف تشریع 👤 آیت الله ملک زاده 🔶 هرچند شارع مقدس در بیان مطالب خود، طریقی اختراعی ندارد و از طریق عرفی استفاده می‌کند اما این به این معنا نیست که حالا که عرفی شد، به شدت کوچه بازاری و سخیف و سطح پایین سخن بگوید. زیرا خود مردم هم متفاوت سخن می‌گویند، بعضی خیلی مؤدب و منظم سخن می‌گویند و برخی سطح پایین‎تر حرف می‎زنند، بالاخره سطح فرهنگ و تحصیلات مردم با یکدیگر متفاوت است. از این مطلب این نکته‎ استفاده می‎شود که گاهی گفته می‎شود به نظر من می‎آید این مطلب عرفی نیست، یعنی چه عرفی نیست؟ یعنی عرف شلخته، بی‎دقت و سطح پایین به آن توجه ندارد، اما بخشی از این عرف که دقیق، خوب و فاخر صحبت می‌کنند، احیانا این نکات را رعایت می‌کنند. 🔶 این نکته شمشیر دو دَم است از این جهت که ما بر روی مسامحات عرفیه تاکید داشته و داریم، در اینجا نیز می‎گوییم ما عرفِ با ادبیات خوب و در سطح بالا را هم مبتنی بر مسامحات عرفیه می‌دانیم. به طور مثال در اصل وضع کلمات بر معانی، مسامحات زیادی وجود دارد، همچنین در شکل گیری برخی از ترکیبات و عبارات خاص مسامحه وجود دارد. اما اینکه چه سطحی از همین زبانی که مبتنی بر مسامحات است را برای سخن گفتن انتخاب کنیم، مختلف است و انسان هم می‎تواند سطح بالاتر سخن بگوید و هم سطح پایین‎تر؛ 🔶 عرض شد احیانا، همه سخنان شارع و حتی قرآن کریم نیز یکسان نیست. اگر کسی با نگاه ادبی به آیات قرآن کریم نگاه کند، به لحاظ ادبی و بلاغی، آیات قرآن در یک سطح نیستند. در برخی از آیات قرآن مانند «وَ قِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمَاءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» یا «قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ» نکات ادبی و بلاغی بسیاری به کار رفته، اما ممکن است بعضی از آیات قرآن به لحاظ بلاغی در این سطح نباشند. 🔶 البته همانگونه که تأکید هم شد، این نکته، نکتۀ بسیار دقیقی است و توجه به این مطلب کار ساده‎ای نیست و تشخیص مصادیق آن آسان نمی‎باشد. اما گاهی، اموری که به نظرمان عرفی نمی‎آید، از این جهت است که ما یک عرف سطح پایین را در نظر گرفتیم و اگر عرف سطح بالاتری را در نظر بگیریم، عرفی خواهد شد. به طور مثال عرف قانونی و تشریعی، یک نوع عرف خاصی است با ویژگی‎های خاص خود، لذا اگر شارع مقدس عبارتی را در فضای تشریع، تقنین و قانوگذاری می‎گوید، دقتهایی دارد که اگر بخواهد حرفی معمولی بزند آن دقتها را ندارد. 🔶 گاهی شخص می‌گوید جمله شرطیه مفهوم ندارد، لحاظ بشود که در چه فضای عرفی به نظر شما مفهوم ندارد، بله گاهی اوقات صحبتهای معمولی افراد با یکدیگر است، درست می‌گویید انسانها حرف بی دقت زیاد می‎زنند و حتی ممکن است «انما» هم بگویند ولی حصری در کار نباشد، و بگوید منظورم این هم نبود، یعنی مسامحه زیادی دارد ولی اگر ما این را در فضای قانون، تقنین و تشریع بردیم آنجا یک مقداری دقیق‎تر می‌شود. باز هم عرف است و مبتنی بر مسامحات، اما اینجا مسامحاتش کمتر می‌شود و ضوابطی پیدا می‌کند، به بیان دیگر خود فضای تقنین و تشریع مانند قرینه‎ای می‎ماند که این قرینۀ عامه سبب می‌شود ما سطح دقتمان را در فهم عبارات بالاتر ببریم. 🔶 دقت کنید که از آنجا که ما تأکید زیادی داشته‎ایم که بحثهای اصولی باید عرفی باشد و از عرف خارج نشویم و جای بسیاری از بحثهای عقلی در مباحث الفاظ اصول نیست، در عین اینکه ما کماکان از مبنای خود عقب نشینی نمی‌کنیم، اما این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت. 🗓 زمان: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ 🕌 مکان: مدرسۀ آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، مدرس ۱۱۳ 💥 برگرفته از سال دوم از دوره سوم تدریس خارج اصول http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
⏮ العبادة بالمعنی الأعم و العبادة بالمعنی الأخص ( علیه السلام) 👤 آیت الله ملک زاده 🔶 عبادت به دو قسم «العبادة بالمعنی الاخص» و «العبادة بالمعنی الاعم» تقسیم می‎شود. مراد از عبادت بالمعنی الاعم، هر فعل جایز یا راجحی است که انسان به قصد قربت انجام دهد، که با این نیت آن فعل جایز یا راجح، جنبه عبادی پیدا می‎کند. 🔶 به طور مثال اگر بر فعلِ راه رفتن انسان، خیری مترتّب شود و شخص، نیت عبادت کند این فعل، عبادت محسوب می‎شود. بله اگر انسان در راه شر حرکت کند، طبیعتا شرّ مبعّد است و «المبعد لایمکن ان یکون مقرّبا». اما اگر فعل مباحی باشد مانند أکل یا شرب، و شخص نیت کند من بابِ «قوّ علی خدمتک جوارحی» این خوردن و آشامیدن برای عبادت یا خدمت به خلق باشد، در این صورت عبادت بالمعنی الاعم می‎شود. 🔶 اما عبادت بالمعنی الاخص، عبادتی است که به تصریح خود شریعت عبادت است و بدون قصد امتثال و تقرب، اتیان نمی‎شود. حال اگر در ما نحن فیه، یعنی فعل معصوم، عبادت بالمعنی الاخص بود قاعده کلی ما «لا بد من الاخذ بالقدر المتیقن مما یستفاد من فعل المعصوم» است که این قدر متیقن در اینجا «عدم حرمة الفعل» است. 🔶 بحث اینکه آیا این فعل، مکروه است یا خیر را با مطالبی مانند و دیدگاه خاصی که ما در مورد ترک اولی داریم در ادامۀ ابحاث متعرض خواهیم شد. لکن اگر این فعل عبادت بالمعنی الاخص باشد کما هو المفروض، «عدم حرمة الفعل العبادی، مساوقٌ لمشروعیته و رجحانه»؛ یعنی همین که یک فعل عبادی صورت می‎گیرد و این فعل عبادی حرام نیست، به معنای آن است که آن فعل مشروع، مطلوب و راجح است. 💥 برگرفته از دورۀ سوم درس خارج اصول 🗓 زمان: ٥ خرداد ١٤٠٣ 🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ١١٣ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
⏪ تبيين القول بالفعل 👤 آیت الله ملک‌ زاده 🔶 قرآن کریم می‎فرماید (أَقيمُوا الصَّلاةَ) اما از کیفیت، کمیت، اجزاء، شرایط و ... نماز سخنی به میان نیاورده است و این فعل نماز خواندن رسول الله در مرأی و منظر مردم است که مبیّن این آیۀ شریفه می‌باشد. 🔶 بر اساس آیۀ شریفۀ (لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم‏) وظیفه تبیین آیات قرآن با پیامبر خدا است. برخی همانطور که ظاهر کلام مرحوم در المیزان است، معتقدند وظیفۀ تبیینی رسول الله تنها قرائت آیات قرآن برای مردم است ولکن به نظر می‎آید این وظیفه، بیش از این مقدار باشد. یکی از وظایف تبیین که به عهدۀ رسول الله می‎باشد، بیان جزئیات، تفاصیل، مخصصات و مقیداتی است که در قرآن وجود ندارد و ایشان باید بیان و تبیین کنند. 💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول 🗓 زمان: ۷ مهر ۱۴۰۳ 🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
