🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
🍃🌷🕊 🌹 شهید مجید پازوکی 🔺تولد: ۱ #فروردین ١٣۴۶/ تهران 💢مسئولیت: فرمانده تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول ا..(
#خاطرات_شهدا 🌷
راوی: محمد احمدیان
🌾 تازه در #تفحص برون مرزی #شلمچه در خاک عراق مشغول به کار شده بودیم.هر روز یک تیم از بچه ها به سرپرستی #مجید_پازوکی داخل خاک عراق می رفتند.....
🌾برای اینکه #عراقی ها حساسیت نداشته باشند قرار شد نگوییم🚫 از بچه های جنگ هستیم.دست #مجید از زمان جنگ توسط عراقی ها مجروح شده بود .برای همین وقتی آنها سوال❓ کردند به آنها گفت:
🌾دستم را سگ گاز گرفته!! همیشه هم بساط خنده ما به راه بود😄 .عراقی هم منظور او را #نمی_فهمیدند.من را هم این طور معرفی کرد. #حاج_قاسم دارای مدرک دکترا و فارغ التحصیل از #آمریکاست! همیشه خدا خدا میکردم کسی مریض🤒 نشود!!
🌾یک روز افسر عراقی از من پرسید: میتوانی #انگلیسی صحبت کنی⁉️من هم برای جلوگیری از آبرو ریزی😁 گفتم : #اجازه ندارم❌!هر روز وقتی برمیگشتیم، #بطری آب من خالی بود؛ اما بطری #مجید_پازوکی پر بود💧.
🌾توی این حرارت آفتاب☀️، لب به آب نمیزد. همیشه به دنبال یک #جای_خاص بود. نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت – هشت متر نشسته بودیم و اطراف را نگاه میکردیم👀 که #مجید بلند شد.خیلی حالش عجیب بود. تا حالا او را این گونه ندیده بودیم. مرتب میگفت: «پیدا کردم. این همون #بلدوزره.»
🌾یک #خاکریز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند. روی سیم خاردار دو #شهید🌷 افتاده بودند که به سیمها جوش خورده بودند و پشت سر آن ها #چهارده_شهید دیگر. مجید بعضی از آن را به اسم میشناخت.مخصوصا آنها که روی سیم خاردار خوابیده بودند😔.
🌾جمجمه شهدا🌷 با کمی فاصله روی زمین افتاده بود. مجید #بطری_آب را برداشت. روی دندانهای جمجمه میریخت و گریه میکرد😭 و میگفت: «بچهها! ببخشید اون شب بهتون #آب ندادم. به خدا نداشتم. تازه، آب براتون ضرر داشت!»😭
#مجید_روضه_خوان شده بود و...
#شهید_مجید_پازوکی🕊❤️
#سالروز_شهادت
یادش گرامی با #صلوات
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
♡بهنام دلارام دل شکستگان♡
🍃همرهی میگفت : اگر باور کنیم #دنیا ذاتاً محل آسایش و خوشی نیست، توقعمان از دنیا کم میشود. آنگاه قویتر زندگی خواهیم کرد و اتفاقا از زندگی بیشتر #لذت میبریم🙃
🍃به راستی ما کجا ایستادهایم؟ در چه جایگاهی؟ با کدام بینش؟ مگر شعر و شعارمان #شهادت نبود؟ مگر نمیخواستیم همچون هزاران مهاجری باشیم که باور داشتند، زمین و ابتلائاتش معبر است و اصلا انسان آمده است تا آزموده و آب دیده شود و بعد هم باید گذاشت و رفت؟ همچون مجید و مجید ها؟
🍃اگر ایمان و #اعتقادمان این است که باید در این دنیای سراسر #غوغا و یغما، عشق مولایمان را چنان بپروریم و آن را فریاد بزنیم که جهان را سراسر #بهشت کند، پس باید از #سختیها گذر کنیم و قوی شویم👊
🍃باید بهای #دل شکستگیهایمان را اینگونه از دنیا بستانیم، باید قوی شویم.
همچون #مجید و مجید ها.
🍃باید همانقدر زیبا #جوانی کنیم. همانقدر زیبا عبد باشیم. باید #خالص شویم. باید همچو مجید، #انقلابی شویم. همانقدر صادق، همانقدر #عاشق.
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_عبدالمجید_سپاسی
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
📅تاریخ تولد : ۱مهر ۱۳۴۰. شیراز
📅تاریخ شهادت: ۲۹ اسفند ۱۳۶۶.حلبچه
🥀 مزار شهید : شیراز
@mabareshohada