🌸 #مردان_بـےادعا 🌸
مـےپرسم « درد دارے ؟ » میگہ « نہ زیاد .»
- مـےخواے مسڪن بهت بدم ؟ - نہ .
میگم « هر طور راحتـے .»
لجم گرفتہ ازش .
با خودم میگم « این دیگه ڪیہ آخہ ؟!!
دستش قطع شده ، صداش در نمـےآد .»
#سردار_شهید ❤️
#حاج_حسین_خرازے 🌹
🌴کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🌴
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
#روایٺــ_عـشق
🍃 رفتم بیرون، برگشتم...
هنوز حرف می زدند...
پیرمرد می گفت جوون!
دستت چی شده؟
تو #جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟
#حاج_حسین خندید آن یکی دستش را آورد بالا.
گفت این جای اون یکی رو هم پر می کنه.
یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای #مادرم.
پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت. پرسیدم:
پدر جان!
تازه اومده ای #لشکر؟ حواسش نبود.
گفت: این، چه جوون بی تکبری بود.
ازش خوشم اومد.
دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟
اسمش چیه این؟
گفتم #حاج_حسین_خرازی
راست نشست گفت #حسین_خرازی؟
فرمانده لشکر؟
#سردارشهید_حسین_خرازی 🌷
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺لحظه آغاز عملیات بدر و دستور حرکت نیروها توسط علمدار سپاه عشق شهید حاج حسین خرازی❤️
🌷هشتم اسفند سالگرد شهادت فرمانده #حاج_حسین_خرازی
#شهدا رایادکنیم با ذکر #صلوات 🌹
@mabareshohada
🕊
🌷امروز یکم شهریور تولد فرمانده مخلص و بی ادعای لشکر 14 امام حسین علیه السلام شهید #حاج_حسین_خرازی بزرگمردی که باصداقت و صفایش قلب همه همرزمانش را تسخیر کرده بود.
🍃همیشه در قلب مائی مرد بی ریا
┄┅┅✿❀ @mabareshohada ❀✿┅┅┄
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#خاطرات_شهدا
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#حاج_حسین_خـــــرازی
#بوسه_بر_پای_رزمندگان
#حاج_حسين رزمندهها را عاشقـــــانه دوست داشت و گاه اين عشق را جوری نشان میداد كه انسان حيران میشد.
يك شـب تانكها را آماده كرده بوديم و منتظـــــر دستـور حركــــت بوديم . من نشسته بودم كنار برجــــك و حواسـم به پیرامونمـــــان بود و تحركاتـــــی كه گاه بچهها داشتند . يك وقت ديدم يك نفـــر بين تانكها راه میرود و با سرنشيــنها گفت و گوهای كوتاه میكند . كنجكـــــاو شدم ببينم كيست.
مرد توی تاريكی چرخيد و چرخيد تا سرانجام رسيد كنـــــار تانكـــــی كه مـن نشسته بودم رويــش .
همين كه خواستم از جايم تـــــكان بخورم ، دو دستـــــی به پوتينم چسبيد و پايم را بوسيــــد . گفت : به خدا سپردمتون !
تا صداش را شنيدم ، نفسم بريد .
گفتم : #حاج_حسين ؟
گفت: هيـــــس ؛ صدات در نياد ! و رفـــت سراغ تانک بعدی
#🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
🌹اینجا معبر شهداست 👇
↶【به ما بپیوندید 】↷
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴
#خاطرات_شهدا
#سردار_شهید
#حاج_حسین_خرازی
با اتوبوس میبرمت تا حالت جا بیاد
مرخصی داشتیم و قرار شد با #حاج_حسین بریم اصفهان .
#حاجی گفت : بیا با اتوبوس بریم .
بهشگفتم : با اتوبوس؟
توی اینگرما؟
#حاج_حسین تا این حرفم رو شنید ، گفت :
گرما ؟!!!
پس بسیجی ها توی گرما چیکار میکنن؟
من یه دفعه باهاشون از فاو اومدم شهرک هلاک شدم .
پس اونا چی بگن ؟
با اتوبوس میبرمت اصفهان تا حالت جا بیاد
📚یادگاران7 «کتاب #شهید_خرازی » ، صفحه 33
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