⏪ سعه و ضیق 👤 آیت الله ملک‌ زاده 🔶 بیان شد که فعل، دلیل صامتی است که در مقام دلالت، اجمال دارد و باید به قدر متیقن از مدلول یا مدالیل آن اکتفا کرد که طبعا یک مدلول مضیق و محدود به حساب می‎آید، لکن تضیق و محدودیت هم یک امر نسبی است و هرچند این مدلول، نسبت به مجموعه مدالیل محتمل الاستفاده از این فعل، دایرۀ بسیار محدودی دارد اما در عین حال، فی حد نفسه و در همان دایره محدود و مضیق می‎توان یک سعه‎ای برای آن لحاظ کرد. 🔶 به بیان دیگر اگر ما همین مدلول مضیق و محدود را در قالب یک لفظ و عبارت بیان کنیم، خود آن لفظ یک سعه و ضیقی دارد و می‎تواند عمومیت یا خصوصیت داشته باشد. به طور مثال اگر گفتیم «الفعل یدل علی عدم الحرمة علی الاقل» یا «الترک یدل علی عدم الوجوب علی الاقل» این جملات ترجمۀ لفظی آن افعال هستند که می‎توان برای آن سعه یا ضیقی در نظر گرفت. پس همچنان که در باب اجماع می‎گوییم، اجماع دلیل لبی است ولکن همین اجماع دارای معقد است که می‎تواند سعه یا ضیق داشته باشد، در باب فعل هم می‎توان این مطلب را ذکر کرد و گفت مدلول مضیق فعل که همان قدر متیقن از مدالیل است می‎تواند سعه و ضیق داشته باشد. 🔶 گاهی از این مطالب می‎توان استفاده‎های فراوان برد، یعنی در حالی که دلالت فعل معصوم، نسبت به همه مدالیل محتمل الاستفاده از آن، محدود است اما به خودی خود سعه‎ای دارد. به تعبیر امروزی می‌توان گفت هر عمل و فعلی، پیامی ‎دارد. 💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم خارج اصول 🗓 زمان:۱۴ مهر ۱۴۰۳ 🕌 مدرسه آیت‌الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
نصوصیت دلیل مجمل در میزان قدر متیقن 👤 آیت الله ملک زاده 🔶 إن قلت: اگر فعل دارای اجمال است چطور می‎تواند مبیّن و مفسر دلیل دیگر باشد؟ کوری عصا کش کوری دگر باشد؟! قلت: هرچند فعل، مجمل است اما اگر برای آن مجمل، قدر متیقنی استفاده شود، این قدر متیقن از حیث دلالت بر معنا، اقوی از ظهور است چون نصوصیت دارد. 🔶 دلالت ظهور، ظنی است در حالی که دلالت قدر متیقن، یقینی می‎باشد. بسیاری از جمله برخی از بزرگان و افاضل از این نکته غفلت دارند و توجه نمی‎کنند که اگر مجمل، قدر متیقن داشت در همان محدودۀ قدر متیقن، نصوصیت دارد و لذا اقوی از ظهور است. 🔶 دلیل این غفلت هم این است که گمان می‎کنند چون دلیل ابتدا مجمل بوده و از مجمل، قدر متیقن استفاده کرده‎ایم دلالت آن ارزش چندانی ندارد، در حالی که این دلالتِ مضیَّق، اقوی از ظهورات است. 💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول 🗓 زمان: ۲۱ مهر ۱۴۰۳ 🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
توهم تعارض التقریرین لسکوت المعصوم تجاه المتنافیین 👤 آیت الله ملک زاده 🔶 "قد یتوهم تعارضٌ بین التقریرین لسکوت المعصوم تجاه امرین متنافیین کسکوته تجاه فعل صادر من شخص و تجاه النهی عنه من قبل شخص آخر" شخصی در حضور معصوم کاری را انجام می‎دهد و معصوم علیه السلام در قبال آن سکوت می‎کند، سپس شخص دیگری به کار شخص اول اعتراض می‎کند که این کار جایز نیست باز هم معصوم سکوت می‎کند. حال بالاخره یا آن کار درست بوده یا نهی از آن کار درست بوده اما در هر دو حالت، معصوم سکوت کرده است آیا این حالت از قبیل تعارض التقریرین است؟ 