eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
514 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
904 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 خاطره‌ای از شهید جواد حاج خداکرم 🕊لحظه عروج 🌹اردیبهشت ماه سال 1376 بود. قرار بود با سردار خداکرم و آقای شهرکی و چند نفر از آقایان دیگر، برای #بازدید از نواحی مرزی حرکت کنیم. آقای شهرکی گفت: «سردار این منطقه خطرناک است؛ بهتر است شما برگردید.» اما او مثل همیشه با خنده گفت: «برای شما خطرناک نیست؟!» حرکت کردیم. نمی توانستیم با سرعت بگذریم. وارد #کانال_مرزی شدیم. دست اندازهای زیاد، مانع از سرعت گرفتن ماشین می شد. حواسم به راه بود که دیدم چیزی از رو به رو شعله می کشد و پیش می آید. آقای شهسوار گفت: «بچه های ما درگیر شده اند! #تیربار_گرینف بود، سریع برو تا به بچه ها کمک کنیم. » بی اختیار فرمان ماشین را به طرف دامنه تپه کج کردم تا پناه بگیرم. حاجی روی شانه ام افتاد. خیال کردم قصد #پناه گرفتن دارد. ناگهان متوجه شدم گردن و سینه ام خیس شده است. گفتم: «#سردار... » نگاهم به شیشه ماشین افتاد که سوراخ شده بود و سردار که با جسمی خونین افتاه بود. فریاد زدم: «به دادم برسید!!» آقای شهسوار پرسید: «چه شده است؟! » پیاده شدیم و دیدیم که خون از پیشانی سردار سرازیر است، #سردار_سید_جواد_حاج_خداکرم عاشقانه مزد خدمتش را دریافت کرده بود و سبک بالانه تر از آن که کلامی بگوید به عرش پرواز کرده بود...🕊 #شهید_جواد_حاج_خداکرم 🌷 #سالروز_شهادت شادی روح پرفتوحش #صلوات 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
💢 خاطره‌ای از شهید جواد حاج خداکرم 🕊لحظه عروج 🌹اردیبهشت ماه سال 1376 بود. قرار بود با سردار خداکرم
🌹سردار شهید جواد حاج خدا کرم به لحاظ اینکه خود برادر شهید بود بسیار به شهدا علاقه‌مند بودند و تمام مقام و درجه خود را مدیون خون شهدا می‌دانستند و هرگاه به مزار شهدا می‌رفتند به ما توصیه می‌کردند که روی قبور شهدا پا نگذاریم و به مناسبت‌های مختلف تعدادی از برادران بسیج محل را سازمان‌دهی می‌کردند تا به خانواده شهدا سرکشی کنند و از آن‌ها دلجویی نمایند چنانچه خانواده شهید مشکل داشت شخصاً به رفع مشکل آن‌ها می‌پرداخت و همیشه در سخنرانی‌های خود می‌گفت چنانچه کسی دل خانواده شهدا را شاد کند پیامبر اسلام را شاد کرده است. 🍃زمانی لباس، مقام و خدمت ما ارزشمند است که در خدمت خانواده شهدا و مردم حزب‌الله باشیم در غیر این صورت لباس، درجه مقام به‌اندازه یک ارزن هم ارزش ندارد و زمانی ما در کارها پیروز می‌شویم که مردم در کنار ما باشند. 🕊او می‌دانست شهید می‌شود، پای مادرش را بوسید و رفت. ایشان شخصی با منطق بودند که حتی با متهمان خود با ارشاد و امربه‌معروف و نهی از منکر برخورد می‌کرد و تجسس در امور خصوصی مردم را حرام می‌دانست و امنیت جامعه را سرلوحه کار خود قرار می‌داد و درراه نظام مقدس جمهوری اسلامی از دادن جان که بزرگ‌ترین هدیه الهی است کوتاهی نکرد. 🌷ایشان ساده زندگی می‌کردند و از تجملات نفرت داشتند و اعتقاد داشت تمام وسایل دنیا باید برای نزدیک شدن به خدا مورداستفاده قرار بگیرد و می‌گفت هر‌‌چه به خدا نزدیک شوید از شیطان دور می‌شوید و به والدین و خانواده، فامیل و دوستان و نیروهای تحت امر با ایشان شخصی با منطق بودند که حتی با متهمان خود با ارشاد و امربه‌معروف و نهی از منکر برخورد می‌کرد و تجسس در امور خصوصی مردم را حرام می‌دانست و امنیت جامعه را سرلوحه کار خود قرار می‌داد و درراه نظام مقدس جمهوری اسلامی از دادن جان که بزرگ‌ترین هدیه الهی است کوتاهی نکرد. 🔹ایشان ساده زندگی می‌کردند و از تجملات نفرت داشتند و اعتقاد داشت تمام وسایل دنیا باید برای نزدیک شدن به خدا مورداستفاده قرار بگیرد و می‌گفت هرچه به خدا نزدیک شوید از شیطان دور می‌شوید و به والدین و خانواده، فامیل و دوستان و نیروهای تحت امر با احترام برخورد می‌کرد و چنانچه کسی به‌عنوان تشکر و قدردانی چیزی یا هدیه‌ای به درب منزل ایشان می‌آورند بسیار ناراحت می‌شد و می‌گفت من برای خدا کارکرده‌ام. ✨یک هفته قبل از شهادت جهت شرکت در سمیناری به تهران آمده بودند و حرکات عجیبی داشتند که طول آن سه روز که در تهران بودند با توجه به شرکت در سمینار و خستگی ناشی از جلسه به تمام فامیل و بچه‌ها،‌ بسیج محل سرکشی کردند و از آن‌ها حلالیت می‌خواستند به دوست خود می‌گوید که من خواب پدر و برادر شهیدم را دیده‌ام و آن‌ها می‌گفتند جای ما خیلی خوب است و شما نیز به‌زودی پیش ما می‌آیید و با صراحت به ایشان می‌گوید که من شهید می‌شوم و وقتی می‌خواستند بروند پاهای مادر خود را بوسید و حلالیت خواستند و وقتی به زاهدان می‌رسند دختر ایشان خواب شهادت وی را دیده بوده برای ایشان تعریف می‌کند و ایشان می‌فرمایند مبارک است و وقتی جنازه مرا تشییع می‌کنند می‌گویند این گل پرپر از کجا آمده شما بگویید از سفر سیستان و بلوچستان آمده و خود خواب می‌بیند و برای همسرش تعریف می‌کند که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) پیشانی مرا بوسید و یک هفته بعد شهادت می‌رسند و بعد ما فهمیدیم که آخرین هفته وداع بوده است. منبع: بولتن نیوز 🌷 🌹 مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