🔶 عرض می‎شود اگر فاعل اول، فعلی را انجام داد که آن فعل، غیر مرضیّ عند الامام بود و بلافاصله شخص دیگری او را نهی از منکر کرد دیگر لزومی ندارد امام به او چیزی بگوید زیرا شخص دیگری او را نهی از منکر کرده و امام اتکالاً علی نهی الناهی خودشان نهی از منکر نکرده‎اند. لذا در اینجا می‎گوییم اساسا تقریری نسبت به فعل نفر اول و فعل نفر دوم صورت نگرفته و اگر اصرار شود که بالاخره امام سکوت کرده و تقریر صورت گرفته، می‎گوییم این تقریر ناظر به فعل دوم یعنی نهی ناهی است. 💥 برگرفته از سال سوم دوره سوم تدریس خارج اصول 🗓 زمان: ۱ آبان ۱۴۰۳ 🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
بررسی تعبیر 🔹 توضیح اعتبار سندی روایات کافی شریف 👤 آیت الله ملک زاده 🔶 برخی از تعابیر مانند «الکافی کاف لشیعتنا» در باب کتاب کافی شریف وجود دارد، که اولا بحث است که آیا چنین جمله‎ای از ناحیه مقدسه صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف صادر شده یا خیر؛ لعل ما طریقی برای اثبات صدور این جمله از ناحیه مقدسه نداشته باشیم، ولکن لو کنا فرضنا أنّ هذا الکلام صدر عن المعصوم، باز هم این جمله لزوما به معنای «صحة کلّ ما فی الکافی» نیست، بلکه به این معنا است که «بقدر الکفایة لشیعتنا موجودٌ فی الکافی» یعنی اگر شخص شیعه بخواهد زندگی اسلامی ‎داشته باشد و عقائد، احکام زندگی و اخلاق اسلامی داشته باشد، در کافی به این مقدار روایت وجود دارد. 🔶 البته همانطور که در جای خود اثبات کرده‎ایم ما همۀ احادیث کافی را معتبر می‎دانیم، البته نه به معنای مشهور صحیح السند ‎که امروز گفته می‎شود بلکه می‎گوییم این روایات به لحاظ سندی، بررسی سندی نمی‎خواهد. لکن بحث ما در اینجا در مدلول تعبیر «الکافی کاف لشیعتنا» است که آیا ظهور چنین تاییدی به این معنا است که امام علیه السلام کلمه به کلمه آن را تایید کرده است؟ می‎گوییم خیر، خصوصا در باب کتابی مانند کافی که احیانا تهافت و تنافی میان مدالیل روایات آن هم مشاهده می‎شود که امکان ندارد همه اطراف آن را تایید کرده باشند، لذا ما نیز که قائل به اعتبار صدوری روایات کافی هستیم، احتمالات دیگر مانند احتمال وجود تقیه، احتمال سقط قرینه‎، احتمال نقص و زیادۀ کلمه و ... را انکار نمی‎کنیم و لذا جمع دلالی بین روایات کافی را لازم می‎دانیم. لعل مدلولی از روایات آن را نتوانیم بپذیریم زیرا با نصوص قرآن کریم یا سنت قطعیه مخالفت داشته باشد که آن را کنار می‎گذاریم و علم آن را به اهلش واگذار می‎کنیم. 💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول 🗓 زمان: ۸ آبان ۱۴۰۳ 🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
⏮ إستبطان متعلق التقریر للإلزام 👤 آیت الله ملک زاده 🔶 در باب باید توجه داشت که گاهی، آن فعل یا سیرۀ منعقده در درون خود مستبطن و متضمن الزام است و به نحو الزامی منعقد شده که در این صورت، اگر تقریر و امضای معصوم به چنین سیره یا بنای عقلا یا عرفی تعلق بگیرد، آن سیره و بنای عقلاء بما أنه مستبطن و متضمن للالزام، امضا می‎شود، لذا ما الزام را هم از تقریر استفاده می‎کنیم. 🔶 این نکته در علم اصول کاربرد زیادی دارد و دقت مضاعفی می‎طلبد که ببینیم معصومین به چه نحوی، یک سیره را امضا کرده‎اند. به عنوان تقریب به ذهن عرض می‎شود اگر یک عقد یا ایقاعی، مورد امضای شریعت قرار گیرد، این عقد با همه اجزاء و شرایطی که داشته و همان هیئت ترکیبیه‎ای که در میان عرف رایج بوده و به آن پایبند بوده‎اند، مورد امضا قرار گرفته و مشمول «أوفوا بالعقود» است، و حینما نشکّ فی صحة هذا العقد من دون تلک القیود و الشرایط لانستطیع إثبات شرعیته. 💥 برگرفته از سال سوم دوره سوم تدریس خارج اصول 🗓 زمان: ۱۲ آبان ۱۴۰۳ 🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
موثوق الصدور و موثوق الصحة 👤 آیت الله ملک زاده 🔶 به چهار معنا در باب تعبیر موثوق الصحة در کلمات فقها اشاره شد و رابطۀ آن با موثوق الصدور را بررسی کردیم. معنای پنجمی که از تعبیر موثوق الصحة در کلام فقها مشاهده می‎شود این است که موثوق الصحة یعنی خبری که صرفاً به صحت محتوای آن از نظر دین و شریعت اعتماد داریم. اما نمی‎دانیم این خبر، متن یک حدیث صادر شده از معصومین علیهم السلام است یا از فعل یا تقریر معصوم استفاده شده یا مستفاد از سیره متشرعه یا حتی ارتکاز متشرعی است. 🔶 می‎توان رابطه این معنا از موثوق الصحة را با موثوق الصدور عموم و خصوص من وجه دانست زیرا گاهی خبری از حیث صدور مورد وثوق است ولی به لحاظ جهت صدور تقیه‎ای صادر شده است لذا محتوای آن موثوق الصحة نیست. یعنی موثوق الصدور است ولی موثوق الصحه نیست. به بیان دیگر این محتوا، مورد نظر دین و شریعت نیست اگر چه صادر هم شده است. موثوق الصدور که سهل است می‎تواند مقطوع الصدور هم باشد اما در عین حال ما بگوییم مورد نظر شارع مقدس نبوده است. 💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول 🗓 زمان: ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ 🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
⏪ رد دیدگاه در باب ضرورت علّی و معلولی در افعال اختیاری انسان. 👤 آیت الله ملک زاده 🔶 در ادامه بحث از السنة الفعليه و در بحث به چهار دیدگاه، و قول مختار که قول جدیدی در مسئله بود اشاره شد. 🔶 در انتهای بحث گفتیم «إما هو المساوی لامر راجح آخر فاختاره المعصوم تخییراً». در اینجا باید تذکر داد که ما قائل به در انسان هستیم و قانون ضرورت علی و معلولی را در این حوزه قبول نداریم. هرچند قاطبه فلاسفه قائل به ضرورت علی و معلولی هستند در عین حال این قانون، در باب افعال اختیاری انسان غیر قابل قبول است. اگر گفته شود «عقلیة الاحکام لاتخصّص» می‎گوییم لو کنا فرضنا که اصل قانون ضرورت علّی و معلولی با برهان اثبات شده باشد، اما فلاسفه دلیل و برهانی بر شمول این قانون بر افعال اختیاری انسان اقامه نمی‎کنند. 🔶 مرحوم کتابی به نام جبر و اختیار دارند که به نوعی این بحث را مطرح کرده و بر ضد وجوب علی و معلولی بحث کرده که برخی از اساتید مکرم ردّی بر آن نوشته‎اند و ضمن کمال احترام به علامه جعفری فرموده‎اند که ایشان بحث علیت در فلسفه را درست متوجه نشده‎اند. 🔶 حال اگر بیان علامه جعفری در برخی موارد اجمال داشته باشد اما بیان در اینجا بسیار مناسب است و اساسا عنوان سلطنت هم از ایشان است. شهید صدر در کتب اصولی و غیر اصولی خود این مطلب را بیان کرده‎اند. ما نیز در جای خود، بارها مطرح کرده‎ایم که در اینجا سلطنت وجود دارد. 🗓 ۱۶ مهر ۱۴۰۳ 🕌 مدرسه آیت‌الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
تفاوت استبعاد ابان ابن تغلب که موجب خطاب «مهلاً یا أبان» شد با استبعادهای مطرح در کلام فقهاء 👤 آیت الله ملک زاده 🔶 اگر استبعاد نسبت به یک حکم نه بر اساس قیاس عرفی و عقلائی میان احکام مختلف، بلکه ناشی از خود دین باشد و با رعایت شرایط و حدود آن به انجام برسد، مطلوب است. به این صورت که فقیه با توجه به شناختی که از دین طی ده‎ها سال کار بر روی نصوص دینی پیدا کرده و با توجه به کبریات و قواعد کلی دین که به اصطلاح امروزی می‎گویند سیاست‎ها، خط و مشی‎ها یا اسناد بالا دستی – در اصطلاح حقوقی‎ها اسناد بالادستی، و در فضای مدیریت و حکمرانی، سیاستها و خط و مشی‎های کلان – با توجه این موارد، فقیهی که همۀ عمر را در دین سپری کرده و با این آیات و روایات زندگی کرده و مأنوس بوده و به عمق آن در حد توان غیر معصوم دست یافته می‎گوید بعید است که دین چنین نظری داشته باشد و چنین کلامی از معصوم صادر شده باشد یا حتی اگر صادر شده بعید است مراد جدی معصوم، همین معنای ظاهر باشد. مراد جدی چیز دیگری بوده است که به این شم الفقاهة می‎گویند. 🔶 لذا در کلمات بزرگان از این قبیل استبعادها زیاد مشاهده می‎شود، یعنی بزرگان علی رغم اینکه ایشان روایت ابان بن تغلب را خوانده‎اند اما خودشان هم مرتکب استبعاد می‎شوند و ابایی از این ندارد، چون استبعاد خودشان را علی المبنی الصحیح، می‎دانند و می‎گویند این استبعاد با استبعاد ابان فرق دارد. 💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول 🗓 زمان: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ 🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، مدرس ۱۱۳ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
نقل روایت بر اساس مبنای میرزای نائینی و آخوند خراسانی 👤 آیت الله ملک زاده 🔶 مرحوم آیت الله خویی می‎فرمایند ما در جعل حجیت قائل به جعل طریقیت هستیم یعنی جعل حجیت مساوی با جعل طریقیت و کاشفیت است، که ثمره آن این می‎شود که شما می‎توانید بر اساس یک خبر ثقه، مستقیماً خبر دهید و بگویید در فلان جا فلان حادثه رخ داده است یا فلان شخص چنین سخنی گفته است و لازم نیست بگویید راوی به من گفته یا نقل شده و شخصی برای من تعریف کرده است، زیرا وقتی مخبر ثقه‌ای برای شما خبر آورد، شارع مقدس برای خود همین اماره ظنیه – یعنی خبر واحد ثقه – جعل طریقیت و کاشفیت از واقع کرده است، کأنّ بجعل شارع شما، مشاهِد مباشِر آن صحنه یا مستمع مباشر آن قول، می‎شوید، کأنّ آن واقعه برای شما کشف شده است. 🔶 لکن در مقابل این دیدگاه، دیدگاه کسانی مانند آخوند خراسانی است که قائلند جعل حجیت تنها منجزیت و معذریت است لیس الّا. یعنی هیچ نکته‌ای در آن خبر، جز معذریت و منجزیت وجود ندارد، فلذا شما به هیچ وجه حق ندارید مستقیماً بگویید در فلان مکان فلان حادثه رخ داده یا فلان شخص فلان مطلب را گفته است، بلکه حتما باید بگویید شخصی برای من نقل کرده است کسی می‎گوید که در فلان مکان فلان حادثه رخ داده است یا کسی برای من نقل کرده است که شخصی چنین سخنی را مطرح کرده است فلذا شما وقتی مقتل می‎خوانید یا روایتی نقل می‎کنید بنابر مبنای آخوند حتما باید این را ذکر کنید که راوی اینطور گفته است یا در مقاتل اینطور نوشته‌اند و در روایات اینگونه آمده و در کتب تاریخی اینطور ذکر کرده‌اند. 💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول 🗓 زمان: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ 🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9